نقد، بررسی و نظرات کتاب آبانگان (سرگذشت آب و آتش) - بهار برادران
مرتبسازی: پیشفرض
سلام خانم بهار برادران. الان نزدیک به یک هفته است که کتاب آبانگان رو تمام کردم ولی خیلی عجیب درگیر این کتاب شدم که روزی چندین بار به اپلیکیشن کتاب راه میام تا ببینم کتاب بعدی آمده است یا نه. واقع کتاب بخصوصی بود که منو اینقدر درگیر خودش کرده. کتاب تون فوق العاده هستش. نمیخوام تعریف کنم و فقط میخوام احساس خودمو در مورد این کتاب بگم. در طول هفته با توجه به وقت کمی که دارم ولی مطالعهام را انجام میدم و باید بگم این کتاب از معدود کتابهایی بود که منو به اعماق تخیلاتم فرو برد بطوری که هنگام خوندن کتاب مثل دیدن یک فیلم اونو توی ذهنم تجسم میکردم انگار واقعا اونجا بودم و میدیدم و میشنیدم. عالی بود و بیصبرانه منتظر جلد بعدی هستم. این سومین بار هستش که من در مورد این کتاب نظر میدهم. بقدری برای من این کتاب جالب بود که نمیتوانم احساساتم را بیان نکنم.
سلام😊 ابتدا ممنونم از خانم برادران عزیز بخاطر آفریدن اثری که موجب شده تا برخی از افرادی که از کتابهای تاریخی بخاطر نثر خسته کننده فراریاند اینبار با علاقه و شوق بسیار با گوشهای از تاریخ کشور پرافتخارمون آشنا بشن🙏
در آخر هم به عنوان یک منتقد واز نظر فنی که نه
اما از دید یک مخاطب دائمی کتابهای رمان
چندنکته رو دوست داشتم مطرح کنم:
اول اینکه تصویرسازی قوی در ذهن مخاطب درمورد مکانها و چهره شخصیتها ایجاد نمیشه.. که علت اون توضیح مختصروناقصی است که دراین مورد گفته میشود
من به شخصه دوست دارم زمانی که رمان میخونم تمام داستان مثل یک فیلم از جلوی چشمم عبور کند و حس کنم که در آن لحظه آن جا قراردارم
اما متاسفانه یکی از نکاتی که من رو آزار دادن موقع خواندن کتاب این بود که این تصویر کاملا مبهم بود
کاملا مشهوده که ذهن خانم برادران بر روی بحث تاریخی کتاب است اما حیف است که قلم و تفکری این چنین زیبا و روان بیشتر به فکر سریع پیش بردن داستان باشد
دومین نکته که شاید فقط درنسخه پی دی اف کتاب باشد و در نسخه چاپی نباشد این است که گاهن شخصیتها به اشتباه نامبرده شدهاند مثلا مکالمه بین دایانا و فرماندار مردانشاه است اما یکدفعه اسمی از فرماندار وسپار که فوت شده بجای مردانشاه قرارمیگیرد و مخاطب را سردرگم میکند
من هم مهرگان را مطالعه کردم و هم آبانگان اما تصویرسازی در جلداول این کتاب بسیاربهتر و داستان قابل لمس تر بود🌻پاینده باشید🌻
در آخر هم به عنوان یک منتقد واز نظر فنی که نه
اما از دید یک مخاطب دائمی کتابهای رمان
چندنکته رو دوست داشتم مطرح کنم:
اول اینکه تصویرسازی قوی در ذهن مخاطب درمورد مکانها و چهره شخصیتها ایجاد نمیشه.. که علت اون توضیح مختصروناقصی است که دراین مورد گفته میشود
من به شخصه دوست دارم زمانی که رمان میخونم تمام داستان مثل یک فیلم از جلوی چشمم عبور کند و حس کنم که در آن لحظه آن جا قراردارم
اما متاسفانه یکی از نکاتی که من رو آزار دادن موقع خواندن کتاب این بود که این تصویر کاملا مبهم بود
کاملا مشهوده که ذهن خانم برادران بر روی بحث تاریخی کتاب است اما حیف است که قلم و تفکری این چنین زیبا و روان بیشتر به فکر سریع پیش بردن داستان باشد
دومین نکته که شاید فقط درنسخه پی دی اف کتاب باشد و در نسخه چاپی نباشد این است که گاهن شخصیتها به اشتباه نامبرده شدهاند مثلا مکالمه بین دایانا و فرماندار مردانشاه است اما یکدفعه اسمی از فرماندار وسپار که فوت شده بجای مردانشاه قرارمیگیرد و مخاطب را سردرگم میکند
من هم مهرگان را مطالعه کردم و هم آبانگان اما تصویرسازی در جلداول این کتاب بسیاربهتر و داستان قابل لمس تر بود🌻پاینده باشید🌻
سلامی به گرمای آفتاب تیسفون خداقوت ودست مریزاد داری بهار خانم از خواندن کتاب لذت بردم سالیان دراز بود مطالعه نکرده بودم یعنی رمان نخونده بودم اونهم تاریخی وتقریبا آخرین باری که کتاب خوندم زمان دانشجوییم که به ده سال پیش ب میگرده با وجود دوتا بچه یکی چهار سال ودیگری یک سا چنان غرق خواندن کتاب شدمکه دوروزه آبانگانم تمام کردمشاید باورش سخت باشه ولی باشخصیت داستان همزاد پندارری کردم باشادیهاش خوشحال وخنده بر لب وبا ناراحتیش گریه وخودمم جای کارن وپوریا گذاشتم اطلاعات خوبی هم از اون عصر گرفتم در مورد پوشش ایرانیها واینکه با تفاسیر متعدد اوستا این دینم تحریف شده مثل تحریف انجیل... ممنون واقعا لذت بردم.... دایانا زنی مقتدر که خوب درسی داد با سیاست خودش اینکه نیازی نیست همه واقعیت را تعریف کرد در عین حال دروغ هم نگفت نجابت رو خوب بتصویر کشید میشه گفت میتونی برا درس زندگی تو چارچوب کوچکتر از ش سیاستهاش استفاده کرد جلد اول کتاب خوب بود ولی ابنگان رو بیشتر دوستداشتم البته زمانی که آذرگانم بخونم میتونم نظر قطعی رو بدم امیدوارم بخوبی این باشه وچه بسا قویتر غیر قابل پیشبینیتر
خانم برادران عزیییییز.. خسته نباشید میگم به شما و قلم زیباتون❤️
آبانگان در مقایسه با مهرگان واقعا پختگی کافی و جذابیت غیر قابل انکاری داشت. البته که کتاب مهرگان هم ارزش و زیبایی خودش رو داره. ولی یکی از مسائلی که برای خود من مطرح بود و باعث شد این کتاب رو در زمان کمتری نسبت به مهرگان تموم کنم، جدابیت و کشش داستانی بود. در مهرگان مطمئن بودم که دو شخصیت اصلی داستان به هم نمیرسن و در هر قسمتی ترس از ادامه داستان و جدایی که ممکن بود هر لحظه برسه باعث وقفه و طولانی شدن خواندن کتاب میشد. خصوصا که مهرگان بیشتر فضایی عاشقانه داشت و بیشتر یک خط داستانی رو دنبال میکرد. اما در آبانگان با اضافه شدن شخصیتهای جدید و غیر قابل پیش بینی بودن داستان، من خواننده اونقدر کشش و هیجان حس میکردم که نمیتونستم کتاب رو کنار بذارم. مکالمهها و گفتگوها هم بسیار تغییر مثبتی داشتن و از اون حالت محاورهای جلد یک خارج شده بود که به فضای داستان کمک زیادی میکرد. چندتا مورد هم در رابطه با نگارش داستان دلم میخواست مطرح کنم باهاتون.
