نقد، بررسی و نظرات کتاب عشق و آوارگی - علی راهدان جو

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
مریم امیری
۱۳۹۹/۰۷/۲۶
متاسفانه نویسندگان کشور ما را برای نوشتن، مطالعه نمی‌کنند تا اطلاعات درستی در مورد بعضی موارد بکار برده شده در قصه‌های خود داشته باشند مثلا در این کتاب یکی از شخصیتهای کتاب امروز از زندان آزاد می‌شود فردا می‌رود انگلیس و از آن جا به بلغارستان، انگار چیزی به نام ویزا به گوش نویسنده نخورده است یا این قدر این کار ساده انجام می‌شود که انگار می‌خواهد از تهران برود شیراز یا اصفهان. گرفتن اقامت از یک کشور مورد دومی است که نویسنده اصلاً در مورد آن اطلاعاتی ندارد. و مورد دیگر رفتارهایی شخصیتهای قصه با پیشینه‌ای که برای آن‌ها تعریف شده همخوانی ندارد دختر قهرمان قصه با اعتقادات محکم که تا آخرین لحظه کتاب چادرش را حفظ می‌کند، بعد از بهبودی سراغی از پدر و مادر نمی‌گیرد و حتی بعد از درست شدن اقامتش به دیدن آن‌ها نمی‌رود و این با توجه به شخصیتی که برای او تعریف شده تناقض دارد به طور کلی داستان بسیار ضعیف بود.
نرمین صوفی
۱۴۰۱/۰۸/۰۹
حتی‌ی ستاره هم ازسرش زیاده. واقعا نویسنده با خودش چی فکرکرده که همچین داستان بی پایه و اساس و ضعیفی رو نوشته و بدتر اون ناشری که به این کتاب حق چاپ داده. امروز رفت زندان فردا اعدام شد. مگه میشه همچین چیزی این پروسه که جناب نویسنده دو روزه حل و فصلش کرده حداقل چندسال زمان مییره.... امروز اززندان ازاد شد. فرداش رفت خارج!!! بازم مگه داریم مگه میشه؟؟ بازاین پروسه دوروزه جناب نویسنده کم کمش چندین ماه زمانبره و جالبتر جریان اقامت گرفتن ازی کشور خارجی بود که اصلا جای بحث نذاشتن این بزرگوار من ترجیح میدم کلا سکوت کنم.. فک کنم نویسنده تو دنیای واقعی زندگی نمیکنه فقط هرچی به ذهنش رسیده روی کاغذ پیاده کرده. کل داستان ضعیف. نه شخصیت پردازی درست و حسابی داشت نه فضا سازی.. ‌ی کم مطالعه و تحقیق دررابطه با موضوعی که میخواد کتاب بشه به جایی برنمیخوره که هیچ کلا اطلاعات عمومی نویسنده بالامیره که اینطورانتقاداتشدید نشنوه به امید اینکه کارهای بعدی قویتر باشه
سیما فیضی
۱۴۰۱/۰۲/۲۵
ضعیف و بی محتوا
اول داستان رضا بود آخر داستان شد حسین احدی
از مرز‌های ایران به ترکیه کلا بی خبره که هیچکدوم درمنطقه کردنشین نیست و مرز‌های آذربایجان ارومیه است و منطقه کوهستانی
بعد از مرز ایران در ترکیه که تا کیلومترها دریا نیست و سفر دریایی چی بود این وسط؟
حساسیت روحانیون مسیحی به اسلام که حتی مسلمانارو راه نمیدن کلیسا چه برسه بره روحانی شه
بدون ویزا رفتن لندن؟؟؟ از لندنم به بلغارستان باز بدون ویزا؟؟؟
برای یک خونریزی ساده رفتن کما اما رو چه حسابی حافظه شو از دست داد؟ اصلا از دست دادن حافظه که آلزایمر نیست بره و برگرده
از کی تاحالا کسی که روانشناسی میخونه دکتره؟؟؟ مگر دانشجوی پی اچ دی بودن؟؟؟
طرف امروز به زندان منتقل شد فردا اعدام شدن؟؟؟ پروسه اعدام دوسال حداقل زمان بره 🤦🏻‌♀️
