کتاب در نهایت به ایمان ساختگی و اجبارا تکیه کننده آدمها میرسه که خیلی تحلیل زیبایی هست... شاید کلیت داستان و ابتدا و انتهایی که مخاطب میخواهد راضی کننده هست ولی روند کند داستان خیلی جاها آدم را کلافه میکند... البته این نظر شخصی یک مخاطب هست... من ترجیح میدم با داستانی روبرو نشم که نود درصد آن با یک خط ثابت طی میشود.
ممنونم
کتابهای جورج اورول همیشه یک حس درد و غم رو به آدم میده. درواقع این قدرت رو داره که حس و حالی که در کتابش آورده رو کاملا به آدم بچشاند. خیلی راحت میتوستین چیزهایی که دختر کشیش تجربه کرد رو حس کنید. ولی در مقایسه با کتاب های دیگه انقدر ها خوب نبود که پنج ستاره بدهم
ممنونم