نقد، بررسی و نظرات کتاب گرگهای سفید - دیوید گمل
4.4
457 رای
مرتبسازی: پیشفرض
کتاب کتاب خیلی خوبی بود و امیدوارم نویسنده این کتاب جلد دوم را به زودی ارائه دهد از لحاظ غلط املایی فقط چند مشکل داشت امیدوارم این مشکل ها در کتاب را حل شود این کتاب از کلمات خیلی خوبی از بعضی از جاها استفاده می کند مثلاً وقتی که به گرگ ها به بیابان می روند از کلمه هایی ایرانی استفاده می شد و این همان نقطه قوت این کتاب است و امیدوارم که نویسندگان بیشتری از این نوع کتاب ها تقلید کنند برای پیشنهاد واسه مطالعه شما عزیزان برادران فرد را مطالعه بفرمایید کتاب های ایشان می توان به کتاب های جوینده سه سقوط مرگبار داستان ددسگال اشاره کرد این دو برادر در گوگل یک سایت برای دیدن روند پیشرفت کتاب های جدیدشان هم دارند که از نظر من باید نویسندگان زیادی از آن ها تقلید کنند
من این کتاب رو تا نصف خوندم و اصلا خوشم نیومد چون ادم و گیج میکرد از این موضوع به اون موضوع کشش داستان اصلا خوب نبود و از شخصیت اسکیلگانون هم نمیشه سر در اورد از نظر من بهتر بود که کتاب رو به چند بخش تقسیم کنن و قسمتی تو جلد اول و قسمتی تو جلد دوم باشه چون اون وقت کشش داستان بیشتر میشه درسته شاید درک نکنید اما این راه حل خیلی خوبی برای اینجور کتاب هاست و درمورد موضوع کتاب همش جنگ و نابودی بود درسته که من به اینجور کتابها علاقه دارم ولی اگه درصد فانتزی بودنش و هیجان داستان رو کمی بالا ببریم بهتر میشه چون داخل داستان یه چیزی معلومه که با دو صفحه خوندن ادم میفهمه اونم جنگ، جنگ نابودی!!. ولی بازم از نویسنده متشکرم و امید وارم تو کتابهای بعدی بتونه نظر خواننده رو بیشتر جلب کنه
گرگهای سفید یه داستان فانتزی زیبا در مورد جنگجویانی در آینده با تمی قدیمی هست تو این کتاب داستان زندگی یک قاتل توبه کار رو میخونیم که بزرگترین جنگجوی زمان خودشه.
اون در مبارزه با نفس خودش هست. در این راه با دوستانی آشنا میشه و هدف جدیدی پیدا میکنه. بعضی از این دوستان قصد جونش رو دارند اما اون این دوستان رو رها نمیکنه.
میزان فانتزی بودن این کتاب زیاد نبود و از طرفی خیلی از سوالها رو بی پاسخ گذاشت و داستان رمانتیکش هم با پایان جالب و روشنی تموم نشد. به همین دلیل من فقط ۴ ستاره به این کتاب میدم.
اما در کل کتاب زیبایی بود و از کتابراه برای قرار دادنش تشکر میکنم.
اون در مبارزه با نفس خودش هست. در این راه با دوستانی آشنا میشه و هدف جدیدی پیدا میکنه. بعضی از این دوستان قصد جونش رو دارند اما اون این دوستان رو رها نمیکنه.
میزان فانتزی بودن این کتاب زیاد نبود و از طرفی خیلی از سوالها رو بی پاسخ گذاشت و داستان رمانتیکش هم با پایان جالب و روشنی تموم نشد. به همین دلیل من فقط ۴ ستاره به این کتاب میدم.
اما در کل کتاب زیبایی بود و از کتابراه برای قرار دادنش تشکر میکنم.
با سلام و عرض ادب. در نقد این کتاب، باید گفت که در این کتاب، با داستانی زیبا، جذاب، مهیج و پر از ماجرا رودررو هستیم که با خلاقیت نویسنده، به اثری دلنشین تبدیل شده که مطالعه کننده هنگام خواندن آن، احساس نزدیکی کرده و تا انتها آن را دنبال خواهد کرد و در کندن از آن برایش آسان نیست. ترجمه دقیق، جامع و کامل این داستان منطبق بر اصول دو زبان مبدأ و مقصد، از نقاط قوت و مفید و مثبت این کتاب به شمار میآید. مطالعه این کتاب، مخصوصا برای دوستداران رمان و داستان، پیشنهاد میشود و خالی از لطف نیست. در کلام نهایی، این کتاب شایسته توجه بوده و ارزش مطالعه کردن، حداقل برای یک بار را دارد.
