نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی ملت عشق (چهل قانون عشق) - الیف شافاک
4.8
1129 رای
مرتبسازی: پیشفرض
کتاب به شکل صوتی وبا صدای شیواودلنشین رضا عمرانی بیان شده بود وبا موسیقیهای زمانه خود درهر بخش که بکار رفته بود محتوای کتاب را دوچندان جذابتر کرده بود که شاید با مطالعه کردن ازاین کیفیت برخوردار نباشد که جای تشکر وخسته نباشید دارد ازعوامل این کار....
محتوای کتاب برگرفته از دو داستان که موازی هم بود که یکی از دنیای امروزی مدرن که به شکل ونوع شرقی حرکت میکردودیگری از داستان عرفانی مولوی و شمس تبریزی بود ودر هردوداستان جستجو برای عشق مسیر زندگی هرکدام رابه یک سمت وسوی سوق داده بود.
در داستان اول بحث خیانت تو ذهن خواننده شکل میگیره که نویسنده میتونست رفتن الا رو به صورت دیگه عنوان کنه که داستان شکل قشنگی بخود بگیره
داستان دوم ازدواج شمس بود که به افسردگی ومرگ کیمیا منجر شد که توی این داستان عنوان نشده بود که به اسرار مولانا بوده که شمس ازدواج کردو طبق میل شمس نبود وشاید دلیل دیگر داشته
جدا از این بحث هامولانایک چهره جهانی پیدا کرده که همه ساله آثارش تو جهان چاپ میشه وتدریس میشه چرا ما نباید در کشورمان با این همه تمدن ازاین میراث ملی تبلیغ کنیم صدا سیما درمورد این عالمان مستند یا فیلم بسازه که اینها به این نسل منتقل بشه بیشترشناخته بشه که این شخصیتهای برای تمدن ایرانه.. مولوی که ایرانی اصل چندین هزار بیت اشعار فارسی داره کشور ترکیه بیادبرا خودش بدونه هر سال کتاباشو به روسای کشورها هدیه بده ازجمله به مسولین خودمون هدیه بده وما هم قبول کنیم ویا شمس تبریزی که اینه همه مولوی شیفته او بوده ما چه شناختی از آثارش داریم ولی درعوض اینقدر ازمرگ روزنامه نگار خاشقچی به ماه گفتن که ما مغزمون پرشده....
محتوای کتاب برگرفته از دو داستان که موازی هم بود که یکی از دنیای امروزی مدرن که به شکل ونوع شرقی حرکت میکردودیگری از داستان عرفانی مولوی و شمس تبریزی بود ودر هردوداستان جستجو برای عشق مسیر زندگی هرکدام رابه یک سمت وسوی سوق داده بود.
در داستان اول بحث خیانت تو ذهن خواننده شکل میگیره که نویسنده میتونست رفتن الا رو به صورت دیگه عنوان کنه که داستان شکل قشنگی بخود بگیره
داستان دوم ازدواج شمس بود که به افسردگی ومرگ کیمیا منجر شد که توی این داستان عنوان نشده بود که به اسرار مولانا بوده که شمس ازدواج کردو طبق میل شمس نبود وشاید دلیل دیگر داشته
جدا از این بحث هامولانایک چهره جهانی پیدا کرده که همه ساله آثارش تو جهان چاپ میشه وتدریس میشه چرا ما نباید در کشورمان با این همه تمدن ازاین میراث ملی تبلیغ کنیم صدا سیما درمورد این عالمان مستند یا فیلم بسازه که اینها به این نسل منتقل بشه بیشترشناخته بشه که این شخصیتهای برای تمدن ایرانه.. مولوی که ایرانی اصل چندین هزار بیت اشعار فارسی داره کشور ترکیه بیادبرا خودش بدونه هر سال کتاباشو به روسای کشورها هدیه بده ازجمله به مسولین خودمون هدیه بده وما هم قبول کنیم ویا شمس تبریزی که اینه همه مولوی شیفته او بوده ما چه شناختی از آثارش داریم ولی درعوض اینقدر ازمرگ روزنامه نگار خاشقچی به ماه گفتن که ما مغزمون پرشده....
صدای عالی گوینده که با انتخاب و تغییر صداها نسبت به شخصیتهای افراد واقعا جای تقدیر داره البته از بقیه عوامل ضبط هم باید تشکر کرد
ضمنا موضوع کتاب که تلفیق رمان و واقعیت اشنایی مولانا و شمس بود.. و مطالبی که کاملا ادم رو به تفکر وا میداشت.. عشق به خدا رو مهمترین عشق میدونست و منظورش این بود که فقط نماز و اعمال خاص کافی نیست بلکه اگر عشق به خدا نداشته باشی و با شناخت کامل نباشه ارزش نداره... دین و مسایلی رو به زیبایی بررسی میکرد. یعنی فوق العاده و تاثیر گذار بود
ولی همچین کتاب و کتابهایی رو باید خواند و دوباره خواند تا همیشگی تاثیر بگذارند در روان و رفتارمون
فقط جریان الا و عزیز شاید به نوعی خیانت باشه. ولی میخواد اینو برسونه که موندن در زندگی بدون علاقه و عشق همیشگی خیانت به خودت. شوهرت و بچه هات زندکی بی روح ارزش نداره
و الا هر روز عاشق کسی نمیشد مثل شوهرش
عاشق شخصیت و اخلاق عزیز شد نه قیافه چون بعد مدتها دیدش
بس تغییر در زندگی که عذاب هست بهتر از موندن در اون زندگیه
و یه چیزی شدیدا درگیرم کرده شمس بااین همه منطق و درک همه از هر جور شخصیتی
چرا ازدواج کرد وقتی از اصل ازدواج خبر داشت و کیمیا خواسته غیر معقولی نداشت ذاتا و به نوعی بی توجهی شمس باعث افسردگی و مرگ کیمیا شد.. یا ازدواج نمیکرد. یا قبلش باید راجب دیدش بابت ازدواج با کیمیا حرف میزد.. بازم به قول شمس قضاوت مخصوص خداست و حتما هیچ انسانی کامل نیست و کامل مطلق خداست
ضمنا موضوع کتاب که تلفیق رمان و واقعیت اشنایی مولانا و شمس بود.. و مطالبی که کاملا ادم رو به تفکر وا میداشت.. عشق به خدا رو مهمترین عشق میدونست و منظورش این بود که فقط نماز و اعمال خاص کافی نیست بلکه اگر عشق به خدا نداشته باشی و با شناخت کامل نباشه ارزش نداره... دین و مسایلی رو به زیبایی بررسی میکرد. یعنی فوق العاده و تاثیر گذار بود
ولی همچین کتاب و کتابهایی رو باید خواند و دوباره خواند تا همیشگی تاثیر بگذارند در روان و رفتارمون
فقط جریان الا و عزیز شاید به نوعی خیانت باشه. ولی میخواد اینو برسونه که موندن در زندگی بدون علاقه و عشق همیشگی خیانت به خودت. شوهرت و بچه هات زندکی بی روح ارزش نداره
و الا هر روز عاشق کسی نمیشد مثل شوهرش
عاشق شخصیت و اخلاق عزیز شد نه قیافه چون بعد مدتها دیدش
بس تغییر در زندگی که عذاب هست بهتر از موندن در اون زندگیه
و یه چیزی شدیدا درگیرم کرده شمس بااین همه منطق و درک همه از هر جور شخصیتی
چرا ازدواج کرد وقتی از اصل ازدواج خبر داشت و کیمیا خواسته غیر معقولی نداشت ذاتا و به نوعی بی توجهی شمس باعث افسردگی و مرگ کیمیا شد.. یا ازدواج نمیکرد. یا قبلش باید راجب دیدش بابت ازدواج با کیمیا حرف میزد.. بازم به قول شمس قضاوت مخصوص خداست و حتما هیچ انسانی کامل نیست و کامل مطلق خداست
