نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی کیمیا خاتون - سعیده قدس
3.8
163 رای
مرتبسازی: پیشفرض
سمیرا نصیرپور
۱۳۹۹/۷/۲۱
126
از نظر من این کتاب فقط از دیدگاه شخصی که از اصل روابط بین مولانا و شمس اطلاع نداشته نوشته شده. و نشون میده که دیگران از بیرون چه فکری میکردن. درباره کیمیا و اینکه چه شد هم نه من و نه هیچکس دیگهای اطلاع دقیقی نداره. فقط این رو میتونم با اطمینان بگم که ملت عشق زبان گویاتر و قابل باورتری داشت. این کتاب انگار از زبان دختری خام و خیال پرداز گفته شده. گذشته از همه اینها هرجا که توجه بیش از حدی وجود داشته باشه حسادت دیگران رو برمی انگیزه و همچنین مشکلاتی که بعدش پیش میاد. در تاریخ مسائلی که بر سر حسادت بوجود اومده بسیار زیاده. در مورد شمس هم واقعا این کتاب لفظ بدی از قبیل پیر پینه پوش و... رو بکار برده که انگار نویسنده هیچ اطلاعی از مثنوی مولانا و غژلیات شمس ندارن. فقط یک مثنوی هفتاد من رو که بخونن متوجه میشن که تصورشون راجع به شمس اشتباهه. شمس فقط یک نفر رو تونست پیدا کنه تا گنجایش داشته باشه که شمس عقایدش رو بهش آموزش بده و اون مولانا بود. و در نهایت فکر میکنم همه قبول دارن که من وجود ندارد و همه اوست.
گویا این کتاب جهت تخریب شخصیت والای شمس نوشتە شدە است، پیشنهاد ازدواج شمس ازکیمیا را بیشرمانە توصیف نمودە، گویا نویسندە از فرهنگ و اداب و رسوم ان زمانە هیچ گونە اطلاعی نداشتە، در عصر ما ازدواج مردی 60 سالە با دختری 20 امری قبح و زشتی از دیدە ما بودە، چرا؟ چون ذائقە و مزاج و فرهنگ مردم عصر کنونی اینگونە اقتضا نمودە، ولی ازدواج یا پیشنهاد چنین ازدواجی در عصر شمس و مولانا نا هنجار و امری غیر متعارف نبودە، بەهرحال فکر نمیکنم با عینک و جهان بینی امروزی، نسبت بە وقایع دیروز (یا همان عصر شمس) قضاوت کردن و بیشرمانە توصیف نمودن اداب و فرهنگ ان زمان، منصفانە باشد.
گر خطا گفتم اصلاحش تو کن،،، ، مصلحی توای سلطان سُخن
گر خطا گفتم اصلاحش تو کن،،، ، مصلحی توای سلطان سُخن
سلام من کتاب ملت عشق رو خواندم کتاب بسیار زیبایی بود و دوست داشتم در مورد کیمیا بیشتر بدانم به خاطر همین کتاب کیمیا خاتون رو خواندم
از کتاب ملت عشق یاد گرفتم که نباید کسی رو قضاوت کرد و همیشه در خوب گوش دادن هست که میشود به واقعیت چیزی رسید و خیلی مسایل دیگه که من رو به فکر کردن انداخت در کل کتاب بسیار اموزنده بود و همچنین نویسنده با سند تاریخی مطالب رو بیان میکند و قابل قبول هست
اما هدف نویسنده رو از این کتاب نفهمیدم نمیخواهم قضاوت کنم قلم ایشون بسیار زیبا بود ولیای کاش با اشخاصی که وجه تاریخی و عرفانی خاصی برای ما دارن و جز اسطورههای ادبی ما هستن اینگونه شخصیت پردازی نمیکردن
در کل اگر شخصیتهای کتاب خیالی بودن به دوستانم توصیه خواندنش را میکردم ولی الان نه....