مثل جلد اول که جای پی نوشت در پاورقی کتاب قطعا کمک کننده است در این جلد هم به دلیل اینکه قسمت اعظم کتاب در فضای ارمنستان هست و با اسامی ارمنی مواجهیم، شاید خوب باشه هر اسمی که بار اول در متن میاد تلفظش رو هم در پاورقی ذکر کنین چون قطعا ما مطالعات شما رو نداریم و ممکنه سهوا اسامی رو اشتباه بخونیم. مثلا فرمانده "ناتیل" به شکل natil تلفظ میشه یا nateil؟ البته که این موارد جزیی هستن و اثری در کلیت و زیبایی کتاب نداره. مورد بعدی هم اینکه متن زیر
"رنگ و نقش شنل پوریا را ندارد. بوی
عطر پوریا را هم نمیدهد. اما گرم به نظر میرسد. آن را در دست میفشارم. مشخص است که بارها از شنل پوریا گرمتر است. آن را باز میکنم و آرام بر روی شانههایم میاندازم. شنل تا بالای زانوانم میرسد. بندش را جلوی گردنم گره میزنم. " اگر اشتباه نکنم دو بار در کتاب تکرار شدن. یکبار هنگامی که دایانا همراه با آندرانیک به ارمنستان میره و یکبار زمانی که دایانا همراه فرمانده کارنه.
اگر در بازبینی کتاب این مورد رو هم لحاظ کنین و هر حالت رو با نگارش متفاوتی تحریر کنین بسیار اثر بخش تر خواهد بود.
باز هم براتون آرزوی موفقیت دارم و منتظر آذرگان هستمو امیدوارم روند صعودیتون رو حفظ کنین..
شاد و پیروز باشین. 🌺
آبانگان در مقایسه با مهرگان واقعا پختگی کافی و جذابیت غیر قابل انکاری داشت. البته که کتاب مهرگان هم ارزش و زیبایی خودش رو داره. ولی یکی از مسائلی که برای خود من مطرح بود و باعث شد این کتاب رو در زمان کمتری نسبت به مهرگان تموم کنم، جدابیت و کشش داستانی بود. در مهرگان مطمئن بودم که دو شخصیت اصلی داستان به هم نمیرسن و در هر قسمتی ترس از ادامه داستان و جدایی که ممکن بود هر لحظه برسه باعث وقفه و طولانی شدن خواندن کتاب میشد. خصوصا که مهرگان بیشتر فضایی عاشقانه داشت و بیشتر یک خط داستانی رو دنبال میکرد. اما در آبانگان با اضافه شدن شخصیتهای جدید و غیر قابل پیش بینی بودن داستان، من خواننده اونقدر کشش و هیجان حس میکردم که نمیتونستم کتاب رو کنار بذارم. مکالمهها و گفتگوها هم بسیار تغییر مثبتی داشتن و از اون حالت محاورهای جلد یک خارج شده بود که به فضای داستان کمک زیادی میکرد. چندتا مورد هم در رابطه با نگارش داستان دلم میخواست مطرح کنم باهاتون.
مثل جلد اول که جای پی نوشت در پاورقی کتاب قطعا کمک کننده است در این جلد هم به دلیل اینکه قسمت اعظم کتاب در فضای ارمنستان هست و با اسامی ارمنی مواجهیم، شاید خوب باشه هر اسمی که بار اول در متن میاد تلفظش رو هم در پاورقی ذکر کنین چون قطعا ما مطالعات شما رو نداریم و ممکنه سهوا اسامی رو اشتباه بخونیم. مثلا فرمانده "ناتیل" به شکل natil تلفظ میشه یا nateil؟ البته که این موارد جزیی هستن و اثری در کلیت و زیبایی کتاب نداره. مورد بعدی هم اینکه متن زیر
"رنگ و نقش شنل پوریا را ندارد. بوی
عطر پوریا را هم نمیدهد. اما گرم به نظر میرسد. آن را در دست میفشارم. مشخص است که بارها از شنل پوریا گرمتر است. آن را باز میکنم و آرام بر روی شانههایم میاندازم. شنل تا بالای زانوانم میرسد. بندش را جلوی گردنم گره میزنم. " اگر اشتباه نکنم دو بار در کتاب تکرار شدن. یکبار هنگامی که دایانا همراه با آندرانیک به ارمنستان میره و یکبار زمانی که دایانا همراه فرمانده کارنه.
اگر در بازبینی کتاب این مورد رو هم لحاظ کنین و هر حالت رو با نگارش متفاوتی تحریر کنین بسیار اثر بخش تر خواهد بود.
باز هم براتون آرزوی موفقیت دارم و منتظر آذرگان هستمو امیدوارم روند صعودیتون رو حفظ کنین..
