نقد، بررسی و نظرات کتاب گنجشگک سیاه - حمیدرضا افصحی
مرتبسازی: پیشفرض
سما جعفری
۱۴۰۳/۰۹/۱۶
00
داستان این کتاب اول شبیه داستان ماهی سیاه کوچولو هست. یه پرنده که کنجکاو و شجاعه و میخواد ببینه جاهای دیگه ی دنیا چه شکلیه.. بعد از این که این قسمت داستان کلی طولانی و کشدار میشه، یکباره داستان وارد فاز جدید و متفاوتی شبیه داستانهای علمی-تخیلی میشه و خیلی زود هم به پایان میرسه. متاسفانه قلم نویسنده هم خیلی چنگی به دل نمیزد. جملات خیلی کوتاه، اغلب نامفهوم و دارای ساختار غلطی بودند. انگار کتاب ویرایش نشده بود. از طرف دیگر هم پاراگرافها جاستیفاید نشده بودند و به طور کاملا نامنظم پشت سر هم در یک صفحه آورده شده بودند. کلا خیلی توصیه نمیکنم براش وقت بگذارید.
در نگاه اول حجم کم کتاب نکته قوتی برای مطالعه در زمانهای ازاد به حساب میاد اما روند داستان بسیار خسته کننده بود. نویسنده دائم از این شاخه به اون شاخه پریده و داستان تنیدگی و پیوستگی خوش ایندی نداره.
محتوای قابل قبول داره اما هجو گویی باعث شده داستان خسته کننده پیش بره.
درکل کتابی نیست که به کسی پیشنهاد کنم اما خواندش در زمانهای ازاد بین کارها خالی از لطف نیست.
محتوای قابل قبول داره اما هجو گویی باعث شده داستان خسته کننده پیش بره.
درکل کتابی نیست که به کسی پیشنهاد کنم اما خواندش در زمانهای ازاد بین کارها خالی از لطف نیست.
اول اینکه وقتی داستان رو میخونی کنجکاوی بر این نداری که آخرش چی میشه انگار فقط داری روخونی میکنی اگه خیلی دقت نکنی نمیفهمی داستان از چه قراره من از این جور داستانها خوشم نمییاد اگه کسی میخوان فقط روخونی کنه این داستان براش مناسبه اما اگه کسی میخواد چیزی یاد بگیره یا بفهمه جریان چیه اصن براش مناسب نیست حد اقل باید 3 بار خوندش تا بفهمی جریان چیه
داستان داشت خیلی خوب پیش میرفت و یهویی نویسنده وسط داستان میزنه به صحرای کربلا و از دنیای حیوانات میره به آینده و فضا و مشتی جملات بی معنی و بی ربط خوردم داد و باز برگشت به دنیای حیوانات
واقعا لازم بود این داستان قشنگ رو که شبیه ماهی سیاه کوچولو بود با این گریز خرابش کنی و تمام گیرایی و کشش داستان رو از بین ببری؟
واقعا لازم بود این داستان قشنگ رو که شبیه ماهی سیاه کوچولو بود با این گریز خرابش کنی و تمام گیرایی و کشش داستان رو از بین ببری؟
ایده خوب و حساب شده ایی داشت اما به نظر من همه تفکراتو نباید تو یه حجم اورد، من اگر همچین ایده و طرز فکری داشتم با موضوعهای مختلف و البته استفاده کردن از ارایههای مختلف و.... چند کتاب مینوشتم
اما خب ایشون همه اینها رو بدون استفاده از نظر ادبی و عجولانه نوشته بودن
صرفا بگم یه خلاصه نامه از سه کتاب.
اما خب ایشون همه اینها رو بدون استفاده از نظر ادبی و عجولانه نوشته بودن
صرفا بگم یه خلاصه نامه از سه کتاب.
من این کتاب رو خوندم تصویر سازی نویسنده و اطلاعات بروزش قابل ستایشه اما نگارش این نسخه مشکل داره و گاها نه فقط به خاطر ویراستاری بلکه بعضی موارد قلم خود نویسنده هم به روانی نچرخیده... در کل احساس کردم منظور نویسنده اینه که تعصب داشتن چنان بد هست که سرگردانی و آشفتگی به مراتب بهتر از آن است..