نقد، بررسی و نظرات کتاب کوردل - امین ابراهیمی
3.6
25 رای
مرتبسازی: پیشفرض
با درود خدمت کتابخوانهای گرامی
جلد اول را تمام کردم.
متاسفانه باعث تغییر در دیدگاهم نسبت به این اثر نشد: کلافی سردرگم از وقایع بیسروته و شخصیتهایی که قابل باور نیستند و درست معرفی نشدهاند. نام ساینا هم مانند سهراب، بدون معرفی مناسب وارد داستان شد و معلوم شد که راوی ابتدای داستان یک خانم بوده است! خط منطقی داستان ایراد دارد، درست است که ژانر داستان تخیلی است و وقوع اتفاقات ماورائی در این ژانر کاملاً طبیعی است اما افرادی که در معرض این وقایع قرار میگیرند باید به عنوان کاراکتر قابل باور باشند. رفتار ساینا هنگامی که تازه به محل جدید اسباب کشی کرده و به دنبال پسری که نمیشناسد راه میافتد و سر از قبرستان در میآورد منطقی و قابل پذیرش نیست. از این دست گافها در خط داستانی فراوان دیده میشود. در خصوص ایرادات نگارشی هم به قدر کافی صحبت کرده ام، فقظ یک نکتهی آخر: جناب ابراهیمی گل و بزرگوار، استفاده از واژهی "درب" در نگارش کاملاً نادرست است و باید مینوشتید "در" همچنین تکرار واژهها در متن و جملات پشت سر هم ایراد نگارشی محسوب میشود، استدعا دارم ویراستارتان را عوض کنید، این متن حتی ویراست ابتدایی هم نشده است.
امیدوارم شما را نرجانده باشم. این انتقاد را به دلیل وقتی که برای مطالعهی اثر شما گذاشتهام حق خودم میدانم اما به هیچ وجه قصد توهین به شخصیت حضرتعالی و ویراستار و ناشر محترم را نداشته و ندارم، این داستان یک اثر ضعیف است که با مشاوره و ویراستاری صحیح میتوانست یک کار نو و جذاب باشد.
پرگویی من را ببخشید
پاینده باشید
فرشید هوشمند
جلد اول را تمام کردم.
متاسفانه باعث تغییر در دیدگاهم نسبت به این اثر نشد: کلافی سردرگم از وقایع بیسروته و شخصیتهایی که قابل باور نیستند و درست معرفی نشدهاند. نام ساینا هم مانند سهراب، بدون معرفی مناسب وارد داستان شد و معلوم شد که راوی ابتدای داستان یک خانم بوده است! خط منطقی داستان ایراد دارد، درست است که ژانر داستان تخیلی است و وقوع اتفاقات ماورائی در این ژانر کاملاً طبیعی است اما افرادی که در معرض این وقایع قرار میگیرند باید به عنوان کاراکتر قابل باور باشند. رفتار ساینا هنگامی که تازه به محل جدید اسباب کشی کرده و به دنبال پسری که نمیشناسد راه میافتد و سر از قبرستان در میآورد منطقی و قابل پذیرش نیست. از این دست گافها در خط داستانی فراوان دیده میشود. در خصوص ایرادات نگارشی هم به قدر کافی صحبت کرده ام، فقظ یک نکتهی آخر: جناب ابراهیمی گل و بزرگوار، استفاده از واژهی "درب" در نگارش کاملاً نادرست است و باید مینوشتید "در" همچنین تکرار واژهها در متن و جملات پشت سر هم ایراد نگارشی محسوب میشود، استدعا دارم ویراستارتان را عوض کنید، این متن حتی ویراست ابتدایی هم نشده است.
امیدوارم شما را نرجانده باشم. این انتقاد را به دلیل وقتی که برای مطالعهی اثر شما گذاشتهام حق خودم میدانم اما به هیچ وجه قصد توهین به شخصیت حضرتعالی و ویراستار و ناشر محترم را نداشته و ندارم، این داستان یک اثر ضعیف است که با مشاوره و ویراستاری صحیح میتوانست یک کار نو و جذاب باشد.
پرگویی من را ببخشید
پاینده باشید
فرشید هوشمند
با درود
نکتهی اول اینکه متاسفانه ترغیب به خرید نسخهی کامل نشدم و این دیدگاه فقط مبتنی بر مطالعهی نسخهی نمونه است.
نکتهی دوم تبریک به جناب ابراهیمی و تمام نویسندگانی است که جرات و جسارت ورود به ژانر وحشت/ تخیلی که در ادبیات داستانی ما بسیار مهجور مانده است تبریک میگویم و امیدوارم اگر ایشان یا طرفدارانشان این دیدگاه را مطالعه کردند، کامنتهای من را به عنوان توصیههایی برای بهبود ببینند و دلخور نشوند.
نقاط قوت:
۱) جسارت نویسنده برای ورود به ژانر جدید
۲) ایده داستانی جالب است و پتانسیل خوبی دارد.