شاد و پیروز باشین. 🌺
با درود و سپاس از شما سرکار خانم بخاطر قلم شیوا و روانتون من با خوندن کتاب شما سرفصل جدیدی تو زندگیم شروع شد
داستان شما از چندین جهت حائز اهمیت هستش از بعد تاریخی بسیار زیبا و دوست داشتنی روابط تاریخی ایران رو در دوره ساسانی توضیح دادید از بعد عاشقانه.. یک عاشقانه ناب جوری که تمام لحظات و احساسات شخصیتها به انسان منتقل میشه و خیلی خوب با شخصیتها میشه ارتباط برقرا ر کرد و از بعد اجتماعی به عنوان یک رمان عاشقانه نقیب خوبی به مشکلات اون روز جامعه ایران زدید
فقط تنها موردی که به نظرم رسید که میشد کمی پخته تر باشه رفتارهای دایانا به عنوان یک مرزبان و یا والی یک بخش بزرگی از سرزمین ایران در اون دوره کمی ناپختگی توش بود و با مقامو منسبی که قرار بود متصدیش باشه در تضاد بود
ولی در کل واقعا زیبا و دوست داشتنی بود مخصوصا دیوانه روابط عاطفی بین دوشخصیت اصلی هستم
امیدوارم در قسمت پایانی اتفاقات و رخدادها زیاد غم انگیز نباشه چون به نظرم حیفه همچین احساس نابی غمش بمونه
بی صبرانه منتظرم
مویدباشید
داستان شما از چندین جهت حائز اهمیت هستش از بعد تاریخی بسیار زیبا و دوست داشتنی روابط تاریخی ایران رو در دوره ساسانی توضیح دادید از بعد عاشقانه.. یک عاشقانه ناب جوری که تمام لحظات و احساسات شخصیتها به انسان منتقل میشه و خیلی خوب با شخصیتها میشه ارتباط برقرا ر کرد و از بعد اجتماعی به عنوان یک رمان عاشقانه نقیب خوبی به مشکلات اون روز جامعه ایران زدید
فقط تنها موردی که به نظرم رسید که میشد کمی پخته تر باشه رفتارهای دایانا به عنوان یک مرزبان و یا والی یک بخش بزرگی از سرزمین ایران در اون دوره کمی ناپختگی توش بود و با مقامو منسبی که قرار بود متصدیش باشه در تضاد بود
ولی در کل واقعا زیبا و دوست داشتنی بود مخصوصا دیوانه روابط عاطفی بین دوشخصیت اصلی هستم
امیدوارم در قسمت پایانی اتفاقات و رخدادها زیاد غم انگیز نباشه چون به نظرم حیفه همچین احساس نابی غمش بمونه
بی صبرانه منتظرم
مویدباشید
کاش فیلمسازای کشورمون با استفاده از چنین کتابایی فیلم میساختن. هم تاریخیه هم عشقی. بجای اینکه فیلمای تاریخی کره و ترکیه رو برامون پخش بشه. مثلا فیلم زندگی خسرو انوشیروان ساسانی رو بسازن ک از بزرگترین پاشاهان ایران زمینه و چیزی از کوروش و داریوش کم نداره. مطمئنم خیلی هم ازش استقبال میشد چون صرفا تاریخی نیس و تو یه چارچوب عاشقانه قرار گرفته داستان
بهار خانم من واقها تبریک میگم، به نیمه داستان رسیدم، نه تنها قلم قوی دارید و خوب مینویسید، نه تنها ذهن داستان پرداز و قوه تخیل قوی دارید، نه تننها معلومات تاریخی بالایی دارید و موفق شدید در قالب داستان بیان کنید، نه تنها توانایی بالایی در بیان و ابراز احساسات دارید بلکه بسیار باهوش هستید که تونستید حتی سیاست و حکومت داری و بازیهای سیاسی رو اینطور هوشمندانه و منسجم و دقیق بیان کنید. من امیدوارم که اذرگان اخرین فصل نباشه و حتی اگر راهی برای ادامه دادن این داستان نیست اما اخرین کتاب شما نباشه و کتابهای بعدی در همین موضوع رمان تاریخی قوی تر و بهتر از شما ببینیم و امر در همین سبک بنویسید من خیلی دوست دارم که پیگیر کارهای شما در اینده و حتی بعد از اذرگان باشم. فقط درخواستی که دارم در مورد پوشش و بناهای تاریخی اطلاعات بیشتری و توصیفات بیشتری در مورد دوره تاریخی مورد نظر ارایه بشه که از نظر من تنها نقطه ضعف مهرگان و ابانگان توصیف کم پوشش و بناها است.
با سپاس فراوان و شادباش بخاطر هنر و توانایی نویسندگیتون
با سپاس فراوان و شادباش بخاطر هنر و توانایی نویسندگیتون
سلام. من مهرگان را خواندم ومیخواهم کتاب آبانگان را شروع کنم و کتاب مهرگان بسیار جذاب بود بدلیل اینکه تاریخ را در یک محتوای جدید ارائه میکنه، برای من که جالب و جذاب بود. من از کتابهایی که نویسندگانشان از قوه تخیل برای جذاب کردن داستان استفاده میکنند خوشم میاد البته نه اونقدر که خیلی تخیلی بنظر بیاد. با توجه به اینکه نویسنده اعلام میکند محتوای جلد دوم مهرگان، آبانگان ادامه مهرگان است ولی متفاوت با سبک نگارش مهرگان، میخواهم بگم که یکی از عواملی که باعث میشه جلدهای دوم یا سوم برخی کتابها جذابتر شود و خواننده از یکنواختی سبک نگارش خسته نشود همین تغییرات در محتواها است. امیدوارم خانم بهار برادران همچنان موفق و پایدار و خوانندگان همیشه از خواندن کتابهای این نویسنده راضی و خرسند باشند. در ادامه به تمام خوانندگانی که قبل از خواندن کتابی اول نظرات دیگران را میخوانند و بعد تصمیم به خواندن میکنند میخواهم بگم که این کتاب را از دست ندهید و مطمئن باشید از خواندن آن پشیمان نخواهید شد و از وقتی و هزینهای که برایش میگذارید ضرر نخواهید کرد.
زیبا بود ولی بینقص نه. از کتاب اول بسیار زیباتر بود خصوصا تا قبل از بازگشت دایانا به تیسفون. میشه امید داشت که کتاب سوم بسیار زیباتر هم باشه. خلاقیت نویسنده برای روایت یک داستان عاشقانه در زمینهای تاریخی (خصوصا تاریخی به قدمت ساسانی) مذهبی، سیاسی و گاهی فرهنگی بوی تازگی داره و همین به تنهایی داستان رو زیبا میکنه. گرچه کتاب اول خوب بود اما در من علاقهای برای خوندن دو کتاب بعدی ایجاد نکرد اما به نظرم تلاش نویسنده ارزش حمایت داشت پس کتاب دوم رو هم خوندم و البته زود فهمیدم که ارزشش رو داشت چون همونطور که گفتم بسیار بهتر از کتاب اول بود به حدی که حالا واقعا منتظر کتاب آخر هستم. بزرگترین نقد من که شاید فقط از نظر خودم وارد باشه بر اینه دایانا میتونست در زمینهی تعهدات ازدواج کمی عاقل تر ظاهر بشه، رفتار او گاهی به شدت نسبت به همسرش نا امید کننده است. کاش بیشتر پایبند به تعهداتش به عنوان یک همسر میبود. اما درکل داستان زیباست. منتظر کتاب بعدی شما هستم سرکار خانم برادران، تلاشتون در نوشتن این کتاب رو تحسین میکنم و برای شما از صمیم قلب آرزوی موفقیت روز افزون دارم.
من فکر میکنم که نویسنده عزیز و گرامی علاقهی بسیاری به شطرنج داشته باشند. یا شاید هم یک شطرنج باز حرفه باشند. در این کتاب چینش شخصیتها و حرکت آنها در داستان هوشمندانه و هدفمند است. احساسات بخوبی بیان شده است. و توصیفات زیادی تقریبا وجود ندارد. باینکه در طول داستان بارها و بارها و بارها شخصیت اصلی احساسات و تفکرات تکراریاش را بیان میکند اما چون در زمان و مکان درستی بیان میشوند آدم از شنیدن چند بارهی آنها کسل نمیشود. شخصیت داستان در مواقع خشم شمشیر زنی میکند. هنگام هیجان و سرزندگی سوار کاری و به وقت ناراحتی آشپزی. سه راه برای کنترل عواطف که زن و مرد هر دو میتونن انجامش بدن. در مواقع سردرگمی، شخصیت داستان برای هر مشکلی که داره، با شخص متفاوتی صحبت میکند. این خیلی مهمه. آدم نباید جواب تمام سوالاتش را همیشه از یک نفر بگیرد. نکات بیسار مهمی در روانشناسی زن و مرد و خانواده ارائه دادند که بسیار مفید بود. اطلاعت تاریخی در کتاب هم ذهن خواننده رو بیشتر باز میکنه. تای به اینجای کار تبریک میگم. شما یک اثر فوق العاده رو خلق کردین.
