نقد، بررسی و نظرات کتاب مهرگان (سرگذشت آب و آتش) - بهار برادران

شنیدن نظرات و به ویژه انتقادات شما واقعا مفید خواهد بود و به بهبود جلدهای بعدی کتاب کمک خواهد کرد.
از طریق همین کامنت‌ها و پیج اینستاگرام با شما در ارتباط هستم.
پیشاپیش از توجه و وقتی که می‌ذارید ممنونم. 🙏🏻🌹

تشکر بابت اینکه حاصل زحماتتون رو رایگان قرار دادید.. این رمان موضوع جالبی داره اما نقایصی هم داره که نمیشه ازشون گذشت.. امیدوارم نقدپذیر باشید... اول اینکه توصیفات بسیار ضعیف تو رمان در مورد لباس مردان و زنان و وسایل عمارت‌ها (که الان در تمام موزه‌های برتر دنیا حرف اول رو میزنن) و خود عمارت‌ها (که هنوز هم راز ساخت بعضی ازشون کشف نشده و حیرت انگیزن) و غذا‌ها و نوشیدنی‌های دوران ساسانیان نشون دهنده ضعف اطلاعاتی نویسنده‌ی محترمه... اگه توصیفات این رمان رو با توصیفات غرور و تعصب آستین یا بلندی‌های بادگیر برونته مقایسه کنیم در حد صفره یا منفیه.. البته به هیچ وجه نمیخوام مقایسه کنم ولی اونا از تاریخ نداشتشون همچین توصیفاتی در مورد شخصیت‌ها و عمارت‌ها نوشتن در حالی که شما از تاریخ پربارتون تو هر توصیف فقط به حاشیه کنار روسری که یه بار آبیه و یه بار نارنجیه بسنده کردید و ما به هیچ وجه نمیتونیم شاهزاده‌ی بزرگترین امپراتوری اون زمان رو از لحاظ نحوه‌ی لباس و غیره مجسم کنیم... واینکه اصلا مشخص نیست رمان تاریخیه یا عاشقانه.. به نظرم شما بخش تاریخی رمان رمان رو کاملا فدای بخش‌های دیگش کردید.. زبان امروزی و فرهنگ امروزی کاملا در رمان مشهوده.. و ایرادات دیگه... امیدوارم نقد بر رمان رو بپذیرید.. ولی رمان موضوع عاشقانه خوبی داره که خوبیشه و مشخصه براش زحمت کشیده شده... بازم ممنون

سلام، باتشکر ازنویسنده عزیز، درباره کتابشون وهمچنین رایگان قرار دادن اون بی‌شک کار بزرگییست، چند تا نظر دارم که در ادامه ذکر میکنم، اول درباره فضاسازی وتخیل درباره اتفاقات وحوادث سیر بسیار قدرتمند هستید که در جذب خواننده بسیار موثر هستند، دوم درباره مسایل تاریخی درداستان هست که زیاد در جریان قصه عاشقانه قدرتمند ظاهر نشده، سوم درباره طرز برخورد وارتباط عاشقانه بین دوطرف گاهی اوقات خیلی قوی ودرحدقابل قبولیست ودر بعضی جاها خیلی این ارتباط بچگانه به نظر میرسه واون جدیتی که باید متناسب شان وموقعیت اشخاص باشه جدی گرفته نشده ودر حد انتظار نیست باتوجه به قوانین وفرهنگ کاخ نشینی، ونکته‌ای درباره شخصیت خسرو یاهمون پوریا شخصیتی سست هست، که اون جذابیتوجدی بودن در موقعیت خودش روبدرستی در داستان به چشم نمی‌خوره یا من خواننده این جوری برداشت کردم،، امیدوارم در ادامه این مجموعه زیبا موفق باشید تاحد فابل قبولی سیر داستان جذاب بود وخواهشمندم بیشتر از حوادث تاریخی در جریان داستان استفاده کنید چون من خیلی تاریخ رو دوست دارم با تشکر منتظر ابانگان هستیم موفق وموید باشید

سلام من تازه شروع به خواندن شدم اما چند تا نکته در نظرم بود که گفتم اطلاع بدم باز هر طور نویسنده مایل باشد.
نوع نوشتار در بعضی از جملات به اصطلاح خودمانی هست و گاهی اوقات کتابی، برای نمونه: منتظر بودید شب از راه برسه
منتظر بودین شب از راه برسه یا منتظر بودید شب از راه برسد
یکی از این دوجمله را جایگزین کنید بهتر است چرا که خواننده ارتباط بیشتری بر قرار خواهد کرد و اگر تمام جملات را به اینگونه _از دو سبک که یکی را انتخاب می‌کنید_نظم بدهید زیبا تر است.
دوم گاهی در یک جمله می‌توان چندین تا صفت یا هر چه شما می‌نامید رو بیان کرد برای مثال: دسته‌ای از مو هایم را زیر شنل بیرون می‌آورم و روی سینه‌ام قرار می‌دهم.
*دسته‌ای از گیسوان سیاهم (یا هر رنگ که هست) (البته از تشبیه هم می‌توانید در بیان نوع هم بهره ببرید) که همچون امواج دریا بودند (البته برای مثال هست) را از زیر شنلم (در این قسمت هم می‌توانید با شنل یک ترکیب وصفی یا اضافی بسازید تا اطلاعاتی در مورد شنل یا پوشش بیشتر بدهد) بیرون آوردم و...

