نقد، بررسی و نظرات رمان کاساندان: تنها همسر کوروش کبیر طبق کتب مستند تاریخ - معصومه پاکروان
مرتبسازی: پیشفرض
محمد تیرگریان
۱۳۹۹/۱۱/۰۲
81
واقعا متاسفم برای نویسنده کتاب... ایشون حتی زحمت ندادن که مطالعه تاریخی کنند... شهبانو کاساندان از شاهدختان هخامنشی بود که در این کتاب ه شکل عجیبی اون رو یک مادی محسوب کردن... بعدشم کموجیه فرزند اول کوروش و کاساندان در ۵۵۸ قبل از میلاد به دنیا اومده و کوروش در سال ۵۵۰ حکومت ماد رو سرنگون کرده حالا چطوریه وقتی تو کتاب از جنگ پارس و ماد میگه هنوز این دو با هم ازواج نکردن؟ هارپاگ از یاران وفادار کوروش میشه بعد از فتح ماد ولی تو کتاب اومده قبل از جنگ کشته میشه... تازشم هارپاگ یونانی نبوده بلکه از مردم لیدی بوده... فتح ماد بدون خونریزی انجام میشه و توسط سرداران ماد از جمله هارپاک که به کوروش تسلیم میشه... تازشم قبل دوران ساسانی نامی به اسم سرزمین ایران وجود نداشته بلکه اسم قدیم ایران آریانا بوده... لطفا وقتی آگاهی تاریخی ندارین در راجع به بزرگان سرزمینمون کتاب ننویسید کسی مجبورتون نکرده... با تشکر
این کتاب بر طبق کدوم مستندات تاریخی نوشته شده که این همه اشتباه تاریخی داره؟؟
هارپاگ ایرانی بوده نه یونانی. اصلا در زمان مادها یونان و ایران پیوندی با هم نداشتن. اصلا این که مقامی مثل نخست وزیر، از کشور دشمن انتخاب بشه به اندازهی کافی خنده دار هست.
فرناسپ ماد نبوده از بزرگان پارس بوده.
نام پدر آستیاگ، جمشید نیست. هووخشتره هست
ساخت تخت جمشید در زمان داریوش بزرگ (سومین شاه هخامنشی) آغاز شد. اما در کتاب گفته شده که در زمان پدر آستیاگ بوده: /
اینها فقط اشتباههای تاریخی فصل ١ هست. دیگه خودتون دربارهی بقیه ش داوری کنید.
میدونم که برای نوشتن رمان-تاریخ گاهی باید رخدادها رو با قلم متفاوتی نوشت و بهشون جنبهی داستانی داد اما کاری که در این کتاب انجام شده، تغییر واقعیتهای تاریخی هست که کمکی هم به فضای داستانی نمیکنه. امیدوارم نویسندهی محترم توضیح قانع کنندهای دربارهی این تحریف تاریخ داشته باشن
هارپاگ ایرانی بوده نه یونانی. اصلا در زمان مادها یونان و ایران پیوندی با هم نداشتن. اصلا این که مقامی مثل نخست وزیر، از کشور دشمن انتخاب بشه به اندازهی کافی خنده دار هست.
فرناسپ ماد نبوده از بزرگان پارس بوده.
نام پدر آستیاگ، جمشید نیست. هووخشتره هست
ساخت تخت جمشید در زمان داریوش بزرگ (سومین شاه هخامنشی) آغاز شد. اما در کتاب گفته شده که در زمان پدر آستیاگ بوده: /
اینها فقط اشتباههای تاریخی فصل ١ هست. دیگه خودتون دربارهی بقیه ش داوری کنید.
میدونم که برای نوشتن رمان-تاریخ گاهی باید رخدادها رو با قلم متفاوتی نوشت و بهشون جنبهی داستانی داد اما کاری که در این کتاب انجام شده، تغییر واقعیتهای تاریخی هست که کمکی هم به فضای داستانی نمیکنه. امیدوارم نویسندهی محترم توضیح قانع کنندهای دربارهی این تحریف تاریخ داشته باشن
با سلام.
