نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی موچین استیل - فرحناز گلناری

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
Ayda Azimi
۱۴۰۱/۰۳/۲۵
داستان به یک سری از کلیشه‌ها و تابو‌هایی که در جامعه وجود دارد می‌پردازد. کلیشه‌ها شامل برتر بودن رشته تجربی و رشته ریاضی از رشته انسانی از دید جامعه، اهمیت دادن بیش از حد به ظاهر و زیبایی در ازدواج و... و تابو‌ها شامل بد دانستن آرایش برای دختران و... می باشد. همچنین داستان از توقعات بیجایی که یک سری از والدین فرزندان خود دارند و معتقدند که فرزندانشان در تمام مراحل زندگی باید بی نقص بهترین باشد سخن می‌گوید. چین توقعاتی از والدین والدینی سمی می‌سازد که دائما به فرزندان خود سرکوفت زده و آن‌ها را با دیگران مقایسه می‌کنند. این رفتار‌ها سبب می‌شود که فرزندان احساس سرخوردگی عدم اعتماد به نفس و عدم عزت نفس داشته باشند. نویسنده به زیبایی در یک داستان کوتاه موفق شده که این مسائل حیاتی و فراگیر را به رشته تحریر درآورد.
خطر اسپویل❌: در انتهای داستان ولی قهرمان داستان ما تابو شکننی کرده و و کاری را که از آن لذت می‌برد و به آن علاقه دارد یعنی آرایش کردن و رفتن به خرید را انجام می‌دهد. نویسنده با این کار خود مخاطب را تا تشویق می‌کند تا برای خود و دل خود زندگی کنند و آن کاری را که فکر می‌کند درست است و دوست دارد بی توجه به سرزنش و تحقیر دیگران انجام دهد. داستان می‌توانست از لحاظ ادبی کی بهتر نوشته شود اما با این حال باز هم داستان خوبی بود. کتاب صوتی هم به خوبی تنظیم و تدوین شده بود ولی گویندگی آن چنگی به دل نمی‌زد. حالت صدای گوینده متناسب با فراز و فرود داستان پیش نمی‌رفت. امیدوارم در داستان‌های بعدی گوینده محترم بهتر عمل نمایند.
با تشکر از کتابراه❣️
Hadis.Qazi
۱۴۰۱/۱۱/۱۴
محتوای این کتاب پیرامون تعاملات روزمره مادر و دختری است که مادر این داستان طبق صلاح دید خود قصد تحمیل تعصبات و قوانین و سخت گیری‌های دهه خود را به دختر نسل امروزی‌اش دارد و از سوی دیگر به خاطر چشم و هم چشمی علایق و خواسته‌های دخترش را نمیبیند و توقع بیجا دارد و از آن سو دختر نیز که تحت فشارست و میخواهد از دست نگاه و قضاوت‌های همیشگی مردم راحت شود از تعصبات مادرش دست میکشد و درنهایت سعی میکند مادر و عقاید تحمیلی مادرش را تنها رها کند و رفتارش را مطابق نسل امروزی تغییر دهد و شبیه به آن‌ها آرایش کند، لباس بپوشد، درس بخواند و به گردش برود. بدون شک تضاد رفتاری میان این مادر و دختر و عدم درک متقابل عامل اصلی اصرار و سرزنش‌های مادر و بی توجهی دخترست.. اگر این مادر و دختر حالت تعادل رفتار و پوشش و دیگر عقاید را بدون تعصب در پیش گرفته بودند هیچگاه زندگی را بر مدار کنترل و رضایت جامعه نمی‌دیدند..
داستان از لحاظ محتوا اجتماعی _ روانشناسی بود و موضوع خوبی داشت اما نوشته داستان پر از خطاهای پر رنگ ادبی بود مثل استفاده از جملات کوتاه و فعل‌های پیاپی و..... پایان داستان هم بی نتیجه تمام شد و پیام اصلی ماجرا به خوبی منتقل نشد. علاوه بر این مسائل؛ خوانش داستان که بی روح، خشک و خیلی تند بود کیفیت کار را پایین آورده بود به طوریکه خسته کننده و غیر قابل فهم بود. در کل من از کیفیت داستان و گوینده اثر راضی نبودم.