سلام وخسته نباشید خانم برادران عزیز🌺میدونم نظر دادن درباره یک اثر مستلزم مطالعه کامل اونه. من حدودا دو سوم مهرگان رو خوندم و اونقدر منو درگیر کرد که دوست داشتم زودتر نظراتمو با شما در میون بذارم.
اول از همه ازتون قدردانی میکنم بابت انتخاب موصوع جدید و و داستانی تاریخی آمیخته با عشق که قطعا به دلیل پایه‌های تاریخی، شما تحقیقات و مطالعات زبادی در این زمینه داشتین و مطمئنا ور انتهای جلد سوم کامل به همه این موارد و گزارشات تاریخی موجود از شخصیت‌ها میپردازین. کتاب شما منو یاد "همسر پنهانی" که داستان زندگی اخرین دوشس رومانف هست میندازه که در اونجا هم نویسنده نیمی واقعیت و نیمی خیال ماجرای کتاب رو پیش میبره و در انتها خواننده دوست داره باور کنه همه کتاب واقعیت بوده.
مورد دوم اینکه میدونم شما تا حد تمکان سعی کردین نوشته‌ها بدون کلمات و عبارات پر تکلف باشه تا فهمش برای همه ساده بشه. اما بعضی جاها به فضای داستان ضربه زده و من خواننده رو از اون دنیا و زمان به حال حاضر میاره. پیشنهادی دارم که البته نظر شما به عنوان نویسنده کتاب ارجح هست. من دوستانی زرتشتی دارم و بسیار دیدم که گاهی به جای واژه سلام از واژه "درود" استفاده میکنن. شاید گاهی در بین دیالوگ‌ها استفاده از این واژه در عین حفظ سادگی متن به حفظ فضای داستان هم کمک کنه. از این دست تغییرات شاید در بازبینی کتاب مناسب باشه🌺

با سلام و خسته نباشید به نویسنده گرامی. داستان را خواندم و اگر اشکالی ندارد چند نکته درباره‌ی آن به شما بگویم.
اول این که پلات داستان جذاب و زیبا بود و باوجودی که یک داستان عاشقانه بود به جز چند مورد دچار کلیشه نشده بود.
نکته‌ی دوم زبان روایت داستان است. متاسفانه زبان داستان یک دست نیست و در جایی بسیار کتابی و جایی دیگر بسیار عامیانه می‌شود. دیالوگها هم همین مشکل را دارند و به ویژه این که با گوینده‌ی آن‌ها مطابقت ندارند. برای مثال کسی که ولیعهد ایران است و در تمام عمرش به جز چندبار از قصر خارج نشده و با مردم عادی ارتباطی ندارد بعید است از جملاتی مانند می‌خوامت و غیره استفاده کند.
و نکته‌ی سوم شخصیت پردازی داستان است. رفتار و گفتار شخصیتها چندان با موقعیت اجتماعی آن‌ها سازگار نیست و منطقی و قابل باور به نظر نمی‌رسد. برای مثال ولیعهد بیشتر به پسران لاابالی شباهت دارد که کار و دغدغه‌ای به جز پاییدن و همراهی دایانا ندارد و برای خواننده سخت است که او را در قالب بزرگترین مقام کشور ببیند.
و آخرین نکته این که به نظر من در بعضی جاها نویسنده با توضیحات گسترده و یک جانبه‌ای که ارائه می‌کند سعی در تحمیل عقاید خود به خوانندگان دارد و اجازه نمی‌دهد خواننده خودش به این نتیجه برسد.
امیدوارم از صحبتهای بنده به عنوان مدرس ادبیات دلگیر نشده باشید و صرفا آن را گامی در جهت بهتر کردن داستانهای بعدی ببینید. بی‌صبرانه منتظر جلدهای بعدی این کتاب هستم.

با سلام و خسته نباشید قطعا نگارش یکی از سخت‌ترین کارهاست و امیدوارم نقد من باعث دلسردی نویسنده نباشد از نظر من نگارش داستان اصلا قوی نبود یعنی من در همان ابتدا از ادامه مطالعه دلسرد شدم لکن ترجیح دادم برای نوشتن نقد تا پایان داستان ادامه دهم تصویر سازی و دیالوگ‌ها بسیار سطحی بودند گویی که یک رابطه عاشقانه قرن بیست و یک را تنها با نامهای خسروانوشیروان و کیقباد و سایرین بخواهیم به زور به قرن پنجم میلاد نسبت دهیم جملات کلیشه‌ای و تکراری مثل دستم را روی قلبم گذاشتم یا سرم را به چپ و راست حرکت میدم بسیار زیاد استفاده شده بود حتی شعری که سروده شده بود یک شعر نو بود که قطعا در آن زمان وجود نداشته تنها نکته جالب در داستان وجود پیرزن و عمارت عجیبی بود که آن‌ها هم در نهایت بهشان آنطور که باید پرداخته نشد. امیدوارم در جلد بعدی داستان شاهد روایت بهتر و جذاب تری باشیم
با آرزوی موفقیت

