نقد، بررسی و نظرات رمان جان شیعه، اهل سنت: عاشقانهای برای مسلمانان - فاطمه ولی نژاد
4.4
425 رای
مرتبسازی: پیشفرض
سلام
من این رمان زیبا را تا اخر خوندم و لطفا نظراتم رو تا اخر بخونید🌺
اول باید بگم این رمان خیلی طولانی بود ولی پایانی بسیار زیبا داشت، که من پا به پای زیارت اربعین مجید و الهه اشک ریختم و چقدر در این ایام اربعین حسینی این رمان به من چسبید....
ولی باید بگم که دو فصل اخر رمان خیلی زیبا بود، اما فصلهایی که الهه و مجید به خاطر نوریه پدرشون از خونه بیرونشون کرد و الهه بچش سقط شده و اینقدرر بد بختی کشیدند برام خیلی طاقت فرسا شده بود و اعصابم ریخت به هم، تا اینکه معجزه زیبای زندگیشون بود که تونست این رمان رو جذاب کنه..
قطعا خیلی از چیزهای این رمان به دور از واقعیت بود که خب البته جای تعجب نیست چون این رمان بر اساس واقعیت نبود
مثلا صبوری و مهربونیه بیش از حد مجید دور از واقعیت بود
و در اواسط رمان تا این حد یک پدر نمیتونه حماقت داشته باشه و تا این حد بدجنس و خشن باشه...
و درباره الهه هم که باید بگم اشتباه خودش بود که نخواست به خاطر اینکه نوریه اومد تو خونه همون اول اساس کشی کنه و این اشتباه بزرگ خود الهه بود.....
و در اخر به نظرم الهه درسته که به صورت رسمی شیعه نشد ولی به نظرم اون در حقیقت تبدیل به شیعه شده بود، چون حب امام علی *ع* و خاندانش به قلبش افتاد و این خیلی زیبا بود.....
من این رمان زیبا را تا اخر خوندم و لطفا نظراتم رو تا اخر بخونید🌺
اول باید بگم این رمان خیلی طولانی بود ولی پایانی بسیار زیبا داشت، که من پا به پای زیارت اربعین مجید و الهه اشک ریختم و چقدر در این ایام اربعین حسینی این رمان به من چسبید....
ولی باید بگم که دو فصل اخر رمان خیلی زیبا بود، اما فصلهایی که الهه و مجید به خاطر نوریه پدرشون از خونه بیرونشون کرد و الهه بچش سقط شده و اینقدرر بد بختی کشیدند برام خیلی طاقت فرسا شده بود و اعصابم ریخت به هم، تا اینکه معجزه زیبای زندگیشون بود که تونست این رمان رو جذاب کنه..
قطعا خیلی از چیزهای این رمان به دور از واقعیت بود که خب البته جای تعجب نیست چون این رمان بر اساس واقعیت نبود
مثلا صبوری و مهربونیه بیش از حد مجید دور از واقعیت بود
و در اواسط رمان تا این حد یک پدر نمیتونه حماقت داشته باشه و تا این حد بدجنس و خشن باشه...
و درباره الهه هم که باید بگم اشتباه خودش بود که نخواست به خاطر اینکه نوریه اومد تو خونه همون اول اساس کشی کنه و این اشتباه بزرگ خود الهه بود.....
و در اخر به نظرم الهه درسته که به صورت رسمی شیعه نشد ولی به نظرم اون در حقیقت تبدیل به شیعه شده بود، چون حب امام علی *ع* و خاندانش به قلبش افتاد و این خیلی زیبا بود.....
