نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی تپههایی همچون فیلهای سفید - ارنست همینگوی
3.4
265 رای
مرتبسازی: پیشفرض
من هم مانند بعضیها اول اصلا متوجه داستان نشدم و وقتی داستان تموم شد واقعاً از جا پریدم و گفتم چی!! چی شد؟ ولی چون نویسنده ارنست همینگوی است بلافاصله رفتم تو اینترنت و نقدهای داستان رو مطالعه کردم، بیشتر خوانندهها که ازین داستان شوکه میشوند به خاطر این است که اصلاً متوجه نمیشوند موضوع درباره چیست. موضوع حامله شدن ناخواسته دختر است! و مردی که خود دختر و رابطه عاشقانه شان برایش مهم نیست و منظور و منظور از (کمی هوا وارد میکنند) نوعی سقط جنین است البته نمیدانم چرا همینگوی این اصطلاح را به کار میبرد. در هر صورت اگر با این علم داستان را بخوانید موضوع برایتان روشن میشود.
مورد دوم با کمال احترام صدای گوینده مرد اصلا مناسب این کاراکتر نیست تقریبا شبیه پیرمردی خرفت است تا یک مرد جوان و این روی داستان خیلی تاثیر گذار است.
مورد دوم با کمال احترام صدای گوینده مرد اصلا مناسب این کاراکتر نیست تقریبا شبیه پیرمردی خرفت است تا یک مرد جوان و این روی داستان خیلی تاثیر گذار است.
داستان اساسا در مورد دختری جوان و بی تجربه هست که به دنبال تجارب جدیده و بدون فکر فقط میخواد هر چیزیو امتحان کنه مثل سفارش دادن یه نوشیدنی که شناختی ازش نداره.
دختر قوه تخیل خوبی داره اما ثبات در تصمیم گیری نداره مثلا برف رو به فیل تشبیه میکنه اما کمی بعد نظرش برمیگرده و میگه خیلیم شبیه فیل نیست به نوعی دختر نمیتونه حتی برای بچه تو شکمش و رابطش با یه مرد تصمیم بگیره ولی ادعا و خواستههای پوچی مثل داشتن دنیا رو مطرح میکنه.
دختر و بچش برای مرد بی ارزشاند و مرد فقط میخواد از دست بچه خلاص شه در حالی که دختر نمیخواد اما حتی نمیتونه نظرشو بگه و فقط از مرد اطاعت میکنه به نوعی شخصیت بشدت وابسته و برده گونه داره.
به طرز ظریفی ایرادات یک دختر جوان و خام رو در زندگی و بلند پروازی هاش بیان کرده.
اما گوینده صدای جذابی نداشت.
دختر قوه تخیل خوبی داره اما ثبات در تصمیم گیری نداره مثلا برف رو به فیل تشبیه میکنه اما کمی بعد نظرش برمیگرده و میگه خیلیم شبیه فیل نیست به نوعی دختر نمیتونه حتی برای بچه تو شکمش و رابطش با یه مرد تصمیم بگیره ولی ادعا و خواستههای پوچی مثل داشتن دنیا رو مطرح میکنه.
دختر و بچش برای مرد بی ارزشاند و مرد فقط میخواد از دست بچه خلاص شه در حالی که دختر نمیخواد اما حتی نمیتونه نظرشو بگه و فقط از مرد اطاعت میکنه به نوعی شخصیت بشدت وابسته و برده گونه داره.
به طرز ظریفی ایرادات یک دختر جوان و خام رو در زندگی و بلند پروازی هاش بیان کرده.
اما گوینده صدای جذابی نداشت.