اعظم منصوری
۱۴۰۳/۰۳/۰۳
کتاب صوتی موچین استیل داستان کوتاه جالب و زیبایی است که فرحناز گلناری آن را نوشته است داستان درباره‌ی تقابل دو نسل قدیم و جدید است مادری که دوست دارد دخترش چهره‌ی زیبایی داشته باشد و رشته‌ی تحصیلیش پزشکی یا مهندسی باشد تا بتواند با پسر خوب و پولداری ازدواج کند و دختر که از حرفهای مادرش که همیشه او را زشت میخواند ناراحت شده موچین را برمیدارد و ابروهایش را مرتب میکند و آرایش میکند تا زیبا باشد و همیشه یواشکی و به دور از چشم مادر آرایش میکرده و وقتی مادر چهره‌ی بزک کرده و ابروهای نازک دختر را میبیند عصبانی میشود و دختر برای فرار از دست مادر تصمیم میگیرد به خانه‌ی مادربزرگ برود تا برای پادرمیانی از او کمک بگیرد. داستان جالب و زیبایی بود و از گوش کردن به آن لذت بردم ولی روایت داستان چندان جالب نبود و راوی در کار خود حرفه‌ای نبود.
با تشکر از کتابراه عزیز و خانه‌ی فرهنگی چوگ
سما جعفری
۱۴۰۳/۰۸/۰۱
این داستان به تفاوت و شکاف عمیق میان نسل‌ها می‌پردازد. دختر و مادری که تفکری متفاوت با یکدیگر دارند و مادر عقیده‌ی خود را به دخترش تحمیل می‌کند. تفکرات قدیمی مانند برتری رشته‌ی تجربی به انسانی، هرچه سریع‌تر ازدواج کردن، ممنوعیت برداشتن ابرو و آرایش کردن برای دختر مجرد.. تحمیل این تفکرات منسوخ شده به جوانان باعث کاهش اعتماد به نفس و اذیت شدن آن‌ها در جامعه می‌شود. همان‌طور که دختر قصه هم می‌گوید که دوستانش او را مسخره می‌کردند. اما تحمیل، زورگویی و محدودیت شدید نتیجه‌ای جز سرکشی ندارد و در پایان، دختر دست از حرف شنوی برمیدارد و کاری که دوست دارد را انجام میدهد که البته این سنت‌شکنی به نظر من قابل تحسین است و هر سنتی شایسته‌ی اجرا در این دوره نیست. گویندگی هم بسیار بد بود. گوینده لحن بسیار خشن و حالت منفعلی دارد که اصلا مناسب نیست.
Mobina
۱۴۰۱/۰۲/۲۶
قبل از نوشتن نظرم باید بگم که گوینده در ابتدای داستان میگه "فصل‌های بهار" که خب درست نیست. نویسنده بیشتر سعی داشت سخت‌گیری‌ها و تحت فشار گذاشتن دختران در خانواده رو بازگو کنه. هرچند الآن نسبت به سال ۲۰۱۳ (در داستان گفته شده) تقریبا از این خبرها نیست. قسمتی که به نظرم جالب بود و اکثر خانواده‌ها چنین طرز تفکری دارند، این هستش که یک سری از رفتار و کردارها رو برای فرزند خودشون عیب میدونند اما دقیقا همون رفتارها اگر از جانب دیگران باشه تشویق میکنند! و خب متاسفانه باعث ایجاد دوگانگی در فرزندشون میشه. کم نیستند افرادی که قدرت تشخیص درست از غلط رو ندارند چون در فضایی مشابه با فضای داستان، بزرگ شدند.
محمدرضا
۱۴۰۰/۱۱/۰۹
داستان جالبی است، صداگذاری‌ها هم خیلی خوب هستند، احساسات شخصیت‌ها در هر موقعیت به خوبی بیان شده است، درباره یک مادر و دختر است که دارند با هم دیگر درباره وضعیت فعلی همدیگر و اتفاقات اخیر صحبت میکنند که سرانجام به نتیجه خوبی میرسند، در داستان از استفهام انکاری به شدت استفاده شده و این مورد به جذابیت داستان افزوده است. در این داستان به معنای واقعی احساسات واقعی یک دختر جوان از زبان خودش بیان میشود که به شدت قابل تامل است. اما داستان از آنجایی جالب میشود که دختر جوان داستان موچین استیل را یواشکی بر میدارد و خود را آراسته میکند.