داستان جذاب و بینظیریه، ممنونم از نویسندهی محترم. البته نقاط ضعف و قوتی داشت: 1* مثل این سریالها که آنچه تا کنون گذشت دارن، این کتاب هم خیلی اتفاقات گذشته رو چند بار تکرار میکرد که گاهی باعث خستگی میشد. 2* به نکات ریز خیلی توجه میکرد که گاهی باعث میشد، اصل موضوع رو از خاطر ببرد. 3* دیالوگهایی که برای احوالپرسی و دلجویی استفاده شده بود خیلی تکراری بود و لازم نبود هر دفعه یکسری صحبتهای تکراری رو در هر روز داستان در کتاب درج میکردید. 4* از اول کتاب تا اواخر اون هر اتفاقی رو ریز به ریز توضیح میداد ولی تا به فصل آخر کتاب که میرسیم، همه چی خیلی سریع اتفاق میفته و درباره اون هیچ توضیحی نداده. 5* الهه به صورت بیمار گونهای ناراحت کسایی بود که به بدترین وجه عذابش دادن، و فکر نمیکنم در دنیای واقعی اینچنین انسان وابستهای وجود داشته باشه. 6* و آخرین انتقادم هم این بود که آخر کتاب خیلی خلاصه و باز گذاشته شده و اینکه با این همه ارادت چرا هنوز تغییر عقیده نداده. حا لا از تمام این انتقادها که بگذریم، جا داره از نویسنده این کتاب تشکر ویژه ایی بکنم که داستان پر فراز و نشیب و گیرا و جذابی رو نوشته و قدمی خوبی برای وحدت بین مسلمین برداشته، که واقعاً این کتاب عاشقانهای برای مسلمانان بود. موفق باشید. متشکرم
کتاب خوبی بود اگرچه خیلی طولانی... نثر شیوایی داشت البته من خودم دوستان اهل سنت داشتم ولی هیچوقت هیچکدوم نمیگفتیم ما بهتریم و نمیخاستیم همدیگررو بسمت مذهب خودمون بکشیم. مشکل الهه غرورش بود که خودشم خیلی صریح از لفظ غرور زنانه استفاده میکرد که بنظر من اصلا معنا نداشت در سراسر داستان مجید مدام جملات عاشقانه میگفت ولی حتیی جمله عاشقانه هم الهه در پاسخش نگفت و اینکه میگفت مجید رو بسمت اهل سنت هدایت کنم بیشتر بخاطر غرور خودش بود و الا خب چ فرقی داره رو مهر نماز بخونی یا نه و یا دستات بسته باشه یا باز.. در حقیقت هم شیعه و سنی فرقی ندارند و حتی مبانی اعتقادیمون هم یکیه و متاسفانه چیزی که باعث تفرقه بین مسلمونها شده همینه که هرکدوم میگن ما بهتریم و فقط راه راست رو میریم.. به امید وحدت مسلمانان و باتشکر از نویسنده محترم... ایده جدیدی در نگارش رمان عاشقانه بود سپاس
سلام،. پیشنهاد من مطالعهی کتاب «رویای نیمه شب» و در مورد این کتاب: در این کتاب احساسات و درد و رنجها و گریهها و ضجهها بسیار اغراق آمیز توصیف شده که غیر طبیعی است و جملات تکراری بسیار داشت که ناخوشایند بود و واقعا این اشک دم مشک الهه و مجید رو نمیفهمم. از طرف دیگر شخصیت الهه به نظر من خیلی لوس و مغرور و پر رو است و باعث اصلی همه مصائبش خودش است از مادرش گرفته تا پدرش و شخصیت مجید هم از حقش در تقریبا در همه جا دفاع نکرد و اینکه در خیلی جاها بحث حقوق شرعی مردان در ازدواج رعایت نشده، گذشته از آن شیعه و سنی اختلافاتشان فقط اینهایی که در این کتاب گفته شده نیست. ومن متعجبم که چطور در بندر عباس زندگی میکنن و عربی متوجه نمیشن. من رمان عاشقانه «رویای نیمه شب» که بسیار زیبا و جذاب و برگرفته واقعیت بود را خواندم و بسیار بیش از این لذت بردم.
