نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی چرا زبان سگها آویزان است؟ - می می ساموئل
4.2
275 رای
مرتبسازی: پیشفرض
maniya
۱۴۰۳/۰۹/۱۹
00
داستان در مورد یک سگ است که در جنگل زندگی میکند او یک روز که بسیار گرسنه بود اردکی را دید دهانش آب افتاد و به سمت اردک حمله کرد اما اردک فرار کرد پس از مدتی یک مرغ مادر به همراه جوجههایش دید پشت درخت کمین کرد مرغ مادر برای پیدا کردن کرم جوجههایش را تنها گذاشت و سگ حمله کرد و همه جوجههایش را خورد مرغ وقتی برگشت دیگ جوجههایش خورده شده ناراحت شد و زیر درختی نشست و گریه کرد آهو که در آن جا در حال قدم زدن بود او را دید و گفت چه شده مرغ تمام ماجرا را تعریف کرد آهو گفت نگران نباش من درسی به سگ میدهم که از کارش پشیمان شود آهو قدم زنان پیش سگ رفت سگ خواست به او حمله کند آهو گفت گوشت من زیاد خوشمزه نیست ولی مزرعه را میشناسم که در آن چیزهای خوشمزهای است سگ او را نخور و گفت پس مرا به آن جا ببر آهو را به مزرعه فلفلها برد آهو گفت اینها خیلی چیزهای خوشمزهای هستند سگ به آن فلفلها حمله کرد و آنها را خورد فهمید که آنها بسیار تلخ هستند و و دهانش آتش گرفت و زبانش آویزان شد او گفت و به من کلک زدی آهو گفت که تو حیوانات بیآزار راه خوردی و این تنبیه توست با زبان آویزان به اطراف میگشت و دنبال آب میگشت او از کارش پشیمان بود
کتاب صوتی چرا زبان سگها آویزان است داستانی زیبا برای کودکان است که میمی ساموئل آن را نوشته است. در ابتدا موزیکی زیبا و شاد پخش میشود که برای کودکان بسیار خوشایند است و آن را دوست دارند. داستان دربارهی سگ بدجنسی است که حیوانات را اذیت میکند و برای اینکه درسی به او داده شود به مزرعهی فلفل برده میشود و سگ که فکر میکند فلفلها میوههای خوشمزهای هستند از آنها میخورد و زبانش میسوزد و برای اینکه زبانش خنک شود آن را از دهانش آویزان میکند و به این دلیل زبان سگها از دهانشان آویزان است ولی دلیل علمی آن را توضیح نمیدهدبا این حال قصهی جالب و زیبایی است و کودکان از شنیدنش لذت میبرند و روایت داستان نیز بسیار زیبا است.
با تشکر از کتابراه عزیز
با تشکر از کتابراه عزیز
داستان خیلی جالبی بود، پاسخ سوالات بچهها رو با داستان دادن به نظر من خیلی بامزه هست. البته این کتاب برای بچههای ۳ تا ۶ سال مناسبه و بهتره برای بچهها توضیح داده بشه که این فقط یه قصه است و واقعیت نداره. چون ممکنه بچهها به غلط برداشت کنند و قصه رو با واقعیت اشتباه بگیرند و همینجوری توی ذهنشون باقی بمونه. اون وقت پاک کردن یک فکر استباه از ذهن کودک خیلی سخت میشه.