نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی سهشنبهها با موری - میچ آلبوم
4.5
427 رای
مرتبسازی: پیشفرض
"سه شنبه ها با موری" ملاقات های هفتگی دانشجویی به نام "میچ" را با استاد قدیمی اش "موری" روایت می کند. سال ها قبل، وقتی میچ هنوز هم دانشجو بود، زمان زیادی را صرف مصاحبت با استاد موردعلاقه اش می کرد. در روز فارغ التحصیلی، میچ استادش را در آغوش کشید و به او اطمینان خاطر داد تا هرگز فراموشش نکند و به دیدارش برود. اگرچه میچ تحت تاثیر روتین زندگی، کار و بار، ازدواج و مشغله های بسیار قولش را به کل فراموش کرده بود، هیچ مشغله ای در این زندگیِ ناپایدار باعث نمی شد وقتی صدای ماندگار موری را پس از گذشت سال ها از تلوزیون می شنود او را به خاطر نیاورد. مجری تلوزیون در رابطه با بیماری لاعلاجی که موری به آن مبتلا شده بود با او مصاحبه می کرد. میچ علارغم خجالت زده بودنش، تصمیم گرفت او را در خانه اش ملاقات کرد. چیزی از مصاحبه ی تلوزیونی نگذشته بود که موری به منبعی از آرامش و شخصیتی امن برای عموم تبدیل شد. اگرچه این استاد نازنین تنها یکی از شاگردان قدیمی اش را انتخاب کرده بود تا آخرین واحد درسی را به او ارائه دهد و با کمک او آخرین پروژه ی زندگی اش را هم به اتمام برساند. میچ آلبوم در آثارش به مفاهیم معنوی همچون خدا، بهشت، مرگ و زندگی اشاره های مستقیم و غیرمستقیم می کند . اما نه به شیوه ای که چارچوب داستان را بر این اساس چیده باشد. او مفاهیم غیرملموس و انتزاعی همچون عشق، امید، ایمان، سنت، افکار، فرهنگ و این دسته از مفاهیم را در قالب داستان به شکلی روان و دلنشین تزریق می کند. ترجمه ی کتاب آنقدر ملموس بود که هیچ بعید نبود فکر کنید نویسنده ی اصلی خود مندی نجات است! جناب سلطان زاده در درک بهتر مفاهیم و تجربه ی هرچه بهترِ احساسات ناشی از مطالعه ی کتاب نقش بسیار پررنگی داشتند. از استودیوی آوانامه متشکرم.
کتابی در مورد استادی که به دلیل بیماری، آخر عمرش رو میگذرونه و روز به روز ضعیف تر میشه و حالش بدتر. با وجود حال جسمی بدش اما همیشه امیدواره، به قول معروف نیمهی پر لیوان رو همیشه میبینه و افکار مثبتی داره دیالوگهایی که بین دو شخصیت اصلی یعنی موری و میچ ردوبدل میشه، پر از معناست، پر از انگیزه و امیدواری در کل کتابی خوبی بود و برای اوقاتی که حس ناامیدی و بی انگیزگی داریم میتونه مفید باشه ترجمهی خوبی هم داشت اما اکثر دیالوگها دچار دو گانگی زبان بودند یعنی همزمان هم محاوره و هم معیار نوشته شده بود.
هیچ وقت نمیتونید درباره چیزی از دور نظر بدید مثل من اولش برای خوندن این کتاب دودل بودم و هیچ ذهنیتی راجبش نداشتم اما بعد از خوندن چند صفحه اول فهمیدم چقدر دوسش دارم و بهش نیاز دارم این کتاب رو به همه کسایی که احساس سردرگمی دارن پیشنهاد میکنم فکرتون رو باز میکنه مثل وقتی که میرید به جلسات روانکاوی و بعد جلسه این حس رو دارید که انگار راه حل تمام مسائلی که ذهنتون رو درگیر کرده بود پیدا کردید.