از کتاب ملت عشق یاد گرفتم که نباید کسی رو قضاوت کرد و همیشه در خوب گوش دادن هست که میشود به واقعیت چیزی رسید و خیلی مسایل دیگه که من رو به فکر کردن انداخت در کل کتاب بسیار اموزنده بود و همچنین نویسنده با سند تاریخی مطالب رو بیان میکند و قابل قبول هست
اما هدف نویسنده رو از این کتاب نفهمیدم نمیخواهم قضاوت کنم قلم ایشون بسیار زیبا بود ولیای کاش با اشخاصی که وجه تاریخی و عرفانی خاصی برای ما دارن و جز اسطورههای ادبی ما هستن اینگونه شخصیت پردازی نمیکردن
در کل اگر شخصیتهای کتاب خیالی بودن به دوستانم توصیه خواندنش را میکردم ولی الان نه....
متاسفانه این کتاب کاملاا زاییده خیال نویسنده هست و خیلی از نکات ان در تضاد با مطالب کتاب ملت عشق هست. و در خیلی موارد در مورد شمس تبریزی با ادبیات توهین امیز صحبت کرده هست. در کتاب ملت عشق کیمیا دختر خوانده مولانا هست که روح زن اول مولانا را میبیند ولی در این کتاب کیمیا دختر کراخاتون هست. در کتاب ملت عشق کیمیا چون دختر معمولی نبود عاشق شمس میشود به علت شخصیت عرفانی شمس. کاشکی نویسنده ۴ تا کتاب در خصوص مولانا و شمس مطالعه کرده بود در ضمن اینگونه کتابها بیشتر باید به ابعاد مباحثه بین شمس و مولانا بپردازد نه اینکه از ریزه کاریهای حرم مولانا داستان سرایی کند. به نظر میآید نویسنده مطالعهای چندان زیاد در خصوص مولانا و شمس نداشته است. و نباید این قدر توهین امیز در مورد شخصیت شمس صحبت کند
من این کتاب رو هنوز نخوندم، ولی بعد از ملت عشق عاشق شخصیت شمس شدم، تو نظرات و دیدگاهها هم متوجه شدم نویسنده کاملا شخصیت شمس رو تخریب کرده و متناقض با ملت عشق بوده، ولی آنچه که از کیمیا میدونم اینکه که نه دختر و نه دختر خونده مولانا بوده پدر کیمیا برای قدرت عجیبی که کیمیا داشته (دیدن روح مردگان) و همچنین فراگیری قرآن پیش مولانا فرستاده، و این کیمیا بوده که عاشق شمس میشه و حتی پسر مولانا هم عاشق کیمیا بوده. شمس فقط با کیمیا ازدواج میکنه ولی حتی برای یکبار هم با کیمیا زناشویی نمیکنه.... . . اینارو تو کتاب ملت عشق خوندم، بنظرم نویسنده الیف قلمش خیلی بهتر از قلم هموطن ما باشه چون قصدش فقط تخریب شمس #جان بوده، خانم قدس آیا شما خصومت شخصی باایشون داشتین: -)
چقدر شیوا بود این کتاب. همراه با توصیفهای زیبایی که آدم رو راحت به اون فضا میبره و چقدر صدا و لحن گوینده دلنشین است ✨👌 روحم تازه شد.
ما توی این کتاب با یه اثر فمینیستی طرفیم. مطمینم نویسنده قصد تخریب شمس رو نداشته و فقط از دید یه زن به اون داستان و اون جو و زمان نگریسته که البته منطقی هم هست.
ولی موضوع کیمیا قسمت مجهول و تاریک زندگی شمس و مولانا رو به تصویر میکشه که روایتهای مختلفی هم ازش ثبت شده اما واقعا نمیشه پی برد چه اتفاقی افتاده. شمسی که سالها پی معشوق بوده ولی نتونسته عاشق باشه و توی عشق زمینی افراط کرده! کتاب سوال جالبی توی ذهن خواننده به جای میذاره که مولانایی که همه میپرستیدنش چه طور با دخترخوانده خودش چنین کرده. جای بسی تامل داره.
