نقد، بررسی و نظرات نمایش صوتی پلیکان - آگوست استریندبرگ

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
بصیری
۱۴۰۱/۰۶/۲۹
این داستان پر مغز وزیبا بود. وهرچه بیشتر در موردش فکر کنی مطالبی برایت روشن میشود. ۱_ زمانی که در خانواده بین مرد وزن کدورت ایجاد میشود واگر رفع نشودوتبدیل به میدان جنگ میشود وزن مرد شروع به یارکشی میکنند مردپسر را بر میدارد وزن دختر را این خانواده دیگر نابود شده. ۲- این زن خوی حیوانی انسانی را نشان میدهد که حتی برای تمایلات مادی (زود گذر) خود فرزندانش راقربانی میکند. ۳-در چند جای داستان دیدیم که پسر در ابتدا وقتی سردش بود پیش مادر آمد وپس از شکایت از سرما به مادرگفت بزار اینجا بشینم وکتاب بخوانم ویاوقتی باخواهر بود وسردشان بود خواهر گفت بخاری را رها کن بیا بشین صحبت کنیم ودوباره در ابتدا پسر درزمانهایی برای گرم شدن حتی به بیرون میرفت به نظر من نویسنده گرمای مهر ومحبت را نیم نگاهی داشته که دراین خانه متاسفانه وجود نداشته.
۴-در آخر میتوانیم از طراح روی جلد کتاب تشکر کرد که با تصویر سازی یک زن که داخل کالبد این زن بجای خون وقلب یک خانه ومادیت را به تصویر کشیده. مادران (قدیم) ماباآنکه خود ممکن بود گرسنه بودن اما غذای خود رابه فرزندانشان میدادن وهمه دور ور خود چند نمونه دیدن اما امیدوارم با پیشرفت جامعه وبالا رفتن تحصیلات انسجام خانواده‌ها بیشتر شده وتخریب کانون آن کمتر صورت بگیرد.
واقعا داستان زیبایی بود وزیبا اجرا شده بود. باتشکر از کتابراه
📚الناز محمدی📚
۱۴۰۱/۰۶/۰۹
🍁‌ کتاب خوب و عجیبی بود! من که از گوش دادنش لذت بردم. اگر محشر نبود، لایق کامنت‌های بد هم نبود! این نویسنده لقب شکسپیر سوئد رو داره! پس نمیتونه یه داستان آبکی و خاله زنکی بگه!
اسم داستان اولین جذابیت برای من بود. چرا پلیکان!؟ (پلیکان هیچ‌ وقت خون قلبشو به کسی نداده!)
بعدی دیوصفت بودن مادر داستان! خیلی تلخه ولی می‌تونه واقعی باشه! مگر توی داستان ‘برادران کارامازوف’ بی رحم‌ترین پدر رو فئودور داستایوفسکی به ما نشون نداده بود!؟ پس مادر پست فطرت غیر ممکن نیست!
اتفاقا همین که همه میکن مادر بهترینه، مادر فرشته ست… این‌ها کلیشه‌هایی هست که عکس‌اش کم اتفاق می‌افته! اما وجود داره، خوب بودن مادر قانون شده، اما عکس‌اش هم می‌تونه وجود داشته باشه! خسیس بودن مادر، رابطه‌ی نامشروع اون با دامادش، زن دیو صفت بودن برای همسر و … اینها همه تابوشکنی‌هستش و همین ما رو به تفکر وادارمیکنه! البته ریشه این رفتارها رو توی کودکی مادر میشد دید که بهش اشاره شده بود.
اینکه پدر خانواده مظلوم و تو دار بوده هم عجیب هستش ولی شدنی ا. بابت روابط نامشروع هم باز کم ندیدیم توی ایران و کشورهای دیگه!
اگر با ذهن باز داستان رو بشنویم، می‌تونیم حتی ازش یاد هم‌ بگیریم. مثل داریم که میگه؛ ادب از که آموختی، از بی ادبان! پس میشه از شخصیت‌های بد این داستان درس گرفت!
و پایانش؟
آتش افروزی عمدی توسط فردریک پسر اون مادر و به جنون‌ رسیدن مادر و خودکشی او!!!!
آخرین دیالوگ داستان؛ پدرم واقعا پلیکان بود ‌اون خودشو برای ما قربانی کرد!!!!
ممنون دوست عزیزم کتابراه ☘️
اعظم منصوری
۱۴۰۲/۰۷/۱۵
نمایش صوتی پلیکان نمایش بسیار زیبا و جالب و در عین حال غمگین است. نمایش در باره‌ی خانواده‌ای است که فرزندان در آن جا از عشق و محبت و حمایت مادر بی بهره هستند و از کودکی به حال خود رها بوده‌اند و هیچ وقت غذای کافی و مقوی نخورده‌اند و با اینکه حالا بزرگ شده‌اند ولی بدن رشد یافته‌ای ندارند و دچار سوء تغذیه هستند و خانواده هیچگاه کانون گرمی برای آن‌ها نبوده و دائما احساس سرما میکنند و اصلا گرم نمیشوند و با آنکه پدر درآمد خوبی دارد مادر همیشه نالان است که پول ندارند و فقط با خودش فکر میکند و همه‌ی پول و درآمد خانواده را برای خودش میخواهد و حتی با دامادش همدست میشوند تا پس از فوت پدر خانواده همه‌ی دارایی خانواده را تصاحب کنند. مادر دائما عنوان میکند که مثل یک پلیکان خود را قربانی فرزندانش کرده است در صورتی که چنین نیست و خیلی خودخواه و پلید است و پسر خانواده، فردریک، معتقد است پدرشان مثل یک پلیکان خود را قربانی خانواده کرده است.
تشکر میکنم از تهیه کنندگان این نمایش زیبا و همینطور از کتابراه.