قبل از نوشتن مهم افکار و داستان توی ذهن و قلم نیست باید مطالعه هم بشه
ارزش وقت گذاشتن نداشت
نیکتوم نینوایی
۱۳۹۹/۱۲/۰۳
طبق چیزی که میشه تشخیص داد مریم و مهرداد باید دهه شصتی باشن جوان‌های این هر چقدرم که ساده بوده باشن دیگه اینطوری هم نیستن که با اولین نگاه و دو تا تجربه کوچیک مثل جوانی‌های نسل قبل ترشون عاشق بشن بعدشم نمیفهمم چطور ممکنه یکی بدزدتت و بیهوشت کنه و از مرز ردت کنه و بدون این که نظرت رو بپرسه باعث بشه بابات دق کنه و بمیره مامانت سکته کنه و فلج بشه و خودتم آواره بشی آبروت همتو کل فامیلات بره بعد بازم بری باهاش ازدواج کنی از همه اینا هم که بگذریم متن کتاب یجوریه که انگار که بشینی یه سریالی ببینی و بعد بخوای تعریفش کنی یعنی اصلا نه عمق داره نه شخصیت پردازی قوی نه فضاسازی نه هیچی از این هم که بگذری مثل این سریالای ایرانی حتما باید شخصیت چادری و پدر و مادر انقلابیش و جانبازش شخصیت بدون نقص و خوب باشه و پولداره آدم سراپا اشکال
Ms.Rashidi
۱۴۰۱/۰۶/۰۷
متاسفانه حال و هوای رمان برگرفته از خیالات بود، اینکه فضای نوشته متناسب با رویا پردازی یک کودک بود، به جرات با خوندن این کتاب به شما ثابت میشه؛ درسته که رمان، غالبا باید فرد رو از ظرف واقعیت‌ها مقداری خارج بکنه ولی نکته اینجاست که افراط در این مسئله خواننده رو به سمت خیالات سوق میده و باعث میشه نتیجه نهایی اونطور که باید و شاید عمل نیاد. نمونه این مسئله در قسمت دزدیده شدن دختر داستان هست، همه ما شاهد دو فرد عاقع و بالغیم و انجام این حرکت بیشتر در دنیای بچه‌ها اتفاق می‌افته. با خصوصیاتی که در داستان گفته شد، مثلا اینکه پسر داستان روانشناسی خونده، انجام چنین کاری مقداری فضای رمان رو عوض کرده. چرا که روان شناس‌ها غالبا سعی میکنن افراد رو از روشهای مختلف بفهمن و روشون تاثیر بزارن. چیزی که در این رمان پیدا نشد...
مبینا روستا
۱۴۰۰/۰۴/۲۱
داستان خوبی بود ولی یک نکته‌هایی داشت اینک۱= داستانی کوتاه بود ۲= اگه مهرداد مریم رو دوست داشت پس چرا این بلا رو سرش آوارد؟ مهرداد حتی فکر این کار رو نکرده بود
۳= با دیدن مهرداد وقتی مهرداد بهش گفت بریم ایران یا اینجا میمونی مریم ماندن کنار اون بچه‌ها رو به کنار مادر و پدرش ترجیح میداد
درسته میتونست به اون بچه‌ها کمک کنه ولی در کل میتونست داستانی جذاب تر باشه و بهتر این احساسات رو عمیق تر بکنه
خوب بود ولی کاشت میتونست جالب و جذاب تر هم باشه
محمد مرادی
۱۴۰۳/۰۹/۱۶
داستان پردازی پیش‌پا افتاده و غیر قابل باور. مگه میشه یه آدم عاشق دست به همچین کار احمقانه‌ای بزنه که باعث نابودی معشوق بشه؟ اونم یه پسر عاقل و بالغ و تحصیل کرده. حتی نویسنده زحمت برپایی خواستگاری دوم یا حتی یه ذره تلاش بیشتر واسه بدست آوردن دل دختر، به خودش نداده بود. بعد از اولین کم توجهی، آدم ربایی صورت میگیره، اونم بعد از چند بار پشیمانی، برگشتی بوجود نمیاد. خلاصه میشد با یه کم خلاقیت داستان رو قشنگتر پیش برد.. کتابراه دوست داشتنی.