ما توی این کتاب با یه اثر فمینیستی طرفیم. مطمینم نویسنده قصد تخریب شمس رو نداشته و فقط از دید یه زن به اون داستان و اون جو و زمان نگریسته که البته منطقی هم هست.
ولی موضوع کیمیا قسمت مجهول و تاریک زندگی شمس و مولانا رو به تصویر میکشه که روایتهای مختلفی هم ازش ثبت شده اما واقعا نمیشه پی برد چه اتفاقی افتاده. شمسی که سالها پی معشوق بوده ولی نتونسته عاشق باشه و توی عشق زمینی افراط کرده! کتاب سوال جالبی توی ذهن خواننده به جای میذاره که مولانایی که همه میپرستیدنش چه طور با دخترخوانده خودش چنین کرده. جای بسی تامل داره.
کتاب اگر حرف خاصی هم برای گفتن داشت آنقدر اسیر تکرار واژهها بود که شنونده را به نشنیدن بیشتر تشویق میکرد. حوادثی ضد و نقیض و غیر منطقی. داستانی زیاده از حد با جزئیات غیر ضروری و بیانی بیکشش. ملت عشق را خواندم و مسحور از آن به امید تکمیل دانستهها به سراغ این کتاب آمدم که خیلی پشیمان شدم. نمیدانم مثنوی و گفتههای مولانا را باور کنیم یا توصیفات این کتاب را در مورد شمش و حوادث آن روزگاران. حتی اگر زاییدهی تخیل نویسنده هم بود میتوانست خیلی خیلی بهتر و تاثیرگذارتر باشد. در کل حرف تازهای نشنیدم و با اینکه خودم عاشق شعر و ادبیات هستم توصیفات زیاده از حدّ هر فضا و تکرار آن در جای جای متن حوصلهام را سر برد...
به نظرم کاربرای گرامی یه لطف به خودتون بکنید یه سرچ ناقابل در اینترنت و خواندن چند مقاله کوتاه از دیگر تاریخ دانها یا نویسندهها مشکلتون رو در مورد کتاب و نویسنده حل میکنه.
شمس و مولانا هر چقدر هم بزرگ انسانهای والایی بودن حتما هنوز هم انسان بودن و دچار نسیان. و مطمئنا جزو ۱۴ معصوم هم نبودن.
یه سرچ بفرمایید حداقل دیدگاهتون رو برای خودتون روشن کنید.
کتاب میخونیم که دید وسیع تری به این دنیا داشته باشیم ن همچنان متعصب و کور کورانه قضاوت کنیم.
جالب اینجاست که کتاب نویسنده ترک رو به عنوان منبع میشناسید.......
شمس و مولانا هر چقدر هم بزرگ انسانهای والایی بودن حتما هنوز هم انسان بودن و دچار نسیان. و مطمئنا جزو ۱۴ معصوم هم نبودن.
یه سرچ بفرمایید حداقل دیدگاهتون رو برای خودتون روشن کنید.
کتاب میخونیم که دید وسیع تری به این دنیا داشته باشیم ن همچنان متعصب و کور کورانه قضاوت کنیم.
جالب اینجاست که کتاب نویسنده ترک رو به عنوان منبع میشناسید.......
سلام. من کتاب ملت عشق را چندین بار خواندم. درمورد شمس و مولانا تحقیقات زیادی کردم. کتاب ملت عشق جنبهی رمان دارد و دخل و تصرف و تخیل نویسنده توی اصل داستان زندگی این دو بزرگوار دیده میشود. من احساس میکنم این کتاب برای تقابل با ملت عشق نوشته شده و تصمیم نویسنده بر سیاه نمایی و تخریب شخصیت واقعی حضرت مولانا و شمس بوده. به عزیزان مولانا دوست توصیه میکنم به جلسات درس و سخنرانی دکتر سروس دربارهی اشعار مولوی گوش کنید تا چهرهی اصلی و عرفانی این انسان عزیز و بزرگ را بهتر بشناسید. مولانا کسی نیست که چهرهاش با بدگویی و دروغ پردازی بعضی افراد مخدوش شود. ممنون از همهی عزیزان
نه مولانا خیلی عالی بوده نه شمس,هردو با وجود عرفان بالا طبیعتا وابستگیهای مادی هم داشتن,مولانا به منتقد مثنوی فحش میده در صورتی که جایی میگه من هیچوقت درشت بار کسی نمیکنم!شمس پسر و زن مولانا و ازش میخوادو شراب!بنظرم هم این کتاب و هم ملت عشق نگاه فمینیستیای دارن که تو کیمیا خاتون بیشتر حس میشه ولی تمایل برای ترویج افکار مولانائیسم سراسر ملت عشق و گرفته! الیف شافاک معتقده که عشق صوفیانی با تمایلات جنسی همراه نبوده ولی همزمان داره از بقای نسل و تولد صوفیان نوین همراهه!هردو کتاب تندرو و بیتوجه به حقایق بودن متاسفانه!