ارتا آریای
۱۴۰۱/۱۲/۱۶
به نظرم اثر خوب و کاملی بود و خوانش درست و با احساس هم بر زیبایی و تاثیرگذاری آن افزوده بود. این کتاب ماجرای یک خانواده را روایت میکرد که هرگز بویی از عشق را نچشیده بودند و معنا و مفهوم خانواده برای آن‌ها ناآشنا بود. سالهای سال مرد خانواده به خاطر مادیگرایی و بی توجهی و خودخواهی و دروغگویی همسرش در رنج و عذاب بود. در خانه به جای ندای عشق و دوستی فریاد و غوغای جنگ و ستیز زن و مرد برپا بوده و دختر و پسر خانواده قربانیان این زندگی بوده‌اند. این داستان راوی حکایت تلخ زندگی فرزندانی است که با نفرت و کمبود رشد یافته و استقلالی از خود ندارند چراکه از کودکی تابع امر و خواسته خانواده بوده‌اند و از سلامت، علاقه، کار، آینده و.... خود گذشته‌اند ولی ذهن پریشانی دارند ذهنی دارند که پر از چراست. چراهایی که نتیجه غفلت از روح این فرزندان است. چنین فرزندانی همیشه به دنبال فرار هستند؛ یعنی میخواهند از حقیقت فرار کنند و شرایط را خوب جلوه دهند تا شاید کمی آرام شوند. براساس داستان (پلیکان) کمبودها و سستی تربیتی والدینش را مثل عقده در دل داشته و حال رفتار آنان را چونان میراثی به فرزندانش هدیه داده. (پلیکان) هرگز طعم عشق را نچشید و علاوه بر خود، زندگی دخترش را نابود کرد، علایق پسرش را ندید و به همسرش خیانت کرد و کانون خانواده را برای بچه‌ها به میدان پارکشی تبدیل کرد تا فرزندان را از پدرشان متنفر کند و این ماجرا روح و روانش خراب کرد.
Hadis.Qazi
۱۴۰۱/۱۲/۱۱
به نظرم اثر خوب و کاملی بود و خوانش درست و بااحساس هم بر زیبایی و تاثیرگذاری آن افزوده بود. این کتاب ماجرای یک خانواده را روایت میکرد که هرگز بویی از عشق را نچشیده بودند و معنا و مفهوم خانواده برای آن‌ها ناآشنا بود. سالهای سال مرد خانواده به خاطر مادیگرایی و بی توجهی و خودخواهی و دروغگویی همسرش در رنج و عذاب بود. در خانه به جای ندای عشق و دوستی فریاد و غوغای جنگ و ستیز زن و مرد برپا بوده و دختر و پسر خانواده قربانیان این زندگی بوده‌اند. این داستان راوی حکایت تلخ زندگی فرزندانی است که با نفرت و کمبود رشد یافته و استقلالی از خود ندارند چراکه از کودکی تابع امر و خواسته خانواده بوده‌اند و از سلامت، علاقه، کار، آینده و.... خود گذشته‌اند ولی ذهن پریشانی دارند ذهنی دارند که پر از چراست. چراهایی که نتیجه غفلت از روح این فرزندان است. چنین فرزندانی همیشه به دنبال فرار هستند؛ یعنی میخواهند از حقیقت فرار کنند و شرایط را خوب جلوه دهند تا شاید کمی آرام شوند. براساس داستان (پلیکان) کمبودها و سستی تربیتی والدینش را مثل عقده در دل داشته و حال رفتار آنان را چونان میراثی به فرزندانش هدیه داده. (پلیکان) هرگز طعم عشق را نچشید و علاوه بر خود، زندگی دخترش را نابود کرد، علایق پسرش را ندید و به همسرش خیانت کرد و کانون خانواده را برای بچه‌ها به میدان یارکشی تبدیل کرد تا فرزندان را از پدرشان متنفر کند و این ماجرا روح و روان فرزندان را به هم ریخت تا در اخر داستان با راحت شدن از دست مادرشان کسی که هرگز برایشان مادری نکرد اما ادعای از جان گذشتنش ورد زبانها بود؛ نفس راحتی کشیدند و طعم عشق را که برایشان ناآشنا بود با پوست و استخوان چشیدند. این داستان تلنگری برای خانواده‌هایی است که قاتلان خاموش شناخته میشوند
بهاره محمدی اسفه
۱۴۰۲/۰۳/۱۶
نمایشنامه جالبی بود. شاهکار نبود ولی درخور تحسین بود.
قصه مادر هیولا صفتی که حتی غذا را از فرزندان خود دریغ می‌کرد، به همسرش خیانت می‌کردو بر سر زندگی دخترش معامله می‌کرد و همه این‌ها را زیر سایه شوهری ترسو و ضعیف انجام می‌داد که توان مقابله با این زن دیوانه را نداشت و حتی توانایی ترک او را هم نداشت به طوری که از زبان فرزندان می‌شنویم که در برهه‌ای زن او را ترک گفته بوده.
در نظرات دوستان خواندم که برایشان سوال بود که چرا مادر اینچنین بود؟ در اشاره‌ای کوتاه که مادر به گذشته خود می‌کند به پسر می‌گوید که کودکی سختی داشته و خانواده‌اش هم چنین رفتاری با او داشتند و کم ندیدیم که این دور باطل در نسل اندر نسل خانواده‌ای تداوم یابد. در کل مادر روان سالمی نداشت و خدا می‌داند چندتا مرض روانی را باهم داشت.
از طرفی این نکته مطرح شد که چرا فرزندان بزرگسال فکری به حال خود نمی‌کنند؟ شخصیت‌هایی که با چنین مادر بیماری بزرگ شده باشند یا ترسو و بی اراده می‌شوند و یا خبیث و در آخر هم که دیدیم پسر طغیان کرد و چه بلایی بر سر مادر آورد.
در آخر باید بگویم به چالش کشیدن ذهنیت افراد نسبت به مادر و تقدس زدایی از آن یکی از نکات جالب داستان بود.
روایت‌ها بد نبود ولی میشد که بهتر باشد. گفتگوها به تندی ادا میشد و حس عجله داشتن را به فرد می‌داد.
