نقد، بررسی و نظرات نمایش صوتی پلیکان - آگوست استریندبرگ

من این کتاب راه دوبار گوش کردم و هر دوبار که گوش میکردم چیزهای با مفهم و جدیدی متوجه میشد موقتی بهش بیشتر فکر میکنم میبینم این کتاب پر از کلمات واتفاق‌هایی است که بایک بارگوش کردن متوجه نمیشین این کتاب فوق العاده زیبا و حرفه‌ای نوشته شده است. پر از شکوه و عظمت است و نویسنده با هنری فوق العاده تونسته موضوع روبه مخاطب انتقال بده پیشنهاد میکنم حتما گوش کنید قول میدم عاشقش بشین

اگر بحث مفهوم و اشاره داستان به شرایط و اوضاع زمانی خاص نبود، طبق چیزی که در توضیحات اومده، این اثر بنظر چیز جذابی نیست و اگر اشاره غیر مستقیم به همون شرایط رو در نظر بگیریم بله داستان خوبیه اما میشد که بهتر باشه.
جدای از موضوع:
اینکه برای گرم کردن بخوای از یه تیکه کاغذ استفاده کنی واقعا بدترین شکل ممکن برای پیدا کردن نامه توسط پسره بود.

کتاب خوبی بود، وقتی گوش میکردم تصویر سازی میکردم، اگر بخوام این کتاب مث یک فیلم نقد کنم میتونم بگم پوچ گرایی کاراکتر یا شخصیت پلیکان ب وضوح دیده میشه، این خودش کلی حرف واسه. گفتن داره، واقعا جالب بود آموزنده بود اما پایان داستان خوب تموم نشد. من فکر میکردم پایانش‌ی جور دیگ باشه، درکل خوب بود. ب همکلاسیهای هنر جوم پیشنهاذ میکنم این کتاب رو.

نمایشنامه و صداگذاری هردو رو دوست داشتم اما به قول دوستان اینقدر بی‌رحمی برای یه مادر؟یعنی مادرایی مثل این زن در جامعه مون هستن که اینطور با پسرا و دختراشون رفتار کنن و یذره هم دل نداشته باشن؟من خودم این نوع کتاب‌ها و نمایشنامه هارو خیلی دوست دارم و اگه این واقعیته ممنونم که تبدیل به یه نمایشنامه کردید که مردم بشنون و چشاشون بیشتر باز شه...

بعضی قسمت‌ها‌ی نمایش نامه خیلی سطحی بود. تا جایی هم تونسته بودن هم خوب صدا گذاشته بودن. البته بعضی جاها خیلی به صدا حس وارد نمیشد و لحن‌ها خوب بیان نمیشد. مامانه هم تک زبونی حرف میزنهاین داستان از نظر روانشناسی هم خوب بود. چهر‌های متفاوت رو بیان میکرد مثله بدبینی دروغ خوش بینی بیش تز اندازه. غرور ترس و...

این نمایش صوتی داستانی از یک کشمکش خانوادگی رو روایت می‌کرد و در اون به نقش اصلی مادر و پدر به صورت غیر مستقیم پرداخته بود.
در انتهای داستان پسر خانواده از موضوعاتی با خبر میشه و اون رو به خواهرش اطلاع میده و در نهایت اتفاق عجیبی رخ میده که ممکنه شما رو شگفت زده کنه.
اگه از شنیدن داستان‌های کوتاه لذت می‌برید، این نمایش صوتی رو از دست ندید.