با سلام و سپاس فراوان، انتشار چنین کتابهایی بسیار در راستای بالابردن دانش تاریخی مفید هستند بویژه که در قالب داستان و رمان بیان شوند، و امیدوارم که در بیان مسایل و فرهنگ و سنتها و وقایع تاریخی دقت و امانت رعایت شده باشد و بدون تعصبات دینی و مذهبی و حتی فرهنگی این کار صورت بگیرد.
من هنوز کتاب را تمام نکرده‌ام اما ضمن تشکر از کار بسیار زیبای شما در مورد شخصیت و اسم واقعی دایانا پرسش داشتم که ایا این شخصیت واقعی بوده و همچین رابطه‌ای بین پوریا و شخصیتی با نام دایانا وجود داشته؟ و اینکه واقعا ایا پوریا نام واقعی خسرو بوده؟ در مورد اینکه اشاره به چهار همسری کورش بزرگ شده بود من بسیاری منابه دیدم مبنی بر اینکه ایشان تک همسری بودن و همسرشون کاساندان نام داشتند، البته در چند منبع از کتابهای نویسنده‌های خارجی به اینکه ایشان چند همسر داشته‌اند اشاره شدهکه به نظر من خیلی درست نمیاد! ایا شما منبع قابل اعتمادب در رابطه با ذکر این نکته که کورش چهار همسر داشته‌اند دارید؟ برای اطلاعات بیشتر ممنون میشم این منبع رو عنوان بفرمایید.
باز هم سپاسگذار از این کار عالی و گیرا

نثری روان وبی تکلف دارد. داستانی بسیار زیبا و بسیار جذاب دارد. به راحتی خواننده را به سمت خود میکشد و تا پایان داستان با اتفاقات غیر منتظره و هیجان انگیز همراهی خواننده را حفظ میکند. قسمتی از تاریخ ایران باستان را نیز روایت میکند به طوری که سنگینی تاریخ را ندارد و آن را شیرین جلوه میدهدو خواننده را ترغیب میکند تا به مطالعه تاریخ بپردازد. به نظر من قلم نویسنده بسیار توانا و دلنشین است. و نیز این رمان اطلاعاتی را راجب ادیان مختلف در اختیارمان قرار میدهد که باعث میشود نسبت به دین اسلام و درستی آن و برتری آن بر سایر ادیان ایمان بیشتری پیدا کنیم. تا به حال رمانی بااین جذابیت داستان ودر عین حال بااین اطلاعات گسترده در زمینه‌های مختلف نخوانده بودم. از نویسنده بسیار متشکرم.
در عین حال به نظرم به این نکته بد نبود توجه شود که در زمان‌های قدیم گفتگوی محاوره‌ای مردم کتابی بوده

سلام، خیییییلی ممنون ازکتاب خوبتون.. فضاسازی وقوه‌ی تخیل شمادراین کتاب واقعاستودنیه به طوری که خواننده کاملامیتونه همزادپنداری کنه وخودشوجای شخصیت هابذاره، بیان شمابرای عشق پاکی که بین دایاناوپوریاوجودداره وعالی بود.. فقط آخرداستان (البته برااین جلدچون من نمیدونم قراره چه اتفاقی بیفته) غیرقابل درکه چون پوریایی که به کیقبادمیگه یادایاناملکه‌ی من یامن پادشاهیونمیخوام یامثلامسٱله‌ی ایرانی نبودن دایاناکه براش اصلامهم نبوده وفقط خوددایانارومیخواس یا... خیییییلی دورازذهنه که دایاناروول کنه.. به نظرمن یجورایی زیرسوال بردن یه عشق پاکه وغیرقابل درک.. (البته این نظر یه نویسنده‌ی کوچیکه😊) همه چیزکتاب عااااالی بودومن واقعابه شماتبریک میگم وامیدوارم نسخه‌های بعدی سریع ترچاپ بشن (دایاناوپوریام به خاطرلیاقتشون برای داشتن معنای واقعیه عشق به هم برسن😊) ان شالله خییییلی موفق باشید

ضمن عرض خداقوت به خانم برادران🌹با اینکه من ترتیب کتاب‌ها را رعایت نکردم و اول آبانگان رو خونوم از خوندن کتاب مهرگان بسیاااار لذت بردم خیلیییی زیبا و دلنشین بود چنان مجذوب داستان بودم که به سختی کتاب را کنار می‌گذاشتم. قسمت آخر داستان و لحظه‌ی خداحافظی دایانا با مدرش فوق العاده بود کلی اشک ریختم با خوندنش، کتاب آبانگان هم واقعا عالی بود، کاش دایانا واقعا اون طور که در هر دو داستان دختر عاقل و فهمیده و با سیاستی معرفی میشه می‌بود اما کارهای نسنجیده و رفتارهای احساسیش همه رو به دردسر می‌اندازه، موندم چطوری همه بهش می‌گفتن خیلی عاقلی، به هرحال دختر سرزنده و مهربانی بود، داستان کتاب بسیار روان و توصیف‌ها واقعا زیبا بیان شدند
منکه ار خوندن هر دو کتاب بسیار لذت بردم و پیشنهاد می‌کنم دوستان علاقه مند بخونن و لذت ببرن.

