نقد، بررسی و نظرات رمان تاراج - راحله جاهدی

سلام خدا قوت و وقت بخیر ممنونم از نویسنده گرامی و کتابراه عزیزداستان عالی بود حتما بخونید و از خوندنش لذت ببرید یکی از جالبترین و هیجانی‌ترین داستانی بود که خوندم میدونید غیر تکراری و سوژه‌ی جالبی داشت یاد میداد قضاوت نکردن در مورد دیگران را و اینکه به هم فرصت توضیح بدیم نویسنده با رمان خواسته نکات مثبتی رو بهمون یاد بده که اکثرا فراموشش کردیم و عمل نمیکنیم بهشان از استقلال خانمها حرف زده و اینکه زنها بدون کمک هیچکس میتونن رو پای خودشون وایسن عین یک شیر زن افسانه با عشق حسین بزرگ شده بود اصلا باخونش عجین شده بود و نمیتونست عاشق هیچکس بشه واسه همین 8 سال دوام آورد چون عاشق بود وقلبش پر از عشقناراحتی‌ها و غصه‌ها نتونست جلوی موفقیت‌اش رابگیره واین نکته مثبته قصه هستشوالدین در زندگی انسانها نقش موثری دارن اینکه به بچه‌ها اعتماد کنن وجلوی استقلالشون رو با افکار منفی وشکهای بی مورد و قضاوتهای کور کورانه و.... نگیرندوست خوب نعمت بزرگی در زندگی محسوب میشه افسانه هم مستثنا نبود وارغوان از خواهر هم بهش نزدیک بود وخوب پشت هم بودنافسانه پدر بزرگ عاقل وفهمیده بروزی داشت کاش همه داشتیم خوب به داد بچه‌ها میرسید وانتقال اطلاعات وتجربیات خوبی به قشر جوان خانوادهاش میدادکلی نکته‌های خوب در این قصه هست ش که با خوندنش میتونم بدست بیاریم

یهویی تموم شد، نه به اونکه ریز به ریز جزییات گفته شد نه به اونکه یهو شخصیت داستان رفت خونه ماجرا تموم شد!!!

رمان زیبایی بود
اما پایان رمان میتوانست جذاب تر باشد
بهرحال از راحله جان زاهدی برای نوشتن این رمان متشکرم

خیلی عالی بود. خاطرات گذشته و زمان حال خوب به هم ربط داده شده و خواننده سردرگم نمیشه

همه چی خوب بود هم موضوع هم نثر روان و خوب. ولی چرا اینجوری تمومش کرد؟یهو انقد مسخره...

خیلی قشنگ بود و لذت بردم فقط آخرش میتونیت بهتر نوشته بشه، یهویی شد پایانش

بنظرم خیلی یهویی تمومش کردن اصلا پایانش به کل داستان نمیخورد

نثرش خوبه ولی اگر علایم نگارشی رعایت میشود خیلی بهتر بود

کتاب جالبی بود. روان نوشته شده بود

هیچ نکته خاصى نداشت

فوق العاده بود