با سپاس از کتابراه
مهدیه قائمی
۱۴۰۱/۰۹/۲۷
متاسفانه یک داستان با تناقض‌های بسیار که اصلا قابل باور نیست... اصلا هیچ جای همزاد پنداری نداره چون به هیچ عنوان با باور انسان جور در نمیاد.. مثل اینکه نویسنده بگه، ساعت دوازده ظهر هست و ماه وسط آسمان می‌درخشد... خیلی خوبه که دوستان به یه نتیجه کاملا برعکس اشاره کردند، ولی من نظر خودمو گفتم... البته قبل از شنیدنش، با خوندن نظر دوستان اونقدر به وجد اومدم که برای شنیدنش اصلا مکث نکردم ولی یه داستان کاملا پیش پا افتاده و کاملا کلیشه‌ای و حالا همین داستان با کلی جزئیات باور نکردنی که درجه تعجبتان را به هزار در صد می‌رساند.. یک مورد اشاره می‌کنم، در یه خونه آدمای با فهم شعور بالغ و در حد خودشون با شخصیت و سالمی زندگی می‌کنند که دارن از شدت سرما میلرزن و یخ میزنن چون هیزم ندارن برای بخاری... اینکه نویسنده میخواد اثر صحبت کردن دو نفر را به گرم کردن خونه و گرمای وجود آدم‌ها ربط بده فک نکنم تا این حد درست باشه که داستانشو دستمایه تمسخر و انکار کنه... برای من قابل هضم نبود... تازه این مورد خیلی کوچیک بود.. کل داستان پر است از این موارد... با تشکر از کتابراه که اینطوری یک ساعت وقتمو گرفت😊
Mahla Lotfinejad
۱۴۰۱/۰۶/۱۴
کتاب خوبی بود ولی خب جای بهتر شدن داشت... این کتاب در کل نیاز ب تفکر داره و برای درکش باید خوب فک کنید و درباره‌ی دوبله اینکه من ب شخصه صدا‌ها رو دوست داشتم ولی خب می‌تونست یک مقدار بهتر احساسات رو انتقال بده...
اما در مورد مطالبش... این کتاب میتواند دو نوع برخورد متفاوت در مقابل یک عمل نادرست را به شما نشان دهد. پدر خانواده، تحمل، صبر و رازداری را در برابر رفتار زشت همسرش انتخاب میکند؛ فرزندان برعکس پدر، با مادرشان مقابله به مثل کرده و در مقابلش مثل خودش عمل میکنند....
نکته‌ی جالب این نمایشنامه برای من بازی با تقدس مادر و به زیر سوال کشیدنش بود...
اینکه تمام چیزهایی که یه عمر توی ذهن ما فرو میکنند که مادر بهترین است، مادر از دهن خودش درمیاره و میذاره دهن بچه اش، بچه هاش رو مثل پلیکان از خون و قلب خودش غذا میده و... رو خراب کرد.
Rahaa .
۱۴۰۲/۱۱/۲۸
خانه‌ای سرد، بچه‌هایی که به خاطر تغذیه ناکافی، نحیف و رنجورند، خانه‌ای که هیچ مستخدمی طولانی مدت در آن دوام نمی‌آورد، چون نه تنها تغذیه مناسبی در انتظارش نیست، حتی جای خوابی هم ندارد. پدری که به تازگی فوت شده ولی گریه و سوگواری در کار نیست. انگار فوت پدر شجاعت اعتراض و گفتن حقایق را ایجاد کرده. اما دلیل این فضای رازآلود خانه چیست؟ با خواندن این داستان، به این رمز و راز پی می‌برید. در ادبیات تکنیکی به نام آشنایی زدایی هست که در ان از یک کلمه در غیر معنای خودش استفاده میشه. در این داستان از واژه مادر آشنایی زدایی میشه و مادری پیش چشم خواننده به تصویر کشیده میشه که با تصور عمومی از مادر شاید فرسنگ‌ها فاصله داره و شاید نقطه قوت این داستان همین نگاه متفاوت و ساختن فضایی دور از انتظار و معمول باشه.
sara j
۱۴۰۲/۰۶/۰۶
داستان در مورد پدر و مادری بود که علاقه‌ای به بچه‌هاشون قلباً نداشتند. یه پدر که مرد حسود و مادی‌گرای بود که فقط در شرایطی به همسرش توجه می‌کرد که یک مرد دیگه‌ای در کنار همسرش بود و مادر هم عاشق دامادشون شده بود و فکر می‌کرد دامادشون اون رو از دخترش بیشتر دوست داره. به نظرم اگر مرد و زنی به همدیگه علاقه ندارند بچه‌دار نشند بارها در این داستان شنیدیم که بچه‌ها مورد بی‌مهری والدین قرار گرفتند. چه از پسری که شیر مادرش رو نخورد و توسط کلفت‌ها نگهداری شد و چه از دختری که توسط همون مادر مورد خیانت قرار گرفت. امیدوارم این داستان برای زندگی هیچ کسی در واقعیت اتفاق نیفته. در مورد خوانش کتاب هم باید بگم خیلی خوب بود و صداها و شخصیت‌ها خیلی خوب بود و با داستان می‌شد ارتباط برقرار کرد و تا آخر داستان رو گوش کرد.
Mojgan Hatai
۱۴۰۲/۱۱/۱۹
نمایش پلیکان من رو به یاد فیلم برادران لیلا انداخت‌. بااین تفاوت که در برادران لیلا پدر خانواده همه را فدای خود و خواسته هایش کرده اما در اینجا مادر چنین می‌کند. مادری خودخواه که فکر می‌کند جهان و جهانیان فقط برای خدمت به او آفریده شده‌اند و این حتی درباره‌ی فرزندانش هم صادق است.
عدم تعادل سطح اجتماعی میان والدین سبب می‌شود والدی که باشعورتر و فهیم تر است ایثار بیشتری کند تا فرزندانش آسیب کمتری ببینند. پدر خانواده مردی آگاه بوده ولی به دلیل ناتوانی در ایجاد ارتباط سالم با همسرش سرانجام تصمیم به طلاق عاطفی می‌گیرد. چیزی که مبتلابه جامعه‌ی امروز است. در چنین خانواده‌ی گسسته‌ای فرزندان چند پاره می‌شوند و امنیت روانی و عاطفی نخواهد. خودکشی یک راه حل ساده برای ختم این چرخه‌ی معیوب است.
