شاهکار گمنام داستان یک نقاش به نام فرانسوا ساباستین را روایت میکند که در جستجوی خلق یک اثر هنری بینظیر است که بتواند تمام رازهای هنر و زیبایی را در خود داشته باشد. او بهدنبال کشف "شاهکار" نهایی است که هیچگاه در تاریخ هنر تولید نشده است. ساباستین به نوعی به یک آرمانگرایی افراطی در هنر و کمالگرایی دست پیدا میکند که باعث میشود تمام جنبههای زندگی و روابط انسانی خود را فدای این آرمان کند.
داستان حول محور تلاقی دو شخصیت، ساباستین و نقاشی دیگر به نام پاریس، میچرخد که ساباستین را در مسیر خود هدایت میکند. این داستان بهویژه بر بحرانهای روانشناختی هنرمند و تلاشهای بیوقفه او برای دستیابی به کمال و حقیقت در هنر تأکید دارد. در پایان داستان، ساباستین به قیمت نابودی روح خود، بالاخره به شاهکاری دست مییابد که برایش هزینههای زیادی به همراه دارد.
نسبت به رمانهای بالزاک ضعیف ترند، اما توی یکی از داستانها امضای خاص بالزاک به چشم میخوره (اینکه انسانها کاملا بر اساس منافع و دو دو تا چهارتا با هم ارتباط برقرار میکنند و هنر بالزاک هم تشریح ریز به ریز این حساب و کتاب هاییه که توی ذهن شخصیتها وجود داره)
داستان حول محور تلاقی دو شخصیت، ساباستین و نقاشی دیگر به نام پاریس، میچرخد که ساباستین را در مسیر خود هدایت میکند. این داستان بهویژه بر بحرانهای روانشناختی هنرمند و تلاشهای بیوقفه او برای دستیابی به کمال و حقیقت در هنر تأکید دارد. در پایان داستان، ساباستین به قیمت نابودی روح خود، بالاخره به شاهکاری دست مییابد که برایش هزینههای زیادی به همراه دارد.