نقد، بررسی و نظرات کتاب سوپ پیاز - ب. ر. هوشتتر

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
Mehdi Moghaddam
۱۴۰۲/۲/۲
با سلام
داستان خوبی بود. کسی که هر کاری میکند تا نگذارد همسرش برود. خود را به آب و آتش میزند تا برای همسرش سوپ درست کند و تلاش میکند تا سوپ را به موقع آماده نماید. ولی تنها کاری که نمیکند آن است که احساسش را بیان نمیکند. در حالی که برای همسرش بیان احساسش خیلی مهمتر از سوپی است که او پخته است. اگر واقعا ما در بیان احساساتمان اینهمه ناتوان هستیم پس چرا برای یادگرفتن راه اصولی کاری نمی‌کنیم. چرا وقتی همه چیزی رو باختیم اون زمان می‌نشینیم و بقیه را متهم میکنیم. بیان احساس مون کاری هست که هیچ هزینه‌ای ندارد ولی در عوض کاری میکند که هزاران میلیارد هم خرج کنی نمی‌توانی آن مقصودی را که داری بهش برسی. اگر جیرمی آن موقع فقط میگفت آره گریه کردم. عاشقتم. دوستت دارم. نمیتوانم از تو جدا بشوم دیگر نیازی به اینهمه تلاش نبود. چون همسرش اینها را میخواست بشنود. چون او منتظر مانده بود که او بیاید و از اینها حرف بزند. ولی بازم اینکار را نکرد. غرور کاذب بیجا. بدترین دشمن انسان. دشمنی که اجازه نمی‌دهد تا فردی احساسش را بیان نماید و به یک آرامش درونی واقعی برسد.
به امید روزی که همه واقعا به آرامش درونی واقعی برسند و از زندگی لذت ببرند
سما جعفری
۱۴۰۳/۷/۲۹
همسر مردی که در ابراز احساسات مشکل دارد و حتی نمیتواند گریه کند، به همین دلیل می خواهد او را ترک کند. مرد سعی دارد با پختن سوپ به همسرش نشان بدهد که به او اهمیت میدهد و همچنین با خرد کردن پیاز، کاری کند که اشک چشمانش جاری شود، اما باز هم در نهایت وقتی همسرش از او راجع به گریه کردن سوال میکد، طفره میرود. نویسنده ی این داستان سعی دارد نشان بدهد که بیان احساسات اهمیت و تاثیر مثبت زیادی دارد، گرچه بعضی افراد علاقه شان به دیگران را از طریق رفتارهای خود نشان میدهند. البته فکر میکنم غرور بیش از حد هم مانع بزرگی برای پیشروی صحیح روابط می باشد.
maniya
۱۴۰۳/۵/۱۶
مردی بودکه نمیتوانست احساسات خود را ابراز کندیاگریه امروزنش میخواست اوراترک کند مردبرای ممانعت اوگفت که سوپرایز داروغه آشپز خونه رفت تاسوپی درست کندزن کلافه شدوعجله داشت ومرددرحال توضیح دادن بودکه چگونه سوپ را تهیه میکند زن گفت من عجله دارم و مرد بجای بیان احساس ازسوپ حرف میزد او صورتش خیس شدوزن با تعجب گفت گریه کردی؟ اما مرد گفتن عرق کرده!! چه بداست که انسان نتواند حالات درونی خودراابرازکند.
Sadegh Bakhteari
۱۴۰۰/۹/۱۶
داستان اینه که طرف چون تو ابراز احساساتش ضعیف بوده زنش میخواد ترکش کنه.
این میره سوپ پیاز درست کنه تا با بوی پیاز چشاش خیس بشه و زنش فک کنه تغییر کرده و ترکش نکنه.
اما تهش وقتی زنش ازش میپرسه میگه عرق کردم نه اینکه بگه گریه میکنم.
ولی وجدانا چرا این خارجیا اینقدر لوسن؟ اخه اینم شد دلیل جدایی؟ هرکی رو همونجوری که هستش بخواین ییا از اول سمتش نرین.
نازسمن جعفرپور
۱۴۰۲/۶/۱۶
داستان در مورد مردی که زنش می‌خواد ترکش کنه و اون داره هر کاری می‌کنه که زنش ترکش نکنه‌ام چون مرد در بیان احساساتش ضعیف هست زنش می‌خواد ترکش کنه اون می‌خواد برای همسرش سوپ درست کنه اما خوبه اما یکم لوسه به هر حال پیشنهاد می‌کنم بخونید
مرتضی ظهیری
۱۴۰۳/۷/۱۷
داستان زن و شوهری که بدلیل عدم بیان احساسات کلامی، رابطه آن ها به مرز نابودی نزدیک شده. یادمون باشه که صرفاً توجه و محبت در کارها برای خانواده کافی نیست و باید در حرف هم به آن ها یادآوری کنیم که آن ها را دوست داریم و به آن ها توجه میکنیم ممنون از کتابراه
محمدرضا
۱۴۰۱/۵/۲
به نظر من بر خلاف اینکه نویسنده مشهور نیست به خوبی توانسته بود احساسات و توقعات یک مرد را در زندگی بیان کند و بگوید که حتی میشود با بهانه‌هایی پیش پا افتاده یک زندگی رو به جدایی را دوباره بر پا کرد.