حس من در مورد کتاب مثل گوهری است که توی گل افتاده، من در مورد شخصیت فردی شمس چیزی نمیدانستم اما همیشه در ذهنم شخصیت بسیار والایی داشت اما در داستانی که خواندم شخصیت شمس در نظرم کوچکتر شد رفتار شمس با کیمیا واقعا حتی در حد یک آدم عادی با وجدان هم نبود چه برسد به یک عارف و مورد دوم که شخصیت اون را در نظرم کوچک کرد این بود که اویی که باطن افراد را میدید نتونست علاءالدین که یک پسر نوجوان ۱۷ ساله بود را درک کنه چطور نتونست بفهمه این پسر که مادر نداره الان حس میکنه پدر نداره و با اینکه باطن او را میدید چطور نفهمید به کیمیا علاقه داره و ازدواج او با کیمیا علاءالدین را در نهایت بحران روحی قرار میده واقعا این حد بی توجهی از کسی که عارف هست گذشته و آینده و باطن افراد را میبینه عادی نیست، حرفهای زیبا و عرفانی در سراسر داستان بود ولی در زمان عمل در مورد دو مورد بالا حرفهای عرفانی به عمل نرسیدند و در حد حرف باقی موندند در هر حال من این موارد را ذهنیت نویسنده دیدم اگرنه اگر شمس چنین شخصیت ضعیفی داشت هرگز آنقدر در مولانا اثر نمیگذاشت که شهره عالمیان شود، دومین عیب بزرگ کتاب تاثیر داستان بر روی الا بود، عشق را در حد یک هوس و احساس تغییر در زندگی روزمره پایین آورده بود و واقعا بدون نگاه مذهبی یا متعصبانه از جانب من، تصور میکنم عشق را بی یک عنصر ویران کنندهی زندگی خانوادگی تنزل داده بود، از هم پاشیدن زندگی خانوادگی در شرایط بحرانی اولین و راحتترین راه هست اگر با برداشت صحیح از عشق وضعیت آشفته خانوادگی را بهبود دادی هنر هست و قابل تحسین، از خواندن کتاب پشیمان نیستم اما واقعا حسم به کتاب همون جمله اولیه است که در صدر گفتم، و اما در مورد صدای راوی کتاب واقعا خوب بود و قابل تحسین بود
کتاب قشنگی بود صدای راوی قشنگیش رو صدبرابر میکرد درسهای زیادی مثل همه روبایه چشم دیدن، نگران حزف مردم نبودن و...، توش بود ولی قابل نقد هم بود، خیلی جاها مولوی وشمس اطرافیانشون رو نادیده میگرفتن، وبه ظاهر به خاطر خدا اطرافیانشون روناراحت میکردند، چه دلیلی داشت مولوی بعدازدیدار باشمس ازهمسرش پسرهاوخانوادش تااین حد فاصله بگیره یعنی هرکس بخواد به خدا شناسی برسه باید توی این دنیا زندگی نکنه؟ یعنی راه زسیدن به خدا اینه که ما نسبت به تمام امورات دنیوی بی تفادت باشیم مال، خانواده و... یعنی نمیشد یجوری بخدا رسید که بذر کینه توی دل پسر کوچیکش نکاشت، یانمیشد هم درویش بود وهم با کیمیا مثل زن واقعیش رفتازمیکرد
توی این رمان درسته مولوی وشمس به فاحشه ومست وگدا وشاه و... توجه کردند ولی نزدیکترین افراد زندگیشون روازخودشون روندن
درباره الا هم میشه گفت چون توی این رمان هست بهش لقب عشق وتغییر روند زندگی دادند ولی ایا در واقعیت همچین چیزی ممکن وپسندیده است؟ که زنی بخاطر مرد دیگهای صرفا بخاطرخودش نه اعتقاداتش قید خانواده وفرزندانش روبزنه وبدون اینکه طلاق بگیره اونهاروترک کنه؟؟ درسته ازهمسرش خیلی خیانت دیده بود ولی اونم دقیقا همینکاروتکرار کرد
توی این رمان درسته مولوی وشمس به فاحشه ومست وگدا وشاه و... توجه کردند ولی نزدیکترین افراد زندگیشون روازخودشون روندن
درباره الا هم میشه گفت چون توی این رمان هست بهش لقب عشق وتغییر روند زندگی دادند ولی ایا در واقعیت همچین چیزی ممکن وپسندیده است؟ که زنی بخاطر مرد دیگهای صرفا بخاطرخودش نه اعتقاداتش قید خانواده وفرزندانش روبزنه وبدون اینکه طلاق بگیره اونهاروترک کنه؟؟ درسته ازهمسرش خیلی خیانت دیده بود ولی اونم دقیقا همینکاروتکرار کرد
کتابی عالی با گویشی دلنشین. بیانگر دو عشق که هر دو برگرفته از عرفان است. عشق مولوی و شمس و عشق عزیز و اللا، زنی فراموش شده که اگرچه در مقام مادری کامل است اما تحمل رنج خیانت همسرش و نادیده گرفته شدن او فرو رفتن در لاک سکوتی تلخ رو به همراه دارد و لایههای زیرین شخصیت او با جرقههای توجه عزیز سبب رهایی از بندرنجهای تنهاییاش میشود واگرچه نویسنده خانمی یهودی است اما با ظرافت از شهرهای مذهبی مسلمین سخن میگویدو در پایان با اشاره به عمیقترین شعار مسلمانان که اذان است فوت عزیز رو عرفانی و شاعرانه بیان میکند. اما اینکه در پایان میگوید اللا هنوز طلاق نگرفته جای توجه دارد چرا که عزیز که مسلمان بوده توجیهی برای ارتباطش نداشته. از سوی دیگر عشق مولانا و شمس رو بخوبی بیان کرده. حسادتهای اطرافیان دور و نزدیک مولوی، و نجات گل صحرا و نگاههای جامعه به او در خور توجه است. ۴۰ قانون صوفیها براحتی در قالب داستان گفته شده. شنیدن و مطالعهی کتاب رو به کتاب دوستان توصیه میکنم. چندبار این کتاب رو مطالعه کرده بودم دوبار هم نسخه صوتی رو شنیدم عالی بود. عالی
قبلا در مورد این کتاب نظرات منفی زیادی شنیده بودم و قصد خواندنش رو نداشتم اما بالاخره این کتاب را خواندم و شاهکار بود. واقعا من رو به فکر فروبرد و لذت بردم. ترجمه و گوینده هم به قدری خوب بود که ادم رو از زمان و مکان خارج میکرد. من برای گوش دادن به این کتاب شبها خوابم نمیبرد و بعد این همه نظر منفی رو درک کردم. در قسمتی از کتاب شمس میگه آدمها چیزی رو که درک نمیکنند، نمیپذیرند. به نظرم درک زندگی صوفیان و عارفان برای انسانهای معمولی سخته و در عجبم از ادمهایی که بعد از خواندن این کتاب به این نتیجه رسیدند که درمورد داستان کیمیا و یا زندگی الا قضاوت کنند. مگر فلسفهی کتاب جز این نیست که زشتی و زیبایی رو ما نمیتونیم ببینیم و ممکنه فردی در ظاهر فاحشه باشه اما در باطن فرد محبوبی نزد خداباشه. من چطور میتونم از روی چند خط کتاب فردی رو قضاوت کنم. همیشه وقتی یک کتاب را میخوانیم یا فیلم میبینیم خودمان را در جایگاه قاضی قرار میدهیم. مگر قضاوت فقط کار خداوند نیست؟؟؟ زندگی پر از تصمیمات مختلفه و پر از تصمیمات درست و غلطه. منی که زندگیم با کلی تصمیمات درست و غلط پر شده چطور میتونم فرد دیگری رو قضاوت کنم و با چند خط کتاب بگویم که کارش درست و یا غلط بوده. من واقعا میتونم بگم که این کتاب بهترین کتابیه که خواندم و ذهنم رو به روی خدا باز کرده.