سلام وقت بخیر
هر سه جلد کتاب رو خوندم اما چندتا سوال داشتم که در آخر میپرسم، ممنون میشم به سوالاتم پاسخ بدید، اول در مورد کتاب باید بگم روند داستان پویا بود، از نظر تاریخی انسان رو به دوره ساسانیان نزدیک میکرد و از نظر وجه عاشقانه داستان ابهت دختری از سرزمین ایران بود که پاکی و قداست عشق رو همچون بلوری زیبا نمایان میساخت، چهره پردازی شخصیتها شیوا بیان شده بود به طوری که شخصیتها قابل تصور بود و این هنر نویسندگی شماست، خسته نباشید.
اما سوال اول من توی دوره تاریخی جست و جو کردم، متأسفانه انوشیروان چنین همسری به این نام نداشته راهنمایی بفرمایید منبع شما چیست؟
سوال دوم در مورد بحث قرار دادن موی شخصیت اول خانم داستان بود که نوشته بودید روی سینه قرار میداد منظور قفسه سینه هست یا خود سینه چون از واژه سینه خیللی استفاده گردیده است؟
سوال سوم ادامه داستان به کجا ختم خواهد شد؟
پیشاپیش ممنونم از پاسخگویی شما
هر سه جلد کتاب رو خوندم اما چندتا سوال داشتم که در آخر میپرسم، ممنون میشم به سوالاتم پاسخ بدید، اول در مورد کتاب باید بگم روند داستان پویا بود، از نظر تاریخی انسان رو به دوره ساسانیان نزدیک میکرد و از نظر وجه عاشقانه داستان ابهت دختری از سرزمین ایران بود که پاکی و قداست عشق رو همچون بلوری زیبا نمایان میساخت، چهره پردازی شخصیتها شیوا بیان شده بود به طوری که شخصیتها قابل تصور بود و این هنر نویسندگی شماست، خسته نباشید.
اما سوال اول من توی دوره تاریخی جست و جو کردم، متأسفانه انوشیروان چنین همسری به این نام نداشته راهنمایی بفرمایید منبع شما چیست؟
سوال دوم در مورد بحث قرار دادن موی شخصیت اول خانم داستان بود که نوشته بودید روی سینه قرار میداد منظور قفسه سینه هست یا خود سینه چون از واژه سینه خیللی استفاده گردیده است؟
سوال سوم ادامه داستان به کجا ختم خواهد شد؟
پیشاپیش ممنونم از پاسخگویی شما
داستان بسیار خوبی بود. مهرگان که تموم شد ناکاملی رو در داستان احساس میکردم و مشتاقانه در انتظار کتاب آبانگان بودم. اما در پایان آبانگان آرامش خاصی داشتم گویی وداع پوریا و دایانا به من هم آرامش بخشیده بود. امیدوارم آذرگان هم به همین قشنگی باشد. در طول داستان همش استرس داشتم که نکنه نویسنده برای رسیدن پوریا و دایانا به هم کارن رو بکشه😂که خب خوش بختانه همچین اتفاقی نیفتاد. بعضی از تعابیر رو واقعا دوست داشتم مثل زمانی که رابطهی دایانا و پوریا رو به شربت بهار نارنج تشبیه کردین. این داستان واقعا روی من تاثیر گذاشت و به عنوان یه نوجوان همسن با دایانا یاد گرفتم که چه طور جسور باشم و یاد گرفتم که سمت روابطی مانند رابطهی دایانا و پوریا نروم. در این داستان اونها واقعا به خاطر این رابطه رنج کشیدن و فکر میکنم هدف نویسنده هم این بود که ما رو از خطرات این گونه روابط آگاه کنه.
چیزی که این کتاب رو برام بسیار جالب کرده اینه که علاوه بر محتوای عاشقانه درسهای بسیاری رو در قالب داستان به ما یاد میده و علاوه بر اون محتوای تاریخی هم داره.
امیدوارم باز هم از این گونه کتابها بنویسید و منتشر کنید😍
چیزی که این کتاب رو برام بسیار جالب کرده اینه که علاوه بر محتوای عاشقانه درسهای بسیاری رو در قالب داستان به ما یاد میده و علاوه بر اون محتوای تاریخی هم داره.
امیدوارم باز هم از این گونه کتابها بنویسید و منتشر کنید😍
سلام. مهرگان واقعا قشنگ و عالی و بینقص بود ولی کتاب آبانگان خیلی جالب نبود اونهم وقتی که بوی خیانت تویه کتاب مشهوده. وقتی زنی به عقد مردی درمیاد دیگه نباید از عشق به مرد دیگهای که در گذشته عاشقش بوده صحبتی باشه واقعا اخلاقی و انسانی نیست و روح و روان آدمی با خوندن اینجور مطالب عشقی منتهی به خیانت میشه واقعا آزرده میشه اصلا در مکتب عشق و عاشقی چیزی به نام خیانت معنا نداره. اون هم شما در کتاب مهرگان دم از عشق واقعی و آتیش زدین که اصلا به ذهن خواننده خطور نمیکنه که منتهی به خیانت بشه. شما اومدی در داستان از کارن یک فرمانده جنگ په په هالو و بیغیرت و بیدست و پاه و چلمنگ یاد کردین اونم از یک فرماندهی جنگی خیلی مسخره است شما به فرمانده هان جنگی ارمنی واقعا توهین کردین و از دایانا یک شخص عاشق شکست خوردهی دیوانهی سربه هوای ترسو که هیچ اعتماد به نفسی نداره و که خیلی راحت برای تنها نبودن تن به ازدواج میده اونم ازدواجی که همش خاطرات پوریا در ذهن و روح و روانش نقش بسته و حذف شدنی نیست واقعا مسخره است پس کجا رفت آن عشق آتشین دایانا به پوریا چرا مقاومتی برای تحمل سختیها در ارمنستان انجام نداد چرت صبر نکرد چرا بعد 9ماه تسلیم سرنوشت شد او در یک جای داستان میگوید قدرت اهورامزدا را بر جادوگری برتر میداند و قدرت عشق ارزشمند و والاتر میداند بعد چطور میایید در برابر پیشگویی یک جادوگر تسلیم میشود و تسلیم حرفهای کیقباد و عمویش میشود واقعا جالب نبود از صمیم قلبم میگویم شما رمان مهرگان را هم خراب کردین با این رمان آبانگاه هاتان. به شخصه واقعا دلسرد و متنفرم شدم و دیگه علاقهای ندارم کتاب آزرگان شما را بخوانم. واقعا حیف پولی که صرف خریدش کردگ واقعا حروم شد.
سلام برشماخانم برادران
تبریک فراوان برای کتابهای زیباتون.
هرچقدربخوام تعریف کنم حس میکنم کم گفتم
واقعا، نه تنهاقسمت عاشقانه فوق العاده بودومن همه رواحساس کردم وانگارحضورداشتم،
جنبه تاریخی کتاب بینظیربود، بارهابرای اینکه اطلاعات بیشتری بدست بیارم درموردش تحقیق کردم وباکلی اطلاعات وافتخاردرموردایرانمون صحبت کردم.
تازه من کلی مسائل مفیدبرای روابط خانوادگیمم حتی یادگرفتم.
