نقد، بررسی و نظرات کتاب هنگامی که نیچه گریست - اروین یالوم
4.7
584 رای
مرتبسازی: پیشفرض
حسن میرباقری
۱۴۰۲/۰۳/۱۳
50
از همراهانی که تنهایی مرا از من میگیرند ولی درون مرا تنها رها میکنند متنفرم شاید این تفکر از جهتی خودخواهانه باشه و از جهتی در مورد نوع بشر صدق کنه چون کمتر میشود خود را به طور کامل نادیده گرفت و به درون دیگری پی برد و پی بردن به درون یا همون همدلی خواستهای است که از اغلب انسانها برآورده نمیشود آقای یالوم توی کتابهاش مثل این کتاب فاخر و همچنین درمان شوپنهاور میخواد القا کنه که این همدلی با صداقت توسط شخص دیگری امکان پذیره ولی شخصا موافق تنها بودن نوع بشر از درون هستم و اینکه آزادی شجاعت میخواهد ولی چه کسی شجاعت داشتن آزادی کامل رو داره به نظرم همه ما با ایجاد مسئولیت برای خودمون این آزادی رو از خود سلب میکنیم و با وقف کردن خودمون برای دیگران هم اونها رو زیر دین میبریم و آزادی اونها رو هم میگیریم و این قصه افسار زدن انسانها به هم تا ابد ادامه خواهد داشت مگر کسانی که معتقدن من از آن روز که در بند توام آزادم.... نهایتا به خودم برای مطالعه این کتاب افتخار میکنم
این کتاب رو اینطوری در چند کلمه خلاصه میکنم: آموزنده، جالب، عجیب و در عین حال ضروری برای همه انسان ها
در این کتاب شما میتونید مفاهیمی رو از قبیل (عشق و احساسات انسانها، تنهایی و انزوا، احساس شکست در اوج موفقیت، زنان، خانواده و دوستان و در نهایت حقیقت و ازادی) رو مطالعه کنید و دیدگاه جدیدی رو نسبت به این موارد پیدا کنید. دو انسان دارای زندگیهای کاملا متفاوت اما با این حال میتونن کاملا همدیگر رو درک کنن و احساسات خود را شرح دهند. در نگاه اول با اینکه دکتر بروئر و پروفسور نیچه دارای شخصیت متقابل و مشکلات متفاوت هستن، اما در نهایت ریشه مشکلات اونها یکیست و در عین حال کامل کننده همدیگر هستن. از طرفی دکتری که سرامد همه پزشکان هست و هر بیماری رو میتونه درمان کنه اما در نهایت میفهمه که خودش بیشتر از همه به کمک احتیاج داره، و از طرفی دیگر فیلسوفی که ادعا میکنه میتونه تنها و بدون اتکا به دیگران زندگی کنه و تنها چیزی که مهمه دستیابی به حقیقت هست، هردو در نهایت به مفهومی کاملا تازه از زندگی و تفکرات و حقایق میرسن.... پیشنهاد میشه قبل از خوندن این اثر ارزشمند، شناختی جزئی از نیچه، بروئر و فروید داشته باشید که روند خوندنش اسون باشه 🧡
در این کتاب شما میتونید مفاهیمی رو از قبیل (عشق و احساسات انسانها، تنهایی و انزوا، احساس شکست در اوج موفقیت، زنان، خانواده و دوستان و در نهایت حقیقت و ازادی) رو مطالعه کنید و دیدگاه جدیدی رو نسبت به این موارد پیدا کنید. دو انسان دارای زندگیهای کاملا متفاوت اما با این حال میتونن کاملا همدیگر رو درک کنن و احساسات خود را شرح دهند. در نگاه اول با اینکه دکتر بروئر و پروفسور نیچه دارای شخصیت متقابل و مشکلات متفاوت هستن، اما در نهایت ریشه مشکلات اونها یکیست و در عین حال کامل کننده همدیگر هستن. از طرفی دکتری که سرامد همه پزشکان هست و هر بیماری رو میتونه درمان کنه اما در نهایت میفهمه که خودش بیشتر از همه به کمک احتیاج داره، و از طرفی دیگر فیلسوفی که ادعا میکنه میتونه تنها و بدون اتکا به دیگران زندگی کنه و تنها چیزی که مهمه دستیابی به حقیقت هست، هردو در نهایت به مفهومی کاملا تازه از زندگی و تفکرات و حقایق میرسن.... پیشنهاد میشه قبل از خوندن این اثر ارزشمند، شناختی جزئی از نیچه، بروئر و فروید داشته باشید که روند خوندنش اسون باشه 🧡