این کتاب از چند بعد قابل بررسی هستش که به طور خلاصه به اونها اشاره میکنم:
۱- من کتابهای دیگهای هم از اقای عمرانی شنیده بودم اما تو این کتاب ایشون فوق العاده بودن و واقعا شنیدنش لذت بخش بود ۲- این کتاب به درخواست بنیاد مولانا و به نوعی با هدف جذب گردشگر در قونیه توسط زنی ترکیهای فرانسوی نوشته شد که خودش رو یک فمنیست میدونه و اثر این موضوع خودش رو در داستان موازی اللا نشو میداد. اما طبیعتا برای ما ایرانیا که خودمون رو یه سر این داستان میدونیم قابل پذیرش نیست که زنی خانوادش رو برای یک مرده دیگه ول کنه. همونطور که ساکت موندن در مقابل خیانت شوهرش اون هم در جامعه غربی قابل درک نیست.
۳- داستان اللا اصلا جذابیت داستان مولوی و شمس رو نداشت و همسان سازی این دو عشق اصلا جالب نبود. اون عشق الهی و پرمعنا کجا و عشق زمینی و به نوعی خیانتکارانه کجا
۴- سبک نوشتن اول شخص فوق العاده بود و واقعا لذت بردم. از همه زوایا میشد با داستان (بخش شمس و مولانا) ارتباط برقرار کرد
۵- میشد با تحقیق بیشتر ترجمه بهتری از این کتاب داشت که اشعار مولانا به یکسری از قوانین ضمیمه بشه چون شنیدم در نسخه اصلی این موضوع وجود داره
در انتها این کتاب رو به همه توصیه میکنم. بسیار شنیدنی و لذتبخش بود. ممنون از کتابراه و ماه اوا
۱- من کتابهای دیگهای هم از اقای عمرانی شنیده بودم اما تو این کتاب ایشون فوق العاده بودن و واقعا شنیدنش لذت بخش بود ۲- این کتاب به درخواست بنیاد مولانا و به نوعی با هدف جذب گردشگر در قونیه توسط زنی ترکیهای فرانسوی نوشته شد که خودش رو یک فمنیست میدونه و اثر این موضوع خودش رو در داستان موازی اللا نشو میداد. اما طبیعتا برای ما ایرانیا که خودمون رو یه سر این داستان میدونیم قابل پذیرش نیست که زنی خانوادش رو برای یک مرده دیگه ول کنه. همونطور که ساکت موندن در مقابل خیانت شوهرش اون هم در جامعه غربی قابل درک نیست.
۳- داستان اللا اصلا جذابیت داستان مولوی و شمس رو نداشت و همسان سازی این دو عشق اصلا جالب نبود. اون عشق الهی و پرمعنا کجا و عشق زمینی و به نوعی خیانتکارانه کجا
۴- سبک نوشتن اول شخص فوق العاده بود و واقعا لذت بردم. از همه زوایا میشد با داستان (بخش شمس و مولانا) ارتباط برقرار کرد
۵- میشد با تحقیق بیشتر ترجمه بهتری از این کتاب داشت که اشعار مولانا به یکسری از قوانین ضمیمه بشه چون شنیدم در نسخه اصلی این موضوع وجود داره
در انتها این کتاب رو به همه توصیه میکنم. بسیار شنیدنی و لذتبخش بود. ممنون از کتابراه و ماه اوا
با سلام در ابتدا تشکر و سپاس از کتابراه که این امکان را فراهم کرده تا براحتی به دنیای کتاب دسترسی آسان و راحتی داشته باشیم. تشکر و قدردانی از گوینده که خیلی جذاب و عالی این کتاب را نقالی کرد و برای من جزو معدود کتابهائی بود که ارتباط عمیقی با گوینده برقرار شد و در طی این داستان حتی موقعیت ها را تجسم میکردم و اشخاص قصه را می دیدم و واقعا حسشون میکردم. در لحظاتی اشک را روی گونه هایم جاری می کرد. اما درباره داستان و خصوصا چند بخش پایانی، باید عرض کنم که درباره شمس و ازدواج ایشان با دخترخوانده حضرت مولانا اختلاف نظراتی وجود دارد و گروهی این ازدواج و وصلت را نفی می کنند، و نظر من هم بر اینست که چنین اتفاقی نبوده، اما در مورد الا و عزیز و خصوصا تشبیه عزیز به شمس اصلا مورد پسند واقع نشد. چرا که یک اتفاق غیر اخلاقی و فوق العاده بد و زشت رقم خورد، و بدآموزی دارد و به عینه دیدم که نمونه این کار و شاید حتی با الهام از این کتاب انجام شده، زندگی مقوله ای بسیار پیچیده هست و مجموعه تفاوتها و اختلافات و تشابه و تفاهم هاست، ازدواج یک تعهد هست و خصوصا زمانی که بچه ای در زندگی مشترک هست، راه و روال زندگی بسیار متفاوت هست و پدر و مادر دیگر تعلق به خودشان ندارند، اینکه آن مرد راه خیانت و عیاشی پیشه کرده اصلا قابل بخشش و توجیه نیست، اما آن زن هم کاری بدتر از آن همسر پیشه کرد. اینجا چه تفاوتی بین الا و همسرش هست و چه بسا کار الا بدتر و بدتر بود. اگر بعنوان انتقام این کار را کرد که قابل پذیرش نیست چرا که در مصرعی از حضرت مولانا گفته شده که # گر تو با بد، بد کنی پس فرق چیست؟ و اگر هم از روی هوا و هوس بود که خب بدتر، پس تعهد، شرافت، و مسوولیت و فضایل اخلاقی کجا قرار دارد؟
با سلام و احترام کتاب را به طور کامل گوش کردم اما با بخشهایی از داستان و روندها و اتفاقات آن نتوانستم ارتباط معنایی درستی برقرار کنم. به نظر من ودیعه عشق الهی در قلب انسان ودیعه هدایتگری به سمت کمال است. و دیعهای است که به عنوان بال برای انسان، عامل پرواز به سوی اهداف والای انسانی و کمک به انسان برای ساختن جهانی بهتر برای زندگی است، مادامی که انسان در جهان زندگی میکنند. اگر جز این باشد، اصول و علل خلقت انسان و جهان را زیر سوال برده ایم. پس اگر عشق چنین نقشی ایفا نکند، کارکرد اصلی خود را نداشته است. من چنین حسی برای طول مسیر و انجام شخصیتهای داستان داشتم. چه شمس، چه مولانا و... از سوی دیگر افراط در هر حوزهای جذاب نیست. افراط یک جانبه گرایانه در عشق هم همان دافعهی افراط یک جانبه گرایانه در عقل را دارد. من این حس را در داستان داشتم. از سوی دیگر اگر این داستان راوی عشق متعالی در دنیای امروز است، تصمیم اللا در پایان باید به نحو دیگری میبود. حتی اگر جدایی از دیوید را بپذیریم بخشهایی از تصمیم متناسب با سرچشمه نیست. در کل انتظار بیشتری از این کتاب داشتم که برآورده نشد. اما از بخشهای خوب داستان نیز استفاده کردم.