بخاطراطلاعات فراوان ومفیدتون درهمه جوانب واینچنین زیباگنجاندن تویه کتاب بهتون افتخارمیکنم.
شایدنظرم طولانی باشه ولی درکل دلم برای دایانا، پوریا، گیتی واصلاهمه تنگ میشه.
راستی ممنونم بخاطراینکه نظرات رومیخونیدوپاسخ میدیداین حتماازفروتنی ومخاطب دوستی شماست خانم برادان.
موفق باشید.
تبریک فراوان برای کتابهای زیباتون.
هرچقدربخوام تعریف کنم حس میکنم کم گفتم
واقعا، نه تنهاقسمت عاشقانه فوق العاده بودومن همه رواحساس کردم وانگارحضورداشتم،
جنبه تاریخی کتاب بینظیربود، بارهابرای اینکه اطلاعات بیشتری بدست بیارم درموردش تحقیق کردم وباکلی اطلاعات وافتخاردرموردایرانمون صحبت کردم.
تازه من کلی مسائل مفیدبرای روابط خانوادگیمم حتی یادگرفتم.
بخاطراطلاعات فراوان ومفیدتون درهمه جوانب واینچنین زیباگنجاندن تویه کتاب بهتون افتخارمیکنم.
شایدنظرم طولانی باشه ولی درکل دلم برای دایانا، پوریا، گیتی واصلاهمه تنگ میشه.
راستی ممنونم بخاطراینکه نظرات رومیخونیدوپاسخ میدیداین حتماازفروتنی ومخاطب دوستی شماست خانم برادان.
موفق باشید.
این کتاب بسیار خودخواهانه نوشته شده. چطور میشود این همه عشق، فداکاری و حجب و حیای کارن رو به تصویر کشید و آنوقت این قدر بیرحمانه به این همه عشق خیانت کرد من بهیچ وجه خفه شدن دایانا رو اون هم پس از ازدواج در عشق پوریا رو بهیچ وجه با روحیات یک زن ایرانی نمیپسندم. بیشتر دوست داشتم عشق دایانا به کارن همون حدی باشه که کارن به دایانا داشت صحنههای گفتگوی عاشقانه دایانا و پوریا بعد از ازدواج برایم مشمئز کننده بود و این کتاب رو نپسندیدم این روشی نیست که بخواهیم دخترانهمون رو وفادار به خانواده تربیت کنیم در یک دل دو دلبر نگنجد گر چه کتاب رو از جهت بیان جزئیات بسیار پسندیدم اما هیچ وقت دایانا بودن رو برای هیچ دختری نمیپسندم
بانو برادران عزیز خسته نباشید میگم خدمت شما و تبریک بابت این رمان زیبا وجسارتتون در انتخاب موضوع. بنده رمانهای زیادی خوندم که موضوع جذابی داشته ومنو وادار به خوندنشون کرده اما برخی رمانها را فقط یکبار میتوان خواند و با اینکه جذاب هستند ارزش دوباره خواندن ندارند اما بعضی قسمتهای کتاب شمارو میتوان چندین بار خواند و لذت برد و این به دلیل شخصیت پردازیهای خوب شماست که البته ظرفیت محکم تر شدن و بیشتر پخته شدن رو نیز دارند و البته من هم مثل بعضی دوستان اعتقاد دارم جزییات ظاهری در کتاب شما فدای موضوع عاشقانه شده که امید وارم در آذرگان بهبود پیدا کرده باشه برای شما عزیز آرزوی ذهنی زیبا وتفکری پویا دارم.
سلام. خسته نباشید خانم برداران عزیز
قلم زیبا و روانی دارید که با خوندن کتابتون ادم دقیقا به فضای داستن میره و حتی در جاهایی دوست داشتم خودم تو این دوران بودم و زندگی میکردم. اما تنها یه نکته که دوست داشتم کتابتون داشت پا نوشت اخر کتاب که تطابق اشخاص داستان تا واقیعت و انسانهای که الهام گرفته از اونها داستان نوشته شد ذکر میشد و میزان مستندات داستان از واقعیت ایران باستان مشخص میشدو اینکه داستان شما بیشتر به داستان خسرو پرویز نوه خسرو انوشیروان شباهت داشت که منظومه خسرو و شیرین برگرفته از ان است به همین دلیل دوست داشتم پا نوشتی در این زمینه توضیح داده میشد. اما در کل عالی بود. سپاس فراوان بانو
قلم زیبا و روانی دارید که با خوندن کتابتون ادم دقیقا به فضای داستن میره و حتی در جاهایی دوست داشتم خودم تو این دوران بودم و زندگی میکردم. اما تنها یه نکته که دوست داشتم کتابتون داشت پا نوشت اخر کتاب که تطابق اشخاص داستان تا واقیعت و انسانهای که الهام گرفته از اونها داستان نوشته شد ذکر میشد و میزان مستندات داستان از واقعیت ایران باستان مشخص میشدو اینکه داستان شما بیشتر به داستان خسرو پرویز نوه خسرو انوشیروان شباهت داشت که منظومه خسرو و شیرین برگرفته از ان است به همین دلیل دوست داشتم پا نوشتی در این زمینه توضیح داده میشد. اما در کل عالی بود. سپاس فراوان بانو
نمی دونم چطوری مهرگان رو دیدم و شروعش کردم، اما میدونم چی باعث شد ادامش بدم؛اینکه من چقدر شبیه دایانای داستانم، نمیدونم بخاطر این بود که منم ۱۷سالمه یا نه، ولی تا حدی حسش رو درک میکردم که انگار خودش بودم، یهو از پوریا عصبانی میشدم و دقیقا افکارم رو، تو صحبتهای دایانا با خودش میدیدم. این قصه یه تیکه از حقیقت منه و من یه تیکه که نه، کل این قصم. شاید بخاطر نزدیکی من و دایانا تونستم از واکنش هاش در مقابل اتفاقات استفاده کنم و انگار که اون اتفاقات برا منم افتاده و پخته تر شدم. میتونم بگم بهترین لحظات عمرم رو در تیسفون و دوین بودم، در کنار دایانا نه بلکه خودم بودم.
کتاب آبانگان داستان جدایی بود داستان فراق و داستان عشق هرگز نمیمیرد داستان یادها فراموش نمیشود حتی با اجبار و عشق ادامه دارد حتی در سکوت.. داستان زندگی بسیاری زنان و مردان که با عشقی که در سینه دارند بنا به اجبار و شرایط زندگی تن به زندگی مشترک دیگری میدهند ولی عشقی از قبل در سینه داشتهاند نه تنها کمرنگ نمیشود که حرارت بیشتری به خود میگیرد و این ربطی به فرد مقابل ندارد همانطور که فرمانده کارن قصه ما بی نظیر بود ولی قلب دایانا فقط یک معشوق داشت و او پوریایش بود.... بهترین تفسیر شعر... غم دور از تو بودن یه بی بال و پرم کرد... نرفت از یاد من عشق سفر عاشق ترم کرد..
