نقد، بررسی و نظرات کتاب خورشید سیاه - معصوم ترکان
مرتبسازی: پیشفرض
چند هفته پیش رمان دیگهای رو هم به نام تیامدا از این نویسنده عزیزمون مطالعه کردم، برخلاف داستان قبلی این داستان خوب شروع شد و خوب هم ادامه پیدا کرد، البته به نظرم تا جایی که شخصیت سوگند در ایران حضور داشت و زندگیش دچار دگرگونی شده بود، هرچند که همون هم تا حد زیادی غیرواقعی بود، بعد از اون داستان کامل وارد فاز تخیل و توهم شد و به شکلی سروهمبندی شده ادامه پیدا کرد.
فکر میکنم نویسنده سعی داره تا حد زیادی داستانهای خودش رو غنای فرهنگی و ارزشی بده که به نظرم اینقدر تلاش برای ایرانیزه کردن داستانها اون هم داستانهایی که عمدتا در محیطی غیرایرانی شکل میگیره تا حد زیادی خیالی و احساساتی هست.
بهرحال با همه این تفاسیر آرزوی موفقیت برای این نویسنده جوان کشورمون دارم.
فکر میکنم نویسنده سعی داره تا حد زیادی داستانهای خودش رو غنای فرهنگی و ارزشی بده که به نظرم اینقدر تلاش برای ایرانیزه کردن داستانها اون هم داستانهایی که عمدتا در محیطی غیرایرانی شکل میگیره تا حد زیادی خیالی و احساساتی هست.
بهرحال با همه این تفاسیر آرزوی موفقیت برای این نویسنده جوان کشورمون دارم.
به نظر من رمان قشنگی بود؛ درسته بعضی قسمتهاش دور از ذهن بود، اما همین که هیچ کلیشهای مثل رمانهای زرد الان دیده نشد خیلی خوب بود، واقعا لذب بردم.
امیدوارم بقیه نویسندههای عزیز هم با نوشتن متنها و رمانهای مبتذل و ناپسندِ امروزی سطح ارزش این هنر زیبا و دلپذیر رو پایین نیارن.
قلم نویسندهِ عزیز، پایدار.
امیدوارم بقیه نویسندههای عزیز هم با نوشتن متنها و رمانهای مبتذل و ناپسندِ امروزی سطح ارزش این هنر زیبا و دلپذیر رو پایین نیارن.
قلم نویسندهِ عزیز، پایدار.
خیلی رمان خوبی است. از قسمتی که سوگند در سازمان بود خیلی خوشم امد. ولی مشکلی که فکر کنم فقط من را ازار میده اینکه اخر داستان همون نقشی که خیلی دوستش داشتم با جواب نهی سوگند روبه رو میشه. با اینکه مهران برای سوگند کارهای زیادی کرده بود. با انکه سوگند دوباره سر و سامون میگیره و بقیه همینش براشون مهمه. ولی من دلم میخواست اخر داستان همهی شخصیتها به زندگی خوششون برسن ولی مهران این طور نبود و من اخر داستان از سوگند کمی احساس تنفر کردم. ولی بازم داستان عالی بود من در ۳ روز تمام ان را خواندم. حتما بخونیدش