🍁 اولین کتابی هست که از بوبن فرانسوی میخونم. کتابی بود که بهم کمک کرد تا حدزیادی قلم و جهان بوبن رو بشناسم.
هماهنگ و موقر بودن رو به یکی از سوناتهای باخ تشبیه کرده! به نظر من تعاریف بوین از مفاهیمی انتزاعی مثل؛ زندگی، عشق، مرگ، دوستی، تنهایی، جاودانگی و … تعارفی زیبا و منحصربه فرد هستند که واقعا ارزش خوندن دارند. مثل تعابیر جبران خلیل جبران توی کتاب پیامبر، این تعابیر هم دلنشین و پذیرفتنی بود. اشاره به هزار ویکشب طسوجی، توسط بوبن فرانسوی همبرام جالب بود. جمله آخر کتاب بود: دست شیطان را گرفتم، زیر ناخنهای سیاهش روشنایی را دیدم!!
و یا تعابیری مثل؛
- شب، مرگ و نگهبان موزه با روشی یکسان به سمت ما میآیند تا بگن تعطیل میکنن!
- تصور اینکه چراغای شهر بتوانند جام افکار را تا راه شیری بالا ببرند.
- ریزترین گل مینا هم تلاش میکند با ناامیدی صدایش را به گوشمان برساند.
- رنج عشق همان خود عشق است!
- زندگیصدهزار بار زیباتر از چیزی هست که تصور یا زندگی میکنیم!
- تمام چیزهای ضعیف وشکننده، قبل از اینکه به ما برسند از سرزمین مردگان گذشته اند!
- ابدیت صدای کاغذ مچاله شده را میدهد.
- مرگ چیست!؟ ستارگانی که روشن میشوند و دوباره خاموش میشوند و دیگر هیچ!
- دانته همان طور به دوزخ میرود که ما برای یافتن یک بطری شراب مرغوب به زیرزمین میرویم!
- ونوئین و اوستراخ دو فرشته مسئول نظم در زمین که ویولونیست هستند.
- آتشی در دل زبانه بکشد که با گرمای آن بتوان تمام وسعت یخ زدهی جهان را درنوردید!
- شما شاهد تولد و مرگ جهان از میان انگشتان چاق پروردگار هستید!
- باید سیاهی سیاه تر شود، تا اولین ستاره طلوع کند!
مرسی دوست عزیزم کتابراه…☘️
لذت بردم. سالها پیش یک دوستی داشتم که اسمشون جواد بود ولی سینا صداشون میزدم ایشون برای من چندین کتاب از, بوبن خریدن و به این نویسنده علاقه مند شدم و به یاد ایشون هنوز از این کتابا لذت میبرم.
هماهنگ و موقر بودن رو به یکی از سوناتهای باخ تشبیه کرده! به نظر من تعاریف بوین از مفاهیمی انتزاعی مثل؛ زندگی، عشق، مرگ، دوستی، تنهایی، جاودانگی و … تعارفی زیبا و منحصربه فرد هستند که واقعا ارزش خوندن دارند. مثل تعابیر جبران خلیل جبران توی کتاب پیامبر، این تعابیر هم دلنشین و پذیرفتنی بود. اشاره به هزار ویکشب طسوجی، توسط بوبن فرانسوی همبرام جالب بود. جمله آخر کتاب بود: دست شیطان را گرفتم، زیر ناخنهای سیاهش روشنایی را دیدم!!
و یا تعابیری مثل؛
- شب، مرگ و نگهبان موزه با روشی یکسان به سمت ما میآیند تا بگن تعطیل میکنن!
- تصور اینکه چراغای شهر بتوانند جام افکار را تا راه شیری بالا ببرند.
- ریزترین گل مینا هم تلاش میکند با ناامیدی صدایش را به گوشمان برساند.
- رنج عشق همان خود عشق است!
- زندگیصدهزار بار زیباتر از چیزی هست که تصور یا زندگی میکنیم!
- تمام چیزهای ضعیف وشکننده، قبل از اینکه به ما برسند از سرزمین مردگان گذشته اند!
- ابدیت صدای کاغذ مچاله شده را میدهد.
- مرگ چیست!؟ ستارگانی که روشن میشوند و دوباره خاموش میشوند و دیگر هیچ!
- دانته همان طور به دوزخ میرود که ما برای یافتن یک بطری شراب مرغوب به زیرزمین میرویم!
- ونوئین و اوستراخ دو فرشته مسئول نظم در زمین که ویولونیست هستند.
- آتشی در دل زبانه بکشد که با گرمای آن بتوان تمام وسعت یخ زدهی جهان را درنوردید!
- شما شاهد تولد و مرگ جهان از میان انگشتان چاق پروردگار هستید!
- باید سیاهی سیاه تر شود، تا اولین ستاره طلوع کند!
مرسی دوست عزیزم کتابراه…☘️