نقد، بررسی و نظرات کتاب تخیل فعال - رابرت الکس جانسون
4.5
62 رای
مرتبسازی: پیشفرض
خب، من همین الان این کتاب رو تموم کردم؛ و باید بگم از اون دست کتاب های که باید جوید، مزه مزه کرد، باید اجازه بدید وجودتون ذره ذره تسلیم این آگاهی بشه. یکی از بزرگترین سوالات زندگیم، تو این کتاب پاسخ داده شده. اینکه ما با یک جسم یک روان و یک روح چطور میتونیم یک زندگی بکنیم درحالی که هرچقدر هم اون زندگی غنی و کامل باشه بازم برای ما حسرت های بی انتهایی باقی میمونه. شخصیت های داخل ناخودآگاه ها، انرژی های سرکوب شده، عقده ها، سایه، آنیما یا آنیموس درونی برام واقعا هیجان انگیزه اند. با اینکه تا به این لحظه که این نظر رو می نویسم هنوز از روش تخیل فعال استفاده نکردم. اما نمی تونم تصور کنم ملاقات با هرکدوم از وجه های خودم چقدر میتونه مفید و سرگرم کننده باشه. الان بیشتر از قبل متوجه این جمله میشم که: پاسخ تمام سوال ها درون خودمون هست. باوجود این کتاب بیشتر از قبل عاشق این شدم که ناشناخته های وجودم رو به شناخته تبدیل کنم.
کتاب کاربردی و مفید که مکملی مناسب و کاربردی بر کتاب تحلیل کاربردی خواب و رویا از خود همین نویسنده هست، که ما رو به شناخت بیش از حد از خویشتنمان میکنه، به شرط اینکه صبورانه و هوشمندانه آنها رو بکار ببریم، هر دو کتاب ارزش چندبار خواندن رو دارند، ابتدا حتما کتاب تحلیل کاربردی خواب و رویا رو مطالعه کنید سپس کتاب تخیل فعال تا از اون استفاده کاربردی بسیار سودمند ببرید
چرا که با استفاده از تخیل فعال میتوانید به لایههای درونی ناخودآگاه نفوذ کرده و هر مسئلهای را مورد بررسی قرار داده و چنانچه مشکلی وجود دارد آن را رفع کنید.
برای افرادی که با این روش آشنایی ندارند به احتمال قوی، برقراری ارتباط با مطالب دشوار خواهد بود بنابراین لازم چند بار کتاب را مطالعه کرده و حتما از تمام نکات لازم برای انجام چهار مرحله تخیل فعال نکته برداری کنند.
نکته بسیار مهم این است که تخیل فعال با خیالبافی کاملا متفاوت است، زیرا در تخیل فعال شما با شخصیتهای ناخودآگاه خود، تعامل دارید.
فراموش نکنید که علاوه بر موارد ذکر شده در کتاب، میتوانید برای رسیدن به اهداف و خواستههای خود از شخصیتهای درون خود راهکار بخواهید، سپس راه حلهای آنها را با ارزشهای خود بسنجید، در نهایت به نتیجه میرسید.
چند نکته در کتاب ذکر نشده که برای خوانندگان میتواند مفید باشد:
اول اینکه چون سالها با درون خود ارتباط برقرار نکرده ایم ممکن است تا مدت طولانی در تخیل فعال خود چیزی را نبینیم، در اینصورت احتمالا نورهای سفید یا رنگی و یا تصاویر انتزاعی و ماندالا خواهیم دید و باید با همین نورها و تصاویر گفتگو را شروع کنیم تا کم کم شخصیتهای درونی پدیدار شوند.
دوم اینکه در تخیل فعال قرار نیست به چیزی فکر کنیم، بلکه باید چشمها را بسته و مرحله دعوت را انجام داده و منتظر بمانیم ببینیم در سیاهی پشت پلکها چه چیزی بالا میآید.
و مورد سوم اینکه برای ثبت گفتگو سادهترین راه، ضبط صداست. هرآنچه را که خودتان میگویید و پاسخ میشنوید بیان کنید تا صدایتان ضبط شود.
ممکن است چیزی نبینید بلکه درون خود، صدایی بشنوید. تمام این تصاویر و صداها از ناخودآگاه خودتان برمی آید.