با سلام و خسته نباشید به نویسنده محترم و تشکر از برنامه خوب کتابراه من از خوندن رمان مهرگان خیلی لذت بردم. رمان بسیار جذاب و گیرا بود. اما نقصهایی هم در اون پیدا میشد. من با توجه به شناختم از هم نسلیهای خودم (نوجوانان) مطمئنم ک از این کتاب لذت میبرم اما این کتاب تا حدودی قسمت تاریخیش دید ما رو نسبت تاریخچه ارزنده کشورمون تغییر میده و کمی ما رو بدبین میکنه ک با ادامه روند داستان این میزان بدبینی کمتر میشه و امیدوار میشیم امیدوارم با تدبیرای پادشاه خسرو انوشیروان این بدبینی وکمتر بشه و با افتخار از تاریخچه کشورمون لذت ببریم 😍😉😉😉
داستان بسیار جالب و قشنگی بود ابتدای داستان نام اشخاص برایم سخت بود و نسبتهای فامیلی آنها برایم پیچیده بود شاید چون من کتاب مهرگان را نخواندم، اما رفته رفته چنان جذب داستان شدم که لحظهای نمیتوانستم کتاب را زمین بگذارم، از خواندن کتاب خیلییئ لذت بردم و به دوستان کتاب خوان پیشنهاد میکنم حتما مطالعه کنند و دوست دارم کتاب آذرگان راهم حتما بخوانم، از نویسندهی عزیز کتاب تشکر میکنم که داستان تاریخی را با بیان و قلمی ساده نوشتند و با توصیفهای زیبا داستان را قابل تصورتر و دلنشین تر کردند.
در کل کتاب جذاب و دوست داشتنی بود.
در کل کتاب جذاب و دوست داشتنی بود.
کل کتاب رو در یک روز خوندم... جوری داستان پیش میرفت حتی نمیخواستمی لحظه غافل از خوندنش بشم... میتونم بگم آبنگان بهتر و همچنین بسااار دردناک تر از مهرگان بود قلب ادم واقا ب درد میاومد نمیدونم باید برای حال دایانا و پوریا افسوس بخورم و یا کارن. کارنی ک عاشق دایاناس ولی در قلب دایانا پوریاس. نمیتونم بگم کاش کارن هیچ وقت عاشق دایانا نمیشد: دایانا بش نیاز داشت ولی این حق کارن نبود، حق هیچ کدومشون پوریا، دایانا، کارن....
واقا داستان دلنشین و سوزناکیه... لحظه لحظش اشک تو چشمای ادم جاری میشه نمیشه اصلا ازش دل کند...
واقا داستان دلنشین و سوزناکیه... لحظه لحظش اشک تو چشمای ادم جاری میشه نمیشه اصلا ازش دل کند...
سلام. واقعا حیف پولی که برای خرید این کتاب صرف کردم اصلن به درد نمیخوره عشق و عاشقی به گند کشیدین دختره دایانا اینجا واقعا یک هرزه به چشم اومده. واقعا متاسفم زن یا عاشق نمیشه اگه عاشق شد به هرقیمت و سختی پای عشقش میمونه نکه در عرض9ماه که از عشقش خبری نمیشه سریع از عشق آتیشنش فارغ میشه بعدشم وقتی شوهر کرد دیگه باید پایبند اصول اخلاقی باشه یا نباید یک غلطی نمیکرد و ازدواج نمیکرد یاهم که ازدواج کرد دیگه واقعا باید روح و روان و ذهن جسمشا دربست دراختیار همسرش قرار میداد چطور ادعا میکنه هیچ قدرتی بالاتر از قدرت اهورامزدا نیست و جادوگری را قبول نداره بعد میاد به حرف پیشگویی یک جادوگر از عشقش دل میکنه واقعا مزخرف شد تویه این جلد کتاب
سلام خدمت نویسنده محترم
کتاب آبانگان به جذابیت کتاب مهرگان نبود ودلایلی که میتونم بهش اشاره کنم این هست که
1) در این کتاب نویسنده تلاش کرده بود که دایانا رو دختری قوی نشون بده اما یکی از معیارهای قوی بودن ثبات فکری و داشتن ثبات در تصمیمات هست که دایانا این ویژگی و نداشت
2) اتفاقات و هیجاناتی که در کتاب مهرگان بود، در کتاب آبانگان نبود، و آخر کتاب وقتی اتفاقات و مرور میکنید، میبینید که داستان خیلی طولانی شده است.
اما در آخر بابت زحماتی که برای این کتاب کشیدید تشکر میکنم.
کتاب آبانگان به جذابیت کتاب مهرگان نبود ودلایلی که میتونم بهش اشاره کنم این هست که
1) در این کتاب نویسنده تلاش کرده بود که دایانا رو دختری قوی نشون بده اما یکی از معیارهای قوی بودن ثبات فکری و داشتن ثبات در تصمیمات هست که دایانا این ویژگی و نداشت
2) اتفاقات و هیجاناتی که در کتاب مهرگان بود، در کتاب آبانگان نبود، و آخر کتاب وقتی اتفاقات و مرور میکنید، میبینید که داستان خیلی طولانی شده است.
اما در آخر بابت زحماتی که برای این کتاب کشیدید تشکر میکنم.
کتاب و یه روزه تمومش کردم تلفیق سیاست و تاریخ و عشق یقینا تلفیق زیباییه... مثل مهرگان خوشحال شدم و گریه کردم.. انگار که خودم تمام این صحنهها رو با چشم خودم تو همون مکان دیدم... اما اخرش به این فکر میکنم که چقدر از باورهای ما دوره... اما شکی در اینکه قلم زیباست و تلفیقها فوق العاده نداریم.. خدا قوت و خسته نباشید.. با عشق اذرگان و میخونم و دلم میخواد این عشق سرانجامی داشته باشه برای خودشون هر چند کوتاه😔... 🙏🌹
یکی از فوق العادهترین کتاب هاس و باید تشکر فراوانی از نویسنده کتاب کرد که با قلم زیبایشان اینطور مارو تحت تاثیر قرار دادن کتاب آبانگان رو تموم کردم از طرفی دلم میخواد آذرگان رو بخونم و متوجه سرگذشت آب و آتش بشم و از طرفی دلم نمیخواد بخونم که تموم نشه این داستان چون انقدر غرق این داستان شدم از همین الان احساس دلتنگی بهشون دارن
و یه درخواست از سرکار خانم برادران دارم که باز هم از این رمانها برامون بنویسند و ما از نوشته ایشون استفاده ببریم
ممنون ⚘️
و یه درخواست از سرکار خانم برادران دارم که باز هم از این رمانها برامون بنویسند و ما از نوشته ایشون استفاده ببریم
ممنون ⚘️
من هم مثه بقیه هم مهرگان و هم آبانگان رو دوست داشتم و حالاهم میخوام آذرگان رو بخونم.. فقطی مسئلهی کوچیک در آبانگان ب چشمم اومد ک البته نمیشه اسمشو انتقاد گذاشت چون خیلی مهم نبود.. و اونم اینه ک دایانا در اواخر کتاب هم ب کارن امید میده و میگه تو در قلب منی و هم وقتی پوریارو میبینه... درسته جاهایی خواست پوریارو نا امید کنه ولی نتونست و در نهایت امیدوار نگهش داشت.. و وقتیم کارن رو میدید از دلش درمیاورد و بهش میگفت ک اون رو دوست داره
سلام. کتاب رو خوندم، وقتی دایانا حقیقت رو به پوریا گفت راحت شدم، 😌 وداع خیلی سادهای در برابر اون عشق اتشینشون داشتن😕. اینکه هی نظرش رو عوض میکرد و پای پوریا نموند بد بود🙁. پیشنهاد میکنم هربار که این کتاب رو میخونید بعدش اهنگ از پیشم میری ۲۵band رو گوش کنید😌. من اون دو خوانندش رو جای دایانا و پوریا میذاشتم. 😟نویسنده محترم لطفا کتاب اذرگانتون رو خوب تموم کنید👌، چقدر موقع خوندش گریه کردم، 😭. ممنون، 💓
آبانگان هم مثل مهرگان عالی و بود و توان نویسندهی عزیز کشورمون رو میرسونه، هر چن ایراداتی هم به کتاب وارده و بنظر شخصی بنده بعضی از شخصیتهای داستان خیلی چهرهی کمرنگی دارن و خیلی سرسری از روش رد شدین و در این مورد میتوان به برادران ولیعهد اشاره کرد و یا در جایی از همین نسخه به شکوفههای سفید رنگ درخت انگور اشاره شده، در صورتی که درخت انگور شکوفهای نداره ولی با اینحال روند داستان اونقدر جذاب هست که خواننده رو به دنبال خودش پیش ببره.