S Z
۱۳۹۹/۱۱/۰۷
نویسنده مخاطباشو بچه فرض کرده با‌ی بار مخاطفت مادرش دختررو برداشت فرار کرد!!! صیغه خوندن بدون اجازه پدر، ‌ی تلفن نبود به خانوادش خبر بده، فرار دختره وقتی که کاری نکرده بود، میتونست همونجا که مهراد تیر خورد و دستگیر شد خودشو به پلیس معرفی کنه و تو پزشک قانونی اثرداروهای بی هوشی تو خونش میفهمیدن که بی گناهه. فرارش چی بود؟!! رمانی که با عقل جور درنیاد بدرد نمیخوره
پونه
۱۴۰۰/۰۸/۱۰
زیادخوشم نیومد، انگار ترجمه داستان کودکان رو داری می خونی، منتها موضوعش کودکانه نیست ولی منو یاد ترجمه یه کتاب قصه خارجی کودکان انداخت، منظورم اینه که داستان روان بود ادمو همراه میکرد ولی یه جاش می لنگید، یه جوری بودانگار نویسنده می خواست خودش رو به کلی از داستان جدا کنه، یا هرچیزی، به هر حال احساس می کنم نویسنده تو نوشتنش بهتره داستان رو راحتتر روایت کنه، یه جوریه اخه😐 😐
Ňîłôôfâř Bêhřôôžî
۱۳۹۹/۰۸/۲۶
داستان ضعیف بود. اینکه اسم شخصیت‌های داستان نباید حروف مشترک داشته باشن. ۲یعنی مریم کسیو جز پدرومادرش نداشت۳چجور به همین راحتی عاشق شد۴از جوانرود به ترکیه نمیرن۵اگه تیر به کتفش خورد میتونست راهو ادامه بده۶اگه به کتفش تیر خورد چرا حافطشو از دست داد۷چرا دوبارحافطشو از دست داد۸چجور به همین سادگی بهش اقامت دادن😂😂
پریا ‌پور مهراب
۱۴۰۱/۰۷/۰۳
متوسط رو به ضعیف. ببخشید ولی فقط از رو کنجاوی تا اخر خوندمش. خیلی دور از واقعیت بود. هیچ عشقی من از این دو نفر داستان حس نکردم. و خیلی مذهبی تشریف دارن نویسنده این داستان. ما انقلاب کردیم ما اشتباه کردیم. شما‌ها گند زدید به این مملکت میخواید اخوند تربیت کنید واسه کشورای دیگه. با این قران و نمازتون ریدید تو مملکت. لعنت به همه دین‌ها الخصوص اسلام.
F.Namazi
۱۴۰۱/۰۸/۰۵
با سلام
جناب آقای راهدان جو میخواستم از رمان شما یک انتقاد دوستانه کنم:
راستش اوایل کتاب یه نقص داشت، اینکه هنوز اتفاق خاصی نیفتاده بود، اما مریم رفت پیش مشاور اگه شما در این قسمت از کتاب جدال مریم و احساساتش رو بیان میکردید بهتر میشد
و علاوه بر اون کتاباتون غیر منطقی نگارش شده بود،
انشاءالله در نگارش کتاب‌های بعدی موفق باشید
فائزه
۱۴۰۱/۰۷/۱۱
سلام و خسته نباشید
داستان کوتاه و خوبی بود. فقط اینکه اوایل داستان خیلی خلاصه بود و اواسطش ک مریم گم شده بود، خیلی مفصل و دارای نکات ریز شده بود و ذوق خواننده رو کم میکرد.