از آنجایی که رمان درباره کاساندان است به نظرم باید از تولد تا مرگ وی را پوشش میداد اگر رمان تک جلدی است.
اسم پدر آستیاگ هوخشتره بوده است و جمشید اسطورهای نیست و قصر وی در هگمتانه تخت جمشید نیست بلکه تخت جمشید دردیار پارس است
هارپاگ وزیر مادی بوده نه یونانی و هیچکس کشوری ممکن است همسر پادشاه را ا کشور همسایه بگیرد لیکن وزیر مملکت را از سرزمین دشمن نمیگیرد. در زمان مادها یونان همسایه ایران نبوده بلکه لیدیه هم مرز ماد بوده.
هند و مصر در زمان مادها جایی ندارد و قلمرو تا آن جا نبوده که در جشن هندیها در دربار حضور داشته باشند بلکه این دوره هخامنشیان است.
رمان احتیاج به اصلاحات و ویراستاری دارد و کسل کننده پیش میرود.
با وجود ایراداتی که رمان دارد لیکن به خاطر زحمتی نویسنده در نگارش آن سه ستاره میدهم.
از آنجایی که رمان درباره کاساندان است به نظرم باید از تولد تا مرگ وی را پوشش میداد اگر رمان تک جلدی است.
اسم پدر آستیاگ هوخشتره بوده است و جمشید اسطورهای نیست و قصر وی در هگمتانه تخت جمشید نیست بلکه تخت جمشید دردیار پارس است
هارپاگ وزیر مادی بوده نه یونانی و هیچکس کشوری ممکن است همسر پادشاه را ا کشور همسایه بگیرد لیکن وزیر مملکت را از سرزمین دشمن نمیگیرد. در زمان مادها یونان همسایه ایران نبوده بلکه لیدیه هم مرز ماد بوده.
هند و مصر در زمان مادها جایی ندارد و قلمرو تا آن جا نبوده که در جشن هندیها در دربار حضور داشته باشند بلکه این دوره هخامنشیان است.
رمان احتیاج به اصلاحات و ویراستاری دارد و کسل کننده پیش میرود.
با وجود ایراداتی که رمان دارد لیکن به خاطر زحمتی نویسنده در نگارش آن سه ستاره میدهم.
عالی بود به عنوان یک رمان تاریخی ولی فکر کنم نویسنده علت تاریخی و غلط املایی زیادی داشته علت این هم که بهش نمره کامل نمیدم این که خیلی اشتباه تاریخی داره و اگر نویسنده عزیز غلط های املایی و همچنین غلط های تاریخی رو درست کنه بهتر میشه و اگر مشکلی نیست جلد دوم کتاب رونویسیه چون اسم کتاب است رمان کاساندان تنها همسر کورش و آدم کنجکاو میشه که بدونه دنبالش چی میشه و داستان به کجا کشیده میشه و از نویسنده عزیز خانم معصومه پاکروان سپاسگزارم به خاطر این همه زحمت و در پاسخ کسانی که میگن کوروش یک زن دیگه داشته باید بگم که اشتباه است و اصلا چنین چیزی در داخل تاریخ نیومده و نبوده و طبق گفته تاریخ شناسان کوروش فقط یک زن داشته که ان هم کاساندان اسمش بوده و وقتی که کاساندان میمیره اصلا اون دیگه ازدواج نمیکنه و با تشکر از خانم معصومه پاکروان
راستش مطالب جالبی در این کتاب هستش که باعث میشه کتاب رو دنبال کرد داستان شروع قوی داره منتها اینکه بعد از گذشت حدود پنجاه صفحه من خیلی از صفحه هارو روزنامه وار میخوندم یا رد میکردم چون خیلی حالت کسل کننده تر داشت و داستان این حس روبه من میده که انگار یه عشق قرن بیست و یک و سعی داشتین در صدهای قبل میلاد جا بدین که یکم حس ناخوشایندی رو منتقل میکنه، داستان به فضا سازی بیشتری نیاز داره و اینکه همیشه نباید همع حرفها زده بشه یه جاهایی انگار نویسنده سعی داره فقط تیتر وار یک سری مسائل رو بیا کنه و قطعا اگر فقط برای دونستن وقایع تاریخی نبود قطعا همون ده صفحه اول بیخیال داستان میشدم... البته میدونم ک نباید به این تندی نقد میکردم ولی از نویسنده انتظار داشتم متن کمی پخته تر باشه چون این حسو دارم که این کتابو یک دختر ده پونزده ساله نوشته...