سلام خانم برادران خوبین؟
امیدوارم همیشه موفق باشید⁦❤️⁩
در ضمن سال جدید رو هم پیشاپیش بهتون تبریک میگم🙃😅 امیدوارم سال جدید براتون پر از موفقیت باشه💝
من سیزده سالمه و از خوندن این کتاب خیلییییی لذت بردم و چیزی که میخواستم بگم این بود که واقعا مایه افتخار است که هنرمندی مثله شما نظر کسانی که کتابش رو خوندن واسش مهم هست و من واقعا از این که پاسخ سوالات دوستان عزیز رو با حوصله و دقت فراوان جواب دادید لذت بردم خیلی ممنون⁦♥️⁩⁦
سوالی که داشتم این بود که شماداخل چندتا از کامنت هاتون در سالهای اخیر گفته بودید که یه کتاب تاریخی در زمان هخامنشیان قرار هست که منتشر کنید ممنون میشم نام کتابتون رو بگید⁦☺️⁩
با سپاس فراوان و خسته نباشید ویژه🌈✨
آتنا کریمی هستم از تهران

سلام
کتاب رو در کمتر از دو روز خوندم و ذهنم کماکان درگیر آن است.
من رو مقداری یاد فیلم‌های تاریخی کره‌ای نینداخت که تاریخشون رو در میان روابط عاشقانه برای مردم مطرح میکنند. و خب دیدیم که به خوبی هم جواب گرفتن. طوری که کل مردم دنیا فیلم‌های کره‌ای رو دنبال میکنند.
در بسیاری از بخش‌های کتاب به خاطر تصویر سازی خوب واقعا صحنه‌ها مجسم میشه در مقابل انسان.
با توجه به اینکه مطالعه‌ای در خصوص ایران زمان خسرو انوشیروان داشتم برام جالبه که ببینم نقش دایانا در قسمت‌های بعد چه طور برای رسیدن ایران به اون عظمت کمک کننده هست.
البته واقعا امیدوارم در قسمت‌های بعد و بحث‌های مذهبی دایانا رو مسیحی معرفی نکنه، چون این کلیشه که مسیحی‌های خوب در کنار ایرانیان بودند رو تکرار میکنه که خب خیلی هم رنگ واقعیت نداره در طول تاریخ.

کتاب مهرگان (سرگذشت آب و آتش): اول مهرگان دوم آبانگان و سوم آذرگان. دورانی طلایی از تاریخ کشورمان که در قالب داستانی عاشقانه به تصویر کشیده شده است و گذری بر آیین ایران باستان است.

ضمن تشکر از زحمات نویسنده، چند فصلی از این کتاب رو مطالعه کردم ولی حس نمی‌کنم مشغول خواندن کتاب تاریخی هستم. انگار مشغول خواندن کتابی که در دنیای مدرن اتفاق افتاده هستم فقط اسمها قدیمی هستند، حتی دیالوگها به طرز مشهودی عامیانه هستند. معمولاً رمان تاریخی روایتگر تاریخ هست که با چاشنی ماجرای عشقی همراه شده ولی این کتاب کاملاً برعکس هست. در واقع کل داستان بر اساس یه عشق نخ نما شده شاهزاده و دختری اشراف زاده است. کمتر از حد توقع من بود. در ضمن چرا هیچ توصیفی از دنیای آن زمان نیست و خیلی کلی عنوان شده. هیچگونه اطلاع رسانی تاریخی به دردبخوری توی این کتاب حس نمی‌شه. فقط تمامش می‌کنم چون شروعش کردم.

بعد از خوندن این کتاب مدتی به خودم مهلت دادم که در آخر بتونم نظر منصفانه‌ای نسبت به اثر بدم. این اثر بیشتر از اینکه یک نوشته‌ی موفق باشه، یه سریال موفق بود، کشش سریالی داشت و داستان ش کلیشه‌ای بود که در سریال‌های کره‌ای دیدیم. عاشق شدن، منع شدن، قهر کردن، آشتی کردن و... حتی فضای دربار و خیانت برای کشتن ولیعهد و... دوستانی که این کتاب رو عالی عنوان کردن، از کتاب خوندن فقط قسمت فان اون رو میخوان و قطعا با خوندن این اثر به مطلوب شون میرسن. منم از خوندن ش لذت بردم اما نمی‌تونم بگم اثر قوی بود. برای اوقاتی که از کتاب خوندن خسته هستید و همزمان کاری جز کتاب خوندن نمی‌تونید انجام بدید توصیه میشه.

داستان عشقی قشنگی داشت ولی چون سبکش تاریخی بود متاسفانه از نظر محتوای تاریخی خیلی ضعیف بود برای همین من فقط یک ستاره دادم من هم زمان رمان صوتی ربکا رو گوش میدادم توصیفاتش از یک عمارت معمولی فوق العاده بود جناب نویسنده عزیز اگر این دیدگاه منو می‌خونی بدون توصیفات شما از با عظمتترین دوران پادشاهی ایران به قدری بی خاصیت و ضعیف بود که وقتی می‌خوندم که دایانا و پوریا از این قصر وارد قصر دیگه میشدن فکر میکردم از یک دخمه وارد دخمه دیگه میشدن هیچ گونه توصیفی از قیافه آدمها و مکانهایی که در آن‌ها زندگی میکردند نبود وآدم نمیتونست با داستان و شخصیتهاش همزاد پنداری کنه

