🍁 با توجه به نظرات دوستان که همه غیردقیق و کوتاه بودن، دوست دارم راجع به این اثر توضیح کامل خودم رو بدن، تا شاید برای دوستان هم مفید باشه.
این داستان یه داستان مرموز، عاشقانه، ترسناک و کارآگاهی هستش، که معروفترین اثر نویسنده بزرگ فرانسوی، “گاستون لورو”هستش.
این داستان توی سال ۱۹۱۰ نوشته شده، و وجود یه ایرانی به اسم پرشین توی یه داستان فرانسوی، برای ما ایرانیها هم میتونه جالب و هم عجیب باشه. و اینجا شخصیت پرشین یه کاراگاه جسور و باهوش آورده شده که این به نوبه خودش زیبا و غرورافرینه. از داستانهایی که نقش ایرانی توی قصه شون دارن الان توی ذهنم کتاب اووه از نویسنده سوئدی فردریک بکمن اومد که اونجا هم ایرانی شخصیتی خوب و زیبا داشت. نکتههای جالبی راجع به سمبلهای داستان به چشمم اومد مثل؛
- اپرا و استعدادهای موسیقی (به عنوان میزانسن و تم اصلی این داستان)
- بالکن شماره 5 (جایگاه اختصاص شبح)
- سقوط لوستر بر روی سر تماشاچیان اپرا (که گویا در واقعیت هم این اتفاق افتاده و یه زن در اثر این حادثه مرده)
- فرشته موسیقی (که داستانش توسط پدر کریستین طرح شده بود)
- اتاق کریستین (که از طریق آینه به دالانهای شبح دسترسی دارد و عملا کلاس درس کریستینه)
- زخمی بودن چهره شبح (احتمالا حاصل مشکلی مادرزاد در چهره شبح است،)
- ماسک شبح (پوشاننده بخش زخمی صورت شبح)
- زیرزمین سالن اپرا (جای ترسناکی که شبح اپرا خودش طراحی کرده و توی اون زندگی میکنه)
درکل داستانی بود که توی دنیا از اون کلی فیلم و نمایشنامه ساخته شده، پس البته که ارزش گوش کردن داره. ممنون دوست عزیزم کتابراه☘️
به طور کل با میکرو کتاب و پادکستها میونه خوبی ندارم، شاید که چه بسیار نکتهها و ظرافتهای داستان در همون حذف شدنها باشن..
که در مورد داستان هم باید بگم که بیشتر برای نوجوانان خوب بود و فضای داستان به کارتون بیشتر شبیه بود...
شاید چون میکرو کتاب بود برای من دلپذیر نبود، میکرو کتابها هرگز نمیتونن زیبایی واقعی اثر را منتقل کنند.
داستان بسیار معمولی و ساده بود ولی میتونه موضوع یه فیلم مرموز باشه.
صدای گویندگان و اجرا هم تقریبا خوب بود.
این داستان یه داستان مرموز، عاشقانه، ترسناک و کارآگاهی هستش، که معروفترین اثر نویسنده بزرگ فرانسوی، “گاستون لورو”هستش.
این داستان توی سال ۱۹۱۰ نوشته شده، و وجود یه ایرانی به اسم پرشین توی یه داستان فرانسوی، برای ما ایرانیها هم میتونه جالب و هم عجیب باشه. و اینجا شخصیت پرشین یه کاراگاه جسور و باهوش آورده شده که این به نوبه خودش زیبا و غرورافرینه. از داستانهایی که نقش ایرانی توی قصه شون دارن الان توی ذهنم کتاب اووه از نویسنده سوئدی فردریک بکمن اومد که اونجا هم ایرانی شخصیتی خوب و زیبا داشت. نکتههای جالبی راجع به سمبلهای داستان به چشمم اومد مثل؛
- اپرا و استعدادهای موسیقی (به عنوان میزانسن و تم اصلی این داستان)
- بالکن شماره 5 (جایگاه اختصاص شبح)
- سقوط لوستر بر روی سر تماشاچیان اپرا (که گویا در واقعیت هم این اتفاق افتاده و یه زن در اثر این حادثه مرده)
- فرشته موسیقی (که داستانش توسط پدر کریستین طرح شده بود)
- اتاق کریستین (که از طریق آینه به دالانهای شبح دسترسی دارد و عملا کلاس درس کریستینه)
- زخمی بودن چهره شبح (احتمالا حاصل مشکلی مادرزاد در چهره شبح است،)
- ماسک شبح (پوشاننده بخش زخمی صورت شبح)
- زیرزمین سالن اپرا (جای ترسناکی که شبح اپرا خودش طراحی کرده و توی اون زندگی میکنه)
درکل داستانی بود که توی دنیا از اون کلی فیلم و نمایشنامه ساخته شده، پس البته که ارزش گوش کردن داره. ممنون دوست عزیزم کتابراه☘️