نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی کرم و کشاورز - جف دیناردو
4.4
267 رای
مرتبسازی: پیشفرض
داستان کرم و کشاورز داستانی زیبا و آموزنده برای کودکان است که توسط جف دیناردو نوشته شده است در ابتدا ترانهای بسیار زیبا پخش میشود که برای کودکان بسیار جالب است و از شنیدن آن لذت میبرند. داستان به کودکان یاد میدهد که کرمها در خوب شدن محصولات مزارع چه نقش مفید و موثری دارند و به کشاورزان در کار تولید محصولات کشاورزی کمک میکنند و خاک مزارع را برای کشت محصولات آماده میکنند. اجرای داستان هم خیلی زیبا و جذاب است و جای تشکر زیادی دارد. با این گونه داستانها کودکان هم سرگرم میشوند و هم به دانستهها و معلوماتشان اضافه میشود. با تشکر از کتابراه برای تهیهی داستانهای زیبا و آموزندهی رایگان برای کودکان.
بسیار زیبا بود وزیبا اجراء شده بودای کاش ما بیشتر به فرزندانمان توجه ووقت میگذاشتیم. ودولتمردانمان سرمایه بیشتری برای این فرشتگان صرف میکردن که در خیابانهاکودکان کار را نبینیم. در برنامهای در تلویزیون شاهد بودم که آن هنرمند میگفت برنامههای کودک در کشورهای جهان اول صدا گذاری از بهترین هنر پیشه وبه قولی سوپر استار استفاده میشود (منظورم به این داستان نیست این داستان واقعا زیبا اجرا شده بود) منظورم هزینه ایست وسرمایه گذاری آنها برای آینده فرزندانشان است. ویا کیفیت آموزش پرورش در این جوامع.
برای کودک درون همهی ما،
داستان ازین خلاصه و مفیدتر هم مگه داریم، مگه میشه!؟
با صداپیشه گانی با نمک! مخصوصاً کرمه! آدم غش میکنه! فکر کنم چند روز رفته با کرمها زندگی کرده، به این تیپ صدا رسیده! عالی! با پیامِ صلح/همزیستیِ زیبای انسان با باشندگانِ طبیعت،
این گمشده بزرگ روزگار ما!
درود و سپاس!
داستان ازین خلاصه و مفیدتر هم مگه داریم، مگه میشه!؟
با صداپیشه گانی با نمک! مخصوصاً کرمه! آدم غش میکنه! فکر کنم چند روز رفته با کرمها زندگی کرده، به این تیپ صدا رسیده! عالی! با پیامِ صلح/همزیستیِ زیبای انسان با باشندگانِ طبیعت،
این گمشده بزرگ روزگار ما!
درود و سپاس!
داستان آموزندهای برای بچهها بود کشاورز در زمین زراعی خود کار میکرد زمین را شخم میزد و علفهای هرز را میکند در داخل زمین نیز یک کرم زندگی میکرد او با خزیدن خود در داخل خاک تونل حفر میکرد به گونهای زمین را شخم میدهد و علفهایی را میخورد او در واقع کار کشاورز را انجام میداد و به او کمک میکرد پس نتیجه میگیریم کرمهای خاکی برای کشاورزی مفید است.
و اما خود داستان اینگونه روایت شد که یک کرم در زمینهای کشاورزی زندگی میکند و گاهی هم باعث کمکهای غیر مستقیمی به صاحب آن زمین از جمله نرم کردن خاک آن جا میکند ولی مدتی بعد بسیار غمگین میشود زیرا احساس میکند دیگر نمیتواند کار مفیدی برای کشاور انجام دهد مخصوصا اینکه میدید خود کشاورز بذر میپاشد یا شخم میزند و. .. برای همین دیگر توان و حوصلهی کار کردن را از دست داد و روزی از شب تا نزدیکای طلوع خورشید بیدار ماند و همانطور که روی یک گوجه نشسته بود به این قضیه فکر میکرد سپس در نزدیکی صبح میخوابد و با تکان خوردن برگها یکدفعه بر میخیزد آنگاه میبیند پیرمرد بالای سرش است، پیرمرد رو به کرم میگوید پس تو در نگهداری این زمین به من کمک میکنی؟؟؟ اما کرم در جواب پیرمرد میگوید نه من دیگر توانی برای کار کردن ندارم و خودت همه کارهای مهم را از جمله بذر پاشیدن و شخم زدن انجام میدهی و تا غروب آفتاب مکالماتی این چنین بین پیرمرد و کشاورز صورت میگیرد و پیرمرد، کرم را با احترام زیر خاک میگذارد.