خانم برادران من این کتاب رو واقعا عجیب دوستش دارم و ازتون ممنونم فقط یه سوال این کتاب چقدرش به حقیقت نزدیکه من اونقدر وابستش شدم که برای اینکه یکم از یادم بره باید یک یا دوروز نخونمش ازتون خاهش میکنم ادامش بدید البته من هنوز مهرگان رو دارم میخونم ا میشه جوابامو بدید و بگید که این کتاب نزدیک به واقعیت من خیلی ناراحتم به خاطرش لطف کنید و بگید اخرش خوب تموم میشه و اگر این طور نمیشه بگید تا دیگه نخونمش شما واقعا ذهن زیبای دارید امید وارم همیشه زندگی تون بوی انار و نارنج بده با سپاس و اطفا بگید دایانا اسمش در اینده چی میشه

خیلی از خوندش لذت بردم واقعا جذاب بود میتونم به جرعت بگم تنها کتاب عاشقانه‌ای بود (کتاب زیاد خوندم و ببشتر خارجی) که اینطور من رو تحت تاثیر گذاشت.
فقط برام عنیبه که چرا چنین کتاب خوب و با پتانسیل بالایی معروف نشد؟
و اینکه‌ای کاشک دو جلد بعدی رو هم رایگان میگذاشتید چون شاید خیلی‌ها نتونن بخرن (به دلایل مختلف مثلا من پدرم به این پرداخت‌هایی که توی برنامه هاست اعتماد نداره و نمیزاره بخرم میگه برو کتابشو بخر منم هرچی گشتم کتاب رو پیدا نکردم!)
در کل برای زحماتی که برای این کتاب کشیدید ازتون تشکر میکنم امید وارم کتابتون معروف بشه:)

کتاب مهرگان بسیار زیباست و من از همین جا بی نهایت از خانم برادران تشکر می‌کنم.
خیلی از نظر‌هایی که درمورد این کتاب خواندم مثبت بود و همین نشان می‌دهد چقدر نویسنده در نوشتن این کتاب خوب عمل کردن، اما من می‌خوام ایراد‌هایی را هم بیان کنم؛ از نظر من شخصیت دایانا باید قوی تر توصیف می‌شد، اینکه بعد از اتفاقاتی که بین او و پوریا افتاد به راحتی پیش شاهزاده برگشت باعث شد که من به شخصیت دایانا شک کنم، علاوه بر این اگر دایانا شخصیت سرزنده تر و گرمتری داشت فکر می‌کنم بیشتر از رمان لذت می‌بردم. همچنان از خانم برادران بابت این اثر زیبا ممنونم.

مورد دوم اینکه بسیار سپاس گزارم از اینکه سعی کردین به رسوم و تاریخ در جای جای کتاب بپردازین. مواردی مثل آیین جشن مهرگان، فلسفه اون، خان مهرگانی و لباس‌هایی که در اون پوشیده میشه. در جایی از کتاب در باره اتشکده قصر واژه‌ای رو به کار بردین که من متوجه نشدم آیا اسم اون آتش مقدس هست و یا اسم اون مکان. شاید بد نباشه گهگاهی برای موارد اینچنینی پی نوشت بدارین و توضیحاتی رو در پاورقی بر اساس مطالعاتتون بیارین تا ما هم بتونیم مطالب بیشتری از مطالعات شما یاد بگیریم. یا موردی مثل شربت و گیاه "هوم" و موارد اینچنینی.

ایده جالبیه داستان کتاب. ولی می‌خوام یه ایراد بگیرم که فقط برای این کتاب نیست. خیلی از نویسنده‌های جوان این ایراد رو دارن و اون "داستان گرایی" هست! این باعث می‌شه که به خیلی از جزئیات توجه نشه هم برای نویسنده هم برای خواننده. جزئیاتی مثل شخصیت پردازی یا پیرنگ داستان. این داستان گرایی به مرور باعث دور شدن خواننده‌ها از خوندن "کتاب‌های خوب" میشه که اصلا خوب نیست. البته من اصلا منظورم این نیست که این کتاب خوب نیست فقط تنها ایراد اینه که به بعضی جزئیات باید بیشتر توجه می‌شد... مثلا شخیت پردازی. سپاس. موفق باشید♥

به عقیده‌ی من این سبک داستانی علاوه بر اثبات تمدن و فرهنگ کهن ما ایرانیان حتی به خودمون میتونه مارو از اکاذیب باورهای غلط و نادرست خودمون به سمت حقیقت تاریخ چند هزارساله، نقاط قوت و حتی ضعفهای ما آگاه کنه تا با واقع بینی بیشتری از نیاکانمون با اونها مواجه بشیم.. کتاب مهرگان در کنار نقاط قوتش به عقیده‌ی من اگر تمرکز خودش رو بر روی دیگر اشخاص داستان هم بیشتر میگذاشت موفق تر میبود.. و اما آخرین نکته اینکه دیالوگهای دخترانه و حاشیه‌ای نسبتا زیادی داره که اگر نبود هم خللی به داستان وارد نمیشد.