ولی در کل ب شخصه از داستان‌هایی ک عشقشون رو میدزدن خیلی خوشم میاد و جالب بود برام. موفق تر از قبل باشید و انشالله هر چه زودتر رمان دیگ‌ای از شمو بخونیم
نسرین قاسمی
۱۳۹۸/۱۰/۰۴
خیلی مسخره بود واقعا، یعنی مریم هیچکسی و نداشت تو ایران بهش اطلاع بده که کجاست... پسری که وضع مالی خوبی داره یعنی نمیتونه به باباش زنگ بزنه بگه واسش پول بفرسته؟؟؟ حتی پول غذا و جای خواب نداره؟؟ نمیدونم والا... خیلی داستان بی‌معنی بود
علی فلاح
۱۴۰۱/۰۲/۱۲
داستانش خیلی ضعیف بود و اشکال زیاد داشت ۱_ داستان کوتاه بود
۲- اگه دختره بی گناه بود چرا فرار کرد
۳_ اینکه دختره میتونست بره پیش مادرش چون اقامتش هم جور شده بود ولی نرفت
این فقط چند تا اشکالی بود و در کل نویسنده فقط میخواست یه چیزی برای خودش بنویسه و اصلا از داستان جدا بود
بانوی ستاره چین
۱۳۹۸/۱۲/۰۴
سلام
کتاب رو فقط خوندم به خاطر اینکه تمامش کنم
هیچ کجاش به هم نمی‌خورد و من احساس کردم به شعور خواننده توهین میشه
آخرش که مریم مهرداد رو می‌بینه افتضاح
مهردادی که فراموشی گرفته و جزو فقراست‌ی دفعه‌ای حافظش بر می‌گرده... مریم به راحتی ماندن در بلغار رو به مادرش ترجیح داد و در کل بد
Sepid Mmm
۱۴۰۱/۰۶/۲۰
کتاب خوبی بود و بعضی وقت‌ها روند داستان خیلی سریع پیش می‌رفت و برای اینکه بفهمیم چه اتفاقی افتاد دوباره می‌خواندم به کسانی که به دسانان‌ها و رمان‌های عاشقانه علاقه دارند مناسب است و نکته‌ای که وجود داشت این است که بر خلاف سایر رمان‌های ایرانی بالاخره پایان خوشی داشت
Hana
۱۴۰۱/۰۴/۱۱
بد نبود و خوب هم نبود... داستان غیر واقعی بود و به تخیلی بیشتر شبیه بود تا عاشقانه!!
داستان‌ها و اتفاق‌ها بخاطر چیزای مسخره اتفاق می‌افتادند...
سوتی هم زیاد داشت...
ولی در کل به نویسنده خسته نباشید میگم چون نوشتن کتاب و رمان شجاعت میخواد که هر کسی نداره...
مونا ابرهیم زاده
۱۴۰۲/۰۱/۳۰
اینکه مهرداد یهو‌ت صمیم می‌گیرد فرار کنه با مریم بره ترکیه خیلی مسخره بود فقط یک بار رفته بود خاستگاری تازه مامان مهرداد از خونواده مریم خوشش نیومده بود
اینکه مهرداد مریم رو می‌دزده خیلی مسخره بود اینکه یهو تو مرز اون اتفاقا میوفته
واقعا ارزش خوندن نداره
Sepid GH
۱۳۹۸/۱۱/۲۴
فقط دو تا سوال برام پیش امد، اول اینکه آیا در بلغارستان سفارت ایران وجود ندارد؟ دوم اینکه چطوری یک روزه ویزای انگلیس یا شینگن گزفتن؟؟ این دو مورد خیلی عجیب بود. با تشکر از نویسنده محترم.
نسترن علی زاده
۱۴۰۲/۰۱/۱۵
محتوای آموزنده‌ای داره هرچند که یسری بخشهاش برام غم انگیز بود ولی خب به نظرم بهتره که جوانها به ویژه دخترها بخونن. یسری حرکتها هست که شاید تو نگاه اول برامون مورد خاصی نباشه درحالیکه همون اتفاقای کوچک خودش استارت اتفاقای بزرگ دیگست؛ /
سید حسین قماشی
۱۴۰۰/۰۸/۱۹
با عرض سلام و احترام وادب
به نظر من فقط یک داستان بود و اشکالاتی هم داشت ولی کلا باید در نظر داشت، که ما داریم یک کتاب می‌خوانیم نه یک داستان واقعی، اگر به عنوان یک داستان واقعی نگاه میکنید.. به نظر من این کتاب خواندنی نیست.
