احمد عزیزی و علی معلم بدون شک صاحبان دو جریان جدی در روزگاری هستتد که بنا به بسیاری از دلایل مثتوی سرایی رو به افول گذاشته بود.
دو تفاوت عمده در این دو شخص_جریان دیده میشود؛ عزیزی وزن کوتاهی در بحر رمل را (فاعلاتن، فاعلاتن، فاعلن) انتخاب کرده است که از ارادت او به مولانا و مثنوی معنوی سرچشمه گرفته است و نکته دیگر زبان ساده تر و شاید امروزی تر او در این مکاشفه است. در مقابل علی معلم با تکیه با دانش دانشگاهی خود و شناختنش از خاقانی زبانی مطنطن و سخت و سنگین را دست مایه مثنوی هایش در کتاب رجعت سرخ یک ستاره قرار داد و بر خلاف عزیزی وزنهای شاید بتوان گفت پیچیده تر و البته بلند را برای سرودن انتخاب کرد.
به هر تقدیر این دو شاعر با این دو نوع نگاه به مثنوی قطعا جانی دوباره در کالبد مثنوی سرایی دمیدند. کفشهای مکاشفه سرشار از کشفهای زبانی شگفتی است که نیاز به بازخوانی مجدد اهالی شعر دارد..
یاحق
دو تفاوت عمده در این دو شخص_جریان دیده میشود؛ عزیزی وزن کوتاهی در بحر رمل را (فاعلاتن، فاعلاتن، فاعلن) انتخاب کرده است که از ارادت او به مولانا و مثنوی معنوی سرچشمه گرفته است و نکته دیگر زبان ساده تر و شاید امروزی تر او در این مکاشفه است. در مقابل علی معلم با تکیه با دانش دانشگاهی خود و شناختنش از خاقانی زبانی مطنطن و سخت و سنگین را دست مایه مثنوی هایش در کتاب رجعت سرخ یک ستاره قرار داد و بر خلاف عزیزی وزنهای شاید بتوان گفت پیچیده تر و البته بلند را برای سرودن انتخاب کرد.
به هر تقدیر این دو شاعر با این دو نوع نگاه به مثنوی قطعا جانی دوباره در کالبد مثنوی سرایی دمیدند. کفشهای مکاشفه سرشار از کشفهای زبانی شگفتی است که نیاز به بازخوانی مجدد اهالی شعر دارد..
یاحق