کتاب گرگهای سفید، واقعا عالیه. کاش میشد بجای پنج ستاره، به این کتاب هزار تا ستاره بدم، به نظر من که، این کتاب شاهکاریست در میان افسانههایی است که در دوران معاصر بین نویسندگان نوشته شده، امیدوارم سایر کتابهای این نویسنده هم قرار بگیره این مدل کتاب از اونایی هست که به مرور زمان جذاب تر میشه البته یه مقدار گنگ هست ولی باز ادم دلش میخواد ادامش بده البته تو جلدهای دیگه باز یه مقدار بیشتر سبک نویسنده دست ادم میاد و این گنگی کم تر میشه. در کل این کتاب، سبک داستانش و پایانبندی جذاب و شروع ملایمش، خیلی عالیه. از مترجم بابت ترجمهی عالی و بی نقص این اثر ممنونم.
کتاب جالب وخوبی بود پیشنهادمیکنم این کتاب را بخونید این کتاب بیشتر در مورد ایمان و اعتقاد به پروردگارو کار درست درستکاری و کمک به دیگران همدیگه بخصوص فقیران، بیماران، ضعیفان استیک جوری داره زمان بعدازجنگهای صلیبی و یا قدیمی را توضیح میده که مردم چطوری درترس و وحشت گرسنگی زندگی میکردن با این حال بازم ایستادگی میکردن و دوباره سعی به شروع زندگی و ساختن شهرابادی خونه و کلیساو کاشانه خودشون و مداوا کردن بیماران و نگهداری از زخمیها و تهیه درست کردن غذا و دارو و تلاش برای برگرداندن امنیت اسایش وصلح بدازجنگ اماباروش خاص خودنویسنده
یه داستان تخیلی حماسی که فانتزی چندانی نداشت اما اینو به عنوان یکی از ژانرهای فرعی میتونیم در نظر بگیریم. قهرمان داستان بزرگترین جنگ جوی دورانه و متکی به خودشه و وقتی با افرادی اشنا میشه به عنوان دوست و همراه ادامهی داستان رو در کنار اونا رقم میزنه. خیلی از دوستان مارهایی هستن که در استین پرورش داده شدن اما اون دوستاش رو رها نمیکنه و کمکشون میکنه. رومنس داستان خیلی واضح نبود. کل داستان هم سوالات زیادی رو تو ذهن به جا میذاشت اما هیچکدوم از قشنگیش کم نمیکرد. پیشنهاد میکنم. ممنون از کتابراه.
کتاب قشنگیه راجب زندگی یک جنگجو که به بی رحمی معروفه ولی با اینکه همه کارهای بیرحمانه رو انجام داده اونقدارا هم فرد بدی نیست، من بیشتر از شخصیت و طرز فکر شخصیتای داستان خوشم اومد تا خود داستان. امتزاجی از خشونت، امید، ترس، لطافت و احساسهای متضاد بسیار، داستانی جذاب. پایانش عالی بود نسبت به داستانهای دیگه که یه پایان حسرت انگیز دارن. در کل داستان خوبیه از نوع فانتزی کسانی که این نوع داستان میخونن جالبه از سری کتابهای درنای هست
هر خوبی و بدی در درون انسان جلوه میکند. این کتاب تقابل بین خوبی و بدی درونی را به نمایش میکشد. مرز بین این دو، به خوبی نشان داده شده. انسان به یک چشم به هم زدن یا یک طلوع خورشید میتواند از سیاهی به سپیدی قدم بگذارد و به یک پلک بر هم زدن از درون سپیدی به سیاهی مطلق فرو برود. همه چیز در خود فرد است. اینکه چگونه از ابزارهای در دستمان استفاده کنیم، به قوه عقل خودمان بستگی دارد.
قسمتی از کتاب: ما همون چیزی هستیم که نشون می دیم راهب اعظم. آدمیزاد شکارچیه، قاتله... ما شهرهای بزرگ می سازیم. ولی هنوز مثل گرگ زندگی می کنیم. قوی ترین بر ضعیف ترین حکومت می کنه. ممکنه رهبران رو شاه یا ژنرال صدا کنیم. اما نتیجه یکسانه... ما گروه گرگ ها رو می سازیم و چیزی که همیشه بوده؛ ریز نکته های خیلی جذابی داخلش پنهان شده بود و شخصیت هاش رو دوست داشتم.
