نقد، بررسی و نظرات کتاب شاید مثل محمد... - قادر نجفی
مرتبسازی: پیشفرض
سما جعفری
۱۴۰۳/۱۰/۱۲
00
اینقدر قدرت نوشتاری نویسنده ضعیف هست که انگار دارید انشای یک بچه رو میخونید. پر از غلطهای املایی و نگارشی، خیلی زود، تند و سریع انگار دارند اخبار میخونند. بعضی اتفاقات داستان خیلی نابجا بود و دیگر پیگیری نمیشد. اصلا مشخص نبود قصد نویسنده از بیان اون اتفاقات چی بوده و چرا اونها رو نوشته. حتی در ادامهی قصه و در آینده هم به تاثیرات اون اتفاقات اشاره نکرده. شخصیتپردازی صفر... نه چیزی راجع به ویژگیهای اخلاقی اونها گفته و نه ظاهرشون. درباره زندگی سایر افراد داستان هم چیزای خیلی کمی گفته که نگفتنشون بهتر بود. مثلا اسم دوستای حسین در خارج از کشور رو میگه و دیگه هیچ اسمی از اونها نمیبره و چیزی راجع بهشون نمیگه. بعضی قسمتها نوشتهها لحن رسمی و حالت ادبی دارند و یکدفعه عامیانه میشند. بهتر بود نویسنده از اول یه تصمیمی برای این مورد میگرفت و با یک حالت داستان رو روایت میکرد.
سلام. خداقوت
من وقتی داشتم کتاب رو میخوندم همش حس می
کردم نویسنده باید یه آدم عجول باشه که زود زود قضایا رو تعریف میکنه و میخواد به ته داستان برسه. انگار کسی بخواد خیلی مختصر یه قضیه رو تعریف کنه. در واقع جزئیات خیلی ضعیف بودن و توضیحی در باره ظاهر افراد و خصوصیات و حالات چهره وجزئیات محیط و تقریبا هیچ چیز دیگه دیده نمیشد موضوع اصلی میتونه جالب باشه اگر مثل نویسندههای بزرگ نظیر ویکتور هوگو بزرگ علوی و چارلز دیکنز و... در ذکر جزئیات دقت و ریز بینی بیشتری به خرج بدید. موفق باشید متشکرم که انتقاد پذیر هستید
من وقتی داشتم کتاب رو میخوندم همش حس می
کردم نویسنده باید یه آدم عجول باشه که زود زود قضایا رو تعریف میکنه و میخواد به ته داستان برسه. انگار کسی بخواد خیلی مختصر یه قضیه رو تعریف کنه. در واقع جزئیات خیلی ضعیف بودن و توضیحی در باره ظاهر افراد و خصوصیات و حالات چهره وجزئیات محیط و تقریبا هیچ چیز دیگه دیده نمیشد موضوع اصلی میتونه جالب باشه اگر مثل نویسندههای بزرگ نظیر ویکتور هوگو بزرگ علوی و چارلز دیکنز و... در ذکر جزئیات دقت و ریز بینی بیشتری به خرج بدید. موفق باشید متشکرم که انتقاد پذیر هستید
با سلام کتاب به موضوع خوبی پرداخته است نویسنده باید یا از زبان راوی یا اول شخص داستان را ادامه میداد ولی مثل روزنامه و خبرگونه داستان را نوشت نویسنده دراین داستان انگار گزارش کارمینوشت بهیچ وجه شبیه قصه نبود این فن نگارش مطلوب نبود وسطای داستان مسئله روابط ایران و سوریه و مسایل ترکیه مطرح شد که بنظرمن اصلا لزومی نداشت و در آخرهم، که ناتمام ماند نویسنده درابتدای راه هست و امیدواریم باتمرین نوشتن به هدف دلخواهش برسد
نویسنده عامیانه نوشتن رو اشتباه متوجه شده به خیالش عامیانه و روان نوشته در حالی که شیوهی او بیانگر سواد کم نگارشی اوست و عیب دیگر داستان پرداختن زیاد به جزئیات غیر ضروری بود که نقش پر رنگی در روند داستان نداشت.. یه موضوع که انتقاد از ایشون نیست بگم که من نمیدونم وقتی نون ندارن بخورن چجوری زن دوم میگیرن
نگارشش ضعیف بود و غلط املایی داشت. یه قسمتایی از داستان هم با هم تناقض داشت، مثلا این که محمد کلی تلاش میکنه که سربازیش توی شهر خودشون باشه به این خاطر که کنار خانوادهاش باشه و خانوادهاش رو تنها نذاره، اون وقت بعد از سربازیش کلا خانوادهاش رو بیخیال میشه میره ترکیه و سوریه. در کل پسندم نبود