حتی اگه صد سال هم ازش بگذره حتی اگه مادر هم شده باشی... همیشه و همه جا باهات هست تو تمام لحظههای زندگیت نبودش رو احساس میکنی تو تمام خوشیها و نا خوشیهای زندگیت کمبودش رو حس میکنی...
دلم برای کارن میسوزه اما نمیتونم بهش حق بدم یا اینکه درکش کنم چون از قبل میدونست که پوریا و دایانا چقدر بهم علاقه دارن، بیقراریهای دایانا رو میدید و بعد از رسیدن نامه پوریا باز هم دید که چقدر علاقشون بهم زیاده
دلم برای کارن میسوزه اما نمیتونم بهش حق بدم یا اینکه درکش کنم چون از قبل میدونست که پوریا و دایانا چقدر بهم علاقه دارن، بیقراریهای دایانا رو میدید و بعد از رسیدن نامه پوریا باز هم دید که چقدر علاقشون بهم زیاده
ضمن عرض سلام خدمت نویسنده خوش قلم
بی نهایت خوشحالم که دومین کتاب رمانی که میخونم و دومین کتابی که به تاریخ مربوط میشه کتاب آبانگان هست
هیچ وقت فکر نمیکردم کتاب غیر علمی باشه که مجذوبش بشم
البته که صحنههای غمگین در این جلد کتاب خیلی بود ولی باز هم چیزی از جذابیت داستان کم نمیکرد
خلاصه برای من که خیلی دوست داشتنی هست شخصیت کارن و میخوام زودتر ادامه داستان رو در آذرگان بخونم
بی نهایت خوشحالم که دومین کتاب رمانی که میخونم و دومین کتابی که به تاریخ مربوط میشه کتاب آبانگان هست
هیچ وقت فکر نمیکردم کتاب غیر علمی باشه که مجذوبش بشم
البته که صحنههای غمگین در این جلد کتاب خیلی بود ولی باز هم چیزی از جذابیت داستان کم نمیکرد
خلاصه برای من که خیلی دوست داشتنی هست شخصیت کارن و میخوام زودتر ادامه داستان رو در آذرگان بخونم
مدتها بود رمان نخونده بودم.. واقعا نمیدونم چه جوری پیداش کردم اما میتونم بگم مهرگان و توی یک روز و نیم و آبانگاه و تو دو روز تموم کردم.. البته که یکی از چشام به شدت درد گرفت و قرمز شد 😊 عااالی بودید اینقدر که دوس ندارم کتاب دیگهای بخونم که مبادا از فضای کتاب خارج شم... یه سوال فقط همین دو کتابو دارید؟ و اینکه تو کتاب فروشیا میتونم پیداش کنم؟ میخوام واقعیشو داشته باشم
آبانگان میتونست خیلی بهتر باشه، ولی متاسفانه نیست. بین این کتاب و کتاب مهرگان قطعا مهرگان دوبرابر بهتر از آبانگان هست. کلا کتابِ خیلی ملایمی شد آبانگان، نه تونستم باهاش ذوق کنم نه خوشحال بشم و نه ناراحت (برعکسه مهرگان). گذشته از کلیت کتاب باید بگم دایانا از نظر سنی بزرگ شد و از نظر رفتاری نابالغ تر این یه پارادوکس بود برای من.
به هر حال ممنونم بابت سری کتابهای سرگذشت آب و آتش.
به هر حال ممنونم بابت سری کتابهای سرگذشت آب و آتش.
من کلا رمان زیاد میخونم و به رمانای تاریخی علاقهی زیادی دارم مخصوصا رمانهایی که مربوط به گذشتهی ایران باشه به نظرم این کتاب خیلی خوب بود چون همزمان هم تاریخ بود و هم یه رابطه عشقی را بازگو میکرد. من از جلد اول تا اخر این کتاب و دنبال کردم و دوست داشتم زیاد.... ممنون از نویسنده عزیزش و خسته نباشید میگم بهش امیدوارم ادامه نوشته هاشونم مثل این ۳ جلد برام جذاب باشه
سلام و عرض ادب و احترام هم به خوانندگان این کتاب و هم به نویسنده کتاب خانم برادران. بسیار جالب و عالی بود. بیصبرانه منتظر جلد بعدی کتاب هستم. لطفا سعی کنید زودتر به انتشار برسونیدش. من هر کتابی نمیخونم، منظورم این هستش اگه نتونم با کتاب ارتباط برقرار کنم آن را نمیخونم. بسیار عالی و جذاب نگارش شده بطوریکه خیلی راحت میتونید باهاش مچ بشید و در خیالتان اون رو مجسم کنید.
اگه کارن هم عشق رو درک میکرد، حال دایانا و پوریا رومیفهمید از خود خواهی خودش کم میکرد و به دایانا کمک میکرد چون میدونست که دایانا تحت فشاره نه اینکه سعی کنه اونارو از هم دورتر کنه و کمک کنه پوریا رو فراموش کنه اگه کارن عشق و دوست داشتن واقعی رو میفهمید درک میکرد که با هر نگاه، با هر اشاره، با هر نشانه و با هر صدایی دل دایانا برای پوریا پر میکشه...
تونطرهای دیگه دیدم که نوشته بودن درست نیست دایانا به هر دو امید میده و بهشون ابراز علاقه میکنه واین منطقی نیست...