ندا زرگران
۱۴۰۰/۰۷/۱۹
از کسایی که کتاب و دانلود کردن، تقاضادارم نخوننش ‌پاکش کنن، حیف وقت گرانبها، بالاخره هر رمانی یه نکات آموزنده باید داشته باشه، اما این رمان دریغ از یک مطلب آموزنده، فقط به شعور خواننده توهین شده و بَس😔
مهین عیسوند
۱۴۰۳/۰۸/۲۰
عشق پاک وناب ارزش ریسک روداره که عاشق ومعشوق چنان درقلب و روح همدیگر ریشه دارند که هیچ چیز و هیچ کس نمی‌تواند آن‌ها رو از هم جدا کند ممنون از نویسنده تشکر فروان از کتابراه بابت کتاب‌های مفیدش سپاسگزارم
M.A
۱۴۰۳/۰۱/۲۱
زیاد داستان غیر واقعی و به دور از نویسندگی کتابه (بیشتر میخوره از یه فیلمنامه یا داستان هندی گرفته باشه) تضاد‌هایی از اول کتاب تا آخر نمایان هست و داستان رو به سمت بی اساسی و غیر واقعی حتی برا خود نویسنده برده
تکتم مومنی
۱۴۰۲/۰۴/۰۲
به نطر من نویسنده خیلی در دنیای داستان غرق شده بود خیلی جای کار و تحقیق بیشتر داشت شخصیت‌ها راحت هرکشوری که میخواستن میرفتن راحت اقامت میگرفتن مثل اقامت مریم وزندگی در کلیسا خلاصه بگم خیلی سطحی و گودکانه بود
فائزه شفیق پور
۱۳۹۹/۰۷/۱۰
بدنبود ولی انتظارنداشتم مریم اینقدرراحت ازمهران بگذره رسماًپیش‌خانوادش نرفت وازطرفی‌ی دخترچطورمیتونه باوجود‌ی همچین خانواده وفرهنگی فلنگو ببنده وخارج کشورواسه خودش اسم ورسمی دست وپا کنه‌ی مقدارخیال پردازانه بود
سایه سمائی
۱۴۰۳/۰۹/۱۹
خیلی داستان جالبی نبود چرا یهو مربم میبینه دوباره فراموشی میگیره؟؟؟ مگه میشه ۲ ماه فراموشی بگیری دوباره به دست بیاری اخه خوبه به داستانی بنویسین که خواننده احساس بدی نگیره بابت خواندن کتاب
..
۱۴۰۲/۱۱/۰۹
متاسفانه امروزه بیشتر نویسندگان کشور ما سعی دارند که زن رو جنس ضعیف و شکننده‌ای نشون بدهند از دیدگاهشون زن موجودی هست که همیشه نیاز داره یک مرد مواظبش باشه در صورتی که اصلا این طور نیست
Sheyda Saemian Saemian
۱۴۰۱/۰۶/۲۴
تلاش نویسنده قابل احترام برام، ولی واقعا رمان ضعیفی بود چند صفحه اول و که خوندم دیگه نمی‌خواستم ادامه بدم بیشتر شبیه کارتون بود، بچهگانه، یجاهایی تخیلی، از نظر من خوب نبود
کاربر mbfd
۱۴۰۰/۰۷/۲۵
داستان جالب بود اما کاش جای نقل داستان از زبان نفر سوم داستان ساده از طرف خود اشخاص تعریف میشد این جوری شبیه به اینه که‌ی کارگردان داره صحنه رو توضیح میده و بازیگرا در این بین دیالوگ خودشونو میگن
Donya Jahani
۱۴۰۰/۰۱/۰۵
واقعا ضعیف بود نویسنده خیلی زحمت کشیده ولی واقعا از اینکه تو هر رمان و داستانی از دختره بعنوان قدیسه یاد میشه متنفرم 💔😐🖐🏻
مبینا کیانی
۱۳۹۹/۰۱/۳۱
یکم ضعیف بود، اگه این مریم داستان واقعا با ایمانه باید بدونه خدا آدمهارو آزاد آفریده پس نباید وقتی وارد جایی میشه که حجاب ملت با سلیقش یکی نیست شاکی بشه!!! فراموشیه دوباره مهرداد هم مسخره بود!!!
Sami Sh
۱۳۹۸/۱۱/۱۳
داستان کمی غیر قابل باور است. خیلی شانس با دختره همراه بود که از ایران تا بلغارستان رو بدون هیچی رفته و تازه اونجا اقامت هم گرفته!! !!!
مائده
۱۴۰۳/۰۱/۰۷
در خصوص نقد این کتاب باید بگم خیلی زیبا بود واقعا از این که آخر داستان به این زیبایی تموم شد عالی بود چقد عشق پاکی بین دو قشر متفاوت میتونه رقم بخوره در کل خیلی عالی بود
F
۱۴۰۲/۰۱/۰۸
صفحات کم بودن و داستان با سرعت زیادی جلو می‌رفت بعدم اینکه یکم داستان و موضوع غیر واقعی به نظر می‌اومد و اینکه شخصیت رضا چه را آخر، اسمش عوض شد.... ولی در کل بد نبود
Maryam esmaieli
۱۴۰۱/۰۹/۳۰
کتاب بسیار ضعیف و پر از ایراداتی که دوستان دیگه اشاره کردند. فضای داستان فوق العاده تخیلی و نقص علمی فراوون! نمیگم ارزش خوندن نداره؛ ولیکن پیشنهادات خیلی بهتری هم هست.