با وجود اینکه این سبک کتابهای فلسفی سلیقه بنده نیست اما نکات مثبت بسیاری در ان وجود داشت شخصا علاقمندم که در قالب یک داستان یک فلسفه و یا یک موضوع فلسفی گنجانده بشه نه اینکه در قالب یک سری مسئله فلسفی کلی یک قصه هم قرار بگیره اما نکته مثبت اصلی این بود که نویسنده برخلاف کتاب دیگرش یعنی درمان شوپنهاور قصد نداشت که حتما تفکر خودش رو به خواننده القا کنه که اتفاقا نتیجه بهتری هم دربرداشت و به نظرم موضوع گروه درمانی در این کتاب اتفاقا بهتر دیده میشد اهمیت این کتاب در یک بیوگرافی تاریخی از نوع خیالی هستش که با یک داستان که گویا به طور کامل واقعیت ندارد اما تا حد زیادی خواننده رو با اندیشههای نیچه اشنا میکند شخصا علاقمند بودم با توجه به ورود فروید به روند داستان این حضور پررنگ تر میبود تا با اندیشه او هم تاحدی اشنا شویم چون به نظرم انقدر حضورش در کتاب کمرنگ بود که میشد یک اسم خیالی رو براش در نظر گرفت مباحث کتاب بسیار به نظرم سنگین و قابل تامل هستش و تک جملههای کتاب در گفتگوهای دونفره هر کدوم میتونن یک سبک زندگی باشن به عنوان نمونه سرنوشت خودت را دوست بدار یا اینکه سرنوشت خودت را انتخاب کن و تقدیر خودت را دوست بدار هرکدوم دو سبک زندگی متفاوت هستن فصل اخر کتاب بینظیر هستش ولی اگر نقطه عطف کتاب به جای فصل اخر در میانه کتاب میبود کشش کتاب رو بیشتر میکرد
کتاب بسیار جالبی است این کتاب نوشته روانشناس ماهر و قصه گو اروین یالوم هست که داستانی در مورد نیچه و یک پزشک اتریشی بنام یوزف برویر رو مطرح میکنه تمامی شخصیتها واقعی هستند اما خود داستان تا حدودی البته نه کاملا زاییده ذهن نویسنده هست، در این داستان نیچه که بخاطر یک عشق نافرجام دچار افسردگی شدید شده بطور غیر مستقیم توسط معشوقهاش لو سالومه به سمت دکتر برویر جهت درمان و جلوگیری از خودکشی نیچه هدایت میشه، جالب اینجاست که دکتر اول سعی در درمان داره اما بتدربج متوجه میشه خودش برای درمان بیشتر به کمک نیچه احتیاج داره، او هم مثل نیچه یک عشق نافرجام داشته در نهایت در این داستان هر دو به درمان هم کمک میکنن و میتونن خودشونو از وسواس فکری که درگیرش شدن نجات بدن، این کتاب واقعا یک شاهکار بود.
نقدی برکتاب هنگامی که نیچه گریست، در قسمتی از کتاب نوشته بروئر در هنگام فوت مادرش سه ساله بود و در جای دیگر نوشته آدولف برادرش در هنگام فوت مادرش متولد شده است. یعنی هشت سال پیش از آشنایی نیچه و بروئر درگذشته است با این تفاسیر بروئر در هنگام فوت مادرش میبایست سی و دو ساله باشد نه سه ساله، در صفحهی دیگر کتاب نوشته بروئر پشت صندلی بروئر ایستاد که در واقع باید مینوشت بروئر پشت صندلی نیچه ایستاد. در قسمتی دیگر از کتاب که مربوط به تمرکز بروئر و اندیشیدن به برتا است که باید طبق دستور نیچه انجام بدهد، نوشته به خانم برتا بگو برای نوشتن گزارش، کسی نباید مزاحم تو شود، در حالی که منشی بروئر نامش برتا نبود. در کل این کتاب بیشتر برای دانش آموختگان رشتهی روانکاوی مناسبتر است تا برای عموم مردم، با تشکر از کتابراه
یکی از لذت بخشترین کتابهایی که خوندم. تلفیق خیره کننده فلسفه و روانشناسی... حس حضور به عنوان یه تماشاچی و ناظر، کنار یک فیلسوف بزرگ و انسانی تکرار نشدنی، اونقدر تاثیرگذاره که ذهن و روح و حتی عواطف آدم رو درگیر میکنه. جز تحسین برای این همه نبوغ و دانش نویسنده، چیز دیگهای نمیشه گفت. کتابی که باید بارها خوند و خوند و یاد گرفت...