راستش با گوش دادن به این کتاب هرچه بیشتر میگذشت حیرتم بیشتر میشد حتی اگر ما از اتفاقات تاریخی اطلاع دقیق هم نداشته باشیم اما عقل میگه که انسان بزرگی مثل مولانا نمیتونه همنشین و واله و شیدای شخصیتی که از جناب شمس تو این کتاب توصیف شده باشه هرچه به فصلهای آخر میرسیم شخصیت شمس بیشتر تخریب میشه مثل به کار بردن الفاظ رکیک و داد و فریاد و عربده کشی و کتک زدن دختری بیگناه و کم سن و مظلوم... به نظرم کسی که عشق واقعی و الهی رو درک کرده و سالک راه حق هست هرگز نمیتونه دست به چنین اعمالی بزنه.. در کل کتاب رو دوست نداشتم و نظر شخصی من اینه که ملت عشق برام باور پذیرتر بود.
اگر قبلن کتاب ملت عشق و یا پله پله تا ملاقات خدا رو خونده باشید، این کتاب کمی از نظر تاریخی و منش شخصیتهای اصلی زندگی مولانا با دیدگاه شما متفاوت خواهد بود. با این وجود زندگی در اندرونی و حرم خانهی والاترین فقیه شهری با جامعهای شدیدن مذهبی و معنای زن بودن در چنین شرایطی به خوبی به تصویر کشیده شده. داستان کمی کسل کننده و کاملن واقعگراست و به روزمره گیهای کیمیا میپردازه که ممکنه مناسب طبع خیلیها هم نباشه. ولی در کل اگر دنبال دیدگاه متفاوتی از عصر زندگی مولانا هستید از این کتاب هم بدتون نخواهد اومد.
دوستان میگن کیمیا عادی نبوده مستندشون چیه؟ بهرام مشیری که الان تو یوتیوبم هست میگفتن که شمس کیمیا رو زده که مرده اول با عقل بیشتر جور درمیاد اما تجربه شخصی من اینه که خدا هرچه بیشتر در درون انسانی باشه مهربانی و عشقش به بقیه موجودات و متقابلش بیشتره و محاله که کیمیا رو زده باشه و کیمیا دوستش نداشته باشه و دوم غربیا یه فیلم ساختن که مولانا و شمس همجنسگرا بودن علتشم اینه که اینهمه عشق دو همجنسو درک نمیکنن بنظرم کسی معرفت از خدا و عشق و عرفان داشته باشه میفهمم که اینا همش شایعه و تهمت بوده...
واقعا ما در جایگاهی نیستیمکه بگیم این کتاب حقیقت رو گفته یا نه چیزی که من خوندم این بوده که نویسنده این کتاب بعد از کلی تحقیق این کتاب رو نوشته مثل جناب زرین کوب، چیزی که هست باید سه تا کتاب رو خوند هم کیمیا هم پله پله تا ملاقات خدا و چهل قانون عشق و بعد هرکس برا خودش قضاوت کنه، ممکه فردی برای من خوب و والا مقام باشه اما برای فرد دیگه خیر! شمس هم از این قانون جدا نیست! خلاصه که خود کتاب حدا از اینکه حقیقت هست یا خیر زیبا نوشته شده بود.