به نظر من تو عشق هیچ منطقی وجود نداره. اگه واقعا عشق رو درک وتجربه کرده باشید باید بدونید وقتی کسی رو با تمام وجود دوست داشته باشی هیچ وقت نمیتونی فراموشش کنی یا حتی انکارش کنی فقط شاید بتونی کمی از دیگران پنهانش کنی
به نظر من تو عشق هیچ منطقی وجود نداره. اگه واقعا عشق رو درک وتجربه کرده باشید باید بدونید وقتی کسی رو با تمام وجود دوست داشته باشی هیچ وقت نمیتونی فراموشش کنی یا حتی انکارش کنی فقط شاید بتونی کمی از دیگران پنهانش کنی
با سلام
این کتاب واقعا کتاب جذب کننده و لحن دوستانه است
ولی حدس ادامه داستان خیلی سخت و دشوار والبته پیچیده است
همین خاصیت کتاب ادمو به وجد میاره به نظرم همین ویژگی کتاب باعث شد من بعد از خوندن جلد دوم جلد سوم هم خریداری کنم
واقعا بابت نوشتن این کتاب که هم به نوعی تاریخ کشورمون رو در دلش داره هم عاشقانه است از نویسنده کمال تشکر و دارم
این کتاب واقعا کتاب جذب کننده و لحن دوستانه است
ولی حدس ادامه داستان خیلی سخت و دشوار والبته پیچیده است
همین خاصیت کتاب ادمو به وجد میاره به نظرم همین ویژگی کتاب باعث شد من بعد از خوندن جلد دوم جلد سوم هم خریداری کنم
واقعا بابت نوشتن این کتاب که هم به نوعی تاریخ کشورمون رو در دلش داره هم عاشقانه است از نویسنده کمال تشکر و دارم
برای کسی که مث من عاشق تاریخ و رمانهای عاشقانه هم دوست داره واقعا قشنگه من رمان ایرانی نمیخونم زیاد اما برای من خیلی جالب بود هر دو کتابتون و واقعا منتظر جلد سومم امیدوارم طرفدارای این کتاب ۳جلدی روز به روز بیشتر بشن واقعا تا مدتها تو خاطراتشون میمونه و از دهنشون نمیره من الان یک هفتهای میشه همش دهنم درگیر این کتاباست ❤❤❤👏👏👏
با سلام قلم قوی دارید ولی من در این جلد کتابه فقط خیانت و هوس دیدم که رنگ و لعاب گرفته بود در هر دینی که باشی وقتی ازدواج میکنی متعلق به همسرتان هستید و این چیزهایی که در این کتاب به تصویر کشیده شده بود فقط خیانت و بیحیایی است که در قالب کلمات زیبا درآمده بود اگر کسی واقعا نمیتوانه به همسرش وفادار باشه نباید ازدواج کنه واقعا حیف این قلم قوی و زیبا که اینطور به کار گرفته شد
درود به نویسنده این کتاب شگفت انگیز والبته جلد اول مهرگان چقدر خوب نوشتید انگار درتمام لحظات در داستان کنار شخصیتها بودید وبا اونها زندگی کردید چقدر زیبا لحظههای عاشقانه را نوشتید و با چه کلمههای مناسبی آنها را بیان کردید ممنون من جلد اول را یک روز و اندی و جلد دوم را یک روزه خواندم اصلا نمیشد لحظهای کتاب را رها کرد و حالا که تمام شده دلتنگم ممنون
در اینکه شما در نویسندگی قلم توانایی دارید که مطمئنا شکی نیست. اما کمی مرزبانی بزرگ جلوه داده نشده؟ یعنی مرزبانی در مرز ایران و ارمنستان انقدر مهمه؟ و البته یکی از دیگر نقاط قوت مجموعه کتاب سرگذشت آب و آتش اینه که غلط تایپی نداره و بدون هیچ اشتباهی تایپ شده. با آرزوی موفقیت برای تمام نویسندگان تازه کار. 🌹🌹🌹💕💕💕
واقعا بینظیره. احساس میکنم بهترین کتاب عمرمو خوندم. با اینکه دلم میخواست ببینم آخرش چی میشه ولی دوست نداشتم تموم بشه.
واقعا بهتون دست مریزاد میگم خانم برادران. نوشتن اینجور کتابی خیلی مشکله چون باید فضای اون زمان رو جوری ترسیم کرد که هم برای خواننده ثابل درک باشه هم از واقعیت دور نباشه.
منتظر این داستانای قشنگتون هستم
واقعا بهتون دست مریزاد میگم خانم برادران. نوشتن اینجور کتابی خیلی مشکله چون باید فضای اون زمان رو جوری ترسیم کرد که هم برای خواننده ثابل درک باشه هم از واقعیت دور نباشه.
منتظر این داستانای قشنگتون هستم
سلام بر بانوی خوش قلم
ممنون از اینکه من رو به دنیایی زیبا و که در ان عشقی پاک بر ان حکم ران است که برای خواندنش آنقدر شوق خواندنش را داشتم که یک شبه کامل را تا صبح مشغول خواندنش بودم وچندین روز در فکرش
برای همین تا اذرگان هم منتشر نشه جرئت خواندن ابانگاه رو هم ندارم وگرنه اینطوری سرگردان در دوره ساسانیان میمونم ♥️♥️
ممنون از اینکه من رو به دنیایی زیبا و که در ان عشقی پاک بر ان حکم ران است که برای خواندنش آنقدر شوق خواندنش را داشتم که یک شبه کامل را تا صبح مشغول خواندنش بودم وچندین روز در فکرش
برای همین تا اذرگان هم منتشر نشه جرئت خواندن ابانگاه رو هم ندارم وگرنه اینطوری سرگردان در دوره ساسانیان میمونم ♥️♥️
سلام دو روزه ابانگان را تموم کردم ولی یه لحظه نتونستم از فکرش بیام بیرون خیلی منا درگیر خودش کرد همش دایانا و افکارش و حرفاش تو ذهنم هستن تورو خدا زودتر اذرگان را منتشر کنید دارم دیوونه میشم وای کاشای کاش فیلمش ساخته میشد مطمنا ١٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠برابر بهتر از فیامهای کرهای میشد
سلام خانم برادران واقعا تبریک میگم بهتون بخاطر این قلم شیوا من کتابارو الکترونیکی خوندم ولی خیلی دوست دارم چاپی تهیه کنم و دوباره بخونمشون چون واقعا بحثای ک میشه باعث میشه ادم فکر کنه و این خیلی خیلی قشنگه ک بعضی چیزا ب چالش کشیده میشه متاسفانه ب چنتا سایت سر زدم موجود نبود نسخه چاپی لطفا راهنمایی کنید بازم خیلی ممنون
بسیار زیاد کتاب رو دوست داشتم. هر چند عشق دایانا و پوریا با همه علاقهی که بهشون در مهرگان داشتم، در ابانگان برام کمرنگ شد و بیشتر دوست میداشتم که فرمانده کارن رو عاشقانه تر در کنار دایانا ببینم، ممنون و ممنون برای این عاشقانه زیبا. امیدوارم به زودی در اذرگان بتونم فرمانده کارن رو با عشق بیشتری در کنار دایانا ببینم.
امیدوارم همون قدر که مهرگان رو دوست داشتید، آبانگان رو هم دوست داشته باشید. گرچه آبانگان فضای متفاوتی داره و به نوعی مکمل مهرگانه. و هر دو مقدمهای هستن برای کتاب آخر: آذرگان.
بی صبرانه منتظر شنیدن انتقادات و پیشنهادات شما هستم. 😊
دربارهی قیمت کتاب هم تلاش کردیم با توجه به این وضع اقتصادی، کمترین قیمت ممکن باشه. امیدوارم راضی باشید. 😉
سپاس از توجه تون 🌹