فرصتهای بهبود:
۱) نگارش نثر از لحاظ ادبی بسیار ضعیف است و جای بهبود دارد؛ به جای جملهی "بستن زخمهایم کار چه شخصی بود؟" خیلی راحت میتوانستند بنویسند: "چه کسی زخمهایم را بسته بود؟"؛ جای جای متن پر است از ایرادت نگارشی آزار دهنده که عامل اصلی تصمیم من بر عدم مطالعهی ادامهی داستان بود. به نویسندگان گرامی توصیه میکنم یا اصول نگارش فارسی را مجدداً مطالعه فرمایند یا داستانهایشان را از فیلتر یک ویراستار حرفهای بگذرانند.
همچنین مطالعهی کتاب On Writing اثر استیون کینگ، نویسندهی معروف ژانر وحشت را به تمام نویسندگانی که علاقه مند به فعالیت در این حوزه هستند، توصیه میکنم.
۲) اصول آغازش داستان رعایت نشده، در خصوص میانه و پایان مطلبی نمیگویم چرا که کتاب را کامل نخوانده ام. مراجعه کنید به کتاب خوب Beginnings, middles and ends اثر نانسی کرس.
۳) شخصیت پردازی ایراد دارد، سهراب یکدفعه وسط داستان میافتد، آنهم در زمانی که خود نقش اول داستان هنوز معرفی نشده، شخصیت پردازی یکی از مهمترین اصول داستان نویسی است و نویسنده باید شخصیتها به ویژه شخصیت اول را طوری معرفی کند که خواننده به سرنوشت او علاقه مند شود یا حتی بهتر، خودش را جای او بگذارد. کتاب writing fiction for dummies که اگر اشتباه نکنم به "نویسندگی به زبان آدمیزاد" ترجمه شده در این خصوص حرفهایی برای گفتن دارد.
پاینده باشید.
نکتهی اول اینکه متاسفانه ترغیب به خرید نسخهی کامل نشدم و این دیدگاه فقط مبتنی بر مطالعهی نسخهی نمونه است.
نکتهی دوم تبریک به جناب ابراهیمی و تمام نویسندگانی است که جرات و جسارت ورود به ژانر وحشت/ تخیلی که در ادبیات داستانی ما بسیار مهجور مانده است تبریک میگویم و امیدوارم اگر ایشان یا طرفدارانشان این دیدگاه را مطالعه کردند، کامنتهای من را به عنوان توصیههایی برای بهبود ببینند و دلخور نشوند.
نقاط قوت:
۱) جسارت نویسنده برای ورود به ژانر جدید
۲) ایده داستانی جالب است و پتانسیل خوبی دارد.
فرصتهای بهبود:
۱) نگارش نثر از لحاظ ادبی بسیار ضعیف است و جای بهبود دارد؛ به جای جملهی "بستن زخمهایم کار چه شخصی بود؟" خیلی راحت میتوانستند بنویسند: "چه کسی زخمهایم را بسته بود؟"؛ جای جای متن پر است از ایرادت نگارشی آزار دهنده که عامل اصلی تصمیم من بر عدم مطالعهی ادامهی داستان بود. به نویسندگان گرامی توصیه میکنم یا اصول نگارش فارسی را مجدداً مطالعه فرمایند یا داستانهایشان را از فیلتر یک ویراستار حرفهای بگذرانند.
همچنین مطالعهی کتاب On Writing اثر استیون کینگ، نویسندهی معروف ژانر وحشت را به تمام نویسندگانی که علاقه مند به فعالیت در این حوزه هستند، توصیه میکنم.
۲) اصول آغازش داستان رعایت نشده، در خصوص میانه و پایان مطلبی نمیگویم چرا که کتاب را کامل نخوانده ام. مراجعه کنید به کتاب خوب Beginnings, middles and ends اثر نانسی کرس.
۳) شخصیت پردازی ایراد دارد، سهراب یکدفعه وسط داستان میافتد، آنهم در زمانی که خود نقش اول داستان هنوز معرفی نشده، شخصیت پردازی یکی از مهمترین اصول داستان نویسی است و نویسنده باید شخصیتها به ویژه شخصیت اول را طوری معرفی کند که خواننده به سرنوشت او علاقه مند شود یا حتی بهتر، خودش را جای او بگذارد. کتاب writing fiction for dummies که اگر اشتباه نکنم به "نویسندگی به زبان آدمیزاد" ترجمه شده در این خصوص حرفهایی برای گفتن دارد.
پاینده باشید.