بد نیست گویندگی خانم محمدیان مثل همیشه عالی و بی نقص بود و فقط در جاهایی از کتاب فضاسازی و خیالبافیهای اغراق شده زیاده و حوصلهی خواننده را سر میبرد در حدی که مجبور بودم رد کنم تا به اصل داستان برسم و مورد بعدی اینکه من اطلاعات چندانی در این باره ندارم ولی حس میکنم در این کتاب در حق کاراکتر شمس اجحاف شده و فکر نمیکنم شمس چنین شخصیت سطحی و پر از عیبو ایراد داشته بوده در کل اگر بخوام با کتاب ملت عشق مقایسه کنم نویسندهی ترک خیلی بهتر تونسته خواننده را مجذوب کتاب کند.
به نظرم شاید شمس درست باشه که شمس بداخلاقی میکرده، اما حتما دلیلش اشتباهات خود کیمیا بوده، به خاطر سن کمش، همونطور که خود شمس به مولانا هم گفت مه اون بدون اجازه هرجایی بخواد میره، و همه اسرار بینشونم میره همه جا جار میزنه، و شمس چون خدا رو او وحود میمیا میدیده و به این نتیجه رسیده بوده که اشتباه میکرده، به خاطر اشتباهات کیمیا هم خودش عذیت میشده وهم اونو اذیت میکرده وگرنه اون اوایل ازدواج خود میمیا هم کفته بود شمس عاشقش بود و خیلی محبت میکرد
کیمیا اصلا دختر کرا نبوده دختر خواندهی مولانا بوده که برای یادگیری قران پدر کیمیا اونو پیش مولانا میاره و کیمیا اصلا دختر عادی نبوده و روح مردگانو میدیه و بعد از اینکه شمس به خانهی مولانا میاد وکیمیا عاشق شمس میشه به دلیل حالت عرفانی که شمس داشته نباید تخریب شخصیت کرد چون شمس عارف بزرگی بوده کاش کسی واقعیتهارو مینوشت تا یک عالم بزرگی مثل شمس بهتر شناخته بشه 🙏🏻
کیمیا خاتون و ملت عشق هر کدوم برداشت آزادی هستن از یک برهه تاریخی و شخصیتهای پیرامون مولانا. بنظر من هر دو کتاب بعنوان فیکشن زیبا و سرگرم کننده هستن و نباید انتظار واقعیت تاریخی محض رو از اونها داشت و طبعا از مغایرتهای احتمالی با بیوگرافی مولانا دلخور شد. فقط بخونید و لذت ببرید!
تصویر سازی فوق العاده داشت و میشد بو و دما رو حس کرد خیلی لذت بردم از قلم شیوای سعیده جان و از صدای دلنشین خانم محمدیان ولی چیزی که ذهنم رو درگیر کرده سیروسلوک عارفانه و روح خدایی و تصوف و شیدایی شمس روکشی برای روح سرکش و زنبارگی او بوده چنان که در توصیف شب زفاف او را نوعی رسیدن به خدا و منظر و جلوهای از خدا میخواند و این همه لذت در کنار عروس جوان جز هوس نبوده و حتی بدخلقی و کتک زدن و فحاشی براین امر صحه میگذارد
با درود. این کتاب کلا دید من رو نسبت به مولانا و شمس تبریزی عوض کرد و حس تقدس من رو به ایشان از بین برد. چرا باید یک دختر نوجوان با یک دنیا امید و ارزو به عقد و ازدواج پیرمرد شکاکی در بیاید و اینقدر با او بدرفتاری کند تا جوان مرگ شود. آیا این رسم جوانمردی و عارف مسلکی است. اینها هیچ شباهتی به انسانهای وارسته و خداشناس ندارند مگر اینکه این کتاب تاریخ را تحریف کرده باشد......