از نظر من عالی بود اگر چه اوایل داستان، ارتباط گرفتن با کتاب کمی سخت بود ولی بعدها واقعا به دل میشینه و تصویر سازی خوبی هم در ذهن ایجاد میکنه داستان شاید کمی مشابه کتاب جرج مارتین باشه ولی در نوع خودش کاملا جذاب بود و ذهن رو درگیر میکنه اینکه بین سیاهی و سفیدی هم میشه خاکستری بود فقط اینکه کاش ادامه همین داستان هم در کتاب بعد باشه. کسی میدونه؟
ممنون از کتابراه خوب بود در ابتدا وقایع به آهستگی و با صبر و حوصله پیش میرفت اما تقریبا بعد از مطالعه یک سوم کتاب شخصیتها به هم ربط پیدا کرده و پیوستگی خوبی تا آخر شکل گرفت. غلط تایپی داشت اما کم بود. از نظر من ترجمهی خوبی داشت. شخصیتهای داستان جذاب بودن و هر کدام در خور داستان بودن نه اضافی بودن نه کم
امیدوارم سایر کتابهای این نویسنده هم قرار بگیره این مدل کتاب از اونایی هست که به مرور زمان جذاب تر میشه البته یه مقدار گنگ هست ولی باز ادم دلش میخواد ادامش بده البته تو جلدهای دیگه باز یه مقدار بیشتر سبک نویسنده دست ادم میاد و این گنگی کم تر میشه
از مترجم هم تشکر میکنم بابت ترجمه روان متن این کتاب
از مترجم هم تشکر میکنم بابت ترجمه روان متن این کتاب
کتاب خیلی خوبی هست و ترجمه کتاب جالب هست ادمو یاد فیلمهای شاه ارتور و سرگذشت گلادیاتورها میندازه هیجان کتاب هم به اندازه هست اما کتاب به اندهزه کافی راجب بعضی مسئلهها توضیح نداد و پایان کتاب هم کمی باز هست که انتضار فرد رو از نویسنده بالاتر میبره اما در کل کتاب جالب وقشنگی هست
کتاب گرگهای سفید به قلم دیوید گمل، داستان سرزمینی را روایت میکند که ملکهای جادوگر بر آن حکومت میکند و دو قهرمان با نامهای اسکیل گانون و دراس اسطورهای، در تلاشند تا با پلیدیهای او مقابله کنند. این جادوگر در سرزمین درنای حکم فرمایی میکند. تمام مردم آن سرزمین با ترس از او زندگی میکنند
یعنی اگر به غیر از پنج ستاره به این داستان میدادم مطمئناً از بی سلیقگی من نشأت میگرفت...
به نظر من که شاهکاری در میان
افسانه هائی است که در دوران معاصر بین نویسندگان نوشته شده و مطمئناً خیلیها با من هم نظر هستند
بنابراین از نویسنده تقدیر و از دست اندرکاران این سایت تشکر میکنم
به نظر من که شاهکاری در میان
افسانه هائی است که در دوران معاصر بین نویسندگان نوشته شده و مطمئناً خیلیها با من هم نظر هستند
بنابراین از نویسنده تقدیر و از دست اندرکاران این سایت تشکر میکنم
نقاط قوت کتاب:
شخصیتپردازی عمیق: گمل شخصیتهای پیچیده و کاملاً توسعهیافتهای خلق کرده است که خواننده به راحتی میتواند با آنها همذاتپنداری کند. اسکیل گانون شخصیتی ضد قهرمان است که در طول داستان با چالشهای اخلاقی متعددی روبرو میشود و به تدریج متحول میشود. جهانسازی وسیع و غنی: گمل دنیایی وسیع و پر از جزئیات خلق کرده است که شامل سرزمینهای مختلف، نژادها و موجودات جادویی میشود. داستان حماسی و پرماجرا: گرگهای سفید پر از نبردها، تعقیب و گریزها و لحظات هیجانانگیز است که خواننده را تا انتهای داستان مجذوب خود میکند. نثر قوی و گیرا: گمل نثری قوی و گیرا دارد که به زیبایی داستان را روایت میکند.
نقاط ضعف کتاب:
خشونت: داستان شامل صحنههای خشونتآمیز متعددی است که ممکن است برای برخی از خوانندگان مناسب نباشد. تاریکی: لحن کلی داستان تاریک و غمانگیز است که ممکن است برای برخی از خوانندگان خوشایند نباشد. سرعت آهسته: در برخی از قسمتهای داستان، سرعت روایت کمی آهسته میشود