کتاب متن روان و ترجمه خوبی داره و مسائل مهمی رو با زبان خومونی و صمیمی بیان میکنه، درواقع خلاصه کل کتاب میشه اینکه جوری زندگی کنیم و ازش لذت ببریم که اگه هر لحظه زمان مرگمون فرابرسه راضی باشیم و حسرت نداشته باشیم
هیچ وقت نمیتونید درباره چیزی از دور نظر بدید مثل من اولش برای خوندن این کتاب دودل بودم و هیچ ذهنیتی راجبش نداشتم اما بعد از خوندن چند صفحه اول فهمیدم چقدر دوسش دارم و بهش نیاز دارم این کتاب رو به همه کسایی که احساس سردرگمی دارن پیشنهاد میکنم فکرتون رو باز میکنه مثل وقتی که میرید به جلسات روانکاوی و بعد جلسه این حس رو دارید که انگار راه حل تمام مسائلی که ذهنتون رو درگیر کرده بود پیدا کردید.
کتاب متن روان و ترجمه خوبی داره و مسائل مهمی رو با زبان خومونی و صمیمی بیان میکنه، درواقع خلاصه کل کتاب میشه اینکه جوری زندگی کنیم و ازش لذت ببریم که اگه هر لحظه زمان مرگمون فرابرسه راضی باشیم و حسرت نداشته باشیم
خیلی عالی بود حتما پیشنهاد میکنم گوش کنید، کتاب «سهشنبهها با موری» به چند فصل تقسیم میشود که هر فصل شامل درس خاصی است که موری میدهد. کتاب با ملاقات مجدد آلبوم با موری پس از شانزده سال آغاز میشود. آلبوم متوجه میشود که موری به ALS مبتلا شده است، بیماری که باعث تحلیل رفتن ماهیچهها میشود و در نهایت بیمار قادر به نفس کشیدن نیست. آلبوم هر سهشنبه به ملاقات موری میرود و آن دو در مورد زندگی، مرگ و همه چیز در این بین صحبت میکنند. موری در سراسر کتاب بینش خود را در مورد موضوعات مختلف مانند عشق، بخشش، پشیمانی و معنای زندگی به اشتراک میگذارد. یکی از مهمترین درسهایی که موری در آلبوم آلبوم میدهد، اهمیت داشتن یک زندگی معنادار است. موری معتقد است که مردم باید به جای داراییهای مادی، بر آنچه ضروری است، مانند روابط، اجتماع و رشد شخصی تمرکز کنند.
کتاب خوبی بود. خواندنش خالی از لطف نیست. راوی داستان با صدای گرم و با احساسش دادستان رو روایت میکند. در طول داستان با احساسات فردی آشنا میشیم که زمین گیر است و با بیماری Alsدست و پنجه نرم میکنه و در حال نبرد با زندگی درسهایی از زندگی رو بازگو میکنه. درسهاش قابل تامل است. چون همهی ما به گونهای با افراد مشابهی در زندگیمون روبه رو بودیم. من طبق عادت همیشگی، جملات زیبای کتاب رو خلاصه برداری میکنم و هر از چندگاهی میخونمشون. شاید زیادی روی شستن ماتحتش مانور میده اما واقعیت اینه که برای یک نفر که زمین گیره هیچ چیزی دردناک تر از شستن ماتحتش نیست. در آخر هم، موسقی زیبا و دلنشینی داره فقط حیف که فضای زیادی از هر بخش رو اشغال کرده و نمیدونم لزوم آن چیست. باتشکر
کتاب در مورد پیرمردی هست که در حال مرگ و میدونه که تا چند وقت دیگه میمیره، یکی از دانش اموزانش میاد پیشش و در مورد مسائل مختلف مثل مرگ و خانواده و احساسات و... صحبت میکنن و آقای موری نظر میده در موردشون، نظر کسی که میخواد بمیره و چیزی برای از دست دادن نداره و قدر همه چیزو مثلا میدونه، میتونه تلنگر خوبی باشه که از دید خودمون در اون سالها به مسائل مختلف نگاه کنیم و در همین سن که هستیم به اون تفکر زندگی کنیم و نذاریم سالها بگذره تا برخی مسائل رو بفهمیم و اونوقت دیر باشه برامون، البته گاهی خیلی به جزئیات میپردازه، جزئیاتی که اصلا صروری نیست ولی خب کتابی داستانیه دیگه، کتاب داستانی روانشناسی، نصفش کاملا داستان، نصفش کاملا فلسفی جملات معروف رو میگه و تاکید میکنه روش.