ماهور نامی
۱۴۰۱/۰۹/۲۸
به نظر من برای یک داستان کوتاه خوب بود. داستان هول محور مکالمه یک مادر و دختر بود که مادر قدیمی فکر میکنه با غُر و سرکوفت باعث شد دخترش یاغی تر بشه با کمال پر رویی ابرو برداره و به ناراحتی مادرش بی تفاوت باشه. خیلی مهم برای مادر که با دخترش دوست باشه نه کسی که دختر شو از خونه فراری بده به نظرم میشه عمیق تر به این موضوع نگاه کرد و میشه از بی توجهی به این موضوعات ریز یک فاجعه بزرگ درست کرد.
و این که از صدای راوی و تقلید صدا شون عالی بود. ممنونم چوک. ممنونم کتابراه.
جمیله شریف زاده
۱۴۰۱/۰۱/۰۳
بنظر من داستان نسبتاً خوب بود و میتونست بهتر هم بشه اگه کمی خودمانی تر نوشته میشد، صدای راوی رو دوست داشتم تونسته بود صداها رو خوب تقلید کنه و برخلاف نظر خیلی از دوستان پایانش بد نبود.... اگه مادره اینقدر سرکوب نمی‌کرد دخترشو که چرا هنوز شوهر نکرده؟! باعث نمیشد که دختر بره موچین روبرداره.. وابرو نازک کنه... و به بهانه خریدبیرون بره..... این حرف مادرش باعث شد که در اصل بره شوهر پیدا کنه.... ممنون از عوامل کتابراه، هنوزازاین مادرا زیاده🥴
خاطره
۱۴۰۱/۱۱/۰۴
داستانی زیبا و شنیدنی ایرانی از تعامل مادر و دختر نسل جدید.مادری که با قوانین و آداب و سخت گیری ها و تعصبات دهه خودش بزرگ شده، ازدواج کرده، حالا میخواهد عقایدش را به دختر نسل جدید تحمیل کند. در حالیکه جامعه امروزی و افکار مردم امروز عوض شده و دیگر نجابت دختر به صورت پر مو و ابروهای پروموندن گوشه خانه و سبزی پاک کردن نیست. نسل جدید، طرز فکر جدید، نسل درس خوانده و روشنفکر که میخواهند زیبا دیده شوند و با جنس مخالف تعامل داشته باشند بعد ازدواج کنند
مجیدناجی
۱۴۰۳/۰۷/۲۳
داستان تفاوت نسل هاست. مادر امروز تفکر دختر خود را نمیفهمد و عکس آن دختر فهمی از تفکر مادر ندارد. این یک رشته دراز است در همه دوران ها. هیچ نسلی مانند نسل قبل فکر نمیکند و نسل بعدی هم بهمین ترتیب. اصل تکامل این است. اگر قرار بود همه نسلها مثل هم فکرمیکردند باید روحانیون سند بهشت و جهنم خرید و فروش میکردند. این یک قانون جامعه است که ماازنظرظاهری شبیه به والدین هستیم اما تفکری مستقل وجدا از والدین داریم. ممنونم از کتابراه
س س
۱۴۰۱/۱۰/۲۷
داستان که برای بیشتر مادران و دختران ایرانی هست ولی حالا خیلی کم رنگ تر شده و یا برعکس و از اون ور بام افتادن بعضی مادرهای حالا تو سن خیلی کم بچه‌ها رو برای تولدشون آرایش‌های خیلی نا مناسب میکنند و یا خودشون بچه‌ها رو برای برداشتن ابرو میبرن آرایشگاه آرایش باید مناسب باشه زیادش من احساس میکنم معصومین از چهره بچه میبره دختران ایرانی زیادی آرایش میکنند در صورتی که کشورهای دیگه این جور نیست
A.asgari
۱۴۰۱/۱۰/۱۴
داستان جالبی بود
از کلیشه‌های ایرانی میگفت
که دختر نباید تا شوهر نکرده دست به ابروهایش بزند
و بد میدونستن دختر ابرو برداره
یا کسی که فوت کرده تا چهل روز اصلا ابرو بر ندارن ریش صورت نزنن
واقعا این موهای صورت ما هیچ سودی برایه فرد فوت شده و باقبی مانده‌های انها ندارد
