نقد، بررسی و نظرات خلاصه کتاب نیمه تاریک وجود - دبی فورد
4.5
354 رای
مرتبسازی: پیشفرض
فاطمه غلامی
۱۳۹۹/۰۷/۰۸
357
در کل میشه گفت کتاب خوبیه ولی بعضی از تمریناش به نظرم زیاد تأثیر مثبت نداره که هیچ تأثیر منفی هم داره. مثلا تو یکی از تمریناش گفته جلو آینه وایسا و یکی از ویژگیهای منفیتو مدام تکرار کن تا عادی بشه. مثلا پشت سر هم بگو من ترسو هستم یا دروغگو هستم. این به نظرم هم تلقینه هم احساس سرخوردگی به آدم دست میده. ولی خب ویژگیهای مثبتش بیشتر از منفیه. خوب بود
باید آمادگی روحی برای خوندن این کتاب داسته باشید. از روی دوره عزت نفس آقای محمدرضا شعبانعلی باهاش آشنا شدم. یکی از راههای افزایش عزت نفس اینه که خودمون رو همونجور که هستیم بپذیریم. و این کتاب خیلی خوب این مقوله رو باز کرده. خوندن متن اصلی ترجمه خانم فرود رو هم در کنار میکروکتاب خلاصه توصیه میکنم. خیلی در درک بهتر مطالب کمکتون میکنه. در کتاب به این مسئله واقف میشید که بسیاری از مواردی که به دیگران نقد وارد میکنید یا ازشون به شدت متنفرید و بیزارید در واقع در درون خودتون وجود دارند و شما از خودتون متنفرید. بهتره که بپذیرید ما انسانیم و میتونیم ویژگیهای منفی هم داشته باشیم. اونا معلمامون هستن.
سلام این کتاب بهترین کناب برای پذیرفتن خویشتنه، تا خودمون روقبول نکنیم هیچوقت روی ارامش رونخواهیم دیدهیچوقت بایدخوب وبد خودمون روبپذیریم وگرنه طبق فانون جذب مدام تمرکز میکنیم روی نیمه تاریک و جودمون و در نتیجه گناهان و بدیهامون روجذب میکنیم وقتی همه جوره خودمون رومیپذیریم و با خودمون جوش نمیزنیم پس تمرکز نمیکنیم روی گناهانمون و بدیهامون پس در نتیجه فقط خوبیهامون میاد بالا، کتاب عالی هستش چون خود دبی فورد هم معتادبوده و با همین روش تونسته خیییلی عالی بشه و راحت خودشو درمان کرده
کتاب خوبی بود به نظرم هیچ انسانی پیدا نمیشه که ادعا کنه هیچ صفت منفی یا نیمه تاریکی در وجودش نیست همهی ما هم صفت مثبت دارم و هم صفت منفی، با این تفاوت که باید خودمان بررسی کنم که بعضی رفتارهای افراطی چه خیلی خوب یا چه خیلی بد زیر سایهی کدام نیمه تاریک یا کدام قسمت نیمهی روشن قرار گرفته و چه موهبتی یا بهانهای برای زندگی ما به ارمغان آورده است.
کتاب عالی درخصوص شناخت انسان از ابعاد وجودی خود میپردازد. ضمیر خودآگاه و ضمیر ناخودآگاه و چیستی آنها رو مورد کنکاش قرار داده وبه نیمه تاریک وجودمان که ناشناخته است و اصولا انسان از ناشناختهها ترس دارد که خانم دبی فورد باچراغی دردست به این تاریکیهای وجود انسان نور میاندازد و آگاهیهایی دراین خصوص ارایه میدهد ودر نهایت خواننده کتاب اگر گفتههای خانم فورد را اجرا کند به آگاهی لازم برای رودررو شدن با ترسها و،،،، میرسد
من خیلی تعریف این کتاب رو شنیدم برای همین خریدمش و خوندمش
اما خیلی متفاوت با تصور من بود من فکر کردم کمک میکنه نیمه تاریکمون رو بشناسیم ولی فقط از دستاوردهای خودش گفته بود و یه سری تمرین داده بود برای انجام تمرین هاش باید بیشتر توضیح میداد
و توی متنشم حرفای خیلی خوبی بود ادم کنجکاو میشد که بدونه چطوری طرف اوکی شده ولی صحبتی از روشش نمیشد
در کل من راضی نبودم
اما خیلی متفاوت با تصور من بود من فکر کردم کمک میکنه نیمه تاریکمون رو بشناسیم ولی فقط از دستاوردهای خودش گفته بود و یه سری تمرین داده بود برای انجام تمرین هاش باید بیشتر توضیح میداد
و توی متنشم حرفای خیلی خوبی بود ادم کنجکاو میشد که بدونه چطوری طرف اوکی شده ولی صحبتی از روشش نمیشد
در کل من راضی نبودم
کتاب خوبیه اما به نظرم درمورد نحوه تأثیرگذاری مطالبش اغراق شده. فقط با یک بار خواندن کتاب زندگی شما آنچنان متحول نخواهد شد، تمریناتش در صورتی که به طور مکرر در طول زندگی انجام بشن تاثیر گزار خواهند بود.
همچنین برای اولین مطالعه درمورد شناخت درون این کتاب گزینه مناسبی نیست چون اگر از قبل ذهنیت آماده و مثبت رو نداشته باشید بعضی مطالب نتیجه عکس میتونه داشته باشه
همچنین برای اولین مطالعه درمورد شناخت درون این کتاب گزینه مناسبی نیست چون اگر از قبل ذهنیت آماده و مثبت رو نداشته باشید بعضی مطالب نتیجه عکس میتونه داشته باشه
نثر کتاب روونه و سر اینکه میکروکتابه، اضافه گویی نداره که بنظرم جالب بود...
در مورد محتوای کتاب هم باید بگم مقدمهی خوبیه برای اینکه با جنبههای تاریک خودمون آشنا بشیم و به فکر بیوفتیم که برای تغییرش چه کاری میتونیم انجام بدیم.
این کتابو میتونین به عنوان یک تلنگر کوچیک به روح و روان تون مطالعه کنین.
در مورد محتوای کتاب هم باید بگم مقدمهی خوبیه برای اینکه با جنبههای تاریک خودمون آشنا بشیم و به فکر بیوفتیم که برای تغییرش چه کاری میتونیم انجام بدیم.
این کتابو میتونین به عنوان یک تلنگر کوچیک به روح و روان تون مطالعه کنین.
یکی از بهترین کتابهایی که خواندم. در این کتاب با شناختن ویژگیهایی از خودمان که در کودکی بنا بر شرایط آنها را طرد کرده ایم و از آنها متنفریم و میترسیم، و پذیرفتن و در آغوش گرفتن آن ویژگیها، میتوانیم تکههای گمشده خودمان را پیدا کنیم، با خودمان به صلح برسیم و دوباره متعادل شویم.