نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی کلید طلایی - روبرتو آلیاگا
4.4
360 رای
مرتبسازی: پیشفرض
maniya
۱۴۰۳/۰۹/۱۸
00
داستان در مورد سه موش بود که با هم برادر بودند آنها تصمیم گرفتند بعد از صبحانه به ماجراجویی بروند موش اولی گفت میخواد دنبال سیب بگردد موش دومی گفت میخواد گل سرخ پیدا کنه و موش سومی گفت میخواد یک تکه از خورشید را پیدا کند او راست میگفت زیر یک تکه براق روی زمین بود که فکر میکرد تکه خورشید است اما وقتی نزدیک شد آن یک کلید بود موش سومی گفت من پیداش کردم یک کلید حدس میزنم مال صندوق جواهرات دزدان دریایی باشد آنها با خوشحالی زمین را کندند و صندوق را پیدا کردند اما کلید با آن باز نشد موش وسطی گفت شاید کلید در یک قلعه بزرگ باشد پس همه شروع کردن به گشتن پس از مدتی آنها یک قلعه را پیدا کردند اما قفل در بسیار بزرگ بود و کلید در آن گم میشد برادر کوچولو گفت به کلید نگاه کنید انگار داره میخنده این کلید برای پیدا کردن شادیه اما شادی کجاست آنها هرچی فکر کردند نفهمیدن پس تصمیم گرفتم به خانهشان بروند و از بزرگترشان سوال کنند وقتی به خانه رسیدند مادرشان را دیدند که ناراحت یکجا نشسته است مادر با دیدن آنها با شادی گفت شما کلید را پیدا کردید من آن را گم کرده بودم و تمام مدت به دنبال آن بودم او کلید را گرفت و با آن در خانه را باز کرد خانهای که در آن مثل یک صندوق جواهرات بود و مثل یک قلعه گرم و نرم و شادی خودشان بودند
داستان کوتاه کلید طلایی نوشتهی روبرتو آلیاگا داستان شیرین و جذابی برای کودکان است. این داستان با یک ترانهی زیبا شروع میشود که میتواند اشتیاق کودکان به شنیدن داستان را بیشتر کند. داستان دربارهی سه موش کوچک است که کلید طلایی را پیدا میکنند و اول حدس میزنند که آن کلید برای یک صندوقچهی جواهرات دزدان دریایی است ولی هر چه میکنند نمیتوانند با آن در صندوقچهی جواهرات را باز کنند سپس میگویند کلید در یک قلعهی بزرگ است اما وقتی به قلعه میرسند متوجه میشوند آن کلید برای در قلعه خیلی کوچک است و بعد موش کوچکتر میگوید این کلید شادی است و به خانه میروند و مادر آنها از دیدن بچهها خیلی خوشحال میشود زیرا آن کلید در خانهی آنها است که از همهی جواهرات با ارزش تر است و از همهی قلعهها امن تر و با صفاتر. بله داستان نتیجهی خیلی خوبی داشت زیرا خانواده مکانی شاد، امن، با عشق و صفا و صمیمی برای اعضای خانواده است. با تشکر از کتابراه برای تهیهی رایگان این داستان زیبا برای کوکان.
داستان بسیار جذابی برای کودکان هستش و توی اون به موضوعات زیادی اشاره میشه مثلا اینکه امانت دار باشیم و این موضوع به بچهها یاد داده میشه صوت گوینده هم خیلی زیبا بود و پیشنهاد میکنم که گوینده دراین نوع داستانها بیشتر با لحن کودکانه حرف بزنه و من کتابهای صوتی زیادی گوش دادم و توی اکثر اونها حتی صدا کاراکتر هارو عوض هم نمیکنن انگار که دارن متن رو روخوانی میکنند به گوینده عزیز توصیه میکنم که با لحن و صدای زیبایی که دارن به داستانشون جان ببخشن چه کودکانه چه داستان بزرگسالان و به کتابراه پیشنهاد میکنم که بهتره این نوع داستان هارو تو دو نوع ارائه بده مثلا یه نوع پر جنب و جوش با اواز که ررای گوش کردن در صبح خوب هست و نوع دوم با موسیقی ملاین و ارام که مخصوص خواب بچه هاست اینطوری نظر شنونده بیشتر جلب میشه و رضایت بخش تر ولی بازم از کتابراه و دست اندرکاران تشکر فراوان دارم
تلاش برای رسیدن به هدف همیشه باارزشه
گاهی وقتها هدف، در یک قدمی ماست و میدرخشد تا به آن برسیم.
موشهای این قصه کلیدی در دست داشتند که اتفاقا با آن در یک صندوقچهی گنج باز نکردند، بلکه کلید بسیار باارزش تر بود، چون در خانهی خودشان را باز کرد که دنیایی از گنجهای پرارزش مثل صفا، صمیمیت و عشق را با وجود و حضور مادر را در آن دیدند... قصه کلید طلایی بسیار شنیدنی و آموزنده است برای کودکان پیش از دبستان و سالهای اول.
گاهی وقتها هدف، در یک قدمی ماست و میدرخشد تا به آن برسیم.
موشهای این قصه کلیدی در دست داشتند که اتفاقا با آن در یک صندوقچهی گنج باز نکردند، بلکه کلید بسیار باارزش تر بود، چون در خانهی خودشان را باز کرد که دنیایی از گنجهای پرارزش مثل صفا، صمیمیت و عشق را با وجود و حضور مادر را در آن دیدند... قصه کلید طلایی بسیار شنیدنی و آموزنده است برای کودکان پیش از دبستان و سالهای اول.
داستان زیبایی هست راجع به سه موش کوچولو که یک کلید رو پیدا میکنند و خیال میکنند کلید صندوقچه گنجه، بعد میگند شاید کلید شادیه، اما در آخر میفهمند که کلید خونشونه و از هرچیزی با ارزشتره و مادرشون رو خوشحال میکنند. به نظر من داستان با مزهای بود. صدای گوینده و اجرای ایشون هم خوب بود.