سرکار خانم برادران،
سپاس از موضوع جذابی که انتخاب کردین و شیوه روایت تاریخ آنهم به صورت رمان. بسیار شیرین و گیرا بود هر دو کتاب شما.
فقط دو نکته: ۱_ عباراتی چون " نفسم رو بیرون دادم "، " سرم رو به چپ و راست تکان دادم " بسیار در داستان شما تکرار شده و این به ارزش نگارش شما لطمه وارد میکند. ۲_ فرمودین اواخر دی و اواسط بهمن، کتاب آذرگان منتشر میشود، آیا این اقدام صورت پذیرفته یا خیر؟ و اینکه آیا در کتابراه به اشتراک گذاشته میَشود یا نه؟

موضوع کتاب بسیارعالی وجذاب هست به نوعی تلفیق تاریخ وواقعیت باتخیل نویسنده، که این خودش یوقتایی ذهنت روقلقلک میده وجذابترش میکنه، بنده باوسواس زیاداین کتاب روبرای خواندن انتخاب کردم چون خیلی به تاریخ علاقه‌ای نداشتم ولی این کتاب باعث شدبرم وسرچ بزنم وبخوام بیشتر درمورد انوشیروان ساسانی مطالعه کنم وحس کنجکاوی درمن بوجوداورد، دراخراینکه واقعا ارزش وقت گذاشتن روداره وبه دوستان پیشنهادمیکنم ازدستش ندن، خسته نباشیدمیگم خدمت نویسنده عزیزوخلاق این کتاب👏👏

بسیار خوب بود. به راستی کمبود چنین داستان‌هایی از ایران باستان در ادبیات جدید ما نمایان است. صحنه‌ها به خوبی به تصویر کشیده شده‌اند. احساسات نیز خیلی خوب بیان شدند. برخی جملات تکراری وجود دارد که میتواند در ویرایش‌های بعدی توسط نویسنده‌ی توانای داستان اصلاح شوند. در کی داستان خوبی بودو مشخص است که نویسنده مطالعه‌ی خوبی در همه‌ی زمینه‌های مربوط به این داستان داشته‌اند. برای ایشان آرزوی موفقیت دارم. منتظر قسمت‌های بعدی داستان هستم.

خانم برادران
من کتاب شما خیلی وقت پیش خونده بودم
من در حال نوشتن داستانی هستم از زمان پادشاهی خسرو انوشیروان
طبق تحقیقاتی ک انجام دادم فهمیدم فقط سه پسر
داره
و دختر نداره
درسته؟
خواستم از شما خواهش کنم ک توی این را منو کمک کنید
یک سوال دیگه من چطور می‌تونم
برای قسمت‌هایی از رمانم
از زبان باستانی اونا استفاده کنم
سایت‌های زیادی رو گشتم
اما ثمره‌ای نداشت
حتی اگه شما هم اطلاعی ندارید
به منی ک اول راه نویسندگی هستم و سن کمی دارم
از تجربه هاتون بگید

به نظرم عاشقانه این کتاب زیادی آبکی بود و نویسنده نمیتونست منو راضی کنه که بعد از واقعه آذرگان چطور دایانا باز هم پوریا رو بخشید. از دید من فقط دایانا برای این دوست داشتنش تلاش می‌کرد و یه حماقت بود کارش. پوریا هم از کل توانش برای ابراز علاقه و اثباتش هم استفاده نکرد. من راضی نشدم حداقلش. خوشم نیومد. دایاند عقاید خوبی در رابطه با جنسیت داشت. می خواست که قوی باشه ولی در نهایت یه آدم ضعیف بود همین باعث شد که از این شخصیت خوشم نیاد...

این کتاب گر چه میخواهد تاریخ و داستان عاشقانه را در بیامیزد اما موفق نبود به نظر میرسد داستان عاشقانه کوچه خیابونی امروزی رو فقط با اسامی ایران باستان بیان کرده، تاریخی هم که بیان کرده فقط در حد دو سه صفحه ویکیپدیا هست. چیز زیادی هم از فرهنگ اون زمان ارایه نمیدهد مگر حجاب و تعصب ولیعهد و از همه بدتر ولیعهدی پادشاهی بزرگ چون خسرو انوشیروان رو انتخاب کرده که پادشاه بسیار بزرگی بوده و نویسنده اصلا نتوانسته چنین پادشاهی به تصویر بکشد حتی خرابش هم کرده

وای من این کتاب رو خیلییی دوست داشتم برام خیلی عجیب بود که چطور نامش رو کمتر شنیدم و یا چرا رایگانه!حقیقتا خانم برادران قلم خیلی خوبی دارند برخی بخشهای داستان و توصیف‌های دقیقش و همینطور فراز و نشیبهای حساب شده‌اش شگفت زده‌ام می‌کرد. و پایانی که شاید درست‌ترین پایان بود. به سختی کتاب رو کنار میذاشتم. حتما این کتاب رو بخوانید حرفهای زیادی برای گفتن داره. و انگار همیشه این زنها هستند که باید از پاره‌ای از وجودشون بگذرند!

عالی! درباره دوران باشکوه ساسانی غرض ورزی‌ها و تخریب‌های بسیاری از جانب برخی امت گرایان (چون شریعتی) تا مارکسیست‌ها توده‌ای شده که کتاب‌های این چنین واقعا مفید هستند و حقیقت آن دوره دادگری را نمایش می‌گذارد. از جمله حکومت مذهبی بود و دست مغ ها... همه ساخته ذهن دشمنان ایران بوده و هیچ مورخی از طبری تا گیرشمن روح شان خبر نداشته و بعد از امثال شریعتی و تبلیغات توده این افتراها رواج یافت! یعنی ۵۰ سال هم نمیشه عمر آن افتراها!!!