دختر کم سن و سالی که با مردی که به نظرمی رسید از دختر خیلی بزرگتر باشد رابطه داشتند دختر حامله شده و مرد میخواهد بچه را سقط کند. و دخترک کم سن وسال که کنجکاو است همه چیز را امتحان کند و دنبال این است که همه دنیا را داشته باشد و میخواهد مرد را راضی نگه دارد هر چند مرد میگوید اگر خودت راضی باشی ولی تظاهر میکرد چون گفت یک گوشه دلم ناراضیه. یک دختر ساده و معصوم وبلند پروازکه خوشبختی رادر کنار مرد میدید و هر کاری میکرد که مرد راضی باشد و حاضر شده بود بچه را به وسیله هوا سقط کند و مرد اصرار داشت که هیچ کار ندارد. متاسفانه این داستان واقعی همیشه دختران و زنان و قربانی هستند. و فرزندانی کهمتولد شدند و سقط شدند حق زندگی از آنها گرفته شد و گرفته میشود.
در این داستان، دختری خیال پرداز و بی ثبات رو میبینیم که با مردی سلطه جو و خوشگذران در رابطه هست. دختر فقط بخاطر حرف اون مرد حاضر به سقط جنین شده و در تلاش هست تا رضایت اون مرد رو به دست بیاره. اون دختر آرزوهای زیادی در سر داره، اما تردیدهای زیادی هم داره و قدرت تصمیم گیری نداره. مرد هم فقط به فکر لذت و هوسرانی های خودش هست و به اون دختر و جنین اهمیتی نمیده. دنبال این هست که جنین سقط بشه و باز با خیال راحت به تفریح بپردازه. این که دختر حتی در خیالپردازیهاش هم ثبات نداره و لحظه ای تپه ها رو شبیه فیل میبینه و دوباره نظرش تغییر میکنه، تعبیر جالبی بود. صدای گوینده ی دختر خوب بود اما گوینده ی مرد خیلی مناسب انتخاب نشده بود.
رویاپردازی دختر کاملا مشهود بود... از طرفی عصبانیتی در درونش هست برای درک نشدن... شک و تردید مرد... خسته شدن از وضع موجود در دختر کاملا حس میشه که برمیگرده به قلم نویسنده و مترجم... اما به سرعت هم به حالت عادی برمیگرده...
"حال خودم برای خودم مطرح نیست" یه مردگی درونی رو نشون میده... داستان کوتاه جالبیه... این دومین اثر از این نویسندهست که مطالعش کردم.. اولی پیرمرد و دریا بود و واقعا از اون کتاب خوشم اومد... این داستان کوتاه هم واسم جالب بود و شیوهای که این داستان با وجود کوتاه بودنش تونست احساسات ضدونقیضی و زیادی رو به خواننده یا شنونده وارد کنه واقعا قابل تحسینه...
"حال خودم برای خودم مطرح نیست" یه مردگی درونی رو نشون میده... داستان کوتاه جالبیه... این دومین اثر از این نویسندهست که مطالعش کردم.. اولی پیرمرد و دریا بود و واقعا از اون کتاب خوشم اومد... این داستان کوتاه هم واسم جالب بود و شیوهای که این داستان با وجود کوتاه بودنش تونست احساسات ضدونقیضی و زیادی رو به خواننده یا شنونده وارد کنه واقعا قابل تحسینه...
همهٔ آدما در هر تخصصی که باشن هم کار خوب دارن هم متوسط هم بد
متأسفانه کانون فرهنگی چوک هم کارای صوتیشون بده هم کارهای بد و ضعیف نویسندههارو با ظرافتی خاص کشف میکنن!!
متأسفانه باوجودیکه همینگویو دوست دارم اما به این کارش نمیشه نمرهٔ قبولی داد👎🏼
⛔️به هیچ وجه توصیه نمیکنم🚫
پ. ن.: اگه تو سایتای مختلف بگردید برای این داستان تفاسیر فنی هم نوشتن!! اما اگه یه داستان کوتاه نتونه منظور و هدفشو برسونه و مجبور باشم برم تفسیر بخونم یا بخش موهومی مغزمو از سهبعدی به هولوگرافیک تغییر بدم، میخوام صدسال اون داستانو نخونم
متأسفانه کانون فرهنگی چوک هم کارای صوتیشون بده هم کارهای بد و ضعیف نویسندههارو با ظرافتی خاص کشف میکنن!!
