زندگینامه شهید مجید خادم رو خوندم زندگیاش زیبا بود شهادتش زیباتر فقط ایکاش نویسنده رو پیدا کنم و ازش بپرسم منظورش از این دلنوشتههای مالخولیائی بین قسمتهای داستان چی بود؟
منکه مجبور بودم اون قسمتها رو نخونده رد کنم از همه بدتر اینکه اون قسمت آخر داستان که بعداز تشییع جنازه بود چی بود؟
موضوع چی بود؟ آخرش چی شد؟ چه کسی و چرا بازداشت شده بود؟
چه ارتباطی با زندگینامه شهید داشت؟ (البته بجز تشابه اسمی با شهید)
خلاصه که دلنوشتههای نویسنده رو مخ بود ولی بعداز تشییع جنازه که داستان آخر چرت و پرت بود
انگار نویسنده برای خودش یا نزدیکترین اطرافیانش نوشته. یا باید خیلی خیلی علاقمند به خواندن این سبک کار باشی یا به نویسنده و یا به شخصیت شهید کتاب که بهت بچسبه واقعا. وگرنه برای خوندن در خلال دقایق روز زیاد توصیه نمیکنم. خداقوت
این کتاب فوقالعاده است. نویسنده مسلط به نشانه شناسی و روایت شناسی هستند و اصلا به مخاطب کم دانش پیشنهاد نمیشه. کسانی که رمان رو متوجه نمیشوند ایراد از سطح دانش ایشان است.
منکه مجبور بودم اون قسمتها رو نخونده رد کنم از همه بدتر اینکه اون قسمت آخر داستان که بعداز تشییع جنازه بود چی بود؟
موضوع چی بود؟ آخرش چی شد؟ چه کسی و چرا بازداشت شده بود؟
چه ارتباطی با زندگینامه شهید داشت؟ (البته بجز تشابه اسمی با شهید)
خلاصه که دلنوشتههای نویسنده رو مخ بود ولی بعداز تشییع جنازه که داستان آخر چرت و پرت بود