نمایشنامه در موردی مادری سنگدل است که با مشارکت همسر دخترش با پلیدی ثروت همسرش را صاحب میشود و در این ماجرا بلاهای بیشماری بر فرزندان خود روا میدارد
هرچند که داستان در مجموع ناراحت کننده و به گونه‌ای تداعی کننده ذهن بیمار انسان‌های شیطان صفت است اما نمایشنامه چنان با مهارت اجرا گردید که تک تک لحظات را میتوان با شنیدن صدای زیبای بازیگران تجسم‌نمود

صدای گویندگان گرم و گیرا بود، محتوای داستان کاملا با کلیشه‌های موجود جامعه متفاوت است و حتی در تقابل کامل با نقش تقدس مانندو فداکارگونه‌ی مادر در جامعه میباشد که البته نمیتوان آن را انکار کرد زیرا مادر نیز به هر حال یک انسان است و اگر چه به ندرت، امامیتواند در اثر شرایط و اوضاع محیط پیرامون، شخصیتی منفی حتی در قبال خانواده‌ی خود داشته باشد

داستانش و نپسندیدم. بنظرم اینکه مرد داستان در برابر ستم گری‌های زن سکوت پیشه کنه و حتی بچه‌های اون‌ها متوجه ستم‌های مادرشون که در حداقل‌ترین نیازهاشون مث خورد و خوراک و پوشاک کم بزاره و متوجه نشن و هیچ اعتراضی نکنن و وقتی پدرشون فوت میکنه تازه متوجه میشن که باید به رفتارهای مادرشون معترض بشن. خیلی غیرواقعی و دور از باور بود

راستش بنده کم اطلاع وبعنوان خواننده کاملا عادی ومبتدی خط سیر داستان قایقی رو که در خلاف جهت رود شنا میکرد رو برام تداعی میکرد وتنها جذبه داستان هم برایم همین بود. بعبارت دیگر کنجکاو بودم دنبال کردن داستان مادری شیطان صفت چه خیری دارد که نتونستم درک کنم. قطعا ایراد از داستانی در این رتبه ذکر شده نیست

نمایش صوتی پلیکان داستان غم انگیزی و آموزنده‌ای بود. مادری که‌ با رفتار و تربیت اشتباه به فرزندانش سختی داد تا آینده‌ای‌خوبی داشته باشندولی نمی‌دانست که فرزندانش از او متنفر هستند و نقشه قتلش را کشیدن. تربیت و رفتار اشتباه بعضی از والدین نسبت به فرزندان اثرات خطرناکی در آینده آن‌ها و حتی خودشان میگذارد که ازآن بی خبر هستند.

داستان جالبی بود محتوای بسیار جالبی داشت به خصوص اینکه یک مادر هم می‌تواند به معنای واقعی بد باشد نویسنده خیلی کوتاه و مختصر، به تمام جزئیات یک خانواده دقت کرده بود قدرت و اقتدار زنیو نشون می‌داد که مادر خانواده‌ای بود. که از مادر بودنش، در تمام مسائل زندگی سو استفاده می‌کنه من دوست داشتم مرسی از گوینده‌های عزیز

خطر اسپویل: خیلی فضای دارک و تیره و تاری داره داستان و مدام صحبت از بدبختی، فقر و ضعف هس؛ بخاطر همین پنج ستاره ندادم.
اما اینکه چهره واقعی یه مادر رو رک و پوست کنده به نمایش میزاره کار تأثیر گذار و مثبتیه... میخواد اون نگاه مقدس رو تحت هر شرایط به والدین بشکنه.
آخرش که شاهکار تموم میشه.
در کل ارزش گوش کردن داشته راضیم

یکم تخیلی بود ولی ترغیب کننده که بدونی آخر چی میشه. نمایشنامه خوبی نبود و نکته‌ای که فهمیدیم این بود که ناامیدی از وضعیت موجود و آینده قطعا نابودی میاره. همونطور که واسه فرد و خواهرش اتفاق افتاد. درمورد افراد هنرپیشه میشه گفت که عالی نبودند و قطعا به تمرین بیشتر نیاز دارند. با تشکر از کتابراه و سایرین