ژانر این کتاب مورد علاقه ی منه ولی با این کتاب نتونستم اتباط برقرار کنم. البته بیشتر مقصر این جریان برادران فرد هستن که با کتابهای بینظیری که عرضه میکنن، توقع مخاطب رو بیش از اندازه بالا بردن و ناخودآگاه توی این ژانر مقایسه صورت میگیره و طبع خواننده نمیتونه ارضا بشه. من نوعی وقتی باران سیاه رو تا تموم نکنم نمیتونم دست بردارم، معلومه که این کتاب نمیتونه نظرمو جلب کنه. جلد اول کوردل رو با کسالت تموم کردم ولی جلد دومش رو نتونستم بیشتر از بیست صفحه شو بخونم. در آخر هم کتابراه دوسِت داریم..
سلام خدمت کتاب خوانهای عزیز،
کتاب کوردل از جمله کتابهای خوب و جذابی هست که تا به حال خواندهام و همچنین نظری رو که آقای هوشمند در مورد این کتاب دادن رو دور از انصاف میدونم، به نظرم داستانهای و وقایع آورده شده در این کتاب بصورت هماهنگ و منسجم با حوادث و اتفاقات جلدهای بعدی این مجموعه در این جلد مورد اشاره قرار گرفته که در صورت مطالعه جلدهای بعدی همیشه به راحتی متوجه این موضوع شد.
باتشکر
کتاب کوردل از جمله کتابهای خوب و جذابی هست که تا به حال خواندهام و همچنین نظری رو که آقای هوشمند در مورد این کتاب دادن رو دور از انصاف میدونم، به نظرم داستانهای و وقایع آورده شده در این کتاب بصورت هماهنگ و منسجم با حوادث و اتفاقات جلدهای بعدی این مجموعه در این جلد مورد اشاره قرار گرفته که در صورت مطالعه جلدهای بعدی همیشه به راحتی متوجه این موضوع شد.
باتشکر
با درود و تقدیم احترام فراوان
ابتدا به دلیل رعایت اخلاق حرفهای و انتقاد پذیری به شما تبریک میگویم که عدم وجود آن یکی از بزرگترین معضلات جامعهی ماست، با توجه به اینکه بخشی از زمان ارزشمند خود را صرف پاسخ به کامنتهای بنده فرموده اید و این ارتباط به دیالوگ تبدیل شده است، لازم میدانم نکاتی را خدمتتان عرض کنم:
۱) متنی که من مطالعه کردم جلد اول کتاب (کوردل) بوده اما چون روی دیوایسهای مختلف مطالعه میکنم شاید خطایی در دانلود رخ داده باشد و سر از جلد سوم درآورده باشم، اگر در این خصوص کم دقتیای رخ داده است از شما پوزش میطلبم.
۲) در خصوص مراجع معرفی شده و مطالبی که در خصوص استراکچر و ساختار مطرح فرمودید با کمال احترام برای خلاقیت هنری، چون سالیان سال به تدریس موسیقی اشتغال داشته ام، این مطلب که هنر ناب زاییدهی خلاقیت صرف است را قبول ندارم. خلاقیت موتور محرکهی ماجراست و اصول و قواعد ابزاریست که برای صیقل دادن اثر هنری بسیار لازم و ضروریست. اتفاقاً یکی از مهمترین نکاتی که در مراجع معرفی شده مطرح گردیده است مطابق همین فرمایش شماست که نویسنده باید اینقدر تمرین کند تا سبک شخصی خود را پیدا کند. مساله این است که به قول استیون کینگ: دستور زبان و اصول نگارش از مهمترین ابزار موجود در جعبه ابزار هر نویسندهای هستند. همچنان توصیه میکنم کتاب ایشان را مطالعه فرمایید و به شما تضمین میدهم اثر منفیای بر خلاقیت هنریتان نخواهد گذاشت که هیچ، کیفیت و فروش آثارتان را بالا خواهد برد.
۳) اگر این کتاب ویراستار داشته است، جسارت میکنم و به شما توصیهی اکید میکنم ویراستارتان را اخراج کنید. ایراد دستوری و نگارشی در داستان تنها زمانی قابل پذیرش است که عمدی و برای نشان دادن کم سوادی یا موقعیت فرهنگی یا ناتوانی یک شخصیت در بیان مطلب باشد. به اعتقاد من ویراستارتان وظیفهاش را به درستی انجام نداده است.
۴) تاکید میکنم فقط دیکتهی ننوشته است که غلط ندارد و اگر دیدگاه قبلی من را نیز با دیدی موشکافانه بررسی کرده باشید، خالی از ایراد نگارشی نیست؛ هیچ کس از خطا مصون نمیباشد.
۵) به احترام وقتی که برای پاسخ به دیدگاههای این حقیر صرف نموده اید، وقت خواهم گذاشت و کتاب کوردل را کامل خواهم خواند، امیدوارم مطالعه این کتاب تا انتها باعث پی بردن من به اشتباهات احتمالی در دیدگاهم گردد که در این صورت مطمئناً شهامت اعتراف به اشتباه را خواهم داشت.
از صمیم قلب برای شما فرهیختهی گرانقدر و هموطن محترمم آرزوی موفقیت دارم.
پاینده باشید
فرشید هوشمند