نقد، بررسی و نظرات کتاب تنهایی مطلق - شهریار شریف زاده
4.1
160 رای
مرتبسازی: پیشفرض
Artin S
۱۳۹۹/۰۸/۰۶
11
متوسط به بالا خوب بود. شدیدا به افرادی که از فکر کردن زیاد و چیزای فلسفی متنفرن توصیه نمیشه. توی فصل اول خیلی از کلمهی احتمال استفاده شده حتی اگر واقعا نویسنده بخواد این حسو القا کنه که همهی اینا ممکنه احتمالات باشه بازم باید در ادبیات بعضی چیزا رعایت بشه که حوصلهی خواننده سر نره. موضوع جالبی بود ولی متسفانه برا من تازگی نداشت. کتابی ژاپنی به اسم (نام تو) هم خیلی شبیه به این داستانه. کل رمان مثل دل نوشته بود و داستان به صورت جدی جریان نداشت. طوری تموم شد که فقط این حس برا آدم موند که انگار نویسنده فقط میخواست موضوع اصلی داستانو به بقیه معرفی کنه. شخصیتها اسم ندارن و وقایع زمان ندارن این یعنی هدف نویسنده فقط خلق یک اثر فلسفی و ما رو به فکر انداختن بود نه اهمیت دادن به شخصیتها و ایجاد پایانی مشخص. به آقای شریف زادهی عزیز خسته نباشید میگم به خاطر نوشتن این رمان🌷
سلام به خوانندههای احتمالی😉
ابتدای کتاب خیلی خوب شروع نشد و جذاب نبود اما همانطور که پیش رفت جذاب شد. در فصلهای اخر کتاب از X برای معرفی نقش اول داستان استفاده کرد که گویا داستانی واقعی است و برای حفظ ارامش شخصیت اصلی داستان اسم و رسمش را اشکار نکرد. به علت فلسفی بودن موضوع تا حدی شبیه کتاب "دنیای سوفی" بود. و اشارهای داشت به فیزیک و بحث جهانهای موازی و همچنین فیلم تقریبا مشابه آن، فیلم موازی به کارگردانی Ezban isaac هست.
در کل ارزش خواندن برای علاقمندان به جهانهای موازی و فلسفه را دارد. 🙂😉🙃
ابتدای کتاب خیلی خوب شروع نشد و جذاب نبود اما همانطور که پیش رفت جذاب شد. در فصلهای اخر کتاب از X برای معرفی نقش اول داستان استفاده کرد که گویا داستانی واقعی است و برای حفظ ارامش شخصیت اصلی داستان اسم و رسمش را اشکار نکرد. به علت فلسفی بودن موضوع تا حدی شبیه کتاب "دنیای سوفی" بود. و اشارهای داشت به فیزیک و بحث جهانهای موازی و همچنین فیلم تقریبا مشابه آن، فیلم موازی به کارگردانی Ezban isaac هست.
در کل ارزش خواندن برای علاقمندان به جهانهای موازی و فلسفه را دارد. 🙂😉🙃
میشه گفت این کتاب دارای دو بعد شخصیتی هستش. از نظر من کتاب روایتی از یک مرد تنهایی که حتی خودش رو هم نمیشناسه هست که بر حسب اتفاقی میتونه تجربهی یک عشق واقعی البته یک طرفه رو پیدا کنه. در همین زمان عاشقی همزمان در جای معشوق قرار میگیره و تجربهی معشوق بودن رو هم حس میکنه و این خودش قدرت نویسنده رو نشون میده. از طرفی گنگ بودن داستان باعث جذب خواننده وادار کردنش به تفکر دربارهی این موضوع میشه.
توصیه میکنم این کتاب رو کامل بخونید.
توصیه میکنم این کتاب رو کامل بخونید.
مقدمه و شروعش یکم حوصله سر بر بود و خیلی از کلمه احتمال استفاده میکرد (واسه کسایی که حوصله ندارن خوندنش توصیه نمیشه) ولی کم کم بعدش جذاب میشه. دیدگاه واقعا درستی از عشق رو میده که من خودم خیلی باهاش موافقم این که تجربه عشق رو از دو جهت نشون داده جالبه، هم عاشق و هم معشوق. پایانش یکم عجیب بود آدم جا میخوره خیلی یهویی تموم میشه ولی در کل کتاب جذاب و تفکر بر انگیزی بود و ارزش خوندن داره. مخصوصا برای علاقمندان به فلسفه پیشنهادش میکنم
اوایل کتاب کمى خسته کننده و مبهم است ولى به تدریج جذاب میشود چندین دیدگاه فلسفى زیبارو در کتاب میبینیم، نظریه جهان هاى موازى اینکه ما هم زمان میتونیم در چندین جهان موازى دیگه هم زندگى کنیم و دیگرى نظریه خواب و بیدارى اینکه شاید زندگى اصلى ما همان زمان خواب باشد و بیدارى ما به نوعى خواب و زندگى فرعى محسوب میشود در کل دیدگاه نویسنده متفاوت و قابل تامل است کتاب هم عمیقا انسان رو به فکر فرو میبرد در کل جالب و ارزش خواندن دارد
کتاب جالبی بود و قصهی پر هیجانی داشت ولی بنظرم در جاهایی از داستان ک اوج هیجانش بود یکدفه همه چی فروکش میکرد و فرصت همراهی تا آخر رو از مخاطب میگرفت و نسبت ب ادامه کمی بیمیل میشد من ب شخصه برای پایان داستانی چیز خیلی شگفت انگیز تصور میکردم اما نشد فکر میکنم نویسنده خودشم نتونسته بود از پس داستان بربیاد با توجه ب موضوعی ک داشت باید پایان جذابتری میداشت...
با سلام و عرض ادب خدمت بزرگواران اهل کتاب، یک مثال از یک شاعر چینی هست که میگه یک روز خواب بودم خواب دیدم یک پروانه هستم به دور یک شمع میگردم حالا که بیدار شدم دیدم انسانم نمیدانم من پروانه هستم که خواب میبینم انسانم یا انسانم که خواب دیدم پروانه هستم داستان کتاب رو معرفی کردم چیزی شبیه به همین داستان هست در کل کتاب خوبی هست، پیشنهاد میکنم.
داستان دختری از جنس تنهایی، ساده و شکننده با قلبی مهربان وپاک که در خانوادهای سنتی قد کشیده که رسمشان این است دختر با لباس سفید به خانه بخت میرود و با کفن بیرون میآید. در غیر این صورت دیگرجایگاهی ندارد. مردی ظالم و بی منطق... داستانی است از بی وفاییهای دنیا. داستانی در اوج غم و ذلت...
داستان زیبایی بود و آموزنده و البته غمگین...
داستان زیبایی بود و آموزنده و البته غمگین...