کتاب بسیار خوبی بود اماروایت داستان عزیز و الا مغایر با معنی و مغهوم اسلام و عشق و حتی انسانیت بود این قسمت از کتاب میتواند تمامی معیارها را در هم بشکند و برای سامان دادن دوباره معیارها باید تسلط زیادی بر بسیاری از ابعاد انسانی داشت مغهوم ازدواج بسیار پیچیده است و این قسمت از کتاب نقاط مبهم مفهوم ازدواج را دست خوش تغییر میکند اما من در اینجا به چند اصل اشاره میکنم
اول ابنکه ازدواج بر مبنای یک تعهد و پیمان شکل میگیرد اینکه دو طرف به هم قول میدهند با جنس مخالف وارد رابطه عاشقانه نشوند
دوم اینکه در اسلام یک اصل وجود دارد ان اینکه معامله روی معامله حرام است
الا اولا از عهد خارج میشود و دوم اینکه رسم انسانیت و اسلامی این است اول رابطه اول را تمام کنی و بعد به دنبال عشق بگردی حال انکه الا همزمان با شوهرش وارد رابطه دیگری میشود
اول ابنکه ازدواج بر مبنای یک تعهد و پیمان شکل میگیرد اینکه دو طرف به هم قول میدهند با جنس مخالف وارد رابطه عاشقانه نشوند
دوم اینکه در اسلام یک اصل وجود دارد ان اینکه معامله روی معامله حرام است
الا اولا از عهد خارج میشود و دوم اینکه رسم انسانیت و اسلامی این است اول رابطه اول را تمام کنی و بعد به دنبال عشق بگردی حال انکه الا همزمان با شوهرش وارد رابطه دیگری میشود
این کتاب انقدر قشنگ و زیبا هستش که انسان نمیتونه نقاط ضعفش رو به زبان بیاره. در جواب اون دوستی که گفته بودم شمس چرا به کیمیا توجه نکرد باید عرض کنم نظر شخصی من این هستش که شمس میخواست کیمیا پاک و باکره از دنیا بره و وقتی که مولانا برای کارهای شمس دنبال دلیل نمیگشت و همه تصمیمهای او را برحق میدانست ما نباید در این باره قضاوت کنیم که چرا شمس اینگونه رفتار کرد با کیمیا. اگر چشممون رو به زیباییا باز کنیم دیگه اون یه ذره لکه رو توی اقیانوس زلال نمیبینیم. جالب تر از همه اینه که دقیقاً داخل همین کتاب جواب سوال خیلی از دوستان رو داده تاکید کرده که قاضی خداست و اینکه بعضی از دوستان کل رو کنار گذاشتن و تمام توجهشان را به جز کردند. کسی که دنبال عشق و راه مولانا و شمس هستش الا و دیگر داستانهای این چنینی روی او و شخصیت و زندگیاش تاثیری نخواهد گذاشت. یا علی
خیلی از کتاب لذت بردم. دیدم که برخی از دوستان به ماجرای خیانت در کتاب پرداختند. راستش صحبتهای شمس و مولانا اینقدر درس داره که خیلی به موارد دیگه توجه نخواهید کرد. هر چند اگر انصاف را در نظر بگیریم، باید به مردی که هر روز به همسرش خیانت میکرد را ابتدا در نظر بگیریم و بعد رفتار خانم را. ولی جدا از این مطلب، این کتاب سرشار از نکات زیبا و انسانی و عارفانه است که روح شما را جلا میدهد. خواندن این کتاب به شما آرامش میدهد و احتمالا پس از مطالعه این کتاب سراغ دیگر کتابها در مورد شخصیت فرهیخته شمس میروید. البته این نکته که شمس هم به عنوان یک انسان در اواخر داستان و در مورد کیمیا اشتباه میکند هم بسیار جالب است و نشان میدهد که شمس هم دچار خطا میشود.
*ملت عشق* کتاب عجیبی بود! کاملا اعتیاد آور و غرق کننده؛ چهل قانوناش بینظیر بود، فهمیدم که شمس چقدر انسان بزرگی بوده، چقدر بزرگ...
شاید انتقاد وجود داشته باشد، اما بنظرم این انتقاد ناشی از ناآگاه بودن ما است. کتاب متفاوتی است، و شایدم خیلی معنای عمیق تری دارد.
. ولی آخر این کتاب عجیب دلم را تنگ کرد. تنها ماندن اللا!... مرگ شمس و اندوه دردناک مولانا. البته که در همهی آنها حکمتی نهفته بود...
مقبره شمس تبریزی در نزدیکی ماست، ولی تاحالا نرفته ام؛ اما به گمانم از این به بعد هر روز بروم و با او سخن بگویم؛ سخن عشق♡ ^^
خلاصه، کتاب خوبی بود، من که پسندیدم:)
شاید انتقاد وجود داشته باشد، اما بنظرم این انتقاد ناشی از ناآگاه بودن ما است. کتاب متفاوتی است، و شایدم خیلی معنای عمیق تری دارد.
. ولی آخر این کتاب عجیب دلم را تنگ کرد. تنها ماندن اللا!... مرگ شمس و اندوه دردناک مولانا. البته که در همهی آنها حکمتی نهفته بود...
مقبره شمس تبریزی در نزدیکی ماست، ولی تاحالا نرفته ام؛ اما به گمانم از این به بعد هر روز بروم و با او سخن بگویم؛ سخن عشق♡ ^^
خلاصه، کتاب خوبی بود، من که پسندیدم:)
این کتاب بسیار عالی وبی نقص عشق بی قید و شرط خداوند رو نسبت به بندهاش بیان میکند جایی که شمس از مولانا میپرسد تو کیستی و مولانا میگوید من جلال الدین محمد بلخی هستم و بعد از چهل روز دوباره از او میپرسد کیسای او میگوید من هیچ کس نیستم و این مقام هیچ کس با ریاضت به دست آمده عشق آگاپه در این داستان کاملا مشهود است اما اللا که اکثر دوستان از منظر یک خانن او را دیدهاند واقعا خائن نبود از اینکه خانوادهاش مسیر رشد را طی کرده بودند ولی مادر خانواده دائم در فداکاری بود خسته شد ای کاش فداکاری مادر بیشتر دیده میشد! این کتاب بی نظیرترین کتابی است که میتوان عشق به الوهیت را دید! این کتاب زندگی من رو تغییر داد مسیرم رو عوض کرد
در یک کلمه بینظیر بود. نظر خاصی در مورد اللا و عزیز ندارم ولی بیتاثیر از این رمان و خیالپردازی هایش و واقعیت هایش باید بپذیریم که شمس آدم بزرگواری بودهاست.
یکبار دیگر به خودم، به زبانی که حرف میزنم و به شهری که آدم بزرگی همچون شمس در آن بدنیا آمده است افتخار کردم.
بنظرم شمستبریزی به ارزش و احترامی که لایق و سزاوارش است نرسیده، چه زمانی که میزیست و چه الان
مقبره شمس در شهر خوی میتواند به عبادت گاهی تبدیل شود که میزبان هزاران نفر از سراسر جهان شود، مانند مقبره مولانا در قونیه و حتی بزرگتر و باشکوهتر؛ بجای این امامزادههای ساختگی که معلوم نیست چه هستند و چه نیستند...
یکبار دیگر به خودم، به زبانی که حرف میزنم و به شهری که آدم بزرگی همچون شمس در آن بدنیا آمده است افتخار کردم.
بنظرم شمستبریزی به ارزش و احترامی که لایق و سزاوارش است نرسیده، چه زمانی که میزیست و چه الان
مقبره شمس در شهر خوی میتواند به عبادت گاهی تبدیل شود که میزبان هزاران نفر از سراسر جهان شود، مانند مقبره مولانا در قونیه و حتی بزرگتر و باشکوهتر؛ بجای این امامزادههای ساختگی که معلوم نیست چه هستند و چه نیستند...
مدتها برای خوندش مقاومت کردم چون بعضیا میگفتن از دسته کتابای زرد هست و منم فکر میکردم شاید اتلاف وقت باشه ولی بالاخره خوندم بنظرم هیچوقت نباید به کسی گفت کتابی رو نخون و هر کسی خودش باید به این نتیجه برسه که کتاب براش مفید بوده یا نه من کتاب دوست داشتم چون از قدیم به مولانا و شمس هم ارادت دارم و از خوندنش لذت بردم و بهم آرامش خاصی دارم نمره کامل نمیدم چون کتاب هایی که از نظر داستانی بهتر باشن خوندم ولی قطعا کتابی هست که علی رغم تبلیغات منفی یک عده ای از افراد ارزش خوندن داره یک نکته دیگه که باید حتما بهش اشاره کنم خوانش بسیار زیبا و بی نقص آقای عمرانی بوده که واقعا از روایتشون لذت بردم.
اول از همه بگم، صدای راوی و انتخاب موسیقیها عالی بود.
به نظر من شخصیت شمس خیلی شخصیت جالبی بود، اینکه بی هیچ قضاوتی با بقیع ارتباط برقرار میکرد، اینکه نظر دیگران براش مهم نبود، اینکه افراد متکبر رو دوس نداشت. آره دقیقا هر کسی باید بره میان هر نوع مردمی و بدون قضاوت کنارشون باشه.