برای نمایشنامه خوانی و یا کتاب خوانی میبایست توضیح صحنه را حتما خواند
صداپیشگان تازه کار به نظر می‌رسیدند و اجراشون اغراق آمیز بود
نمایشنامه به شدت ضیف فاقد موقعیت دراماتیک دارای شخصیت پردازی سخیف و سطحی و البته تعجب آور که نوشته شده جز نمایشنامه‌های برتر
به نظرم ارزش ۵۰ دقیقه از وقت رو نداشت
دلیل رایگان بودنش فکر کنم همین بوده

داستانی لبالب از شادی و امید و رفاه و البته ترجمه عشق در قالب "مادر"موجود مقدسی ک تمامش رو فدای سعادت و خوشبختی همسر و فرزندانش کرده.
بی شک تمام مدته شنیدنه این داستان، لباتون پر از لبخند و وجودتون مملو از احساس نابه زندگی و در رگ هاتون حس گرم و بی‌نظیر داشتن خانواده جاری میشه.
ممنون از این روایته انرژی دهنده و انگیزه بخش.

به نظر من هیچ زیبایی نداشت. به معلومات عمومی چیزی اضافه نمیکنه گنجینه لغات نداشت
هیچ چیزی ک ادم رو به وجد بیاره نداشت. چون فردلیک گفت در مورد ازدواج پدر و مادرش شک‌هایی وجود داره ادم نمیدونه ک این نامادری بوده یا مادر واقعی یا این خانوم با همسرش توافقی ازدواج کردیه یا مامعله‌ای یا..... بخاطر همین به نظر شخصی من چیز‌مفیدی نداشت

باعرض سلام خدمت دوستداران کتاب و وفاداران کتابراه. داستان این نمایشنامه درعین خوب بودن دردناک و جانگداز بود چون مادری که زندگی میبخشه توی این نمایش زندگی رو گرفته از فرزندان واستاد خیانت به همسر است. امیدوارم خوانندگان این کتاب رو بخونن و برعکس عمل کنند تا عشق رو تجربه کنن. ممنونم از صداپیشگان این نمایش عالی بود

کتابهای صوتی می‌توانند تصویر آنچه نویسنده خلق کرده را بر رویای شنونده آشکار کنند.
کتابی که سرنوشت غم انگیزی را به تصویر میکشد وبه جلو حرکت میدهد تا آنجایی که همه‌ی راز‌ها برای اعضای خانواده آشکار وواضح میشود وآتشی که هرچند سوزان، گرمی وآسودگی پایان را از درد خواهر وبرادر محو ومانند دود به آسمان‌ها میبرد

از پلیکان در یونان باستان با عنوان نماد قربانی کردن خود برای سایرین یاد میکنند. بعد از شنیدن این فیلمنامه به یاد پلیکان‌های خودم در زندگی افتادم... شما چطور؟... باید معنی فقر و کشیده باشی تا این نوشته و داستان را درک کنید. خیلی معنی داشت.... نون خشک هم معنی داره. ولی باید خورده باشی تا معنی شو بدونی!...

تاثیری که محبت بر افراد خانه میذاره در این کتاب مشهوده.
جایی که پسر در خانه سردش بود ولی در بیرون از خانه احساس سرمای کمتری داشت نشان میدهد که سرمای خانه کشنده تر از بیرون آن است.
داستان قشنگی بود ولی صدای گوینده‌ها گاهی آزاردهنده بود و اینکه نتونسته بودن به خوبی احساس لازم رو منتقل کنن.