این ابروهای پیوسته و. برنداشته جز مسخره کردن چیز دیگیری ندارد
جز اینکه برایه سلامتی و زیبای و بهداشت اونهارا اصلاح کنیم
سمیرا ابراهیم پور
۱۴۰۱/۰۳/۲۸
فضاسازی داستان خوبه. دختر جوان به خوبی احساساتش رو بیان میکنه. موضوع داستان بیانگر فشارها و سخت گیری‌های خانواده روی دخترهاست. فرهنگ غلطی که دختر با ارایش کردن و ابرو برداشتن نجیب نخواهد بود و هرچه زودتر دختر باید ازدواج کند. البته این مسائل تو این زمونه چندان چشمگیر نیست و تو کمتر خانواده‌ای دیده میشه. صدا گذاری راوی هم خوبه
🌸Zahra Habibi🌸
۱۴۰۱/۰۶/۱۲
نویسنده انگار سال اول رشته ادبیات دبیرستانه داستان یه فاجعه بود اگه نویسندگی همینه الان همه نویسنده بودیم گوینده مثل اینکه تو دهنش غذاست ادا اطوار‌های اضافی هم زیاد داره لحنی هم که برای دختر در نظر گرفته خیلی خیلی نامناسبه دختره انگاری سکته کرده صورتش فلجه قادر نیست درست تکلم کنه چی بود یه ستاره هم زیادشه
Azi Ravandeh
۱۴۰۰/۰۲/۲۳
کتاب بی معنی بود یعنی پایانش هم خیلی الکی بود میتونست طولانی تر باشه با یه پایان جالب تر واقعا من اولش فکر کردم چه داستان جالبی باید باشه بعدش پشیمون شدم ضمنا چقدر صدای گوینده بد بود بعضی جاها با لهجه حرف میزد اکثر کتابا گوینده فقط یه نفره این خیلی بده چون کاملا مشخصه یه نفر هی صداشو عوض میکنه
خانوم راد
۱۴۰۱/۱۱/۱۷
باتشکر ازتیم کتابراه.. گوینده صدای دلنشینی نداشت و حس میکردم یک بجه بادهان پرمشغول صحبت بود.. اما داستان هم مطلب خاصی نداشت. اختلاف نظر مادر و دختر بود که اغلب هست.. مادر همیشه نگران پوشش دختر بخاطر امنیت هست.. اما دختر دوست دارد با آرایش و تیپی که دوست دارد در اجتماع ظاهر شود..
هدیه محمدی
۱۳۹۹/۰۸/۰۳
خیلی بد تموم شد یعنی در کل خیلی خیلی مسخره بود به نظر من اگه مریم تو راه خونه‌ی مادربزرگش، یه ماشین بهش میزد میکشتش از این پایان مضخرف خیلی بهتر بود
نگین شهنازی پور
۱۴۰۳/۰۵/۱۵
انصافا یکی از دلایل انتخاب کتاب کتاب صوتی، حداقل برای بنده، شنیدن اصوات آرامشبخش و مسلط و توانمند می‌باشد که به راحای بتوانم تجسم سازی کنم و در قصه گم شوم که این کتاب از آن بی نصیب بود!
ولی من رو یاد دوران دانشگاه خواهرم انداخت.
حکیمه بابایی
۱۴۰۱/۰۵/۰۵
یاد نوجوانی خودم افتاد. بزرگترین طغیان زندگی خودم، پا گذاشتن بر سنن خانوادگی‌ام بود. من هم این مسیر را رفتم. شاید کوچک و ناچیز باشد اما الان جسارت خیلی چیزهای دیگر را دارم. در نوجوانی در آن دوره جسارت بود
صدیقه فتحی
۱۴۰۰/۱۲/۲۴
داستان جالبی بود در رابطه با نقش عمیق مهربان‌ترین و نزدیک‌ترین فرد زندگی در کاهش اعتماد بنفس و گرایش به آرایش افراطی برخی دختران
مادرانی که مثلا از سر دلسوزی حرف‌هایی می‌زنند و متوجه عواقب آن‌ها نیستند
علی القاصی
۱۳۹۹/۰۹/۱۰
آنقدر گفتند صدای گوینده بد بود که کنجکاو شدم و کتاب رو دانلود کردم و گوش دادم صدای خانم بابایی عالی بود. داستانش هم جذاب بود. یک اتفاق جالب که گویا در همه خانواده‌ها تکرار شدنی است.