این کتاب بد نیست. شاید من نتونستم با نحوه قلم نویسنده ارتباط برقرار کنم و یا شایدم ترجمه مشکل داشت. بعضی از قسمتای کتاب واقعا برای خود من درکش سخت بود و این باعث میشد برخی جاها برام مبهم بمونه. شخصیت نیچه به نوعی قسمتی از شخصیت همه ماست. همه ما تجربههای تلخی داشتیم تو زندگی و این باعث میشه اعتماد کردن به آدما سخت بشه و ممکنه روابط قبلیمون به روی روابط تازهی ما تاثیر منفی بذارن و باعث بشن به همه با دید شک و دودلی نگاه کنیم و به نوعی قضاوت کنیم. اگه به فلسفه و روان شناسی علاقه دارین پیشنهاد میکنم که مطالعه کنین.
کتاب فوق العادهای بود و تاثیر زیادی روی من گذاشت و خواندنش رو توصیه میکنم. البته اولین کتاب روانشناسی بود که خواندم. انتقال مفاهیم فلسفی در حین داستان بدون اینکه حس جدایی یا اضافی بودنی رو حس کنید، فوق العاده صورت گرفته بود.
البته نظری در مورد صحت یا دقت این مفاهیم ندارم چون تنها آشنایی من با نیچه به همین کتاب محدود میشه.
بیان مفهوم خودکاوی عمیق و ریشه یابی نیاتمون در کارها یا تفکراتمون به نوبه خود منو به فکر فرو برد و به نحو احسن در این کتاب آورده شده بود.
البته نظری در مورد صحت یا دقت این مفاهیم ندارم چون تنها آشنایی من با نیچه به همین کتاب محدود میشه.
بیان مفهوم خودکاوی عمیق و ریشه یابی نیاتمون در کارها یا تفکراتمون به نوبه خود منو به فکر فرو برد و به نحو احسن در این کتاب آورده شده بود.
خواندن این کتاب برای ما ایرانیها که بیشتر عمر خودمون را صرف توهم عشق میکنیم بسیار آموزنده هست. متن روان و ساده به ما اجازه میده تا خیلی از مسایل فلسفی در مورد چرایی عاشق شدن، احساس تنهایی در اوج موفقیت، دلیل لذت نبردن از زندگی و خیلی چیزهای دیگر را درک کنیم.
این کتاب به ما آموزش میده با هم حرف بزنیم. کاریکه اصلا در فرهنگ ما وجود نداره و همگی فقط به فکر تزیین ویترین زندگیمون هستیم و از نشان دادن درونمون حتی به نزدیکترین کس زندگیمون وحشت داریم.
این کتاب به ما آموزش میده با هم حرف بزنیم. کاریکه اصلا در فرهنگ ما وجود نداره و همگی فقط به فکر تزیین ویترین زندگیمون هستیم و از نشان دادن درونمون حتی به نزدیکترین کس زندگیمون وحشت داریم.
واقعا جزو کتابای بی نظیره با اینکه هدف دکتر یالوم تدریس به گونهای تمثیلی بوده اما واقعا یک جاهایی با خودتون میگید انگار این داستان اتفاق افتاده. جملههای ناب و تامل برانگیز داشت که دید من رو خیلی تغییر داد و تلنگری برای کاوش در زندگی شخصیم بود. کتاب باید خواننده رو با خودش همراه کنه و با لذت خونده بشه من اونقدر شیفته کتاب شدم که دو روز کاملا حواسم معطوف به خوندن کتاب بود. عالی👍🏻👍🏻👍🏻👍🏻👍🏻👍🏻👍🏻👍🏻
به پیروان خود میآموزم که زندگی را نباید با نوید زندگی آینده دیگری اصلاح یا نابود کرد. این زندگی و همین لحظه جاودانه است و هیچ زندگی دیگری وحتی قضاوت و دادگاهی پس از این زندگی نیست. این لحظه تا ابد خواهد بود و هر کس به تنهایی قاضی و شنونده خویشتن است…داستان زندگی دکتر بروئر و پروفسور نیچه و نقش هر دو در درمان دیگری و ترکیب با مفاهیم فلسفی بسیار جذاب و اموزنده بود. خوندن این کتاب روحتما توصیه میکنم.