تشکر میکنم بسیار جالب بود ولی کمی تعجب هم کردم، چون در کتاب ملت عشق چیزی جزاین بودآن جا کیمیا دختری بود که علم خاصی داشت ونسبتی با مولاناوکرا نداشت ازروستا به مولانا برای آموزش سپرده شدوکیمیا عاشق شمس شداما شمس رابا زنان کاری نبودو بیتوجهی اوکیمیا را آزرده خاطر کرد، نمیدونم کدوم حقیقت دارد، ولی ممنون از شماوخانم محمدی با بیان شیرینشان، تشکر میکنم.
این کتاب از زبان همسر شمس تبریزی کیمیا خاتون هست که از کودکی تا مرگش رو تعریف میکنه با گوش دادن به این کتاب دیدم نسبت به شمس تبریزی تغییر کرد
اگر آدمی درزمینهای زبانزد دیگران باشه میتونه بدیهایی داشته باشه که یه شخص معمولی وعادی هم نداشته باشه و یجورایی ظلم به زنان رو در دوره خودش بیان میکنه ظلم زن به زن و تبعیض مرد وزن
اگر آدمی درزمینهای زبانزد دیگران باشه میتونه بدیهایی داشته باشه که یه شخص معمولی وعادی هم نداشته باشه و یجورایی ظلم به زنان رو در دوره خودش بیان میکنه ظلم زن به زن و تبعیض مرد وزن
به نظر من پرداخت داستانزیاد و خسته کننده. فقط بازی کلمات بود. تا جایی که داستان یادت میرفت. شمس رو وحشی نشون داده و کاملا با متن کتاب ملت عشق تفاوتدارد. کیمیا دخترخوانده مولانا نبوده. موندیم ملت عشق درست گفته یا کیمیا خاتون. ولی عقلم و حسم ملت عشق رو قبول میکنه امیدوارم دیگه مثل این کتاب ننوشته باشی. وقت مردم ارزش داره.
زیبا بود، ولی نمیدونم اینو باور داشته باشم یا روایات دیگر رو، چون کیمیا دختر کرا نبود ودختر خوانده مولانا بود وعادی هم نبود، با مردگان ارتباط داشت واز هوش سرشار برخوردار بودو کیمیا عاشق شمس میشه ولی شمس را بازنان رابطهای نبود ونمیتوانست با کیمیا ارتباط برقرار کند، حال خودتان قضاوت کنید کدوم رو باور داشته باشیم، ممنونم از شما
این کتاب هم خوب است هم بد
بد به این دلیل که روایاتی نا معلوم رو با جزئیات بیان کرده که در اون شمس و مولانا گناهکار و ضد زن شناخته شدن از طرفی کتاب خوبیست چون به شما این قابلیت رو میده که از جبه مخالف و متفاوتی اتفاقات آن دوران رو ببینید و همینطور بسیار زیبا توصیف شده حال و هوای داستان به شدت گیراست.
بد به این دلیل که روایاتی نا معلوم رو با جزئیات بیان کرده که در اون شمس و مولانا گناهکار و ضد زن شناخته شدن از طرفی کتاب خوبیست چون به شما این قابلیت رو میده که از جبه مخالف و متفاوتی اتفاقات آن دوران رو ببینید و همینطور بسیار زیبا توصیف شده حال و هوای داستان به شدت گیراست.
این کتاب توضیحات و اضافات زیادی داشت و بیشتر با کلمات بازی شده بود و خیلی جاها کسل کننده بود، من هم ملت عشق رو خوندم و هم این کتاب رو و فکر میکنم باید خودم بیشتر تحقیق کنم تا متوجه واقعیت بشم این دو رمان هستند ولی ملت عشق روانتر بود و فکر میکنم برای همین خیلی از خوانندهها اون کتاب رو مستند تر از این کتاب میدونن
چطور میشه دوکتاب در مورد یک شخصیت با دو نگاه متفاوت بخونم. خیلی برام سخت بود گوش دادن به این کتاب زیبا. کاش قبل ملت عشق گوش میدادم شاید کمتر حالم خراب میشد. یه طوری بود برام که فکر میکنم هر دو کتاب تخیلی بود. باید بگردم زندگی نامهی واقعی پیدا کنم از شمس و مولانا. شاید حالم بهتر بشه.