نقد، بررسی و نظرات کتاب کلاغ سرخ - بهروز عابدی
مرتبسازی: پیشفرض
کتاب جالبی نبود، ای کاش لااقل جهنم بود، برای من جذابیتی نداشت در ضمن یک ساعت هر چی صفحه میخوندم، قائدتا "باید صفحه عوض شد، همچنان روی ۵۵ مونده بودم
خب مثلا"، کاری که آن فرد انجام میداد، محبت به دیگران، پس چرا آخرش بدنش قرمز میشد و کرم میزد
یا مثلا"، فردی که بدنش از پازل بود و دانه آخرش جا نمیخورد
کل داستان میتوانست جالب باشد، چون طولانی بود، حوصله سر بود ومواردی مانند ایستادن دختر در کنار منزل و یا پسر که در حال خواندن کتاب کنار درخت بود، مصداق چه کسانی میتواند باشد؟ معمولا"در فیلمها دیدهام کسانی که با یک شرایطی میمیرن همش توی همون صحنه گیر میکنن، ای کاش یکم مطلب رو همون موقع با زبانی دیگر باز میکرد، این طور حوصله مان هم سر نمیرفت
خب مثلا"، کاری که آن فرد انجام میداد، محبت به دیگران، پس چرا آخرش بدنش قرمز میشد و کرم میزد
یا مثلا"، فردی که بدنش از پازل بود و دانه آخرش جا نمیخورد
کل داستان میتوانست جالب باشد، چون طولانی بود، حوصله سر بود ومواردی مانند ایستادن دختر در کنار منزل و یا پسر که در حال خواندن کتاب کنار درخت بود، مصداق چه کسانی میتواند باشد؟ معمولا"در فیلمها دیدهام کسانی که با یک شرایطی میمیرن همش توی همون صحنه گیر میکنن، ای کاش یکم مطلب رو همون موقع با زبانی دیگر باز میکرد، این طور حوصله مان هم سر نمیرفت
اولش بران جالب بود ولی هر چی داستان پیش میرفت بی معنی میشد، حس میکنم میخواست شبیه کتابهای پائلو کوئیلو باشه که با زبان نمادین یکسری مفاهیم رو انتقال بده، این روش جالبیه به شرطی که به تعداد کم در کل داستان و در دل داستان پردازی و تصویرسازی زیبا اتفاق بیفته این بیشتر شباهت به داستان صوتی داشت که سالها پیش یک نفری که مرده بود و بعد زنده شده بود و داشت سفرش به عالم برزخ رو تعریف میکرد داشت، توی اون داستان هم هر لحظه یه جانوری یه اتفاق مسخرهای اتفاق میافتاد که سراسر مزخرف بود.. خلاصه حیف وقتی که گذاشتم. 😶😶😶
با سلام
کتاب سراسر تخیل را خواندم، اول اینکه چرا ۸۸ صفحه تمام نمیشود، که نشان دهنده اشتباه کتابراه ست، لزومی ندارد بزنید ۸۸ صفحه و مخاطب را ترغیب به دانلود کنید، بعد متنی مقابلش قرار دهید که سر وته نداشته باشد، حیف نیست وقتی که صرف خواندن چنین کتابهایی بشود، همش تخیل بی مورد و جسته گریخته و بی هدف، شابد در چند مورد توانست مرا به مطالعه ترغیب کند، یکی کلاغ سرخ و عمل به وعده اش، یکی هم بحث قدرت ذهن، ولی اینقدر پیچش دادن داستان لزومی نداشت.
عذرخواهی که اینقدر انتقادی گفتم.
کتاب سراسر تخیل را خواندم، اول اینکه چرا ۸۸ صفحه تمام نمیشود، که نشان دهنده اشتباه کتابراه ست، لزومی ندارد بزنید ۸۸ صفحه و مخاطب را ترغیب به دانلود کنید، بعد متنی مقابلش قرار دهید که سر وته نداشته باشد، حیف نیست وقتی که صرف خواندن چنین کتابهایی بشود، همش تخیل بی مورد و جسته گریخته و بی هدف، شابد در چند مورد توانست مرا به مطالعه ترغیب کند، یکی کلاغ سرخ و عمل به وعده اش، یکی هم بحث قدرت ذهن، ولی اینقدر پیچش دادن داستان لزومی نداشت.
عذرخواهی که اینقدر انتقادی گفتم.
سلام توقسمتهایی آدماوزندگیشونوزیرسؤال برده بود اینکه حیوون صحبت میکنه میگه شماآدمازندگی مسخرهای دارین بله زندگی که دراون فقط مادیات اارزش حساب میشه مسخرس ولی کجای زندگی آدمهاهمش بخاطرمادیاته بعدشم اینکه حیوون مباحات میکنه بنظرم ارزش زیادی نداره چون حیوون همه کارهاش ازروی غریزس پس قدرت تعقل وانتخاب نداره این آدمه که با بکارگیری عقل به اعلی درجات برسه میتونست بهترازاین نوشته بشه
کتاب خوبیه، تعداد صفحاتش هم کمه. اولش فکر میکنید که حال نویسنده خوب نیست و همینجوری یه سری اتفاقها رو پشت سر هم نوشته. ولی نصف کتاب رو که میخونید میفهمید همه این اتفاقها یه جوری به هم ربط دارن. تقریبا همه شون ویژگیهای یک سری از انسانها رو به صورت یک داستان کوتاه معرفی میکنه. در کل خیلی جذابه. ولی پایانش خیلی مبهم و گنگه. ازپایان باز هم باز تره. ولی در کل شما رو جذب میکنه.