ولی در کل افرادی مثل شیخ یاسین و اکثر ملاها و آخوندها خودشون رو برتر از دیگران میبینن و حداقل تو دنیای امروز دیگران رو اذیت میکنن و از مسائل شرعی برای منفعت خودشون استفاده میکنن. گاهی با خودم فکر میکنم کاش هیچ دینی وجود نداشت، اونوقت آدما انقدر قاضیانه و از بالا به هم نگاه نمیکردن.
به نظر من شخصیت شمس خیلی شخصیت جالبی بود، اینکه بی هیچ قضاوتی با بقیع ارتباط برقرار میکرد، اینکه نظر دیگران براش مهم نبود، اینکه افراد متکبر رو دوس نداشت. آره دقیقا هر کسی باید بره میان هر نوع مردمی و بدون قضاوت کنارشون باشه.
ولی در کل افرادی مثل شیخ یاسین و اکثر ملاها و آخوندها خودشون رو برتر از دیگران میبینن و حداقل تو دنیای امروز دیگران رو اذیت میکنن و از مسائل شرعی برای منفعت خودشون استفاده میکنن. گاهی با خودم فکر میکنم کاش هیچ دینی وجود نداشت، اونوقت آدما انقدر قاضیانه و از بالا به هم نگاه نمیکردن.
من این کتاب رو خیلی دوست داشتم به نظر من کتابی خیلی قشنگی هست گوینده هم خیلی صدای خوبی داشت و زیبا خوانده شده بود شاید اشکارترین و مهمترین درسی که از خواندن این کتاب گرفته میشه این هست که ما انسانها حق قضاوت کسی را نداریم و نیتهای پاک و خالص و حضور قلب و ایمان از سر عشق در پیش خدا بسیار مقبول تر از عمل از سر عادت و ریاکاری هست.. البته موضوع عشق زمینی و الهی رو هم به تفکیک در داستان اللا و عزیز و شمس به خوبی به تصویر کشیده بودبه نظر من هر دو عشق زیبا هستن ولی خوشا به حال کسانی که عشق الهی رو تجربه میکنن یا عشق زمینی آنها را بیشتر به خدا نزدیک تر میکند..
اونقدر تعریف این کتاب رو شنیده بودم که توقعم خیلی بالا رفته بود اما حالا که دارم گوش میدم میبینم حتی نصف توقع من از ملت عشق که تو بوق و کرنا کردنش هم مفید نیست یعنی اموزه خاصی که بخواهد درس جدیدی بهم بده نداشت و فقط یه داستان خانوادکی و از طرفی جریان شمس رو تعریف کرده...
خیلی برام عحیب که اینقدراز این کتاب تعریف کردن، کتابهای رمان جوجومویز، داستایوفسکی ویا محشر بی نهایت مقدسی مثل چهاراثر از فلورانس اصلا قابل مقایسه با این کتاب نیست، متاسفم ک وقتم گرفته شد و همش منتظر بودم یه درس جالب یه روش زندکی درست یه چیزی که ارزش وقت کذاشتن داشته باش تو این کتا پیدا کنم اما افسوس...
خیلی برام عحیب که اینقدراز این کتاب تعریف کردن، کتابهای رمان جوجومویز، داستایوفسکی ویا محشر بی نهایت مقدسی مثل چهاراثر از فلورانس اصلا قابل مقایسه با این کتاب نیست، متاسفم ک وقتم گرفته شد و همش منتظر بودم یه درس جالب یه روش زندکی درست یه چیزی که ارزش وقت کذاشتن داشته باش تو این کتا پیدا کنم اما افسوس...
این کتاب دو شخصیت شمس و مولانا را به سخره گرفته که سرشار از آزارطلبی و دیگرآزاری هستند داستان خانم ۴۰ساله متاهل با ۳ فرزند که با نامهنگاری عاشق یه مرد میشه و در ادامه چیزی بیشتر از یه فیلم ترکیهای به نمایش نمیگذاره رفتار نادرست خانم ۴۰ ساله با عملکرد شمس و مولانا پوشش داده میشه کتابیه که میگه به ندای دلت گوش کن و به هر کاری میل داری انجامش بدهرنگ و بویی از اخلاق و ویژگیهای انسانی در اون دیده نمیشه میدونیم که زندگیهای زناشویی کامل نیستند و روزمرگی و اختلافات جزئی وجود داره، این کتاب انسان رو به ماجراجویی احمقانه تشویق میکنهیادمون بمونه برخی تعهدها اگه یک بار شکسته شدن دیگه میشه خطای همیشگی...
کتاب عالی بود که با صدای تحسین بر انگیز و فن بیان بی نظیر گوینده بهتر هم شده تیز بینی نویسنده در انتخاب شخصیت ها شخصی مثل مولانا و شمس باعث معروفیت این اثر شده به نظر من میتونست بهتر هم بشه اگه با داستان اللا و عزیز مخلوط نمیشد در مورد شخص شمس هم فکر میکنم شخصیتی بود که به امیال دنیایی بیگانه بود و دلیل کم لطفیش به کیمیا خاتون هم همین بود در کل داستان چینش خوبی داشت با همه کاستی هاش جای بحث داره و به شدت آدم رو به فکر فرو میبره قلم قوی نویسنده به خوبی شخصیت های گوناگون رو در کنار هم قرار داده تمام تعاریفی که از کتاب شده به جاست ممنون از کتابراه
در مورد این کتاب وقتی داشتم نقدهای چند تن از منتقدین رو میخوندم به این نقد رسیدم که نزدیکترین بود به نظر شخصی بنده
محبوبه مباشری درباره این کتاب میگوید:
واکنشها نسبت به این کتاب متفاوت است؛ برخیها ملت عشق را بهترین کتابی میدانند که تا به حال خواندهاند و برخی آن را صرفا یک کتاب معمولی و یا حتی سطح پایین میدانند. رمان «ملت عشق» علی رغم نقاط قوت و جذابیتهایی که آن را به یک رمان خواندنی و تحسینبرانگیز تبدیل کرده، به دلیل استفاده از چهرهی یک شخصیت تاریخی و استفاده از تخیل نویسنده، باعث به وجود آمدن سوء تفاهمها و کجفهمیهایی شده است
محبوبه مباشری درباره این کتاب میگوید:
واکنشها نسبت به این کتاب متفاوت است؛ برخیها ملت عشق را بهترین کتابی میدانند که تا به حال خواندهاند و برخی آن را صرفا یک کتاب معمولی و یا حتی سطح پایین میدانند. رمان «ملت عشق» علی رغم نقاط قوت و جذابیتهایی که آن را به یک رمان خواندنی و تحسینبرانگیز تبدیل کرده، به دلیل استفاده از چهرهی یک شخصیت تاریخی و استفاده از تخیل نویسنده، باعث به وجود آمدن سوء تفاهمها و کجفهمیهایی شده است
در ابتدا از عوامل سازنده خصوصا راوی که هنرشون قابل ستایشِ تشکر میکنم و ممنونم که چنین اثرِ ادبی رو با هنر گویندگیشون به شاهکتر بی قیمتی تبدیل کردندو باقیمت اندکی در اختیار عموم گذاشتند. و در جوابِ انتقاد عزیزانی که نظراتشون رو خوندم پاسخ میدم که که ۴ تاجر بودن که به قصد تجارت مشترک کنار هم جمع شدند اولی گفت عِنب بخریم دومی گفت انگور بخریم سومی گفت استافیلی بخریمچخرمی گفت ازوم بخریم... زبانِ کتاب زبانِ عشق است وبس. اگر معنای آنرا نمیدانید کتابی رو جست و جو کنید که عشق را به زبان شما ترجمه کرده باشد. بل عشق و احترام کاملیا🤍
چی بگم؟
زبان قاصر از جذابیت و شیرینی این کتاب،
من برای اولین بار که این کتاب رو گوش دادم بقدری جذب شدم که وقتی کسی بهم زنگ میزد سریع حرفهارو کوتاه میکردم تا دوباره برگردم به کتاب.
