نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی ماهی و جفتش - ابراهیم گلستان

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
M mohamadi
۱۴۰۱/۰۹/۱۶
جاده‌ای رو در نظر بگیرید که تعداد سرعت گیرهای بسیار زیادی رو در سطحش قرار دادند، این سرعت گیرها هدفشون اینه شما سرعتتون رو در موقعیت‌های حساس کم کنید، متن و نوشتار ابراهیم گلستان هم پر از سرعت گیرهایی هست که خواننده را وادار به تأمل می‌کند. گلستان از روش‌های خاصی برای خلق این سرعت گیرها و همچنین تکرار مفاهیم در غالب‌های مختلفی بهره می‌گیرد. در داستان کوتاه ماهی و جفتش، فرد بزرگسالی که ذهنیت خود را با واقعیت و عینیت اشتباه گرفته و برای برداشت ذهنی و اشتباه خود از واقعیت، کلمات و جملات و شاعرانگی‌ها می‌بافد و علت یابی می‌کند را اینگونه توصیف میکند؛ اکنون سرهایشان کنار هم بود، و دم هایشان از هم جدا بود. بسیار دیده بود، در همه جا، و هرگز این همه هماهنگی ندیده بود، چشمک ستاره‌ها همیشه اینهمه باهم نبود، اما بارانگردش هماهنگ از همدمی بود، یا هماهنگی از همدمی بود.. یا شاید همزاد بودند. زیباترین جمله در توصیف ذهن گرایی مرد را اینگونه می‌بینم؛ «پسندید بشوند ماهی نوایی دارد» راه ایجاد این تأمل کردن چیه سختگلستان آرایش کلمات را بهم می‌ریزد تا خواننده را به تامل و تفکر وارد. اما مواجه مرد با واقعیت و از هم پاشیدگی پندار رو را در مواجه با کودکی خردسال به نمایش می‌گذارد که کودک اگرچه آنقدر کوچک است که باید او را در آغوش گرفت و بالا برد و ماهی را به او نشان داد. اما کودک همانند فرد بزرگسال گرفتار پندار و بافته‌های ذهنی نیست.. و این هنرمندانه‌ترین صورت از بکارگیری ابزار قیاس است برای مقابل هم قرار دادن، خیال و توهم در برابر واقعیت.. «اما باران شاید باران»
سما جعفری
۱۴۰۳/۰۷/۲۳
کتاب قشنگی بود، ماهی و تصویرش در شیشه شبیه ما آدم‌ها و سایه‌مان یا تصویرمان در آینه است، آیا هماهنگ بودن حرکات ما با سایه خودمان، مثل ماهی و جفتش از همدمیست یا همدمی از گردش هماهنگ زاده شدست؟ اصلا ما آدم‌ها با خود و سایه‌مان همدم هستیم؟ آیا اصلا به سایه خود نگاه میکنیم؟ در کل، از تصورات مرد قصه خیلی لذت بردم، چه نگاه شاعرانه‌ای داشت و چه افکار زیبایی در اثر یک اشتباه در سر میپرورد، اما برایم جالب بود که گاهی کودکان چقدر واقع‌بین‌تر از بزرگترها هستند و چقدر اشتباهات بزرگترها گاهی بدیهیست. صداپیشگان پیرزن و بچه خیلی بد بودند و حس خوب قصه را از بین میبردند، راستش بیشتر اجرایشان باعث خنده میشد. راوی نیز صرفا روخوانی میکند و احساس ندارد.
Mozhgan
۱۴۰۲/۰۷/۲۹
داستان خوبی بود مردی توصیف شده بود عاشق که از دید خودش ماهی تنها را دوتا میدید و از تماشا عشقبازی دو ماهی لذت می‌بردو در ذهنش تصور کرد که آن‌ها میخواهند همدیگر را ببوسند. وقتی که پیرزن با کودک‌به تماشا ماهی آمدندوبچه از روی حس کنجکاوی ماهی را تماشا میکرد و احساس عاشقانه نداشت ماهی را همانطور که تنها بود دید و به مرد گفت ماهی دوتا نیست و مرد وقتی فهمید رفت. من نتیجه‌ای که از این داستان گرفتم حس خوب مرد عاشق پیشه بود با اینکه ماهی تنها بوداو دوماهی می‌دید یا شاید دوست داشت دو ماهی ببیندو آدمها با حس خوب و عشق میتوانند دو ماهی ببینندو از تماشا ماهی ها‌لذت ببرند هر چند واقعیت چیزدیگر باشد‌.