کتاب خوبی نبود.. بیشتر از اینکه راجع به مسائل مربوط به زندگی بپردازه راجع به تغییرات و وضعیت جسمانی موری بود و به کرات این کلمه توش تکرار میشد که "موری توانایی شستن ما تحتش رو از دست داده یا قراره بده"! پر از مکالملت طولانیه و اگه فکر میکنین قراره یه داستان با تم روانشناسی بخونین این کتابو نخرید چون خبری از داستان نیست و فقط نویسنده و موری شخصیتهای اصلی کتابن و خبری از شخصیتهای اثرگذاره دیگه و یا تم داستانی نسیت.. البته جسته و گریخته مواردی از کودکی موری هم نقل میشه. به هر حال در زمینهای که موضوع کتاب بود میشد با این تایم کتایهای بهتری هم مطالعه کرد و اولین باره که از خوندن و وقت برای یه کتاب پشیمونم
این اولین کتاب بود که از این نویسنده گوش دادم.بشدت رمان با این موضوعات را میپسندم. و نویسنده میخواد به طور کامل مفهوم زندگی و لزوم فکرکردن همواره به مرگ را به مخاطب برسونه.چقدر قشنگ موری میگفت من هم به جوان ها حسادت میکنم اما فقط حس میکنم و بعد دور میشوم تو هر سنی که هستیم نباید حسرت مراحلی که گذراندیم رو داشته باشیم.واقعا امیدوارم در طول زندگی شخصیتی مثل موری برسم و زندگی فردی اجتماعی خوبی داشته باشم که حتی بعد از مرگم انقدر آدم باشند که اثرات من هنوز در زندگیشون مونده باشه خسته نباشید به گوینده های فوق العاده این رمان
سالها پیش این کتاب رو خوندم و قبل تر از اون فیلمش رو دیدم.. و به خودم گفتم یک استاد بدون شک باید اینچنین باشه. کسی که دربارهی هرموضوعی میتونه راهنماییت کنه. با زبانی که همهی وجودت احساسش میکنه. میچ آلبوم انسان خوشبختی بوده. بعد از سالها که از مرگ موری میگذره هنوز روی میلیونها انسان تاثیرگذاره. اینقدر که تو اتفاقات روزمرهی زندگی، گاهی حرفهای موری به ذهنت میرسه. کسی که به یادت میاره همیییشه باید با احساس قلبی ت تصمیم بگیری. گوش کردن این کتاب با صدای دلنشین آرمان سلطان زاده واقعا لذت بخش بود.
نکات مثبت کتاب:
شوارتز میگه:
سالخوردگی فقط زوال و ناتوانی نیست بلکه رشد هست.
نگرش مثبت یعنی آدم میفهمه قراره بمیره و به همین دلیل بهتر زندگی میکنه.
همه میدانند که خواهند مرد ولی باور ندارند خودشان را مستثنی میدانند
راه بهتر این هست که مرگ را باور کنیم و آماده کردن خود برای مرگ در هر لحظه، این بهترین روش هست که تو را کاملا درگیر زیستن کند
سعی کنیم زیباییهای زندگی را ببینیم
عشق تنها عمل عقلانی (منطقی) است.
اعمالی انجام بده که ریشه در قلب تو دارند.