Massi ,Ebi
۱۴۰۱/۰۸/۲۳
یاد خودم افتادم. منم دوست داشتم روانشناسی بخونم ولی به خاطر همین طرز فکر تغییر رشته دادم و اومدم تجربی و موفق نشدم. ابروهامو دوس داشتم بردارم 😁ولی مادرم مثل مادر داستان فکر میکرد 😂 یادش بخیر چه روزگاری بود.
طهورا جعفری
۱۴۰۱/۰۲/۲۷
داستان بسیار بد از نظر من چون
۱_ انتها نداشت
۲_ با احکام الهی مطابقت نداشت (اینکه یک دختر فکر کنه که مادرش داره قدیمی فکر می‌کنه اما در صورتی که مادرش داره بهترین حرف هارو میزنه اصلا درست نیست)
۳_ پند و اندرزی در داستان برای ما نیست
سمـــن ‌🤍
۱۴۰۰/۱۲/۱۰
لحجه‌ی گوینده تا حدودی توی ذوق میزد و متن به شیوه‌ی کاملا عادی و به دور از عناصر زیبایی متن نوشته شده...
افعال پشت سر هم و بی روح از تأثیر سخن کم کرده. کسی که حتی کمی به ادب فارسی آگاه هست متوجه این موضوع میشه
سمیه رستمی
۱۴۰۰/۰۳/۱۲
جدا از بحث راوی و لحن بیانشون که دلنشین نبود، نگارش داستان بسیار ضعیف و ابتدایی بود. در یک سطر چندین فعل وجود داشت و منو به یاد انشاء‌های دانش آموزان دوره‌ی ابتداییم میندازه.
در را باز کردم، نشستم، رفتم، آمدم و....
MANA Fakhravar
۱۳۹۹/۰۸/۲۲
راوی بهتر نبود🤨واقعا صداها مسخره بود 😐چه تند تند میخونند🤨صدای مامانه اصلا به داستان نمیاد چون دختره خودش بزرگه ولی مامانش هم انگار هم سن خودشه😐😐
ولی داستانش خوب بود اگه صداهابهتر بود perfect👌میشد
مریم معز
۱۴۰۳/۰۵/۳۰
داستان جالب و کوتاهی بود. مادر داستان قدیمی فکر می کرد. الان هم در جامعه امروزی بعضی از مادرها همین طوری هستن و بچه ها را اسیر خودشون می کنند و نظراتشون را به بچه ها تحمیل می کنند
هانیه سلیم زاده
۱۴۰۱/۰۸/۲۵
یک زمانی این اتفاقات خیلی روی می‌داد. حتی در مدارس برای دختری که ابرو برداشته بود حکم اخراج متصور بودن و فرض بر ازدواج میگذاشتند. خوشبختانه روزهای بهتری رسید 😁داستان روان بود و دوست داشتم.
H E
۱۴۰۰/۰۵/۰۳
پایان داستان اصلا جالب نبود. داستان کاملا بی روح شروع شد ولی این داستان زندگی بسیاری از دختران است که خانواده‌ها اجازه‌ی خیلی کارهای سطحی و پیش پا افتاده را هم نمیدهند.
مهسا کریمی
۱۴۰۰/۰۲/۲۲
کوتاه و جالب. داستانیه که توی بیشتر خونواده‌های ایرانی برای دخترانشون اتفاق میفته. حتی میتونه خاطرات رو برای بعضی از افراد زنده کنه. حرفایی که بیشتر از خانوما از مادراشون شنیدن
Mina Mina
۱۴۰۰/۰۱/۱۵
داستان خوب بود ولی پایان خوبی نداشت و راوی هم کلام دلنشینی نداشت خیلی بهتر از اینا میشد داستان رو تموم کرد به امید روزی که تمام افکار پوچ و قدیمی از بین بره
لیلا امینی
۱۳۹۹/۰۷/۲۹
صدای گوینده بد بود. داستان هم حوصله‌ام رو سر برد جذابیت نداشت
masomeh amini
۱۳۹۹/۰۷/۱۷
جذبم نکرد، اما عمیق نگاه کنی برای پدر و مادرهایی که زیادی فشار میارن روی نوجوان‌ها یه درس داشت، خیلی گیر بدی دقیقا همون کاری رو می‌کنه نوجوان که دوست نداری
Mozhgan
۱۴۰۲/۰۸/۰۷
کتاب موچین استیل داستان کوتاه گذشته نه چندان دور است و چقدر گرم و دلنشین بود. با اینکه داستان کوتاه بود شنیدنش لذت بخش بود و منو به خاطرات گذشته خانه پدری برد.