و اینکه به خودم گفتم چرا از این گتاب فقط خودم لذت ببرم این بود که تصمیم گرفتم که هر روز یک قاعده شمس رو بنویسم و همراه با بک موزیک بفرستم برای گروها و دوستان در واتساپ که بازتاب خیلی خیلی خوبی هم داشت و این موضوع تا چهل روز ادامه داشت.
دوستانی که علافه به موضوعات عرفانی دارن حتمن این کتاب رو بخونن.
ممنونم از کتاب راه
زبان قاصر از جذابیت و شیرینی این کتاب،
من برای اولین بار که این کتاب رو گوش دادم بقدری جذب شدم که وقتی کسی بهم زنگ میزد سریع حرفهارو کوتاه میکردم تا دوباره برگردم به کتاب.
و اینکه به خودم گفتم چرا از این گتاب فقط خودم لذت ببرم این بود که تصمیم گرفتم که هر روز یک قاعده شمس رو بنویسم و همراه با بک موزیک بفرستم برای گروها و دوستان در واتساپ که بازتاب خیلی خیلی خوبی هم داشت و این موضوع تا چهل روز ادامه داشت.
دوستانی که علافه به موضوعات عرفانی دارن حتمن این کتاب رو بخونن.
ممنونم از کتاب راه
استفاده از چند لحن متفاوت و صدای متفاوت لذت شنیدن کتاب را چند برابر کرده است
و البته کار را برای گوینده کتاب سخت تر کرده، از این جهت جا دارد چند بار کتاب را گوش دهید تا هم از داستان مجددا لذت ببرید و هم از صداهای گوینده و البته متوجه عمق اسرار این کتاب بشوید
آنکس که هزار کتاب خوانده و هیچ چیز یاد نگرفته ارزشی ندارد
آن کس ارزشمند است که از کتاب درسی بگیرد حتی اگر یک کتاب مفید را هزار بار خوانده باشد
پیشنهاد میکنم به یک بار گوش کردن و یا خواندن این کتاب اکتفا نکنید.
با تشکر از تیم ضبط و تدوین این کتاب صوتی
و البته کار را برای گوینده کتاب سخت تر کرده، از این جهت جا دارد چند بار کتاب را گوش دهید تا هم از داستان مجددا لذت ببرید و هم از صداهای گوینده و البته متوجه عمق اسرار این کتاب بشوید
آنکس که هزار کتاب خوانده و هیچ چیز یاد نگرفته ارزشی ندارد
آن کس ارزشمند است که از کتاب درسی بگیرد حتی اگر یک کتاب مفید را هزار بار خوانده باشد
پیشنهاد میکنم به یک بار گوش کردن و یا خواندن این کتاب اکتفا نکنید.
با تشکر از تیم ضبط و تدوین این کتاب صوتی
با سلام واحترام
کتاب بسیار جذابی بود و واجب میدونم همه این کتابو بخونند، صدای گوینده بسیار دلنشین بود و از اینکه حالت نمایشی بود و صرفا یه روخونی ساده و خشک نبود لذت بردم، خوشحالم که کتابراه و کتابهای صوتی رو پیدا کردم و خوشحالم که میتونم از تمام فرصت هام به بهترین نحو استفاده کنم.
ممنون میشم کتابهای نظم فارسی رو که به نثر تعریف شده در کتابراه به فایل صوتی تبدیل کنید.
از زحماتی که میکشید بسیار سپاس گزارم🌹
کتاب بسیار جذابی بود و واجب میدونم همه این کتابو بخونند، صدای گوینده بسیار دلنشین بود و از اینکه حالت نمایشی بود و صرفا یه روخونی ساده و خشک نبود لذت بردم، خوشحالم که کتابراه و کتابهای صوتی رو پیدا کردم و خوشحالم که میتونم از تمام فرصت هام به بهترین نحو استفاده کنم.
ممنون میشم کتابهای نظم فارسی رو که به نثر تعریف شده در کتابراه به فایل صوتی تبدیل کنید.
از زحماتی که میکشید بسیار سپاس گزارم🌹
من به این کتاب ۳ تا ستاره دادم، زیرا داستان از نیمه به بعد، بیشتر شبیه سریال های فعلی ترکیه می شود که به دنبال تبلیغ فرهنگی است که انگار می خواهد پس از کشف حجاب آتاترکی، فرهنگ زندگی غربی را در ترکیه بسترسازی کند من شخصا با این سریال ها و این جور سیاستهای بسترسازی مشکلی ندارم، اما چون مولوی و شمس رو با اون سلیقه در بخش دوم قاطی کرده، ۳ امتیاز دادم. با اینحال باید گفت که نویسنده تعاملات مولوی و شمس را خوب تصویرسازی کرده است و از این بابت "الیف شافاک" نویسنده کتاب را تمجید میکنم.
درود بر کتابراه درود بر عالیجناب رضا عمرانی شنیدن این کتاب با روایت آقای عمرانی بسیار لذت بخش بود..فارغ از اینکه شاید بخش هایی از داستان تراوشات ذهنی و خیال پردازی های نویسنده باشد چیزی که برای من ارزشمند بود بار معنایی و فلسفی آن بود و اینکه عشق به هر شکلی که در زندگی انسان بروز و ظهور کند آثار آن در زندگی مادی و معنوی او آشکار است و تغییرات زیادی در احوالات و روحیات و معنویات انسان ایجاد میکند چهل قانون عشق را خیلی دوست داشتم .خواندن این کتاب را پیشنهاد میکنم. پاینده باشید
جالب توجه نبود بیشتر من رو بدبین کرد نسبت به شخصیت شمس و مولانا به نظرم این رمان مناسب این زمانه نیس و چند دهه عقب هست احترامهای اولیهای که به زنها به عنوان لطف و بزرگی تلقی میشده الان و امروزه حق اولیه هرانسانه و باز هم نگاه زن ستیزانه در این رمان از طرف ادم بزرگی مثل مولانا و شمس هست رفتارهایی که به نظرمن اصلا برای یک ادم با روانی سالم نیست. در این رمان از نظر ادم بزرگی مثل شمس شخصیتی به نظر من خودخواه و پر از تعارضهای روانی امیدوارم کتابی واقع بینانه و نزدیکتر به شخصیت شمس تبریزی بخونم
داستان کتاب و صدای گوینده را خیلی دوست داشتم بخصوص دو زمان متفاوت و ذکر تاریخ هر اتفاق.
چهل قانون شمس بسیار تاثیرگذار بود و حتما باید یادداشت کرد و در تمام مراحل زندگی استفاده کرد فقط شخصیت شمس را در ازدواج با کیمیا نتوانستم درک کنم زیرا با شخصیتی که از شمس در طول جریان کتاب توصیف شده بود متفاوت بود ولی گویا این تردید در بیشتر نوشتهها در رابطه با شمس وجود دارد با کمی جستجو متوجه شدم کتاب پله پله تا ملاقات خدا دکتر زرین کوب را هم در جهت تکمیل اطلاعاتم بخوانم.
چهل قانون شمس بسیار تاثیرگذار بود و حتما باید یادداشت کرد و در تمام مراحل زندگی استفاده کرد فقط شخصیت شمس را در ازدواج با کیمیا نتوانستم درک کنم زیرا با شخصیتی که از شمس در طول جریان کتاب توصیف شده بود متفاوت بود ولی گویا این تردید در بیشتر نوشتهها در رابطه با شمس وجود دارد با کمی جستجو متوجه شدم کتاب پله پله تا ملاقات خدا دکتر زرین کوب را هم در جهت تکمیل اطلاعاتم بخوانم.
برخلافِ اون همه تعریفی که ازش میکردن اصلا چیز خاصی نبود! انتظار بیشتری داشتم! رابطه مسخره اللا و عزیز رو با عشق الهی مولوی و تبریز ساپورت کرده بود!