کتاب خیلی خوبی بود، با تشکر از نویسنده محترم. ممنونم که اجازه نقد کتاب رو دادین. موضوع کتاب عالی بود ولی در خیلی از قسمت‌ها، مکالمه بین افراد خیلی طولانی بود که باعث میشد فرد گوینده رو گم کنم و مجبور بشم به عقب برگردم یا اینکه کلا از مکالمه‌ها عبور کنم.
دوست داشتم ظاهر افراد و لباسشون دقیق تر توصیف میشد که بتونم تصویری ازشون در ذهنم داشته باشم. مثلا هیچ تصوری از ملکه ندارم.
امیدوارم زودتر بتونم جلو دوم رو بخونم.

ضمن عرض سلام و درود خدمت نویسنده محترم
امیدوارم که همواره شاد و پیروز باشید
بنده به عنوان شخصی که در تمام طول دوران تحصیل از تاریخ و کتاب‌های تاریخی کاملا فراری و بیزار بودم این کتاب رو به تمامی دوستان پیشنهاد می‌کنم
تصویر سازی و شرح محبت در کلمات کار بسیار سخت و پیچیده‌ای هست که نویسنده به بهترین نحو به این جزئیات پرداخته اند
واقعاً تبریک میگم به قلم روان و سلیس و گیرای شما
سپاس بابت زحماتتون
موفق باشید

😍😍😍🤩بااور میکنید من عاشق تاریخ شدم؟؟؟ خیلیا
ممنونم ازتون خانم نویسنده فقط اگه میشه سوالمو پاسخ بدید تو جلدای بعدی هم داستان همون زن قصه گو بیان میشه؟ میخوام بدونم تو دو جلد بعدی مشخص میشه زن قصه گو کی هس؟
و این که یه سوال خیلیییی مهم خواهش میکنم اگه میدونید بگید ذهنمو مشغول کرده جاییم جوابشو پیدا نکردم خسرو انوشیروان اسم واقعیش واقعا پوریا بوده یا خودتون اضافه کردید🤔🤔

باسلام نگارش و توصیفات خوب بود البته من درمورددین زرتشت اینقدراطلاع ندارم نمیدونم دیدگاههادرست بودیانه البته پرداختن به این بحثهابرای یک داستان عشقی کمی جای سوال داره!کلاوقتی درموردیک آئین صحبت میشه بایداطلاعات جامعی داشت نمیدونم خانم نویسنده این اطلاعات روداشتن یابیشترنظرشخصیشونه؟پایان داستان خیلی تاثربرانگیزبودمن باتوجه به نظرات خوندم اماکاش نمیخوندم به نظرم رواعصاب بود

ایده‌ای اصلی داستان زیباست اما این کتاب میتونست خیلی بهتر باشه. منطقی تر قابل درک تر و کمی بیشتر قابل باور. به عنوان مثال در تمام داستان بر مهارت شمشیر زنی دایانا تاکید هست به قدری که به عنوان محافظ انتخاب میشه اما در عمل بسیار ضعیف و ناکارآمد تصویر شده به حدی که حتی برای نجات خودش (وقتی که به عمارتشون حمله میشه) هم نمیتونه حتی برای چند دقیقه بجنگه با اینکه شمشیر داره.

سلام مرسی از کتاب خوبتون. من خیلی باهاش ارتباط برقرار کردم به خصوص که شخصیت اول داستان همسن من بود. اما به نظرم موضوعش دغدغه‌ی نوجوان امروز نبود و بعضی جاها از چارچوب اسلامی و شرع خارج می‌شد که برام آزار دهنده بود.‌ای کاش با یک تیر دو نشان میزدید و ضمن آشنا کردن مخاطبان با ایران باستان راهنمای خوبی برای اینگونه روابط و اینکه نباید قدم رو در رابطه با نامحرم از حدی فراتر گذاشت، می‌بودید. متشکرم

کتاب راه ممنون بابت جشنواره بهاره وکتاب‌های قشنگی که رایگان قرار دادی بی‌نهایت سپاس درود بر شما موفق باشید

من واقعا از خواندن این داستان لذت بردم، در هر لحظه از لحظاتی که توسط نویسنده نگاشته بود خودم را در آن فضا تصور میکردم و خوب ارتباط گرفتم.
این سری کتاب را با توجه به نگاه و نظرات خوانندگان انتخاب کردم و اصلا پشیمان نیستم.
ای کاش میشد فیلم یا سریالی از این آثار ساخته بشه چون واقعا گیرایی خاصی دارند.
امیدوارم نویسنده این اثر پایدار و سرزنده باشند.

امتیاز برای رمان بدون هیچ تعارفی صفره ولی در تخریب فرهنگ پیش از اسلام پنج نمیگم مشکلی در ان دوران نبوده ولی هدف این نویسنده نوشتن رمان نبوده تنها ویژگی‌های منفی اداخر ساسانی رو چندین برابر بزرگتر در ذهن خواننده به تصویر میکشون پارواز این فراتر کتاب اوستا رو که یک کتاب اسمانی است و از اون مهم تر اهورا مزدارو داستان سرایش به نمایش میزاره حالم از هرچی پاچه خواره به هم میخوره

سلام
به نظر من بعضی از صحنه‌های آخر داستان برای خواننده تکراری شده بود. و برای بیان تاریخ این همه مطالب عاشقانه احتیاج نبود.
و تعداد صفحه‌ها کمی زیاد بود، آدم از توصیفات زیاد و مطالب بیهوده خسته میشه.
قرار نیست با تموم شدن داستان، خواننده پشیمون باشه بابت وقتی که برای این کتاب گذاشته... بلکه باید در حین خوندن مطالب از انتخاب کتاب
و زمانی که مصرف می‌کنه راضی باشه.