Amir Abbas Shamsi
۱۴۰۰/۱۱/۱۱
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت عزیزانی که در گردآوری این کتاب زیبا زحمت کشیدند
داستان در مورد یک مادر (همسر) است که با خباثتی عجیب با فرزندانش و همسرش رفتار میکرده و حتی این خباثت را از لحاظ مادی هم تخلیه میکرده و برای توجیه کردن آن از جمله من مانند پلیکان خون قلب خودم را به فرزندانم داده‌ام استفاده می‌کرده و طی یک اتفاقی دلدادهء همسر دخترش (دامادش) در روز عروسی دخترش میشود.....
نکته‌ی جالب این نمایشنامه برای من بازی با تقدس مادر و به زیر سوال کشیدنش بود. اینکه تمام چیزهایی که یه عمر توی ذهن ما فرو میکنند که مادر بهترین است، مادر از دهن خودش درمیاره و میذاره دهن بچه اش، بچه هاش رو مثل پلیکان از خون و قلب خودش غذا میده و... خراب کرد
سما جعفری
۱۴۰۳/۰۹/۱۹
خیلی داستان زیبایی بود. فوق‌العاده لذت بردم. زن قصه مادری کاملا متفاوت با همه‌ی مادرهایی که تابه‌حال توی قصه‌ها و فیلم‌ها به ما نشون دادند. زنی که با دامادش رابطه‌ی نامشروع داره و حتی از غذا و گرمای فرزندانش میزنه تا پول‌ها رو برای خودش برداره. همیشه هم به فرزندانش میگه که ما فقیر هستیم. اون نقشه‌ی تصاحب خونه رو هم بعد از مرگ همسرش داره.. سرمای دائمی حاکم بر فضای خونه میتونه نشانگر عدم وجود عشق و گرمای محبت در اون خونه باشه. پلیکان هم نماد فداکاری هست که مادر اون رو به خودش نسبت میده ولی در آخر پسرش میگه پلیکان واقعی پدر ما بود... واقعا هنرمندانه نگارش شده بود. اجرای راوی‌های قصه هم عالی بود و احساس سرخوردگی پسر خانواده خیلی خوب از ورای صدا و لحن او حس میشد.
A.asgari
۱۴۰۱/۱۰/۰۱
داستان‌ درباره‌ی یه زن مغرور و خود خواهی بود که همه‌ چیزو برایه خودش میخواست خودشو زیبا و جوون و فرشته میدونست
و میگفت که از بچگی اینجوری بزرگ شده و تقصیر پدر مادرشه و پدر و مادر پدر مادراشون و به همین ترتیب تا اخر
به بچه هاش و همسرش ظلم میکرد
و به بچه هاش غذایه کافی نمیداد و بچه هاش رشدی نمیکردن
عاشق یه مرده جون شد و بینه خودش و شوهرش اختلافاتی بود و حل نشد پس برایه همین یار کشی کردن و دختر با مادر و پسر با پدر موند
و بچه هاش واقعیت و میدونستن که مادرشون بهشون درست غذا نمیداده و همیشه اونارا تویه سرما نگه میداشته اما باور نمیکردن و مادر و مقدس میدونستن بعدا متوجه میشن
واقعا باورم نمیشه همچین مادری‌های وجود دارن
مادر پلیکانی
م.عارفیان
۱۴۰۱/۱۱/۲۲
داستان نیاز به حوصله و تامل برای درک دارد و محیط داستان کاملا ظاهری است
نویسنده عالی، گوینده قوی، صدا گذاری معرکه ترجمه بی عیب و نقص و...
داستان مردی که مرده و فرزندانش نامه آیی رو پیدا میکنند از پدر که راب عشق مار آن‌ها به داماد خانواده نوشته و البته آماد خانواده کلاش. بدنبال ارث هست دو فرزند از کمبود غذا و سرما بسیار رنجور و بیمار هستند که البته تمامی موارد گفته شده از فضای ظاهری استان است و هر کدام از موارد معنایی خاص در بطن خود دارد مثلاً سرما نمو گرسنگی نماد کمبود محبت بن اعضای خانواده هست و آتش سوزی انتهای داستان شاید نماد خشم فرزندان هست که مادر رو وادار به فرار و خودکشی یا پریدن از پنجره میکند و...
Mobi
۱۴۰۲/۱۰/۲۳
این نمایشنامه قشنگ راجع به یک خانواده هست که پدر خانواده فوت می‌کنه و مادر خانواده که آدمی فقط پوست هست و منت هم سر بقیه می‌ذاره که من واسه شما زحمت میکشم (نماد: پلیکان) و کلی کلی دارم از خود گذشتگی میکنم ولی خب در حقیقت با همسر دخترش یعنی دامادش (دامادی که بخاطر مال و ثروت پا در اون خانواده گذاشته) دنبال پول و تمام ثروت هستند و یحورایی بوی خیانت هم میاد و دختر خانواده نمی‌خواد باورش کنه و پسر خانواده شخص آگاه و هوشیار نمایشنامه هست که سرنخ‌های رو پیدا می‌کنه و بعدش پیگیریشون می‌کنه و دیگر آخر داستان رو نمیگم تا از جالبی داستان کم نشه چون هیجان داستان به آخرشه ولی این هم بگم کاش اونجوری تموم نمیشد داستان
تی بانو ص دق
۱۴۰۰/۱۲/۰۶
آگوست استریندبرگ یکی از نمایشنامه نویسانی است که آثار برجسته‌ای از او مثل بسوی دمشق، پدر و... در تاریخ نمایشنامه نویسی به جا مانده است. ولی نباید انتظار داشت تمام آثارش به همان خوبی و با همان کیفیت باشد. این اثر از جمله آثاری است که تاریخ انقضاء‌اش رسیده و نمیشه به عنوان یک اثر ماندگار به آن نگاه کرد. صدا پیشه مادر بسیار خوش صداست، ولی طنازی کلامش ذهنم را بیشتر به شخصیت نامادری سوق میداد، نه مادر. جا داشت راجع به گذشته مادر و دوران کودکیش اشارات بیشتری شود. جای تعلیق بیشتری در نمایش وجود داشت که نویسنده صرفاً جهت پیشبرد داستان آن را نادیده گرفته یا در داستان ترجمه حذف شده است.