اینکه نوشته 500 بار چاپ شده به نظرم اغراق و تبلیغه! کتابهای بامسمی و پر مغزی چون گلستان سعدی خودمون رو بخونیم خیلی سنگین تره! که خط به خطش آموزنده و پر معنی و پنده.... نمیدونم چرا این کتاب رو اینهمه بزرگش کردن!!!
اگر کسی میخاد درباره مولانا و شمس مطالعه کنه، کتابهای بهتراز این وجود داره قطعا!.. این یه کتاب کاملا معمولی بود... فقط از جناب عمرانی تشکر میکنم بابت صداگذاری.
اینکه نوشته 500 بار چاپ شده به نظرم اغراق و تبلیغه! کتابهای بامسمی و پر مغزی چون گلستان سعدی خودمون رو بخونیم خیلی سنگین تره! که خط به خطش آموزنده و پر معنی و پنده.... نمیدونم چرا این کتاب رو اینهمه بزرگش کردن!!!
اگر کسی میخاد درباره مولانا و شمس مطالعه کنه، کتابهای بهتراز این وجود داره قطعا!.. این یه کتاب کاملا معمولی بود... فقط از جناب عمرانی تشکر میکنم بابت صداگذاری.
عالیه قبلا هم کتابش رو گرفتم عاشق دیدن قونیه بود زمانی رسید که ناخواسته رفتم ان جا قلبم شکسته بود در آن جاوقتی رفتم خانه مولانا دیدن خانه و قبر ایشان حس که ارزوش رو داشتم دیگر نداشتم مسجد شمس که عاشقش بود رو هم دیدم ولی قلبم من در اثر حادثه ناخوشایند مردن بود خیلی دوست داشتم تجربه بهتری داشته باشم شاید زمان درستی برای من نبود کوچههای قونیه رو گشتم با خودم فکر میکرد ان زمان شمس چگونه این کوچه هارو میگشته و چه حسی داشته ان عشق رو در زمان درست پیدا کرده
گویندگی و افکتها عااااالی بود.
خود کتاب هم داستان عارفانه و جذابی داشت.
در مقایسه با «عارف جان سوخته» نهال تجدد، این کتاب بسیار نثر روان تر و ملموس تری داشت.
شخصیت شمس در این دو کتاب از جهاتی بسیار متفاوت معرفی شده که نمیدانم کدام موثق تر است.
به هر حال من بسیار لذت بردم و گاهی اشک در چشمانم حلقه زد.
شاید دوباره روزی بخوانمش. الهی که ذرهای از این عشق را ما هم تجربه کنیم.
مرا گویی کرایی، من چه دانم؟؟
چنین مجنون چرایی، من چه دانم؟؟
خود کتاب هم داستان عارفانه و جذابی داشت.
در مقایسه با «عارف جان سوخته» نهال تجدد، این کتاب بسیار نثر روان تر و ملموس تری داشت.
شخصیت شمس در این دو کتاب از جهاتی بسیار متفاوت معرفی شده که نمیدانم کدام موثق تر است.
به هر حال من بسیار لذت بردم و گاهی اشک در چشمانم حلقه زد.
شاید دوباره روزی بخوانمش. الهی که ذرهای از این عشق را ما هم تجربه کنیم.
مرا گویی کرایی، من چه دانم؟؟
چنین مجنون چرایی، من چه دانم؟؟
دید ما و نتیجه گیری ما نسبت به این کتاب و جهان پیرامونمان بستگی داره فرزندی مثل علاالدین باشیم و مثل او ببینیم که در اینصورت خیانت را خواهیم دید و شمس را خواهیم کشت تا دیگران از ما راضی باشند یا دید ما و نگرش ما مثل سلطان ولد باشه که همراه و هنگام عشق خواهیم شد و خود بهرهای از آن خواهیم برد. هر کسی از ظن خود شد یار مناز درون من نجست اسرار منکتاب قشنگی بود و تعصب و غیبت و خیلی از صفات زشت آدمی را به او گوشزد میکند که انجام ندهد.
بسیار عالی بود یکی از بهترین کتابایی بود که گوش کرده بودم. این کتاب شامل دوبخش قدیم وجدید بود که در هر دو بخش جاهایی بود که حرص میخوردی و اعصابت بهم میریخت ولی انقدر جذاب بود که ترجیح میدادی هم گوش بدی هم حرص بخوری😉چیزهایی از زندگی وشخصیت شمس ومولانا میفهمی که تا حالا نمیدونستی.
صدای گوینده هم خیلی دلنشین بود در آخر ممنونم از کتابراه که به ما این امکانو میده با هزینهی کم بهترین کتابارو بخونیم🥰
صدای گوینده هم خیلی دلنشین بود در آخر ممنونم از کتابراه که به ما این امکانو میده با هزینهی کم بهترین کتابارو بخونیم🥰
سلام خیلی از گوش دادن کتاب لذت بردم و یه جورایی برای شنیدنش لحظه شماری میکردم گوینده مثل یه نقاش عمل کرده همه قسمت هاش رو جلوی چشمم تصور میکردم دقیقا مثل تابلوی نقاشی. کتاب مفاهیم بسیار عمیقی داره بیشتر برام یه اقیانوس بود من خودم ادبیات فارسی خوندم و باید اعتراف کنم اولین کتابی هست که انقد برام جذاب بوده با گوش دادن به این کتاب شناختم نسبت به رشته ادبیات و شاعرانی مثل مولوی عمیقتر شده ممنونم از تک تک شما
با تشکر از کتاب راه وماه آوا و خسته نباشید به خوانش زیبای آقای عمرانی موضوع داستان بسیار زیبا بود ولی کاش نویسنده اطلاعات جامعتری به داستان تصوف داشتند داستان شمس و مولانا زیبا بود ولی در مورد داستان اللا نویسنده میتوانست مراحل عشق الهی را در وجود عشق مادر یا گذشت و..... به تصویر بکشد.
در کل خلاصه داستان عرفان و توضیح مراحل تصوف گذشتن از شریعت بعد معرفت بعد از آن طریقت و سرانجام رسیدن به حقیقت است.
در کل خلاصه داستان عرفان و توضیح مراحل تصوف گذشتن از شریعت بعد معرفت بعد از آن طریقت و سرانجام رسیدن به حقیقت است.
بهترین وجه داستان صدا گذاری و روایتگری بسیار زیباو روان اقای رضا عمرانی بود که اثری ماندگار خلق شد.
و اما از دیگر نقاط قوت داستان شخصیت پردازی زیبای خانم الیف شافاک در نشان دادن کارکترهایی که هر کدام ابعاد شخصیتی از زندگی امروزی ما را تشکیل میدهند علی رغم فاصله زمانی طولانی عصر مولانا با ما ولی قصه تازه به نظر میرسد و انگار در این زمان اتفاق افتاده. ترجمه خانم عبدلی از دیگر نقاط قوت این داستان زیبا بود.
و اما از دیگر نقاط قوت داستان شخصیت پردازی زیبای خانم الیف شافاک در نشان دادن کارکترهایی که هر کدام ابعاد شخصیتی از زندگی امروزی ما را تشکیل میدهند علی رغم فاصله زمانی طولانی عصر مولانا با ما ولی قصه تازه به نظر میرسد و انگار در این زمان اتفاق افتاده. ترجمه خانم عبدلی از دیگر نقاط قوت این داستان زیبا بود.
کتاب ملت عشق از دید یادگیری کتاب فوق العادهای است. چهل قاعده شمس تبریزی، قواعدی خواندنی، جذاب و شیرین است. این کتاب درباره عشق است اما در پایان به پوچی میرسد و انتظار میرفت که درباره تاثیر عشق عزیز صحبت شود. در این کتاب داستان دوم جذاب و گیرا است و خواندن آن بسیار روان است و سریع پیش میرود اما داستان اول که داستان است دارای ابهاماتی است و به اندازه داستان دوم قوی نیست.
