نقد، بررسی و نظرات رمان مرز بین دو جهان - معصومه حبیبی
4.3
169 رای
مرتبسازی: پیشفرض
Maryam yuosefi
۱۴۰۲/۰۲/۱۷
00
سلام خدمت خانم معصومه حبیبی خدا قوت از اینکه حس تخیل قوی دارید بهتون تبریک میگم ولی کاش داستانتون رو مهیج تر مینوشتید تا کسانیکه داستانهای ماورالطبیعه دوست دارند بهتر باهاش ارتباط برقرار کنند تازه اخر داستان که باز مونده وحتما هم اخرش پیروزی ارواح پاکه اینو میشه دقیق حدس زد ولی اینکه چرا یک انسان که در کالبدش حضور داره ومیتونه حتی به ارواح پاک کمک کنه که بر ارواح خبیث پیروز بشن جای سواله در حالی که همون ارواح پاک دارن ازان پسر مراقبت میکنند که اسیبی بهش نرسه از کتابراه عزیز سپاسگزارم
سلام
بیشتر از هرچیزی موضوع خاص کتاب توجهم را جلب کرد٬ اسطورهها و افسانهها...
اما متاسفانه غلطهای املایی و نگارشی بیشمار رغبت مرا به عنوان خواننده برای ادامه کم کرد. با این حال جلد اول را تا پایان خواندم و امیدوارم ویراستار در جلد دوم به وظیفه خودش به درستی عمل کرده باشد!
ضمن اینکه پرداخت بیشتر به جزئیات داستان میتوانست هیجان آن را بیشتر کند تا خواننده با آن همذاتپنداری داشته باشد.
بیشتر از هرچیزی موضوع خاص کتاب توجهم را جلب کرد٬ اسطورهها و افسانهها...
اما متاسفانه غلطهای املایی و نگارشی بیشمار رغبت مرا به عنوان خواننده برای ادامه کم کرد. با این حال جلد اول را تا پایان خواندم و امیدوارم ویراستار در جلد دوم به وظیفه خودش به درستی عمل کرده باشد!
ضمن اینکه پرداخت بیشتر به جزئیات داستان میتوانست هیجان آن را بیشتر کند تا خواننده با آن همذاتپنداری داشته باشد.
یعنی حالم بهم خورد داستان هیچ اصاصو چهار چوبی نداره تو دقیقه تصمیم حمله میگیرن پنجاه سال بعد تازه عقربو مارا اشباح جمع میشن دور هم هرکی این خانمو دید بگه دیگه داستان ننویسه خدایی میدگاردو سرزمین پشت آینه از این خیلی بهتر بودخیلی بیرمقه داستانش پسره بزرگ شد هیچ جنگی در نگرفت اونیم که برا کشتنش اومده مثل اینکه اومده زمین تفریح هر ده سالی یه نقشه حمله ایم میکشه اگه وقت کنه خخخخخ
رمان درباره پسری به نام بکروکس که قبل از به دنیا آدمنش خداوند وعده اومدن اون رو به جهان مردگان میده و میگه این انسان تنها کسیه که میتونه در مقابل مازیار، فرمانروای پلیدیها مقاومت کنه
مازیار بارها اشخاصی را برای نابودی بکروکس فرستاد اما آریا، مشاور اورمزد و جلوی آنها را میگرفت و تمام وقت مراقب بکروکس بود تا آسیبی به او نرسد و نیروهایش شکوفا شود
مازیار بارها اشخاصی را برای نابودی بکروکس فرستاد اما آریا، مشاور اورمزد و جلوی آنها را میگرفت و تمام وقت مراقب بکروکس بود تا آسیبی به او نرسد و نیروهایش شکوفا شود
معمولا کتابهایی رو که هیچ جوره نتونم خودمو قانع کنم که تا آخر بخونمشون رو یک ستاره میدم
پیشنهادم به نویسنده اینه که یک مقدار بیشتر کتاب مطالعه کنید و سعی کنید با مفاهیمی مثل پیرنگ و درون مایهی داستان و طرح و صحنه پردازی و... همهی چیزایی که مربوط به داستان نویسی هست بیشتر آشنا بشید
واقعا کتاب اشکالات فراوانی داشت
پیشنهادم به نویسنده اینه که یک مقدار بیشتر کتاب مطالعه کنید و سعی کنید با مفاهیمی مثل پیرنگ و درون مایهی داستان و طرح و صحنه پردازی و... همهی چیزایی که مربوط به داستان نویسی هست بیشتر آشنا بشید
واقعا کتاب اشکالات فراوانی داشت