شوارتز میگه:
سالخوردگی فقط زوال و ناتوانی نیست بلکه رشد هست.
نگرش مثبت یعنی آدم میفهمه قراره بمیره و به همین دلیل بهتر زندگی میکنه.
همه میدانند که خواهند مرد ولی باور ندارند خودشان را مستثنی میدانند
راه بهتر این هست که مرگ را باور کنیم و آماده کردن خود برای مرگ در هر لحظه، این بهترین روش هست که تو را کاملا درگیر زیستن کند
سعی کنیم زیباییهای زندگی را ببینیم
عشق تنها عمل عقلانی (منطقی) است.
اعمالی انجام بده که ریشه در قلب تو دارند.
نویسندهای عالی، داستانی عالی و گویندگی فوق العادهی آقای سلطان زاده همهی این موارد این کتاب رو برای من جزو 10 تای برتر میکنه، به شخصه موقع خوندن کتاب سیل مختلفی از احساسات بهم دست میده، ناراحت میشی، شاد میشی، آروم و ریلکس و همینطور با شخصیت سازی قوی نویسنده غمگین دلگیر از اینکه میبینی موری لحظه به لحظه به پایان راه نزدیک میشه، البته صدا و مهارت آقای سلطان زاده هم به تاثیر گذاری داستان به شدت موثر است. خلاصه توصیه میکنم که این کتاب را از دست ندید.
کتاب خوبی بود. با نثر روان و روایت دلنشین؛
این کتاب تجربه یک فرد ۷۰ساله رو به اشتراک میگذارد و به انسان انگیزه میدهد برای بهتر و مفیدتر زندگی کرد. به انسان یادآوری میکند پشیمانی، بخشش، قدرشناسی، مهربانی، عشق به خانواده و...
اون قسمت داستان که قبل از مرگش برای خودش مراسم ترحیم میگیره خیلی برام تاثیرگذار بود ویا این جمله دردناک: برای یک نفر که زمین گیر است هیچ چیزی دردناکتراز شستن ماتحتش نیست!
این کتاب تجربه یک فرد ۷۰ساله رو به اشتراک میگذارد و به انسان انگیزه میدهد برای بهتر و مفیدتر زندگی کرد. به انسان یادآوری میکند پشیمانی، بخشش، قدرشناسی، مهربانی، عشق به خانواده و...
اون قسمت داستان که قبل از مرگش برای خودش مراسم ترحیم میگیره خیلی برام تاثیرگذار بود ویا این جمله دردناک: برای یک نفر که زمین گیر است هیچ چیزی دردناکتراز شستن ماتحتش نیست!
جناب سلطان زاده چه کرده اید با ما، که هر کتابی که میخوانید بسیار فوق العاده میشود؟؟؟ 😑😍😍
نظر کلی اینه، کتاب محتوای زیاد خاصی نداره، داستانی که موارد مربوط به معنای زندگی و بخشی روانشناسی است، خوبه شنیدن و یادآوریش ولی فقط صدای جناب سلطان زاده است که باعث میشود این کتاب ارزش گوش دادن و خریدن پیدا کند. از دستش ندید ☺️
نظر کلی اینه، کتاب محتوای زیاد خاصی نداره، داستانی که موارد مربوط به معنای زندگی و بخشی روانشناسی است، خوبه شنیدن و یادآوریش ولی فقط صدای جناب سلطان زاده است که باعث میشود این کتاب ارزش گوش دادن و خریدن پیدا کند. از دستش ندید ☺️
کاش همه ما بتونیم مثل موری زندگی کنیم.
این کتاب، اولین کتابی بود که از میچ آلبوم خوندم، بعد از این پنج نفری که در بهشت ملاقات میکنید و کتاب نفر بعدی که در بهشت ملاقات میکنید رو خوندم و واقعا عالی بودن.