زهرا بدلی فرد
۱۴۰۱/۰۹/۱۲
من خوشم نیومد به نظرم خیلی غیر منطقی نوشته شده بود و معلومه که نویسنده کم تجربه هست و نتونست من رو به خوندن رمانش مشتاق و علاقه مند کنه به هر حال ممنونم از نویسنده برای تلاشش🌹
رویا اسمانی
۱۴۰۰/۰۶/۲۴
برام جالب بود ولی میشد بیشتر بهش آب تاب داد و صحنه‌های احساسی شو بیشتر کرد ولی اونجا ک دختره خیلی بی تفاوت از کنار مادر پدرش عبور میکنه و ب ایران برنمیگرده مسخره بود
sara s
۱۳۹۹/۰۴/۰۵
پسری که انقد عاشق فرار نمیکنه برای به دست آوردنش عشقش حاضر با دنیا بجنگه چه برسه با مادرش که سد آن چنان محکمی هم نبود
fariba soltani
۱۳۹۸/۱۰/۰۳
این کتاب ارزش خواندن نداره بیشتر یه توهم و خیالبافیه. به دور از منطق، حیف وقت که برا این کتاب گذاشته بشه یه ستاره هم زیاده
مرتضی ظهیری
۱۴۰۳/۰۱/۲۷
زیاد جالب نبود برام (نویسنده بنظرم زیاد اغوا کرده و به دور از واقعیت مطالب رو بیان کرده، یا شاید هم زیاد برای نویسنده اهمیت درست بودن مطالب مهم نباشه)
ditto
۱۴۰۲/۱۰/۰۱
متاسفانه بعضی از نویسندگان کشور ما قبل از نوشتن زحمت تحقیق در مورد اون موضوع رو به خودشون نمیدن و بی پروا و بدون هیچ پیش زمینه‌ای وارد عمل میشن 😥
فاطمه شعبانی
۱۴۰۲/۰۷/۲۹
سلام من از این کتاب خیلی خوشم اومد و به دوستان هم پیشنهاد میکنم که شماهم بخونید چون هر کتابی که در مورد عشق نوشته شده باشه من فکر میکنم کتاب عالی هست چون عشق پاک و مقدس
بلال امانی
۱۴۰۲/۰۳/۰۸
اغراق آمیز و به دور از واقعیته چطور ممکنه خانمی اینقدر باسواد متعهد و وابسته خانواده باشد آن وقت به راحتی به پذیره که راحتی و آسایش را به خانواده ترجیح بده
فاطمه بلیغ
۱۴۰۱/۰۶/۱۹
خوب بود اونقدم بد نبود که بقیه گفتن مرسی از نویسندش ولی اینجاش که مهرداد به خاطر عشق مریمو میبره مسخره س بنظرم اخه با خودش چی فکر کرد مهرداد
پریا اعطایی
۱۴۰۱/۰۱/۳۱
به نظر من الان دیگه هیچ پسری اینکارو انجام نمیده که دختره رو بدزده اگه واقعا مهرداد مریم رو دوست داشت نباید اینکارو باهاش میگرد و خانوادش رو نابود می‌کرد
ستین محمودی
۱۴۰۰/۰۷/۱۶
خیلی ضعیف بود، اصلا محرمیت بدون اذن پدر باطل، دختر چ راحت از پدرومادرش گذشت اونم دختری ب اون مذهبی ووووهزارتا ایراد دیگه،، حس میکنم ب شعورم توهین شده
Delaram Arian
۱۳۹۹/۰۱/۲۰
واقعا نمیفهمم کسی که به کتفش تیر خورده چرا باید حافظشو از دست بده واقعا داستان ضعیفی بود امیدوارم نویسنده یکم بیشتر کتاب بخونه
فریبا شریفی
۱۳۹۸/۱۲/۰۴
بسیار ضعیف و داغون و چرتوپرت، با اون سبک نوشتن مسخره، خیلی بیخود بود
1 2 3 4 >>