A.asgari
۱۴۰۱/۱۰/۰۵
داستان قابل تاملی هست
و داستان جالبی
که در باره‌ی یه مردی هست که از دور فک میکنه ۲تا ماهی تواکواریوم چقدر شکل هم هستن
چقد با هم‌خوبن
با هم شنا میکنن و سر هاشون و بهم‌میچسبونن
اما‌ بعدا متوجه میشه اصلا یه ماهی وجود داره و داشته از دور تصویر همون ماهی و تویه شیشه میدیده
یعنی زندگی بقیه از دور قشنگه هیچ وقت زندگی بقیه را با خودت یکی ندون
اما‌صدایه خواننده جالب وگیرا نبود اصلا
هیچ‌حسی تویه صداش نبود
این کتابو باید با حس خوند
مخصوصا اونجا که صدایه پیرزن و در میاورد واای
ممنون
شکوفه عصاره
۱۳۹۹/۰۲/۲۴
داستان خوبی بود ولی حقیقتش نتونستم لذت رو ازش ببرم صدای گوینده انگار تازه از خواب بیدار شده و داره میخونه یا انگار داره تایپ صوتی میکنه، البته اولین پادکستی نیست که از کانون فرهنگی چوک گوش میدم، بقیه هم کمابیش همینطور بودن ولی به همه نمره خوب دادم بخاطر خود کتاب. ولی فراموش نکنیم مهمترین بخش لذت از کتاب صوتی، صوت و جذبه صدای گوینده است.
هادی آران پور
۱۴۰۰/۱۱/۲۹
داستان خیلی قشنگی بود مخصوصاً اینکه پایان داستان به گونه‌ای بود که دور از ذهن من بود به همین خاطر از انتخاب این کتاب برای مطالعه کردن خوشحال هستم این اولین کتاب از آقای ابراهیم گلستان بود که خوندم و مشتاق شدم بقیه آثار ایشان هم حتماً بخوانم
زادمهر/ Zadmehr
۱۳۹۷/۰۴/۱۱
سپاس از کانون فرهنگی چوک بخاطر زحمات و خدماتشون..
فقط یه خواهش دارم از آقای رضایی (سردبیر محترم):
لطفا واسه تفهیم حس نویسنده و تاثیرگذاری بهتر، در مورد صداگذاری روی کتاب‌ها، اهمیت و ذوق بیشتری قائل باشین..
🌼
Toofan Art
۱۳۹۸/۰۵/۱۳
متعجب شدم از این افتضاح صداها که همچون نمایش‌های کمدی یک شخصیت به شکل افتضاح ادای بچه و پیر را دربیاورد. در تدوین اگر صداها را افکت می‌گذاشتید شاید بهتر می‌شد...
مجیدناجی
۱۴۰۳/۰۶/۰۷
ماهی که تنها هست اما انعکاس او در شیشه او و گاهاً ما را دچار اشتباه میکند که آن یک ماهی نیست بلکه دوتا ماهی هستند جفتی که کنار هم و برای هم زندگی را سپری میکنند. اما افسوس و صد دریغ که افسون روزگار است.
رضا احمدیاری
۱۴۰۰/۰۶/۱۶
ابراهیم گلستان در این داستان کوتاه به زیبایی آرزو‌ها و رویاهای درونی (شاید سرکوب شده خود را) یک انسان را که دوست دارد در دنیای بیرونی‌اش نمود پیدا کند (یا چنین توهم میکند) را به زیبایی بیان میکند.
Massi ,Ebi
۱۴۰۲/۰۱/۲۷
داستان قابل تاملی بود. برداشت من از این داستان این بود که وقتی عاشق کسی باشی با اون یکی میشی برای همین میگن (همسر) چون واقعا همسر میشی باهاش
Ali Foulad
۱۳۹۷/۰۹/۲۷
نمیدانم چه اصراری بود بجای خواندن متن، اجرای ضعیف نمایشی آن را عرضه کردید.
fatemeh
۱۴۰۲/۰۱/۰۴
صدای راوی مناسب بود ولی صدای پیرزن و بچه اصلا به درستی ادا نشد، و داستان نیز پیام چندانی نداشت، تشکر از کتابراه
ناهید
۱۴۰۱/۱۲/۰۹
داستان جالب و آموزنده ایه
اگه از صدای گوینده خوشتون نیومد میتونین پی دی افش رو بخونین ولی حتما بخونین
ali jenani
۱۳۹۸/۰۱/۲۲
داستان جالب و خوبیه ولی صدای نویسندش همه چی داستانو خراب میکنه خیلی رو مُخه
Zahra Daliri
۱۳۹۷/۰۴/۱۷
سلام. داستانش خوب بود اما صدا مخصوصا صدا پیرزنه خیلی افتضاح بود
حسنا فریمانی
۱۳۹۷/۰۲/۲۵
صداهاش جالب نبود خیلی مصنوعی بود ولی کلیت داستان عالی بود
علی یزدان مهر
۱۴۰۱/۰۹/۱۱
کتاب خوب و جالبی بود اما لطفا از صداپیشه‌هایی استفاده کنید که حس خوب کتاب رو بهم نزنند
فیروزه
۱۴۰۱/۰۹/۰۲
کوتاهه. پنج دقیقه حدودا. سبکش رایج نیست. شاید به دل هر کسی نشینه. میتونست بهتر اجرا شه.