الان مشغول مطالعه کتاب زماندار هستم و تا الان اونم عالی بوده، ممنونم از کتاب راه برای به اشتراک گذاری این کتابهای جذاب
این کتاب، اولین کتابی بود که از میچ آلبوم خوندم، بعد از این پنج نفری که در بهشت ملاقات میکنید و کتاب نفر بعدی که در بهشت ملاقات میکنید رو خوندم و واقعا عالی بودن.
الان مشغول مطالعه کتاب زماندار هستم و تا الان اونم عالی بوده، ممنونم از کتاب راه برای به اشتراک گذاری این کتابهای جذاب
بنظرم اگه برای زندگی ارزشمند فقط یک کتاب باید بخونین اون همین کتابه... مفاهیمی مثل عشق, ازدواج, ثروت و مهربانی به دیگران رو ازدیدگاهی کاملا متفاوت و کاربردی بررسی و توضیح میده... صدای گوینده بسیار دلنشین و باحس و تاثیرگذاره... کاملا همذات پنداری با راوی پیدا میکنید... سه شنبههایی که هیچی وقت فراموش نمیکنید.... یا باعشق زندگی کن یا بمیر...
کتاب قشنگ هست ولی نه اونقدری که تعریفشو شنیده بودم. ساده بود به نظرم، دربین کتابای بیشماری که این روزا در مورد زندگی چاپ میشه، رمان و غیره، که بعضا خیلی هم مفیدن، یه کم تکراری به نظر میومد سوژه ش تو این دوره. میشه تصور کرد که شاید بار اولی که کتاب اومد بیرون، اون زمان برای مردم جدید و جالبتر بود.
خیلی خوشحالم که قبل از اتمام زندگیم این کتاب رو خوندم
امیدوارم که همه برای یک بار هم که شده قبل از این که دیر بشه این کتاب رو بخونن تا معنی زندگی کردن رو یاد بگیرن و از زمان باقی مانده عمرشون بهتر استفاده بکنن
در ضمن تشکر ویژه دارم از جناب ارمان سلطان زاده عزیز برای روایت زیبایشان
امیدوارم که همه برای یک بار هم که شده قبل از این که دیر بشه این کتاب رو بخونن تا معنی زندگی کردن رو یاد بگیرن و از زمان باقی مانده عمرشون بهتر استفاده بکنن
در ضمن تشکر ویژه دارم از جناب ارمان سلطان زاده عزیز برای روایت زیبایشان
می تونم بگم رویکرد اصلی داستان حالتی معنوی و عرفانی دارد. داستان استاد دانشگاهی که در آستانه مرگ در اثر بیماری فلج کامل اندام ALS، هر هفته با دانشجوی قدیمیاش دیداری تازه میکند و سعی بر این دارد که نحوه زندگی کردن و قدر شناسی چیزهای مهم دنیا را به او بیاموزد.
قسمتها و مباحث خاصی از کتاب واقعا شنیدنی و جذاب بود. ولی در کلیت این مفاهیم من مساله دارم. این که استادی در استانه مرگ، مرتب به ارزش عشق و عشق ورزی، شادی و لذت بردن از هر لحظه زندگی تاکید دارد میتواند جالب باشه اما این که امکان به کارگرفتن و اجرایی ساختن این حرفهای معنوی و عرفانی در زندگی واقعی چقدر است یه مبحث روان شناسی و جامعه شناسی واقعا پیچیده است. در جامعه و در زندگی کسی که با سختی و استرس به دنبال تامین معاش روزمره و جنگ برای بقا است جایی برای این جور مفاهیم روحانی باقی نمیماند. من معتقدم تا زمانی که جامعهای در طبقه اول هرم مازلو گیر کرده و برای خوراک، پوشاک و مسکن در تلاش است به دنبال خودشکوفایی و هدفهای متعالی انسانی نخواهد بود. در هر حال، این کتاب هم با روایت استاد آرمان سلطان زاده بی نظیر اجرا شده بود و از شنیدنش لذت بردم. ممنون از کتابراه عزیز