مینا شریفی
۱۳۹۸/۰۹/۰۵
ارزش وقت تلف کردن نداره، هیچ پیام خاصی نداشت. هیچ داستان منظمی هم نداشت. فکر کنم نویسندش در بچگیش اینو نوشته بوده. صداگذاری‌ها خیلی سطحی بود، و اصلا در حد یک نمایشنامه نبود؛ فکر کنم تجربه اول نفرات بود. البته صداهاشون قشنگ بود. ولی نخونین الکی گول تعاریف رو نخورین..
mobina ahmadi
۱۴۰۲/۱۱/۱۹
به نظرم کتاب مفیدی بود. داستان به صورت نمایشنامه بود. از نظرم گوینده‌ها میتوانستند قوی تر باشند و کمی طبیعی تر گویندگی میکردند. اگر معرفی‌ای کوتاه از آن‌ها می‌کردند خیلی بهتر میشد. از نظر داستان هم با اینکه موضوع تکراری خیانت رو داره باز هم زیبا بود.
داستان درمورد خانواده‌ای متزلزل هست که مادر به عنوان رئیس خانواده بسیار جاه‌طلب و حریص هست تا جایی که حتی درگیر روابط با دامادش می‌شود. قسمت ناراحت کننده‌ی ماجرا این هست که فرزندان قربانی ماجرا هستند و با اینکه از کثافت کاری‌های مادرشان خبر دارند سعی در بستن چشم خود در مقابل ظلم هستند، دختر می‌داند قربانیان اما خود را به خواب میزند.
HaMraH
۱۴۰۲/۰۹/۲۷
نمایش صوتی پلیکان داستان غم انگیزی و آموزنده‌ای بود. نوع متفاوتی از نویسندگی و گویندگی نمایشنامه‌ای عالی هست. ماجرای این کتاب، مادری که‌ با رفتار و تربیت اشتباه به فرزندانش سختی داد تا آینده‌ای‌خوبی داشته باشندولی نمی‌دانست که فرزندانش از او متنفر هستند و نقشه قتلش را کشیدن. تربیت و رفتار اشتباه بعضی از والدین نسبت به فرزندان اثرات خطرناکی در آینده آن‌ها و حتی خودشان میگذارد که ازآن بی خبر هستند. در مورد متن هم، داستان خوبی بود به اندکی تامل برای درک بهتر نیاز داشت. خوانش داستان و صداگذاری عالی بود و به دل می‌نشست.
درکل داستانی بود که ارزش شنیدن و خواندن داره.
Mostafa Arshad Ebi
۱۴۰۲/۰۱/۱۶
اجرا عالی بود‌ و همچنین داستان فوق العاده، با اینکه اولین داستان از این نویسنده رو شنیدم، مشتاق شدم بقیه داستانهای آگوست استریندبرگ رو بخوانم. حال و هوای دوران خودش رو به خوبی نشون داد و از این نظر شنیدن و خواندنش رو توصیه میکنم. زبان قاصر هستش و فقط در یک پاراگراف حس و حالم رو از این داستان رو خدمتتون عرض میکنم.
جهل و نادانی، آتشی است که اعضای یک خانواده و حتی اعضای یک جامعه را به نابودی و فنا می‌کشاند. در هیچ جامعه‌ای برای نادانی، جهل و یا خشمگین کردن همدیگر مجازاتی در نظر گرفته نشده است. اما ضربه‌ای که با جهل بر همدیگر وارد می‌کنیم بسیار فراتر از هر جنایت دیگری است.
ریحانه کاظمی
۱۴۰۲/۱۰/۰۶
ماجرای این کتاب، مادری که‌ با رفتار و تربیت اشتباه به فرزندانش سختی داد تا آینده‌ای‌خوبی داشته باشند ولی نمی‌دانست که فرزندانش از او متنفر هستند و نقشه قتلش را کشیدن. تربیت و رفتار اشتباه بعضی از والدین نسبت به فرزندان اثرات خطرناکی در آینده آن‌ها و حتی خودشان میگذارد که ازآن بی خبر هستند. در مورد متن هم، داستان خوبی بود به اندکی تامل برای درک بهتر نیاز داشت. خوانش داستان و صداگذاری عالی بود و به دل می‌نشست. ممنون ازکتابراه که شبهای من رو مزین کرده به کتابهای صوتی قشنگش. حتما این کتاب زیبا رو گوش کنید و لذت ببرید. سپاسگزارم
بهمنیار
۱۴۰۱/۰۴/۲۲
به نظر من این کتاب بسیار آشفته و پر از علامت سوال حالا اشکال از نویسنده بوده یا ترجمه نمیدونم اما دلیلی نمیبینم که مترجم خلاصه سازی کنه، داستان طوری پیش میره انگار یک تئاتر مدرسه‌ای ضعیف با کلی ابهامات و علامتای سوال که خود نویسنده با اشارات کوتاه به هر موضوعی فورا بی جواب رهاشون میکنه، اگر داستان کوتاهه در چهارچوب داستان کوتاه نوشته نشده انگار تبلیغ یک فیلم بلند رو ببینی و بگن فیلم همین بود، گویندگان نه بد نه خوب بودن.
به امید اینکه هر روز کتابها پربار تر و آموزنده تر بشن.