روشنک زیودار
۱۴۰۱/۰۸/۲۷
برای هر کسی ممکنه به نوعی اتفاق بیفته، تصور اشتباه، بد دیدن، بد شنیدن و بد برداشت کردن.
فریبا قطبی
۱۴۰۱/۰۸/۲۳
ماجرا و داستانیست جم وجور که زود به نتیجه داستان پی برده میشه و نویسنده خوب از عهده این کاربر اومده.
عشق فقط خودم
۱۳۹۹/۰۳/۰۱
صدا گذاری چندان جالب نبود مخصوصا قسمت تقلید صدا‌ی پیرزن و پسر بچه
علی شهبازی
۱۳۹۸/۰۸/۲۶
داشتم از داستان لذت می‌بردم، که یهو پیرزنه اومد گند زد تو داستان😤
اتابک
۱۳۹۸/۰۷/۱۱
امیدوارم این صداگذاری‌های کانون چوک یه تغییر اساسی بکنه
سبحان
۱۴۰۱/۰۶/۰۱
کاش زندگی مان مثل ماهی بود کسی با کسی کاری نداشت
تویه آرامش آب زندگی میکردیم
مجید کراری
۱۴۰۰/۰۳/۲۰
ابراهیم گلستان نویسنده‌ای فوق العاده است و این داستان عالی بود
سید علی اکبر هاشمی
۱۳۹۹/۱۰/۱۴
ارزششو نداشت ک گوشش بدم درزم صدا پیشگیش هم خوب نبود
Alireza Shariat
۱۳۹۸/۰۲/۰۶
داستان متوسط بود. صدا ضعیف
Mahshid Aria
۱۳۹۷/۰۹/۱۳
خوب بود و ممنون ولی صداگذاری اصلا خوب نیست
Monir Naghikhani
۱۳۹۷/۰۶/۱۴
جالب بود، زلال وحس خوبی داشت، ولی با نظر زادمهرکاملا موافقم.
Maral Mirjafari
۱۳۹۷/۰۶/۱۳
کتاب زیبایی بود داستانش حس خوبی رو به آدم منتقل میکنه
حامد توسلی
۱۳۹۶/۰۸/۱۷
اینم شد داستان آخه!
null null
۱۳۹۶/۰۸/۱۵
سپاسگزارم از تمام زحمات شما راهتون هموار و ایزد همراهتان
Maryam
۱۴۰۳/۰۸/۰۲
کتاب تامل برانگیزی بود نوشته‌های اقای گلستان زیبا هستند
Amirhossein
۱۴۰۳/۰۳/۲۹
انتقادی وارد نیست بلکه برای نقطه نقطه‌اش تحسین باید.
سهیلا جعفری آخا
۱۴۰۲/۰۱/۳۱
خوب بود هر چند توقعم از ابراهیم گلستان خیلی بالاتر بود
سمیه شفیعی
۱۴۰۱/۰۲/۲۸
از نظر من در عین سادگی معنی ژرفی درش نهفته بود.
ن د ا ز ر ن د ی
۱۴۰۱/۰۲/۰۹
داستان باز. فکرکنم تازه از این نویسنده خواندم.
الهام طاهریان
۱۴۰۰/۰۸/۱۶
شنیدن این داستان کوتاه و پرمحتوا رو بشدت پیشنهاد میکنم
مهدی رحمتی
۱۴۰۰/۰۱/۲۹
این کتاب رو دوبار ضبط کرده اید یا دوبار انتشار
کاربر a
۱۳۹۹/۰۸/۲۱
پایانش از اول معلوم بود
🌙 M
۱۳۹۸/۱۲/۲۵
خوب بود و اشاره‌ای به خود انسان و درونی بودن داشت
کاربر So
۱۳۹۸/۰۸/۳۰
عالی عالی نبود متوسط بود.
دلارام جون
۱۳۹۸/۰۳/۰۹
انگار داره روخوانی میکنه
سعید توفیق
۱۳۹۷/۱۱/۰۱
اولین کتاب صوتی که شنیدم... تشکر.
ناصر ناصر
۱۳۹۶/۰۸/۳۰
با این داستانک به هیچ وجه ارتباط برقرار نکردم.
کیانا بلوکی
۱۴۰۲/۱۱/۲۳
بسیار عالی بود و مغز رو به چالش میکشه
آیسل
۱۴۰۱/۱۲/۲۴
کوتاهه ولی آدم را به فکر میبره
نرجس بشک
۱۴۰۱/۰۵/۰۹
سلام، صدا گذاری خنده دار بود😊
عاطفه مظفری
۱۴۰۰/۱۱/۱۲
کتاب خوبیه من دوست داشتم
1 2 >>