قشنگترین کتاب دنیا و گیرا ترین کتاب این کتاب روح معنویت انسان را جلا میدهد و به انسان روح زندگی می بخشد. در مورد شمس اطلاعات زیادی کسب کردم همیشه پیش خودم فکر میکردم عشق بین دو مرد یعنی چی و همواره به غلط تصور میکردم. شمس انسانی وارسته و مردی بزرک و سوفی عارف بود تعبیر خواب دیدن، هاله دور انسانها کف بین و خیلی خصلتهای دیگری داشت. رقص سمای در عرفان از خدمات اوست توصیه میکنم که حتما بخوانید
خیلی کتاب خوب و آموزنده هست
صدای جناب رضا عمرانی عااالییه
صدای ایشان خیلی دلنشین و هنرمندانه میباشد
به خصوص در نقش شمس تبریزی و سلیمان مست
موسیقی مناسب و لذت بخش انتخاب شده
اگه خوب توجه کنیم به موضوع و حرفای جناب شمس و جناب مولانا
میتونیم در خود تغییراتی اساسی به وجود بیاریم
خیلییی دوسش داشتم بهترین کتابی بود که تو عمرم خوندم یا گوش دادم
استارتی بود برای صوفی شدن😍✌️
صدای جناب رضا عمرانی عااالییه
صدای ایشان خیلی دلنشین و هنرمندانه میباشد
به خصوص در نقش شمس تبریزی و سلیمان مست
موسیقی مناسب و لذت بخش انتخاب شده
اگه خوب توجه کنیم به موضوع و حرفای جناب شمس و جناب مولانا
میتونیم در خود تغییراتی اساسی به وجود بیاریم
خیلییی دوسش داشتم بهترین کتابی بود که تو عمرم خوندم یا گوش دادم
استارتی بود برای صوفی شدن😍✌️
کتاب خوبی بود. قسمت عصر جدیدش حوصله سر بر و بیمحتوا بود. و در کل داستان اغراق زیاد دیده میشد. رفتار شمس با کیمیا را درک نمیکنم که انسان والا چرا باید این طور باشد و اینکه مولانا در راه صوفی شدن اینقدر شخصیتش غمناک شد و خانوادهاش را طرد کرد. امیدوارم به عنوان مرجع آموزههای دینی به آن نگاه نشود. گویندهها عالی بودند خسته نباشید
رمان جذابی ست. علاوه براینکه ما را با سلوک شمس و مولانا آشنا میسازد داستانی مدرن از تحول یک زن آمریکایی را نیز به موازات آن جلو میبرد و این جذابیت رمان را دوچندان میکند. نویسنده با این کار به کاربردی بودن درویش مسلکی صوفیانه در زمان حال اشاره دارد.
متاسفانه تیغ سانسور صورت کتاب را تراشیده است اما با اینحال مگر میشد از خوانش این کتاب با صدای استاد عمرانی عزیز گذشت؟
متاسفانه تیغ سانسور صورت کتاب را تراشیده است اما با اینحال مگر میشد از خوانش این کتاب با صدای استاد عمرانی عزیز گذشت؟
کتاب صوتی خوبی بود
باید به معنای درونیش توجه کنیم، تا درسش رو درک کنیم، وگرنه معنای ظاهریش آدمو گمراه میکنه، و باعث میشه با قضاوتمون معنای حقیقیش رو درک نکنیم؛
تعصب و قضاوت مانع دیدن حقیقت میشه، باید نسبت به حکمت پروردگارمون آگاه باشیم تا اتفاقاتی که برامون میفته رو درک کنیم
مشکلات راهنمای ما هستن از جانب پروردگار برای هدایت ما در زندگی؛
باید به معنای درونیش توجه کنیم، تا درسش رو درک کنیم، وگرنه معنای ظاهریش آدمو گمراه میکنه، و باعث میشه با قضاوتمون معنای حقیقیش رو درک نکنیم؛
تعصب و قضاوت مانع دیدن حقیقت میشه، باید نسبت به حکمت پروردگارمون آگاه باشیم تا اتفاقاتی که برامون میفته رو درک کنیم
مشکلات راهنمای ما هستن از جانب پروردگار برای هدایت ما در زندگی؛
کتاب فوق العادای بود با صدای دلنشین گوینده. این کتاب و به همه توصیه میکنم بخونن چون واقعا خیلی تاثیر گذاره. من با اینکه کتابهای زیادی خوندم ولی این کتاب من و متحول کرد و هر چند وقت یکبار دوباره گوش میدم و هر دفعه آگاه تر میشم و جرقههای جدیدی تو ذهن روشن میشه مخصوصا صحبتهای شمس و 40 قانون عشق. ممنونم از کتاب راه که این کتاب و صوتی در اختیار ما قرار داده🙏🙏💚
بیشتر یه رمان عامه پسند هست و صرفا برای سرگرم شدن خوبه. البته گنجاندن چهل قانون شمس در کتاب، آنرا پر محتوا تر میکنه. ولی شان و مقام شمس و مولوی از آنچه در این کتاب گفته شد بسیار والاتر بوده. شخصیتهای شمس، مولانا و بقیه شخصیتها با تخیل نویسنده آمیخته شده و از حقیقت به دور است... موسیقی بسیار زیبا و صدا و هنر گوینده ستودنی است.
کتاب خوبی بود، البته من به خاطر تعریفهای زیادی که شنیده بودم. از لحاظ ادبی توقعم بیشتر از این بود ولی از نظر عرفانی جذاب بود و تلفیق عرفان و تصوف و زندگی روزمره بسیار جذاب بود، ممنون از آقای رضا عمرانی عزیز با صدای جادویی و زیباشون و صدا سازیهای فوق العادشون و خانم هاشمی عزیز و خانم راضیه عبدلی و همچنین خانم فروغ بهرامی برای انتخابهای عالیشون در موسیقی و کتابراه همیشه همراه
کتاب به حدی زیبا بیان و صدا گذاری شده که بعد از تموم شدن تا ۳ روز احساس افسردگی داشتم انگار دوست نداشتم این کتاب تموم بشه انگار تو اون زمان زندگی میکردم نمیتونم با زبان احساسمو بیان کنم هر چی به دنبال واژه میگردم چیزی مناسب برای بیان پیدا نمیکنم شاید من بلد نیستم بیان کنم، فقط میتونم به تبریک بگم به کسانی که این کتاب را صوتی کردن و صدای زیبای جناب عمرانی
آفرین و صد آفرین به ماه آوا و خانوم راضیه هاشمی مدیر و تهیه کننده این کتاب زیبا و یگانه که همراه میکس صدا و موزیک از خانوم فروغ بهرامی چنین داستان شیرین و سرگرم کنندهای را به سمع شنونده گان رساندند. اجرای فوق تصور جناب رضا عمرانی هیجان و لطافت خاصی به داستان شمس تبریزی و مولانا داده و شنیدن این کتاب را به همه دوستداران کتابهای صوتی پیشنهاد میکنم.
قسمت جدیدش از همون اول رنگ و بوی خیانت میده و اصلا جای بحث نداره
قسمت قدیمش شمس رو به اوج آسمونا میبره و با کله میزنه زمین
چطور فردی که تو اوایل داستان وقتی میخواد وارد شهری بشه با ارواح بزرگان اون شهر ارتباط برقرار میکنه و از اونا اجازه میگیره ولی همین فرد تو آخر داستان با دختری ازدواج میکنه ولی به اون بی تفاوتی نشون میده
یا این فرد ناآگاهه و نمیدونه چی کار داره میکنه و یا خودخواهه و به خاطر بودن در کنار مولوی کیمیا رو قربانی میکنه
یه نکته هم این که بی اعتنایی شمس به کیمیا و رد کردن اللا توسط عزیز رو پشت سر هم آورده تا به خواننده این طور القا کنه که این دوتا از یک جنس هستن در صورتی که عزیز اصولا نباید حتی دستش را هم به اللا میزد ولی وظیفه شمس بود که به دختری که ازدواج کرده محبت نشون بده و به نیاز هاش توجه کنه
اما چهل تا قانون و گوینده و صدا گذاری خوب بودن