متأسفانه باوجودیکه همینگویو دوست دارم اما به این کارش نمیشه نمرهٔ قبولی داد👎🏼
⛔️به هیچ وجه توصیه نمیکنم🚫
پ. ن.: اگه تو سایتای مختلف بگردید برای این داستان تفاسیر فنی هم نوشتن!! اما اگه یه داستان کوتاه نتونه منظور و هدفشو برسونه و مجبور باشم برم تفسیر بخونم یا بخش موهومی مغزمو از سهبعدی به هولوگرافیک تغییر بدم، میخوام صدسال اون داستانو نخونم
این کتاب صوتی از نظر اجرا بسیار ضعیف عمل کرده و لحنها و انتقال احساسات کاراکترها کاملا غیرطبیعی و مصنوعی هستش و تا حدود خیلی زیادی فضای انس گرفتن مخاطب با داستان رو مختل میکنه
علاوه بر اون در قسمت معرفی صدای موسیقی خیلی زیاده و بین صحبتهای معرف اختلال ایجاد میکنه و برای شنونده آزار دهندست
در کل پیشنهاد نمیکنم
چون اگه کتاب صوتی نتونه حس داستان رو منتقل کنه همون بهتر که نسخه مکتوب اون کتاب مطالعه بشه
با تشکر از کتابراه
علاوه بر اون در قسمت معرفی صدای موسیقی خیلی زیاده و بین صحبتهای معرف اختلال ایجاد میکنه و برای شنونده آزار دهندست
در کل پیشنهاد نمیکنم
چون اگه کتاب صوتی نتونه حس داستان رو منتقل کنه همون بهتر که نسخه مکتوب اون کتاب مطالعه بشه
با تشکر از کتابراه
موضوع سقط جنین بود که اگه دانش تخصصی نداشتی اصلا موضوع اصلی داستان رو متوجه نمیشدی پس باید یه مقدار مستقیم تر اشاره میشد. بقیه موارد هم دوستان گفتن. زن یه مقدار عصبیه و انگار ته دل خودش میدونه که مرد خیلی بهش علاقه نداره اما به رابطه ادامه میده و به خاطر مرد از خودگذشتگی میکنه. مثل خیلی از روابط توی دنیای امروز. دختران توی روابط بیشتر دچار آسیب و سردرگمی و مشکلات و بی مهری دیدن میشن. ممنون از کتابراه
مثل خیلی از آثار همینگوی زیادی مبهم و خلاصه بود و مثل همیشهی سری از عزیزان مثلا همینگوی شناس میان میگن ک این داستانها تفسیر داره و پر از معناست و شما نمیفهمین و حتی بعضیاشون توهین هم میکنن. عزیزان داستان اصلا جذاب و گیرا نیست. صرفا چون همینگوی نوشته دلیل نمیشه خوب باشه. هر نویسندهایی سری آثار بد و ضعیف و متوسط و خوب و بعضیاشونی چندتایی شاهکار دارن. متعصب نباشیم. تعصب خصلت خوبی برایی ادم کتابخون نیست
باسلام خدمت دوستانه کتاب و همراهانه کتابراه نویسنده کتاب جناب همینگوی در کوتاه ترین زمان بخوبی عشق و هوس را توصیف کردند. دختری که آینده خود را در مرد میبیند و مردی که فقط بفکر خودش است و پشیزی برای دختر ارزش قائل نیست. کاش آدم ها سادگی وصداقت راپیشه کنندتادرجامعه شاهداینجور معضلات نباشیم. درفرهنگ عام ما هیچکس دشمن خدا نیست جز دروغگوتشکروسپاس بی پایان خدمت صداپیشگان ودست اندرکاران کتابراه عزیز
راستش دوبارم گوش دادم اما چیز خاصی دستگیرم نشد تا اینکه رفتم نظرات رو خوندم و تازه متوجه درونمایه داستان شدم. سه تا ستاره کم کردم چون خیلی گنگ بود و اگه نظرات رو نخونده بودم یا در موردش گوگل نمیکردم متوجه نمیشدم. ضمن اینکه صداپیشه مرد داستان رو اصلا دوست نداشتم چون اصلا با صدای مقابلش مچ نبود. بیشتر حواس آدمو پرت میکرد از داستان. دوستاره هم فقط بخاطر نویسندش دادم.