گوینده نقش مادر بخوبی داستان را اجرا کرده بود و کاملا حس منفی تنفر، پلیدی و پستی را به شنونده انتقال می‌داد. برخلاف ادعای مادر، این پدر بود که پلیکان زندگی بود. در آخر اینکه از قول دکتر هلاکویی هرگز پدر و مادر بودن تقدس ایجاد نمیکند مگر اینکه وظیفه پدر و مادری را انجام داده باشند

سلام و درود
صدای گوینده‌ها واقعا قشنگ بود البته غیر از
صدای مادر که بنظر من شبیه صدای یک مادر که دو فرزنده جوان داره نبود
اما متاسفانه داستان روند فوق العاده ضعیفی داشت
موضوع بسیار خوبی انتخاب شده بود
می شد از همین موضوع یک کتاب خیلی قشنگ و با مفهوم نوشت
انتظار چیره بهتری داشتم

این یه دونه ستاره هم دادم که فقط بتونم نظر بدم خیلی بد بود خیلییی اخرش سر هم بندی بود داستانش افتضاح شخصیت مادر رو که مقدسه خیلی بیرحمانه جلوه میداد مگه یه مادر میتونه بچه هاشو نو شرایط بد بزرگ کنه غذارو از دهنش دربیاره تا خودش بهترین هارو بخوره!!!😳این کتاب باعث شد دیگه کمتر کتاب خارجی بخونم رایگانشم نمیارزه تردید نکن نگیر

سلام ممنون از کتاب راه که این کتاب زیبا را صوتی کردید، خودم به شخصه ترجیح می‌دهم کتاب‌های صوتی که مورد پسندم هست را شب‌ها گوش بدهم، این کتاب به من آموخت که قدر کسانی که در زندگیمون هستن رو بدونیم و از تجربیاتشون استفاده کنیم که وقتی از پیشمون رفتن حسرت نخوریم.

خیلی عالی بود نمایش شون من که لذت بردم و وقتی که چشمام رو می‌بستم می‌تونستم با گویندگان این نمایش پلیکان تصور کنم دستتون درد نکنه عالیییی بود وقتی که داستانه را داشتن گویندگی می‌کردند دلم برای خانواده‌ی این داستان سوخت دلم می‌خواست براشون غذا ببرم ولی عالی بود دمتون گرم

داستان خوب بود ولی به اندازه یه نمایش صوتی صدا‌ها به اندازه کافی کیفیت نداشت و حس مخصوص را منتقل نمی‌کرد داستان هم بیشتر برای حرص درآوردن آدم انگاری نوشته شده بود آدم دوست داره مادر داستان رو با دستای خودش آتیش بزنه و پایان هم یه جمع بندی مثل انشا‌های بچه گانه است

اثر کوتاه و جذابی بود، به خصوص که خیلی حرفه‌ای و عالی صداگذاری شده بود. من خیلی خوشم اومد و به اونایی که از آثار کلاسیک خوششون میاد هم پیشنهادش میکنم. اما اگر کمی ادامه داشت و به جزئیات بیشتری میپرداخت، بهتر میشد، مخصوصاً اگر راز مرگ پدر خانواده، با استخدام یک کارآگاه فاش میشد.

صدای گوینده‌ها افتضاح و بسیار زیاد خام بود، گوینده‌ی مادر که (ث) میزد، خیلی جاها هم کلمات رو میخورد، نمایشنامه‌ای به این بزرگی و قدرتمندی رو یا صداشون خراب کردن، بازی‌های خام، سطحی، واقعا زجر کشیدم موقع گوش کردن بخاطر گوینده‌ها نصفه رهایش کردم رفتم خود کتاب رو خوندم😐

موضوع متفاوتی و خوبی داشت اما تمام رویدادهای داستان تو یه مکان بود رفتار خدمتکارا و کانون خانوادگی که به تصویر کشیده شده بود نشون میداد که نویسنده کاملا از تخیل استفاده کرده و هیچ همخوانی با واقعیت نداره ولی صدا گذاری خوبی داشت و ادم به ادامه دادن جذب میشد
ممنون از کتابراه

تا حدی فمنیست در آن موج می‌زند و در آنجایی که پسر دارد به مادر می‌گوید من کاملا به هوش نیستم وقسمت دیگر که خون پلیکان برای اثبات با مادر سخن می‌گوید.... یکسری کشمکش‌های به سبک شکسپیر که در نمایشنامه نویسی و داستان نویسی در یک برهه ایی مد بود اما در حال ایجاذی ندارد

