داستان ننه تاثیرگذار بود. هرچند کاملن برعکسشو دیده بودیم اینکه دوتا برادر سرنگهداری ننه شون اختلاف دارن منتها برعکس. هرکدومشون میخاد اون ننه شونو نگه داره و کارشون به قاضی میکشه.
همین قضیه رو دیدم ولی برعکس این داستان. کاش همیشه همینطوری بود که توی این قصه اومده.
داستانهایی بکر و تازه و نو که کمی ما رو از داستانای تکراری و همیشگی خلاص کرد.. ممنون از نویسنده توانا و سایت کتابراه. نماینده مونتلینو ادمو یاد خیلیا میندازه و مردم فریب خورده و فراموشکاری که همچنان فریب میخورن و فراموش میکنن
همش جالب.. این سازمان دولتی روسپی هاش یک تیکه بزرگ بود به بعضی دولتها که هدفشون مبارزه با تبعیض و بی عدالتیه... به روسپیها هم رحم نمیکنن.... البته اینجور دولتهای ناکارامدی ما که نداریم
همین قضیه رو دیدم ولی برعکس این داستان. کاش همیشه همینطوری بود که توی این قصه اومده.