این نکاتی که نوشتید تاریخ ایران رو بیان نمیکنه. این تاریخ ایران نیست.‌ای کاش اسمی از ساسانیان و... نمی‌اوردید خانم برادران. خواهشا مطالعاتتون رو درباره ایران باستان بیشتر کنید و واقعیت رو به تصویر بکشید. البته باعث خوشحالیه که مردم تاریخ نمیخونن و شما توی این رمان تاریخ رو هم ذکر کردید ولی خواهشا درست و واقعی‌اش رو به مردم نشون بدید. از رمان هم کم و بیش خوشم اومد.

با تشکر از نویسنده محترم. خیلی خوب تونسته بود خواننده رو با خودش همراه کنه وراغب به ادامه داستان یه جاهایی ش کش داده شده بود ولی ضعف داستان به حساب نمی‌اومد آدم احساس می‌کرد که یه فیلم خوب با یه جاهایی هیجانی می‌یبنه ولی حیف که از لحاظ من آخر خوبی نداشت اگه آخرین لحظات پایانی غیر منتظره پیدا می‌کرد عالی میشد. با آرزوی موفقیت برای شما نویسنده محترم

سلام و درود اول به عوامل سایت وویای کتابراه که در این کانفسای بد اقتصادی کار فرهنگی بسیار زیبایی رو انجام می‌دیپ یه درخواست اگه میشه قیمت کاتبا رو کمتر کنید می‌دونم ارزش اونا خیلی از این مبالغ زیادتره دوم از نوسنده کتاب خانم برادران ونتشر تشکر که واقعا قلم وبیان شیوایی دارن این رمان جزو محدود رمانهایی هست که واقعا به دلم نشست درود وسپاس

رمان بسیار جذابی هست یه جاهایی واقعا فکر میکردم دارم فیلم میبینم این قدر توصیفات عالی بودن این کتابو به کسانی که میخوان از خوندن یه رمان خوب لذت ببرن پیشنهاد میکنم به خصوص که در یه بستر تاریخی روایت میشه و داریم با احساسات و افکار آدمایی که قرن‌ها قبل زندگی میکردن رو به رو میشیم اونو از رمان‌های دیگه متمایز میکنه با سپاس از خانم برادران

سلام خسته نباشید خداقوت زبانم قاصر است از توصیف خوبیهای کتاب خیلی جذاب بود هرفصل ان قافلگیرانه بود و غیرقابل پبش بینی واقعا توانایی نویسنده قابل تقدیر است من زیاد اهل مطالعه کتابهای غیر علمی نیستم با این حال این کتاب را در عرض 3 روز تمام کردم احساس میکنم وقتم تلف نشده چیزهایی اموختم که فکر میکنم سالها تشنه‌اش بودم. با ارزوی موفقیتهای روزافزون

من کتابهای تاریخی رو خیلی دوست دارم مخصوصا رمانهای تاریخی و به جرات میتونم بگم بعد از کتابهای مسعود بهنود این کتاب از معدود کتابهایی بود که خیلی منو جذب کرد داستان پر کشش زیبا و جالب بود و من واقعا نمیتونستم صبر کنم برای فهمیدن پایان داستان. تبریک میگم به نویسنده محترم این کتاب. دست مریزاد. منتظر ادامه ماجرا و کتابهای بعدی شما هستیم.

اگر انتقادی شد به این دلیل بود که اگه یه چیزایی اضافه میشد... میتونستیم رمان رو یک شاهکار قلمداد کنیم... ولی با این حال خیلی پیشرفته تر از بقیه رمان‌های ایرانی بود... نقد و تحلیل و اظهار نظر مال آثار خوب و فاخره... به نظرم این رمان به خوبی لایق نقد و اظهار نظره... ما هم مثل بقیه منتظر جلد دومیم.. ممنون هم به خاطر رمان و هم به خاطر درک و روحیه‌ی انتقاد پذیری...

سلام، کتاب خیلی خوبی بود، آشنایی با تاریخ کشورم کنار یک داستان عاشقانه واقعا جذاب بود، فقط احساس می‌کنم بخش عاشقانه داستان خیلی بست پیدا کرده بود و خواننده رو کمی از حال و هوای اون دوران دور می‌کرد، این موضوع اواخر کتاب بیش‌تر به چشم میومد، با این حال خوشحالم که این کتاب رو خوندم و بی‌صبرانه منتظر آبانگان و آذرگان هستم
با تشکر ویژه از کتابراه و نویسنده‌ی محترم

واقعا خیلی ممنون از کتابی که نوشتید. کتاب خیلی قشنگی بود. من از خوندنش لذت بردم. از شما هم خواهشمندم که هرچه زودتر جلد بعدی رو بنویسید. خیلی مشتاقم که ببینم ادامه‌ی ماجرا این دختر و پسر چی می‌شیه. به نظر میرسه که ادامه‌ی داستان خیلی جالب تر از جلد اول هست. پس لطفاً هرچه زودتر بقیه‌ی جلد‌ها رو هم به پایان برسانید و اونو منتشر کنید. ممنون