رمان خوبی بود ولی الهه وعبدالله خیلی بیانصاف بودن که تقصیرهمه چی روگردن مجیدمی انداختن واینکه من تاحالا مردی ندیدم اینطور بخواد ازحقش بگذره درصورتی که خود امام علی (ع) میفرماید حق گرفتنی هست و وقتی عبدالله میگفت تقصیرمجیده که سنی نشد الهه از شوهرش دفاع نکرد که پدرش گفته وهابی بشه وبعد هم خواسته طلاق بگیره وبابرادره نوریه ازدواج کنه تقصیرها به گردن خانواده اشه و مجید هم هی سکوت میکنه تا هربلایی بخوان سرش بیارن باید همون موقع دست الهه رومیگرفت وازاون خونه میرفتن بخاطر لج بازی الهه این اتفاقها افتاد و نویسنده جایی که مجیدوالهه بخاطرامام وخدا کاری رو انجام میدن باید این اتفاقات شوم واسشون بیفته و از نظرنگارش پرازارایه ادبی بود که آدم روخسته میکرد
با سلام و احترام خدمت نویسنده بزرگوار
گرچه کتاب طولانی بود، اما طرح جزییات، تجسم فضا و حال و هوای شخصیتهای داستان را به خوبی فراهم کرد، آنقدر که همراهشان درد کشیدم، شاد شدم، گریه کردم، خندیدم و به عقایدم فکر کردم. و چه خوب نویسنده زیرکانه یادآوری کرد که اخلاق و منش درست بهترین راه تبلیغ است. که شیوه رسول خدا و اهل بیت مطهرش هم جز این نبوده. صبر مسلما بهترین علامت ایمان به حکمت و علم خداست. امیدوارم خدا هم زیارت مارا از راه دور قبول کرده باشد و چشم مشتاق و دل عاشق مارا هم به صحن و سرای نجف و کربلا و سامرا و کاظمین و مدینه روشن کند. و ظهور حجتش را برساند تا انسانیت را بازیابیم. ان شاءالله
التماس دعا، یا علی
گرچه کتاب طولانی بود، اما طرح جزییات، تجسم فضا و حال و هوای شخصیتهای داستان را به خوبی فراهم کرد، آنقدر که همراهشان درد کشیدم، شاد شدم، گریه کردم، خندیدم و به عقایدم فکر کردم. و چه خوب نویسنده زیرکانه یادآوری کرد که اخلاق و منش درست بهترین راه تبلیغ است. که شیوه رسول خدا و اهل بیت مطهرش هم جز این نبوده. صبر مسلما بهترین علامت ایمان به حکمت و علم خداست. امیدوارم خدا هم زیارت مارا از راه دور قبول کرده باشد و چشم مشتاق و دل عاشق مارا هم به صحن و سرای نجف و کربلا و سامرا و کاظمین و مدینه روشن کند. و ظهور حجتش را برساند تا انسانیت را بازیابیم. ان شاءالله
التماس دعا، یا علی
از اسم کتاب بر میاد که قراره با چیزی مواجه بشیم که وحدت شیعه و سنی رو تبیین کنه
ولی با یه داستان کاملا احساسی مواجهیم
یعنی هر جا بحث بر سر تفاوتها و یا شباهتهای اهل سنت و شیعیان میشه داستان کاملا احساسی جلو میره و یه جورایی به اسم احساس و عشق و عاطفه اون بحثهای جدی پیش نمیره و تا حد زیادی بدون نتیجه گیری و جواب روشنی رها میشه
بخش نه چندان کمی از کتاب تکرار مکرراته
مثلا دیالوگها خیلی تکراری و خسته کننده ست یه جاهایی
داستان خیلی کند پیش میره و چیز جذابی هم نیست که بخواد تو اون قسمت توقفی باشه
در کل کتابی نیست که توصیه کنم خونده بشه
تو این زمینه و این موضوع کتاب «رویای نیمه شب» از مظفر سالاری خیلی بهتره
ولی با یه داستان کاملا احساسی مواجهیم
یعنی هر جا بحث بر سر تفاوتها و یا شباهتهای اهل سنت و شیعیان میشه داستان کاملا احساسی جلو میره و یه جورایی به اسم احساس و عشق و عاطفه اون بحثهای جدی پیش نمیره و تا حد زیادی بدون نتیجه گیری و جواب روشنی رها میشه
بخش نه چندان کمی از کتاب تکرار مکرراته
مثلا دیالوگها خیلی تکراری و خسته کننده ست یه جاهایی
داستان خیلی کند پیش میره و چیز جذابی هم نیست که بخواد تو اون قسمت توقفی باشه
در کل کتابی نیست که توصیه کنم خونده بشه
تو این زمینه و این موضوع کتاب «رویای نیمه شب» از مظفر سالاری خیلی بهتره
باسلام خیلی الکی طولانی شده به جزجزمطالبه پرداخته شده که زیادجالب نیست بعدداستان عاشقانه اینهاکمی دورازذهنه دیگه مردهرچقدرعاشق باشه دیگه خواری روقبول نمیکنه ضمناباباهه دیگه مرتدحساب میشه والانمیدونم برخوردبچه هاودخترش عجیبه تازیکجورایی مقصرمرگ مادرس چون توجه نکردومادرمریض شدامادختربازپاش ایستادواینکه برخوردالهه خیلی بیخردانه بودازابتدای مشکلاتش کاش نویسنه بیشترتوجه میکردازیه دختر25ساله بعدهست اینطورعجولانه خودسرانه وبدون فکرکارکنه خلاصه کاش بیشتربه یک سری مواردتوجه میشدتاخواننده بیشترجلب بشه چون مسائل اعتقادی شیعه وخرافه گوییهای تکفیریهاروبیان میکنه واین خیلی خوبه. بهرحال ممنون اززحمت نویسنده
رمانی قشنگ ولی بسیار احساسات رو غلیظ و زیاد نشون میداد
وگفتن یک جمله در چند صفحه نزدیک، زیاد بود
بیان احساسات شخص الهه خیلی خیلی زیاد و لوسانه بود
و مردی که انقدر اشکش رو نشون همسرش بده کمی جالب نبود
دختری که انقد از بابای بد رفتارش طرفداری و بخاطرش از اون خونه (البته یکی از دلایلش بود) نمیرفت
پس باید برای مرگش هم زیاد ناراحت میشد چون بخاطر پدر انقدر افراطی همسرش رو تحت فشار گذاشته بود
درکل قشنگ بود ولی نقطه ضعف هم داشت و ضعیف هم بود در بیان احساسات اشخاص.