🌸Zahra Habibi🌸
۱۴۰۲/۰۳/۲۷
به نظرم همین که از کلیشه‌ی پدر و مادر‌ها همیشه آدم‌های خوبی هستند خارج شده بود خودش جای تحسین داشت چون پدر و مادر بودن صرفا داشتن فرزند نیست و بسیار دیدم پدر و مادرهایی رو که تمام عقده‌های کودکی خودشون رو سر فرزندانشون خالی میکنند و از اونا هیولاهایی میسازند که دیگه نمیشه هیچ جوری از پس شون بر اومد باید داستان‌ها و فیلم‌های بیشتری از تاثیر بی توجه ای‌ها و خشونت‌های والدین بر فرزندان نوشته و ساخته بشه (مثل فیلم برادران لیلا) تا والدین جوان به تربیت کودک شون بیشتر اهمیت بِدن و آینده‌ی بهتری رو برامون بسازند.
زینب خوب بخت
۱۴۰۳/۰۶/۲۹
به صورت کلی داستانی با تابوشکنی های زیاد و اشنایی زدایی که در مفهوم و شخصیت مادر میشد جای تحسین داشت که روند داستانو جالب تر میکرد ولی خب شاید کتاب کاغذی و نسخه اصلی کتاب می تونست جذاب تر باشه چون ازاول داستان به این فکر کردم چرا صدای مادر بااون ویژگی های خبیث انقدر لطیف ومهربونه (این موضوع توی کتاب صوتی که چیزی جز صوت و بعدشنیداری نیست باعث شد خیلی ادم بافضای داستان ارتباط احساسی نگیره و همذات پنداری نکنه موارد این چنینی زیاد داشت ولی خب کلا شنیدنش خالی از لطفم نبود ازده نمره میتونم نمره ۵یا۶ رو بدم
صدیقه فتحی
۱۴۰۰/۱۲/۱۴
داستانی بود که خیلی مسائل را مطرح کرده بود از جمله اینکه مادر می‌تونه خارج از چارچوب‌های تعریف شده توسط جامعه رفتار بکنه
ولی اینکه مردی چنین شرایطی رو تحمل بکنه و فرزندان هم به این موضوع آگاه باشند و دم بر نیاورند کمی دور از ذهن می‌باشد کاری که فرد کرد می‌توانست چندین سال قبل اتفاق بیوفتد و در ضمن زنی با چنین ویژگی‌ها اصلا چطور می‌تواند عاشق شود و وجود خدمتکار هم که در اول داستان با خانم جر و بحث می‌کردند هم با اوصافی که از خانواده رفت چندان تطابقی نداشت.
طاها ‌
۱۴۰۰/۰۱/۰۱
به نظرم ارزش یک ساعت وقت گذاشتن رو نداره
از لحاظ داستان
داستانش ضعیف بود و یه سری نامنظمی‌هایی داخلش وجود داشت که اصلا به جنس و حالات اون زمان داستان نمی‌خورد
و باید هر لحظهتصویر سازی ذهنی کنید چون ارتباط با این متن خیلی سخته
کلا متنش فانتزی بود و فرق داشت و به سبک غرب بود
از لحاظ گویندگی هم که واقعا قابل قبول نبود
احساسی وجود نداشت
گویندگی بسیار خشک بود
گوینده‌ها انگار تازه کار بودن چون اصلا حسی رو القا نمی‌کردند
ولی به هر حال از ۱۰ بهش ۴ میدم
مهناز کیان مهر
۱۴۰۲/۰۲/۱۵
داستان تمرکزش بر بدجنسی مادر هست، اما فراموش می‌کنه که روی بی عرضگی پدر هم مانور بده، پدری که از بدجنسی مادر اطلاع داره و هیچ اقدامی موثری نمیکنه مگه درآمد مال اون نیست پس چرا نتوانسته مدیریت کنه. در پایان حاصل مادر بدجنس و پدر بی عرضه میشه بچه‌هایی که مشکلات روانی دارن و تراژدی که رخ میده.
صدای مادر زیادی جوانه و البته نمی‌دونم در داستان اصلی پسر خانواده چند سالشه، اما به نظر باید زیر بیست و پنج باشه که صدای جوان بالای سی براش گذاشتن.
در کل داستان ارزش گوش دادن داره
Parvane Saki
۱۳۹۸/۰۷/۱۶
انتهای داستان عجیب سرهم بندی شده به نظر می‌اومد، و در صدای مادر به جذابیت صدا بیشتر توجه شده بود تا القای حس نمایشنامه
آزاده رهاورد
۱۴۰۱/۰۸/۲۲
وقتی مادرازتربیت شرایط بده کودکیش میگه باید فهمید که هیچکس مقصرنیست، حتی تقدیرهم بی تقصیره،
زمان صحبت کردن پسر بامادرش وبرملاشدن رازها به این نتیجه رسیدم همه ما ازدید وسیعتری مانند این خانواده هستیم جایی بنام جامعه وسرکردگانی مانند مادراین خانواده، وخواب رفتگانی همچون انسانها که سکوتو ترجیح میدن، چون گفتن حقیقت بقول دختر هم تلخه هم ترسناک وهم باعث تنفردیگران ازخودت، به قولی، خانه ایی که اهالی آن باهم دشمنند آن خانه فرومیریزد، باتشکرازکتابراه🙏
دلارام کیمیایی
۱۴۰۰/۰۱/۰۴
اول از همه هم ب دوبلور‌ها و هم ب نویسنده خسته نباشید میگم دوم اینکه کتاب خوبی بود ولی خب جای بهتر شدن داشت این کتاب در کل نیاز ب تفکر داره و برای درکش باید خوب فک کنید و درباره‌ی دوبله اینکه من ب شخصه صدا‌ها رو دوست داشتم ولی خب می‌تونست یک مقدار بهتر احساسات رو انتقال بده و یکی دیه از ایرادات صدای پا بود بین صدای پای زن و مرد هیچ تفاوتی وجود نداشت و خب اینها همه روی تصویر سازی و درک مطلب ب شنونده کمک می‌کنه ولی در کل خوب بود