دو وهله اول هیچی گیرم نیومد ولی بعد دوباره گوش دادم تا اینکه دیدم دختری با قوه تخیل بالا و تجربه کم سعی در شناخت اطرافش داره و لزوما" صد در صد مطلب رو نگرفتم ولی در آینده دوباره گوش خواهم داد. جالب و فنی نوشته شده و با یک بار خواندن نمیشه مقصود نویسنده متبحرش را دریافت کرد. پیشنهاد میکنم حداقل دو بار گوش دهید. عالیه.
من از چوک تشکر میکنم کارشون حرفیه طوری داستان اجرا میکنن که برای ما جالب میشه صداها گرم و شیوا بود. توضیح قصه رو همه دوستان به خوبی دادن. فقط دوستان به نظرات هم احترام بگذاریم هرکسی یک سلیقهای داره یکی کتاب میپسنده یکی هم نمیپسنده میگن خوشمون نیومد، وقتی آزادی بیان میگیم از همین جا شروع کنید.
با احترام ماهور
با احترام ماهور
من از همون اول کاملا متوجه موضوع داستان شدم، برعکس کسانی که میگن اگر از داستان خوشت نیومد پس متوجه نشدی. بنظرم حتی اگر بهترین نویسنده دنیا باشی ممکنه کاری داشته باشی که خیلیها خوششون نیاد و بنظرم این اثر یکی از اونهاست. کتاب موضوعیت خوب و جالب داره اما پرداخت بهش بسیار ضعیف هست و مورد علاقه من نبود.
روند داستان به گونهای است که نه تنها در ابتدا بلکه تا پایان داستان هم از ماجرا چیزی متوجه نخواهید شد من خودم زمانی که در اینترنت نظرات وانتقادات دیگران وشاید حدسیات آنها را خواندم متوجه داستان شدم البته هر چند که ممکن است اینها همه بیش از یک حدس نباشند و با ماجرای اصلی تفاوت زیادی داشته باشند
1. دختر به شدت بلندپرواز بود و خام!
2. دختر بسیار کنجکاو بود و دوست داشت خیلی چیزها رو امتحان کنه. مثلا نوشیدنی رو که نمیشناخت پیشنهاد داد. نمیدونست حتی با چی طعمش خوبه، و ندونسته با توجه به حرف مرد و گارسون، نوشیدنی رو با آب سفارش داد.
3. سفیدی برف روی تپهها رو با قدرت تخیلاش به فیل تشبیه کرده بود، اما وسطها گفت که خیلیام شبیه فیل نیست! یعنی قدرت تصمیم گیری نداشت. پس نمیدونست چی براش خوبه و چی بد!
4. با وارد کردن هوا میخوان بچهی دختر رو سقط کنن. که این فقط خواستهی مرد بود.
5. دختر خودش توانایی تصمیم نداره، چه در حال حاظر، چه برای آینده. اون به شدت دهن بین هست و هر چیز رو که مرد میگه، دختر قبول میکنه.
6. برای مرد اصلا دختر و بچه مهم نیستن اون فقط به از سر باز کردن بچه هستش و میگه بعد از اون باز فقط خوشگذرونی میکنیم!
7. دختر اگه به اختیار خودش بود نمیخواد این کار رو انجام بده.
8. دختر اصلا واقع بین نیست! این بچهی توی شکمش رو نمیتونه راجع بهش تصمیم بگیره، اما میخواد دنیااااا رو داشته باشه!!
9. مرد به ظاهر میگه من فقط تو رو میخوام و هیچ! درحالیکه برچسب همهی هتلهایی رو که توی اونها گشت و گذار میکردند رو میدید.
10. دختر به اجبار مرد تن داده بود و میدونست که مرد اون رو واقعا دوست نداره!
برعکس خیلی از دوستان من واقعا دوست داشتم داستان رو. ممنونم دوست عزیزم کتابراه☘️