نقد، بررسی و نظرات کتاب عروس دره - فریبرز یدالهی
مرتبسازی: پیشفرض
درود. ژانر رمان که به نظر میاد عاشقانه باید باشه و به شکلی Bold تر از بقیه وقایع داستان باشه، متاسفانه در درازگوییهای تاریخی و مذهبی گم شده، به گونهای که کسل کننده بوده و چهارچوب ژانر مربوطه رو زیر سوال میبره. در مورد تغییر زاویهی دید و شخصیتِ راوی هم اصلا از پختگی لازمه برخوردار نیست، به صورتیکه انتخاب و پرشهای راوی نه تنها غیرحرفهای هستش و ذهن رو به چالش نمیکشه، بلکه باعث گم شدن خطِ داستانی و دلزدگی میشه. مخاطبِ اهل کتاب که از سبکها و ژانرهای ادبی اطلاعات واقعی داشته باشه، از اینگونه داستان حظ قابل انتظار رو نخواهد برد. تقاضا دارم سعی نکنید تمامی آثار یک نویسنده رو فقط به دلیل اینکه برخی آثارش ممکنه خوب باشن رو، تبلیغ و نشر بدید. با سپاس از کتابراه
کتاب بسیار خوبی بود؛
اما اگر نکاتی را نویسنده رعایت میکرد،
بهتر و عمیق تردر داستان انسان فرو میرفت،
پرش شخصیت زیاد بود،
و از این شاخه به این شاخه پریده و نام شخصیتها که
تعدادشون زیاد بود گاهی با ضمیر (او) گفته بود
که ممکن بود باعث خطای ذهنی شود،
میتوانست جهت بهتر و معرفی بهتری از شخصیتها کند ۰
تا مغالطهای برای خواننده پیش نیاید،
و میتوانست حجم کتاب بیشتر باشد ۰
اما با اینهمه لذت بردم ۰🌟🌟🌟
اما اگر نکاتی را نویسنده رعایت میکرد،
بهتر و عمیق تردر داستان انسان فرو میرفت،
پرش شخصیت زیاد بود،
و از این شاخه به این شاخه پریده و نام شخصیتها که
تعدادشون زیاد بود گاهی با ضمیر (او) گفته بود
که ممکن بود باعث خطای ذهنی شود،
میتوانست جهت بهتر و معرفی بهتری از شخصیتها کند ۰
تا مغالطهای برای خواننده پیش نیاید،
و میتوانست حجم کتاب بیشتر باشد ۰
اما با اینهمه لذت بردم ۰🌟🌟🌟
همیشه فکر میکردم دلیل شکست ایران از مغول قدرت زیاد و وحشی گری مغولان بوده
هرچند این کتاب تاریخ نبود ولی روایتگر بخشی از تاریخ بود که همیشه با جملهی " امدند و کشتند و سوختند و رفتند" معرفی میشد...
متوجه شدم که راز شکست در اختلافات و تعصبات بود.
داستان زیبایی داشت اما گاهی گیج کننده میشد بخاطر نثر فنی و پس و پیش شدن جملهها، کتاب اثر گذار است و احساس را درگیر میکند.
هرچند این کتاب تاریخ نبود ولی روایتگر بخشی از تاریخ بود که همیشه با جملهی " امدند و کشتند و سوختند و رفتند" معرفی میشد...
متوجه شدم که راز شکست در اختلافات و تعصبات بود.
داستان زیبایی داشت اما گاهی گیج کننده میشد بخاطر نثر فنی و پس و پیش شدن جملهها، کتاب اثر گذار است و احساس را درگیر میکند.
سلام وقتی اسم کتاب رومیخونی یاد سرزمینهای دور دست میوفتی که مردم بابدبختی زندگی میکردن و سختیها و مشقتهای خودشم داشته این کتاب هم به یه همچین وقتهایی میپردازد ومردم را با زمانهای اشوب و بدبختی اشنامیکند و چه بسا عشق هم باید داشته باشی تازندگیت در ظاهر بهتر شه پیشنهاد میکنم که این کتاب رو مطالعه کنید تا بیشتر هم اگاه شوید هم سرگرم
سلام خداقوت به نویسنده که برههای از تاریخ رو در قالب داستان به نثر کشیده ولی داستان پراز پراکندگی و درنهایت ابهام بود نگار قلعه نشین دختر پوریا و کی بود؟ قصه آب انبار مربوط به هوشنگ بود ولی اون دوتا که هیچوقت بهم نزدیک نشدند اینجای داستان مبهمه یا شاید هم من اشتباه متوجه شدم، به هرحال موفق باشید
در این میان عشق میان دختر ایرانی و مغول بسیار عجیب است.
و اما آخر داستان یک نکته مهم داره که نباید به روایاتی که گفته میشه مطمئن بود و کسی را به کار نکرده متهم کرد یا تبرئه کرد.
یک نفر دیگه راز قلعه را به مغولها میگه در صورتی که به پای دختر بی گناه نوشته میشه که تنها گناهش عاشق مغول شدن بوده و اما اینکه همه مادرها بعدها این داستان را طوری برای بچههای خود تعریف میکنند که انگار این دختر راز قلعه و اب را، به مغولها گفته.
نباید از روی حرف دیگران چیزی را قضاوت کنیم.