Ali Sanaei
۱۳۹۹/۱۱/۰۷
داستان داره از سختیهای الکی و پوچ که دخترا تو ایران میبینن میگه، ابکاش خوب بشه.. فقط انگار گوینده عجله داشت.... ولی کتاب خوبی بود ممنون از کتابرا
مصطفی جعفری
۱۳۹۹/۰۸/۱۵
چقدر ساده و بی مفهوم
هزینه مالی و زمانی بی خود که شما بابت نگراش و صوت و زمان تهیه ش گذاشتین و شنیدن و شنونده‌ها و.....
حسین ابادی
۱۴۰۲/۰۸/۱۶
عالی من هروز صد بار گوش میدم ولی من برای این یه ستاره ندادم چون ادامه‌اش رو نداره من توی گوشی قبلیم کامل داشتم ولی به هر حال عالی
نرمین صوفی
۱۴۰۰/۱۱/۱۵
هیچ وقت نتونستم بااین نوع نگارش ارتباط برقرارکنم و سلیقه‌ی من نیست. بااحترام صدای گوینده همینطورکه درسایرکتابهاشون گفتم اصلا دلنشین نیست
پرنیا قاسمی
۱۴۰۰/۰۶/۰۹
این چه سمی بود که من شنیدم؟؟؟؟ هنوز باور نمیکنم که این متن نوشته شده و بعد هم با این صدای گوینده تبدیل به این اثر شده، وااای هنوز تو شوکم
سمیه درودیان
۱۴۰۰/۰۲/۰۶
خوشمان امد داستانی هست که خیلی‌ها تجربه کردن. ممکن هست این وسیله موچین یا چیزهای دیگه باشد. برای دیدگاه متفاوت والدین و فرزند
Zeinab Deilami
۱۳۹۹/۱۱/۲۸
صدای راوی زیاد جالب نبود ولی بد هم نبود و اینکه حس میکنم باید بازهم ادامه داشته باشد چون واقعا خیلی بی معنا تمام شد😶
Sh.a A A
۱۳۹۹/۱۰/۱۰
بنظرم این داستان ریشه روانشناسی داشت از محدودیت زیاد مادرها و فرار دخترها، جالب بود مختصر و مفید، این مشکل را توضیح داده بود 👍
فاطمه نجفی
۱۳۹۹/۰۷/۱۸
مسخره تموم شد
صدا گوینده‌ها‌ام بد بود
اصلا چ ربطی داشت
زهرا مقدسی
۱۳۹۹/۰۷/۱۳
ارزش وقت گزاشتن رو نداشت
داستان اصلا معنی نداشت
Farnoush Otrodi
۱۳۹۹/۰۷/۰۲
گوینده میتونست عامیانه تر بخونه
صداش مثل نیوشا ضیغمی بود با همون جزئیات که برداشت میشه کرد
سرور صدف ساز
۱۴۰۰/۱۰/۰۳
عالی بود واقعا چون شاید خیلی خانواده‌ها به این صورت باشن ولی باید افکارشون رو متناسب با جامعه تغییر بدن
زهره طاهرى
۱۴۰۰/۰۷/۳۰
هیچ مورد از این کتاب نظر مرا جذب نکرد نه راوى، نه موضوع، نه انگیزه نویسنده از نوشتن این داستان و نه نتیجه داستان
محبوب رحیمی
۱۳۹۹/۱۲/۰۴
صدای گوینده اصلا خوب نبود
داستان هم یکمی بی معنی تمام شد و ۲ ستاره دادم که برای این داستان زحمت کشیدن 💛
༺ཌ༈ M ༈ད༻ 💖
۱۳۹۹/۰۹/۲۵
باز هم صدای گوینده
اخه اقای رضایی
چرا وقتی انقدر بهت انتقاد میکنن
نمیری
اقا مهدی
مستر رضایی
خواهشا 🙏🏻
مهشید ازادی
۱۳۹۹/۰۷/۱۶
صدای گوینده بد بود زور میزد انگار
1 2 3 >>