کتابی جالب و عجیب در سبک خودش بود... نویسنده ب نظر من میتوانست با پیچیدگیهای کمتری محتوا رو ب نمایش بزاره ولی در همین حد هم برای گروه سنی بیست و چهار به بالا پیشنهاد میشه... در ضمن صبر و حوصله زیادی میطلبه و یکبار خواندن در درک مطالب کفایت نمیکنه در کل مناسبه آدمهای درونگراست.... داستان در هالهای از ابهام واقعیت داشتن و یا نداشتن هست و هنرمندی بسیاری در چیدمان و ارائه طرز فکر و خودشناسی داشت.
کتاب در زمینه چگونگی شکل گرفتن رواندرمانی هست. در قالب گفتگویی بین دو شخصیت اصلی داستان و اتفاقهای زندگی اشون به تصویر کشیده میشه. من چون مطالعات روانشناسی و تجربه روان درمانی داشتم کشش داستان برام کم بود. موضوعی که قشنگ بود اینکه تصورات ما باعث تغییر واقعیت و احساس شیفتگی میشود و در جایی از کتاب که تصورات رو با واقعیت روبرو کردن تمام آن شیفتگی پودر شد. 🤌
این کتاب تلفیقی از فلسفه و روانشناسی هست. ثابت میکنه انسان حتی در مقام راهنما، ناصح و درمانگر هم شکننده و آسیب پذیره. انسانهای مغرور یا بهتره بگیم به ظاهر مغرور، تودار و منطقی مثل شخصیت نیچه، فروپاشی درونی خودشون رو دارن حتی اگر دم از منطق و پذیرش حقایق زندگی بزنن. و باز هم درگیری در عشق… به قول مولانا عشق روزی به سراغ همه خواهد رفت حتی آنان که از آن دوری میکنند…
بدون شک بهترین کتابی که تا به امروز خوندم. تلفیق فلسفه و روانشناسی بسیار تأثیرگذار و تحسین برانگیز بود. فکرمیکنم این کتاب برای کسی که تجربه طردشدگی داشته خیلی تکاندهنده و آموزنده است.
در جواب دوستانی که کتاب رو درک نکردند و پیچیده تصور میکنند، باید بگم اگر آشنایی مختصری با شخصیتهای اصلی کتاب داشته باشند قطعا از داستان نهایت لذت را میبرند.
در جواب دوستانی که کتاب رو درک نکردند و پیچیده تصور میکنند، باید بگم اگر آشنایی مختصری با شخصیتهای اصلی کتاب داشته باشند قطعا از داستان نهایت لذت را میبرند.
کتاب قشنگی بود، اعجاب برانگیزه که اکثر شخصیتهای داستان واقعی بودن و نویسنده چقدر زیبا روابطی تخیلی بین اونها برقرار کرد، ادغام واقعیت و داستان!! حتما نیازه چند بار خونده شه، چون من به درستی روش درمانی که نیچه بکار برد رو درست نفهمیدم. از جمله کتابهاییه که پیش زمینهای درباره روانشناسی و روانپزشکی و فروید و حتی یونگ باید داشته باشی تا بتونی درکش کنی!
کتاب خوبی بود دانستیهای زیادی داشت
یه مطلبی که خیلی جالب بود اینکه خیلی مواقع ما برای آواز دهلی که از دور خوش ه تمام زندگی مونو تباه میکنیم و حسرت میخوریم اگه بریم تو اون وضعیتی که حسرت شو میخوردیم تازه متوجه میشیم جایگاه و داشته هامون چه قدر با ارزش بودن
ولی همیشه نمیشه امتحان کرد و گاهی با هزینهی گزافی شاید این میسر بشه
یه مطلبی که خیلی جالب بود اینکه خیلی مواقع ما برای آواز دهلی که از دور خوش ه تمام زندگی مونو تباه میکنیم و حسرت میخوریم اگه بریم تو اون وضعیتی که حسرت شو میخوردیم تازه متوجه میشیم جایگاه و داشته هامون چه قدر با ارزش بودن
ولی همیشه نمیشه امتحان کرد و گاهی با هزینهی گزافی شاید این میسر بشه
یه کتاب فوق العاده و بى نظیر👌البته از نظر محتواى فلسفى کمى سنگینه و خوب به نظر من حداقل ٢ بار باید کتاب رو خوند تا متوجه بعضى مفاهیم شد و اگه بخوام قشنگترین جمله ى این کتاب رو بگم اونجاییکه که نیچه میگه؛ هرچیز مرا نکشد، قوى تر میکند.
درکل از جمله کتابهاییکه که هرکسى باید حداقل یکبار تو زندگیش بخونه🌸
درکل از جمله کتابهاییکه که هرکسى باید حداقل یکبار تو زندگیش بخونه🌸