کتاب عالییی بود من که غرق در کتاب شده بودم باز هم از این کتاب‌ها بذارید❤واقعا عالی بود من خیلی دنبال کتابی اینجوری بودم عالییئیی بود واقعا ممنون بابت این کتاب عالییییی بود😚😚😚😚اونایی که میگن بد بود دیگه چه کتابی از این بهتر؟ این که خیلی قشنگ بود😀😀😀

نمایش نامه خوبی بود
خیانت، خوش بینی بیش از حد، فساد، حفظ خانواده، ترس از افشااا، چه زندگی وحشتناکی...
واقعاا چقدر راحت میشه ذهن یک نفر شستشو داد و اون از واقعیت دور کرد
زمانی بخود اید که زمان جبران نیست
هشتاد درصد این فساد هااا ریشه در گذشته دارد

تنها نکته مثبت این کتاب ترجمه و اجرای خوب اون بود ممنون از صداپیشگان... و اما داستان کتاب خیلی جالب نبود چون از فرهنگ بیگانه بیرون اومده بود نمیشد تو ذهن تجسم کرد نقش مادر توی این داستان کاملا دور از ذهن ما ایرانیاست خلاصه من که زیاد خوشم نیومد

چرا صدا گزاری‌ها اینطوریه؟ انگار داستان نویس و گوینده‌ها میخوان یه جو سکسی رو ترویج بدن. خیلی افتضاح و ضد فرهنگی بود. ‌ نگاه شهوت آلود مادرزن به داماد. سنگدلی افراطی مادر نسبت به فرزندانش. اصلا باور پذیر نبود. متاسفانه جو مستهجن رو هنر تلقی کردن یک اتفاق رایج شده.

خود نمایشنامه و ترجمش که خیلی عالی بود... صداگذاری هم خیلی خوب بود (همچنین طبیعی) ولی بعضی جاها مثل اونجاییکه مادره میمیره و یا اونجایی که اکسل ترکش میکنه صداها و واکنش کراکتر‌ها یه ذره مصنوعی شدن... ولی در کل نمرش بیسته

خوب بود, داستانش خاص بود یکم درکش برام سخت بود ولی خوب بخاطر همین خاص بودنش دوستش داشتم. بنظرم اخر قصه خیلی ضایع اجرا شد, ظاهرا پلیکان می‌پره بیرون ولی نه جیغی, نه فریاد درست حسابی و تکلیف داماده هم روشن نشد که خیلی هم اتفاقا سمج و بیشعور بود.

پلیکان از اون نمایشنامه‌هایی نیست که هر کسی باهاش ارتباط بگیره. سنگین، کند و بیشتر توی فضای روان‌شناختی و درونی آدم‌ها می‌چرخه. اگه حس و حالش رو بگیری، می‌تونه تأثیرگذار باشه، ولی اگه دنبال یه داستان پرکشش باشی، احتمالاً خسته‌کننده به نظر میاد.

خیلی خوبه در ادبیات کشورهای دیگه میشه از بدی‌ها و آسیب‌هایی که پدر و مادرها به بچه هاشون میزنن حرف زد ولی در ایران این تابو هست. در حالیکه هیچ چیز به اندازه یک مادر یا یک پدر بد، روانی و آسیب دیده نمی‌تونه زندگی فرزندانش رو به تباهی بکشونه و در آتش بسوزونه

گرچه این رمان دور از زندگی اجتماعی است و مقداری غلو شده است. اما با تاثیر عقده ها، گریز ها، و ناکامی ها بسیار خوب ارایه شده گویندگان هم با هنرمندی، خیلی خوب توانسته اند داستان را روایت کنند امیدوارم باز از این هنرمندان کار ارایه بشه