وگفتن یک جمله در چند صفحه نزدیک، زیاد بود
بیان احساسات شخص الهه خیلی خیلی زیاد و لوسانه بود
و مردی که انقدر اشکش رو نشون همسرش بده کمی جالب نبود
دختری که انقد از بابای بد رفتارش طرفداری و بخاطرش از اون خونه (البته یکی از دلایلش بود) نمیرفت
پس باید برای مرگش هم زیاد ناراحت میشد چون بخاطر پدر انقدر افراطی همسرش رو تحت فشار گذاشته بود
درکل قشنگ بود ولی نقطه ضعف هم داشت و ضعیف هم بود در بیان احساسات اشخاص.
سلام. رمان خیلی خوبی بود. پیشنهاد میکنم مطالعه ش کنید.
حال و هوای آدمو عوض میکنه و باعث میشه به راحتی از کنار فضاهای معنوی که اطرافمون ایجاد میشه عبور نکنیم. در ضمن رمان شبهاتی مطرح میکنه و خوبیش اینه پاسخهایی میده که اختلاف افکن نیست بلکه نیشون میده میشه به راحتی شیعه و سنی در کنار هم زندگی کنن. به شرط اینکه تعصبات بیجا نداشته باشن.
اونی برنده س که پیامبر ص الگوش باشه.
ممنون از نویسنده و کتابراه
حال و هوای آدمو عوض میکنه و باعث میشه به راحتی از کنار فضاهای معنوی که اطرافمون ایجاد میشه عبور نکنیم. در ضمن رمان شبهاتی مطرح میکنه و خوبیش اینه پاسخهایی میده که اختلاف افکن نیست بلکه نیشون میده میشه به راحتی شیعه و سنی در کنار هم زندگی کنن. به شرط اینکه تعصبات بیجا نداشته باشن.
اونی برنده س که پیامبر ص الگوش باشه.
ممنون از نویسنده و کتابراه
دوستان ما در اکثریت شیعه هستیم ولی انصافا اگر در اقلیت بودیم و اینقدر سطحی و ببخشید اب دوغ خیاری در موردمون کتاب مینوشتن و نظر میدادن بهمون بر نمیخور؟نویسنده محترم کتاب اگر میخواست یک وسیله جزیی برای خانهاش بخرد کلی میرفت تو اینترنت سرچ میکرد. حتی به خودش زحمت نداده 5 دقیقه کسب اطلاعات کنه در مورد مردمی که سطرها در موردشون اظهار نظر و تحلیل و قلم فرسایی کرده. وچیزی که بیشتر من را متعجب میکنه تعریفها و تمجیدهای دوستان خواننده است.
سلام خدمت همه کتابراهیهای عزیز اولین باره که میخوام در مورد یک رمان به این شکل نظر بدم.