Melika
۱۴۰۳/۱/۵
خیلی خوب بود. در مورد ضعف احساساته، ضعف در بیان احساسات که خیلی از ماها دچار اون هستیم و در واقع باعث نابودی هم می‌شه. احساسات مرد‌ها هم موضوع اصلی و قابل بحث بود.
Fereshteh Kamaee
۱۳۹۸/۹/۱
من که زیاد نفهمیدم اما خیلی دوس دارم این داستانو خودنویسندش برام تعریف کنه و قشنگ منظورشو بگه، 🥺چون تامدتها فکرم درگیره که داستان چی شد
A.asgari
۱۴۰۱/۱۰/۶
اصلا هیچی به هیچی معلوم نبود
وسروته نداشت
شاید منظور نویسنده از جدایی بود
که طرف عمدی طولش میداد تا بیشتر کنارش بمونه
نمیدونم
کاربر د
۱۳۹۸/۷/۹
او یک مرد بود.. گاهی احساساتش رو بدون کلمات بیان میکرد.. مثلا برای عشقش آشپری میکرد نه گریه... عالی بیان شده بود.. ممنون
E.p E.p
۱۳۹۶/۱۲/۱۶
نشان از دلواپسی و ناراحتی از رفتن رو نشون میداد که چطور خودشو سرگرم کار کرده و به بهونه پیاز گریه میکرد
مریم گلی
۱۳۹۶/۹/۳۰
خداییش من که نفهمیدم چی ب چیه. البته فهمش سخت نبودااااا به نظر میاد همچین سر وته نداشت و خیلیم فلسفی نبود
منیر منافی
۱۳۹۶/۷/۲۷
به نظر من حیف از وقتی که گذاشتم اینو خوندم خیلی بی‌سر و ته بود
z
۱۴۰۱/۶/۱۶
داستان زیاد جالبی نبود
ولی به هر حال ممنون که رایگان در اختیار ما گذاشتید
hadis N
۱۳۹۶/۶/۲۰
حیف چند دقیقه وقت که برای خوندش هدر رفت
قهرمان پوری قهرمان پوری
۱۳۹۶/۶/۱۶
ممنون از اپلیکیشن خوبتون و تنوع اتفاقهایی که باعثش میشید.
حسین گیل
۱۴۰۱/۱/۱
به هیچ عنوان با تعاریفی که از این کتاب میکنن مطابقت نداشت
Zahra Ghasemi
۱۴۰۰/۲/۲۹
تو نمیتونی گریه کنی دلیل خوبی برای جدایی نیست.
سپیده غفاری
۱۴۰۰/۲/۱
بیشتر به طرز تهیه سوپ میخورد تایک داستان واقعا متوجه نشدم
Parnaz
۱۳۹۹/۱۲/۲۲
موضوع این داستان. چی بود به نظرم باید ادامه میداشت. 🙍
Mohammad Bagheri
۱۳۹۸/۹/۱۶
موضوع قشنگی رو‌ عنوان کرد، اما داستانش قشنگ نبود.
شاکر محمودیان
۱۳۹۸/۲/۱
نظرم در موردش مثبت نیست محتوای موثرو مفیدی ندارد
فاطمه فراهانی
۱۳۹۶/۶/۱۸
این مثلا چه معنی داشت؟؟
کجاش خوب بود؟
علی
۱۳۹۸/۱۲/۲۷
بی معنی بود خوشم نیومد
سارا سوری
۱۳۹۸/۸/۹
بسیار بی‌معنی و بی‌سر و ته.
یاسین قدرتی
۱۳۹۷/۷/۲۹
مثلاک چی بشه. مذخرفه
ناهید محمودی
۱۳۹۶/۱۲/۱۴
یک داستان کوتاه بود
kosar sari
۱۳۹۶/۱۲/۷
زیاد جالب نبود
sepideh ansarinia
۱۳۹۶/۶/۱۷
آخی 😞جالب بود
احمد احمدی
۱۴۰۱/۷/۸
دوسش داشتم عالی بود
جواد حسینی
۱۴۰۰/۹/۲۰
چیز خاصی نداشت
این کار هر روزه‌ی خیلی از ادمهاست. که چی؟