Sadra Tofighi
۱۳۹۹/۰۲/۲۰
در ابتدا بگم که اجرای دوبلور‌ها از نظر من خوب بود و بهشون خسته نباشید میگم‌. در ادامه نظر شخصی من درباره داستان این نمایشنامه این هستش که خیلی فضای فانتزی و غیر واقعی داره که سبب میشه سخت با داستان ارتباط بگیری و یا یه جاهایی از نمایشنامه رو از پیش حدس بزنی و همینطور تصویر سازی ذهنی رو بسیار مشکل میکنه، چیزی که جذابیت داستان به اون بستگی داره... البته شاید نسخه نوشته شده بهتر از این باشه و سرعت اجرای صوتیه که سبب این امر شده. به هر حال لذت بخش بود‌. ⁦
Amirali Abtahi
۱۳۹۸/۱۲/۲۱
به نظر من این کتاب میتواند دو نوع برخورد متفاوت در مقابل یک عمل نادرست را به شما نشان دهد. پدر خانواده، تحمل، صبر و رازداری را در برابر رفتار زشت همسرش انتخاب میکند ولی فرزندان برعکس پدر، با مادرشان مقابله به مثل کرده و در مقابلش مثل خودش عمل میکنند. حال موضوع این است که اگر شما بودید کدام را انتخاب میکردید. امادر هر دو رویکرد گفتن حقیقت اصل است پس مهم این است که رازداری را کنار بگذاریم
حسین مصدق
۱۴۰۳/۰۱/۰۱
سلام سال نو بر همگان بخصوص عوامل خوب کتاب راه مبارک
مزیت‌های کتاب رهایی از خود شیفتگی روانشناختی ارزشمندی هست
اطلاعات جامع و بسیار مفید در اختیار علاقه مندان روابط زنا شویی خانوادگی کاروشغلی دوستانه ازدواج قرار میدهد آموزشی هم هست
تست شخصیت شناسی هم دارد. ساده روان و قابل فهم برای همه میباشد. در پایان هر فصل خلاصه نویسی شده. توصیه خرید برای پدر مادرها،نامزدها مطالعه این کتاب برای اقشار کل جامعه مفید است.
ارادتمند مصدق مسیحی
N arab
۱۴۰۱/۰۸/۰۴
سلام دوستان کتاب خوان
نمایش صوتی پلیکان با اجرای زیبای گویندگانش جذاب تر شده از همین جا خسته نباشید به همه این عزیزان میگم..... شخصیت مادر در نمایش یک شخصیت کلیدی و اصلی هست که متاسفانه دلیل بی مهری این شخصیت و ریشه ظلمی که به بچه‌های خودش روا داشته رو نمیشه متوجه شد..... کاش به کودکی او هم اشاره می‌شد.
دلیل سکوت پدر خانواده هم کافی و کامل نبود
پدری که درآمد خوبی داره و با توجه به خیانت همسرش باز در کنارشان میمونه
ژیلا شجاعی
۱۴۰۱/۱۰/۰۳
داستان خیلی عجیبی بود نمی‌دونم که تخیل نویسنده بود یا واقعیت داشت فقط دارم فکر می‌کنم که می‌شه مگه یه مادر انقدر قسی القلب باشه که تا این اندازه به فرزندانش سخت بگیره که حتی غذایی رو که خودش می‌خوره از اونا دریغ کنه. شایدم از تخیلات نویسنده نشات گرفته چون به هر حال برای من که باور پذیری نداشت. در ضمن آخر داستان هم جالب نبود و پایان خوبی نداشت. ممنونم از گروه گویندگان که خیلی زیبا اجرا کردن و ممنونم از کتابراه
ریحانه رضایی
۱۴۰۱/۰۱/۰۹
درباره یک زنی هست که با بدترییین نحو با بچه‌ها و حتی همسر خود رفتار میکرده
حتی با شوهر دختر خود هم رل میزده😐چیز امپزنده‌ای نداشت
ولی واقعا جالب بود
شاید نکته‌اش این باشه که همه لیاقت اسم مادر را ندارند....
زیر پای هر مادری بهشت نیست قدرت نوشتن اقا اگوسا استریندبرگ عالی بود
و همچنین بابت ترجمه خوب اقای عاطفه سپاس گذارم
ممنون از کتابراه
اگه داستان احساسی و کوتا و خباثت بر انگیز دوست دارید توصبه میکنم
Mta Az
۱۳۹۹/۰۲/۲۷
چند تا نکته راجع به این نمایشنامه اول از همه تشکر کنم از کتابراه که کتاب هارو به صورت رایگان قرار میده دومین نکته اینکه جنس صدا‌ها خیلی خوب بود ولی به نظر میرسید گوینده‌ها دارن ادا در میارن و تازه کارن ولی صداشون خوب بود سومین نکته راجع به خود نمایشنامه در کل چیز خیلی خاصی نبود و مفهوم چندان جالبی نداشت ولی در بعضی مواقع خوب به نظر میرسید جمع بندی مفهوم نمایشنامه متوسط رو به ضعیف_روایت داستان متوسط_صدای گویندگان خوب
Alireza Mirshahi
۱۳۹۸/۰۶/۲۶
داستانش یکم جالب و البته غمگین بود
صداپیشه‌ها هم کارشون رو خوب انجام دادن
شعری اولیا
۱۴۰۱/۰۹/۲۸
این کتاب هم از نظر نویسندگی و داستان سرایی ایراد داشت و هم اجرایی مصنوعی داشت.
نمی دانم چرا شخصیت یک مادر باید این طور توصیف شود و هدف از این ارائه را نمی‌فهمم. هیچ پیامی از این داستان دریافت نکردم و نمی‌فهمم چه اثر مثبتی در کل می‌تواند داشته باشد یا چرا کسی باید این داستان را بخواند… اجرا کنندگان هم تلفظ‌ها و کشش‌های مصنوعی داشتند. احساس می‌کردم آن‌ها هم ارتباطی با داستان برقرار نکرده‌اند.