سلام
مطالعه این کتاب و داستانهایی که هر لحظه برای شخص داستان اتفاق میافتاد جالب و نشانگر نمادی از این دنیاست
و چقدر زیبا بود آخر این داستان که با قدرت ذهن و تمرکز و امید میتوان حتی مانند یک پرنده سبک بال پر کشید. البته برای پرنده هم دشواریهای پرواز وجود دارد که با تلاش میتواند به آن غلبه کند. سپاس از نویسنده این داستان و کتابراه
مطالعه این کتاب و داستانهایی که هر لحظه برای شخص داستان اتفاق میافتاد جالب و نشانگر نمادی از این دنیاست
و چقدر زیبا بود آخر این داستان که با قدرت ذهن و تمرکز و امید میتوان حتی مانند یک پرنده سبک بال پر کشید. البته برای پرنده هم دشواریهای پرواز وجود دارد که با تلاش میتواند به آن غلبه کند. سپاس از نویسنده این داستان و کتابراه
شروع داستان در جاده و سفر کشش خاصی به اثر داده؛ کاملا تخیلی و نمادین، تقریبا به تمام افکار و مذاهب گریزی زده، متن اشتباهات دستوری و تکرار کلمات داره و نام مبهم قهرمان داستان و زمان و مکان رازآلود قصه پیچیدگی رو بالا برده... معنی کلاغ سرخ رو نفهمیدم، تبدیل گ. گ به کلاغ غایت و نهایت تکامل او میتونه باشه؟؟
آرزوی موفقیت برای نویسنده دارم
آرزوی موفقیت برای نویسنده دارم
بنده هنوز این کتاب را مطالعه نکرده ام، اما خواستم نکتهای عرض کنم:
سلام و ادب خدمت مسئولین محترم برنامه خوب کتابراه.
این هفته (۱۲ آذر) فقط این کتاب را به صورت رایگان قرار داده اید که با توجه به قیمت آن، واقعا نمیتوان آن را رایگان محسوب کرد.
لطفا راهبرد فوق العادهی هفتهای یک یا چند کتاب کاملا رایگان را منسوخ نکنید.
تشکر از لطف شما
سلام و ادب خدمت مسئولین محترم برنامه خوب کتابراه.
این هفته (۱۲ آذر) فقط این کتاب را به صورت رایگان قرار داده اید که با توجه به قیمت آن، واقعا نمیتوان آن را رایگان محسوب کرد.
لطفا راهبرد فوق العادهی هفتهای یک یا چند کتاب کاملا رایگان را منسوخ نکنید.
تشکر از لطف شما
انگار دنیای بعد از مرگ بود از نظر من
برام جالب بود که جنسیت و اسم گ. گ هیچ کجا وارد نشده بود
یک سفر پر از اموزهها بود
بله نقد کار جالبی نیست فقط برای نوشتن باید سعی کنیم اگر خوشمون نیومد اون مدلی ننویسیم امید وارم بقیه کتاب هاتونم چاپ کنید و ما لذت ببریم
در نهایت سپاس از اینکه نوشتید 💙
برام جالب بود که جنسیت و اسم گ. گ هیچ کجا وارد نشده بود
یک سفر پر از اموزهها بود
بله نقد کار جالبی نیست فقط برای نوشتن باید سعی کنیم اگر خوشمون نیومد اون مدلی ننویسیم امید وارم بقیه کتاب هاتونم چاپ کنید و ما لذت ببریم
در نهایت سپاس از اینکه نوشتید 💙
خب درمورد داستان اول باید تشکر کنم از اقای عابدی چون داستانشون کشش خاصی داشت که منو نگه داشت که تا اخر بخونم و بدونم اخرش چی میشه.
موضوع در مورد فردیه که ابتدا کمی از زندگی خودش توضیح میده و پس از اون وارد جادهای میشه و تو این جاده با افراد و وقایع مختلفی مواجه میشه و گاهی هم صحبت میشه. میشه گفت تمامی تجربیاتی که تو این کتاب راوی تعریف میکنه نماد هستند و اینکه هرکدوم نماد چه چیزی هستند خواننده رو به فکر فرو میبره و البته یک سری هم معنی یا هدف اون نماد صراحتا بیان شده.
نکات مثبت: متن روان، موضوع جالب و نمادهای خاص و جدید خیلی توجهک رو جلب کرد.
نکات منفی: البته نویسنده تو کتاب گفتن از نظرشون نقد کار اشتباه و بیهوده ایه و ناشی از حسادت. من این دیدگاهشونو تایید یا رد نمیکنم ولی یه نکتهای که عجیب بود برام سه مرد تو جاهای مختلف داستان بود که در وصفشون گفتن زیبایی مردانه داشتن نه زنانه. انگیزه شونو از سه بار تکرارو تاکیدبر این جمله در مورد سه فرد مختلف درک نکردم.
و اینکه موضوع نهایی شاید یکم تکراری بود ولی بازم نحوه بیان جدیدش رو که به نظر میاد تجربه شخص نویسنده باشه خیلی خوشم اومد. برای نویسنده ارزوی موفقیت میکنم و ان شاالله کتابهای بعدیتونو تو کتابراه مطالعه کنم هرچند تو مقدمه گفتید چند تا کتاب نوشتید ولی من اسمتونو جستجو کردم جز این کتاب ندیدم. ولی مشتاقم بقیه کتابهاتونو بخونم چون حس میکنم کاملا حس خودتون رو بیان میکنید و این واقعا زیبا و خاص و ارزشمنده.