به نظر من واقعا رمان جان شیعه اهل سنت رمان فوقالعاده زیباییه امروزه که بیشتر رمانها در مورد مسائل احساسی یا جنسی بیپرده صحبت کرده این رمان واقعا شاهکاره رمانی که خیلی زیبا درذمورد مقدسات و صبر در برابر مشکلات زندگی و رسیدن به سعادت و کامیابی صحبت کرده همینجا دست نویسنده عزیزش را میبوسم انشالله که اثرات بیشتزی از ایشون ببینیم
به نظر من واقعا رمان جان شیعه اهل سنت رمان فوقالعاده زیباییه امروزه که بیشتر رمانها در مورد مسائل احساسی یا جنسی بیپرده صحبت کرده این رمان واقعا شاهکاره رمانی که خیلی زیبا درذمورد مقدسات و صبر در برابر مشکلات زندگی و رسیدن به سعادت و کامیابی صحبت کرده همینجا دست نویسنده عزیزش را میبوسم انشالله که اثرات بیشتزی از ایشون ببینیم
متاسفانه نویسنده هیچ شناختی نه نسبت به فرهنگ اهل تسنن داره نه نسبت به فرهنگ بندر عباس. خیلی ناپخته و غیر واقعی بود. حتی تو اینترنت هم سرچ نکرده بود. فقط چهار تا جمله تکراری را تو عقاید یک جانبه خودش تکرار کرده بود. از دوستانی که از این کتاب تمجید کردن خواهشمندم حداقل اداب و فرهنگ ازدواج در بندر عباس را تو اینترنت سرچ کنن بعد نظر بدهند. واقعا از این همه ناپختگی متاسفم
سلام
کتاب بسیارخوبی بود حداقل برای من، چون بهم ثابت شدهرچقدرهم درظاهرغرق روزمرگی شده باشیم ونسبت به امامان کم توجه بشیم ولی درباطن ودرموقعیتش که قراربگیریم هیچگاه ازاعتقادات و تشیع وامامانمون دست نمیکشیم
اهل تشیع واهل تسنن هم بایددرهمه حال برادری خودراحفظ کنن وبه اعتقادات هم احترام بذارن و درثابت کردن خوب بودن دین خود به تلاش نکنن چون تفرقه انگیزه
کتاب بسیارخوبی بود حداقل برای من، چون بهم ثابت شدهرچقدرهم درظاهرغرق روزمرگی شده باشیم ونسبت به امامان کم توجه بشیم ولی درباطن ودرموقعیتش که قراربگیریم هیچگاه ازاعتقادات و تشیع وامامانمون دست نمیکشیم
اهل تشیع واهل تسنن هم بایددرهمه حال برادری خودراحفظ کنن وبه اعتقادات هم احترام بذارن و درثابت کردن خوب بودن دین خود به تلاش نکنن چون تفرقه انگیزه
محشر بود. از نویسنده محترم ممنونم به خاطر موضوع جذاب و تازهای که انتخاب کرده بودند. پله پله ما رو با خودش همراه کرد و به اوج داستان رسوند. اوج ایمان ایثار و اخلاص و جنگ حق و باطل. پیادهروی اربعین که عالی بود... اجرشون با ائمه اطهار علیهم السلام. اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. منتظر کتابهای دیگر شون هستیم. ما را چشم به راه نگذارید.
کتاب خوبی بود اما نکتهای که هست ما تو بندرعباس جایی نداریم که نخلستان باشه و به دریا نزدیک.. نویسنده محترم تو بعضی از قسمتها نوشته منظره رو به دریا و نخلستان.. کاش قبل از اینکه شهر بندرعباس رو واسه کتابشون انتخاب کنن راجب جغرافیای اینجا هم تحقیق میکردن تا توصیف مناظر دور از واقعیت نباشه.. قسمتهای تکراری زیادی داشت اما در کل خوب بود
بسیار ضعیف! متن ضعیف با کلمات و جملات تکراری، شخصیت بی اندازه لوس الهه، صبر دور از واقعیت مجید، مبنای احساسی بحث شیعه و سنی همهی اینا باعث شد که از خوندن این رمان پشیمون بشم. کاش قبل از شروع به نوشتن یه تحقیقی درباره بندر و شیعه و سنی انجام میشد... دین و مذهب مسئله کم اهمیتی نیست که با احساس جلو رفت، نیاز به منطق و استدلال داره!
سلام
رمان جالب و خوبی بود.
در دو فصل اخر، گاهی توصیفات و جملات زیاد بود، مفاهیم و جملاتی که گفته شده بود قبلا، بارها تکرار میشد و این تکرار، خستهام میکرد، جملاتی که میشد حذف شوند و خللی هم ب داستان وارد نمیکرد.
داستان، موضوع، عناصر داستانی، اموزنده بود برایم.
خداقوت ب نویسنده
بامید رمانهای زیبای بغیی شان.
رمان جالب و خوبی بود.
در دو فصل اخر، گاهی توصیفات و جملات زیاد بود، مفاهیم و جملاتی که گفته شده بود قبلا، بارها تکرار میشد و این تکرار، خستهام میکرد، جملاتی که میشد حذف شوند و خللی هم ب داستان وارد نمیکرد.
داستان، موضوع، عناصر داستانی، اموزنده بود برایم.
خداقوت ب نویسنده
بامید رمانهای زیبای بغیی شان.