HdisS
۱۴۰۲/۰۶/۰۶
داستان جالب و پر رمز و راز بود چرا یک مرد درآمد خوبی داشت اما همانندفقیران زندگی میکردند زنی دیوانه که ادعا می‌کنه دلسوز بچه هاشه و مرد خونواده و بد جلوه میده چرا یک پدر باید از داماد خودش اول خوشش بیاد اما بعد متنفر بشه و در آخر دامادی که ادعای عاشق شدن داره به دنبال ثروت اون خونواده هست و در آخر پسر خانواده بایک نامه همه‌ی حقیقت را می‌فهمد و سعی در نجات خودش و خواهرش را دارد
بهروز داوطلب📚
۱۴۰۱/۱۲/۲۴
من این کتاب راه دوبار گوش کردم و هر دوبار که گوش میکردم چیزهای با مفهم و جدیدی متوجه میشد موقتی بهش بیشتر فکر میکنم میبینم این کتاب پر از کلمات واتفاق‌هایی است که بایک بارگوش کردن متوجه نمیشین این کتاب فوق العاده زیبا و حرفه‌ای نوشته شده است. پر از شکوه و عظمت است و نویسنده با هنری فوق العاده تونسته موضوع روبه مخاطب انتقال بده پیشنهاد میکنم حتما گوش کنید قول میدم عاشقش بشین
سید احمد تقیان
۱۳۹۹/۰۹/۰۸
اگر بحث مفهوم و اشاره داستان به شرایط و اوضاع زمانی خاص نبود، طبق چیزی که در توضیحات اومده، این اثر بنظر چیز جذابی نیست و اگر اشاره غیر مستقیم به همون شرایط رو در نظر بگیریم بله داستان خوبیه اما میشد که بهتر باشه.
جدای از موضوع:
اینکه برای گرم کردن بخوای از یه تیکه کاغذ استفاده کنی واقعا بدترین شکل ممکن برای پیدا کردن نامه توسط پسره بود.
ستاره عدیم
۱۳۹۹/۰۱/۱۶
کتاب خوبی بود، وقتی گوش میکردم تصویر سازی میکردم، اگر بخوام این کتاب مث یک فیلم نقد کنم میتونم بگم پوچ گرایی کاراکتر یا شخصیت پلیکان ب وضوح دیده میشه، این خودش کلی حرف واسه. گفتن داره، واقعا جالب بود آموزنده بود اما پایان داستان خوب تموم نشد. من فکر میکردم پایانش‌ی جور دیگ باشه، درکل خوب بود. ب همکلاسیهای هنر جوم پیشنهاذ میکنم این کتاب رو.
الهه نورمحمدی
۱۳۹۸/۱۱/۲۰
نمایشنامه و صداگذاری هردو رو دوست داشتم اما به قول دوستان اینقدر بی‌رحمی برای یه مادر؟یعنی مادرایی مثل این زن در جامعه مون هستن که اینطور با پسرا و دختراشون رفتار کنن و یذره هم دل نداشته باشن؟من خودم این نوع کتاب‌ها و نمایشنامه هارو خیلی دوست دارم و اگه این واقعیته ممنونم که تبدیل به یه نمایشنامه کردید که مردم بشنون و چشاشون بیشتر باز شه...
سمیه هاشمی
۱۳۹۸/۱۱/۱۳
بعضی قسمت‌ها‌ی نمایش نامه خیلی سطحی بود. تا جایی هم تونسته بودن هم خوب صدا گذاشته بودن. البته بعضی جاها خیلی به صدا حس وارد نمیشد و لحن‌ها خوب بیان نمیشد. مامانه هم تک زبونی حرف میزنهاین داستان از نظر روانشناسی هم خوب بود. چهر‌های متفاوت رو بیان میکرد مثله بدبینی دروغ خوش بینی بیش تز اندازه. غرور ترس و...
H_ Aliakbari
۱۴۰۲/۰۳/۳۱
این نمایش صوتی داستانی از یک کشمکش خانوادگی رو روایت می‌کرد و در اون به نقش اصلی مادر و پدر به صورت غیر مستقیم پرداخته بود.
در انتهای داستان پسر خانواده از موضوعاتی با خبر میشه و اون رو به خواهرش اطلاع میده و در نهایت اتفاق عجیبی رخ میده که ممکنه شما رو شگفت زده کنه.
اگه از شنیدن داستان‌های کوتاه لذت می‌برید، این نمایش صوتی رو از دست ندید.
آفتاب
۱۴۰۱/۱۰/۲۸
نمایشنامه در موردی مادری سنگدل است که با مشارکت همسر دخترش با پلیدی ثروت همسرش را صاحب میشود و در این ماجرا بلاهای بیشماری بر فرزندان خود روا میدارد
هرچند که داستان در مجموع ناراحت کننده و به گونه‌ای تداعی کننده ذهن بیمار انسان‌های شیطان صفت است اما نمایشنامه چنان با مهارت اجرا گردید که تک تک لحظات را میتوان با شنیدن صدای زیبای بازیگران تجسم‌نمود
پیمانه سعید
۱۴۰۱/۰۹/۰۷
صدای گویندگان گرم و گیرا بود، محتوای داستان کاملا با کلیشه‌های موجود جامعه متفاوت است و حتی در تقابل کامل با نقش تقدس مانندو فداکارگونه‌ی مادر در جامعه میباشد که البته نمیتوان آن را انکار کرد زیرا مادر نیز به هر حال یک انسان است و اگر چه به ندرت، امامیتواند در اثر شرایط و اوضاع محیط پیرامون، شخصیتی منفی حتی در قبال خانواده‌ی خود داشته باشد
Setayesh Arman
۱۳۹۹/۰۱/۱۲
داستانش و نپسندیدم. بنظرم اینکه مرد داستان در برابر ستم گری‌های زن سکوت پیشه کنه و حتی بچه‌های اون‌ها متوجه ستم‌های مادرشون که در حداقل‌ترین نیازهاشون مث خورد و خوراک و پوشاک کم بزاره و متوجه نشن و هیچ اعتراضی نکنن و وقتی پدرشون فوت میکنه تازه متوجه میشن که باید به رفتارهای مادرشون معترض بشن. خیلی غیرواقعی و دور از باور بود
1 2 3 4 5 6 >>