داستان جالب و تابو شکنی بود من خیلی لذت بردم از خود نمایشنامه و هم از اجرای زیبای اون ولی سوالی که در ذهنم ایجاد کرده اینه که چرا پدر متوجه نمی‌شد از حقوق و مال اون داره دزدی می‌شه مگه خودش خبر نداشت که چه قدر درآمد داره؟ چرا اینهمه سکوت پدر... درک نمی‌کنم

هرگز از این نویسنده چیزی ندیده بودم.
این کتاب نشان می‌دهد که انسان تا چه حد می‌تواند حقیر و پست باشد.
انسانها به خاطر پول، مقام و ثروت و شهوت می‌توانند بسیار حقیر و گاهی بسیار وحشی باشند.
و مادر داستان، حقیری که به خاطر شهوت و پول وحشی شده.

خوب بود. با توجه به محدودیتهای سانسور، مطلب رو درست رسونده بود‌. کاش کمی حرفه‌ای تر اجرا میشد. دختر و پسر بهتر بودن ولی مادر نه. سعی میشد حرف بحرف کلمات تلفظ بشه در حالی که در دیالوگ میان اشخاص صمیمی باید کمی کلمات را روایی بیان کرد. در کل احساس بخوبی منتقل نمیشد

این کتاب یه داستان جذاب بود که آدم دوست داشت حتما تا آخرش گوش بده و یه نوع جدید از رفتار یک مادره که بر عکس انتظار انسان اصلا مهربان نیست و به شدت خود خواه هست البته هر کدوم از ما شاید از این مادرها با شدت بدی کمتر دیده باشیم در کل داستان جالبی بود

به نظر من داستان از زمانی که خواهر و برادر باهم یکی شدن و تصمیمی گرفتند که داستانو به پایانش رسوند زیاترین پایانی بود که میتونست درست بشه البته اگه در آخر خودشون نجات پیدا میکردن زیباترم میشد چون اونقدر داستان عجیب بود که پایان عجیبی هم میخواست

صداها بسیار عالی ولی فضای چندان جذابیت و گیرایی نداشت
رازداری پدر زندگی خودش و فرزندان را جهنمی ساخته بود که باعث نابودی خودش و خانواده اش شد ولی فرزندان با افشای حقایق عاقلانه تر برخورد کردند ولی میشد بهتر از خانواده حمایت میکردند

در حدهه‌ی داستان خوب بود و نکته اموزندهی هم ک داشت این بود ک هر عملی یک عکس العملی داره پس بهترهه خوب باشیم ولی خیلی بد نتیجه گیری شده بود و ب نظر من‌ی داستان برای بچه‌های ۱۲ ساله بیشتر نیست بهترهه گوش ندید شایددد اگه اخرش خوب ب پایان میرسید دل انگیز تربود

اصلا خوشم نیومد، چطور جز ۱۱۰ نمایشنامه برتر جهانه؟ کاملا برام علامت سواله
نه پیام خاصی نه چیزی که بشه گفت ممکنه تو واقعیت همچین اتفاقی بیافته، خیلی سرد و غمگین و بی روح
برای صدای مادر باید صدای جاافتاده تری رو انتخاب میکردند

یکی از نمایشنامه‌های خوبی بود که خوندم. داستان هم داستانی بود که ممکن برای هر کسی اتفاق بیافته؛ برای همین دور از ذهن نیست. صداپیشگان هم واقعاً صدای خوبی داشتن و خیلی خوب احساسات و اتفاقات رو بیان می‌کردن؛ در کل من راضی بودم.
ممنون از کتابراه و صداپیشگان

موضوع داستان متفاوت و جالب هست اینکه قداست پدر و مادر رو زیر سوال برده و نشون میده همه پدر و مادرها لایق احترام و محبت نیستن اما متن داستان و ترجمه اش نیاز به کار بیشتری داره و اجرای نمایش هم اصلا جالب نبود و خیلی خشک و بی روح بود.