سلام
بنظرم این کتاب و موضوعش که به مسئله وحدت پرداخته باشد با طرز نگارش و موضوعاتی که نقل شده و بیانات نویسنده ارتباط چندانی نداشت!
بهتر بود ابتدا تحقیق در زمینه فرهنگ مردم جنوب و اعتقادات و رسوم و... آنها میشد.
آنقدر که از غذاهای جنوبی گفته از اعتقادات آنها در بطن داستان وجود نداشت.. بنظرم بازم میخواست یکی را بر دیگری ارجحیت دهد!
بنظرم این کتاب و موضوعش که به مسئله وحدت پرداخته باشد با طرز نگارش و موضوعاتی که نقل شده و بیانات نویسنده ارتباط چندانی نداشت!
بهتر بود ابتدا تحقیق در زمینه فرهنگ مردم جنوب و اعتقادات و رسوم و... آنها میشد.
آنقدر که از غذاهای جنوبی گفته از اعتقادات آنها در بطن داستان وجود نداشت.. بنظرم بازم میخواست یکی را بر دیگری ارجحیت دهد!
سلام موضوع کتاب جدید بود ومیتوانست کشش داستان رو بیشتر کرد اما نمیدونم چرا نویسنده کتاب اصرار داشت شخصیت الهه رو یکسره در حال درد ورنج عذاب غیر قابل تحمل توصیف کنه که حتی توان دفاع از خود وهمسرش رو نداره واین حالت بعضی وقتها واقعا غیر قابل تحمل میشد که یک زن دیگه چقدر میتونه ترسو و تو سری خور باشه
سلام. عاشقانه مذهبی خیلی خوبیه. با اینکه خیلی طولانی و زیاد بود ولی ما رو با خیلی از واقعیتها و نعمتهایی ک داریم و قدرش رو نمیدونیم آشنا میکنه. یه کم یکدندگی الهه و گذشت زیاد مجید توی ذوق میزنه و مطالب آموزشی که لابلای متن میخاد به خواننده داده بشه با اینکه خیلی خوبه ولی بعضی جاها طولانی میشه
سلام به نویسنده توانمند این کتاب تبریک میگم هم بسبب انتخاب موضوع که بسیار ناب و متفکرانه هست و هم بدلیل ارتباط داستان با شرایط اقلیمی در بندرعباس و نحوه زندگی در آن دیار.
انشاالله خداوند در سایه عنایات حضرت ولی عصر (عج) بر توفیقات شما روز بروز بیافزاید.
منتظر نوشتههای آینده شما هستیم
انشاالله خداوند در سایه عنایات حضرت ولی عصر (عج) بر توفیقات شما روز بروز بیافزاید.
منتظر نوشتههای آینده شما هستیم
دوستان خوشحال میشم اگه نظرم رو تا آخر بخونید😅
من دوستای سنی داشتم اما تا حالا اینجوری به رابطه شیعه و سنی فکر نکرده بودم و سخن آیت الله سیستانی چه قدر زیبا بود. 😍
من فصل اول و آخر رو خیلی دوست داشتم. ولی فصلهای میانی حوصلهام رو سر میبرد و به زور ادامه میدادم. 🥴بااون بابای بداخلاقی که الهه داشت و رنجی که از رفتارش میکشید توقع میرفت عاقل تر بار اومده باشه. بابا شوهرش رو کشت بس که ناز کرد و همه چیز رو انداخت گردن اون. آخه آدم وقتی میدونه جون شوهرش در خطره چون خونه بوی مادرش رو میده و به خاطر خاطراتش از اونجا نمیره؟!!🤨مجید هم خیلی صبور بود نمیگم بعیده ولی باورش یه کم سخت بود. 🤔خدا کنه همه مردها اینجوری باشن. 😉
و یه چیز دیگه
من رمان زیاد خوندم چه خوب که این رمان یه عشق پاک رو نشون میداد و از خدا و پیامبر و نماز حرف میزد. 💗تو رمانهای دیگه که خوندم یه اتفاقاتی میافتاد که نه تنها مخالف شرع و دین بلکه مخالف عرف و عقل هم بود. همش به این فکر میکنم چه جوری اجازه میدن چاپ بشه؟؟!!😐🤔من که دیگه رمان نمیخونم مگر اینکه از محتواش مطمئن بشم و بدونم یه چیزی ازش یاد میگیرم. 😊 آخه وقت ما خیلی ارزشمنده نباید صرف چیزای بیارزش بشه. 🤗مگه نه؟؟🙂