سلام.. من خودم نویسنده هستم و در حال نوشتن کتابی در خصوص زندگی کوروش کبیر هستم.. و بعد از خوندن نظرات دوستان، چند نکته به ذهنم رسید: اول اینکه: یک رمان الزاما بازگو کننده دقیق حقایق تاریخی نیست و ممکنه نویسنده برای ایجاد فراز و فرود در داستان، مجبور به پس و پیش کردن زمانی اتفاقات باشه، البته این از مسئولیت نویسنده برای تحقیق دقیق نمیکاهد و بهتره سعی بشه وقایع مطابق با واقعیتها تنظیم بشه. دوم اینکه: ممکنه در هر کتاب، بُرِشی از زندگی قهرمان قصه روایت بشه و در کتاب کاساندن هم بیشتر کودکی و قبل از ازدواج این بانو مطرح شده و این نمیتونه جزو نقطه ضعفهای کتاب محسوب بشه، گرچه بعضی جاها کتاب انسجام کافی رو نداره و جای کار بیشتری داره.
راستش من ضد ونقیض با کتابهایی که قبلا خوندم میبینم ونمی دونم کدوم درسته. چون من خوندم کاساندان یک زن پارسی وپدرس فرماسپ هم پارسی اصیل هستش ووقتی پدر کورش در مورد ازدواج پسرش صحبت میکنه متوجه میشه پسرش کاساندان رو که یک پارسی واز اقوام خودش هست رو میخوا د وکاساندان یکی از اقوام پدر کورش بوده ولی در این کتاب او وپدرس ماد معرفی شدند. وبعدش اینکه اسیاتک چرا کاساندا رو با فهمیدن اون نامه نکشت و... ولی خیلی دوست دارم واقعیت تاریخ رو به صورت رمان بخونم
واقعا متاسفم برای نویسنده، اینکه این همه تاریخ و شخصیتها رو اشتباه ثبت کرده به کنار، ذرهای هم هنگام نگارش حضور ذهن نداشته که حالا که یک رمانش از نظر تاریخی مستند نیست حداقل از جنبهی داستانی خوب باشه، مدام از این شاخه به اون شاخه پریدن، تمام اسمها جا به جا، آخرش که افتضاحه، داریوش و آتوسا و کورش و کاساندان همه مثل آش شله قلمکار قاطی کرده، عزیز من خوب ننویس، مگه انشا مدرسه بود که مجبور بود بنویسی
اما خودشون نوشته بودن که دومین همسرشون امیتیس بوده
بعضی از دانشمندان هم میگن که دومین همسرشون امیتس بوده و اسم فرزندایی که از کاساندان داشته کمبوجیه و بردیا و اسم فرزندانی که از امیتیس داشته اتوسا و رکسانا بوده که کمبوجیه هم بعد از فوت مادرش نمیتونه با این موضوع کنار بیاد و کلا میریزه بهم که حتی رکسانارو هم میکشه و امیتیس هم دق میکنه میمیره این رو تو بعضی کتابها خوندم و همچنین تو کتابهای اتوسا از هلن افشارو اون یکی اتوسا از معصومه پاکروان خوندم هر دو هم همینو نوشته بودن
بعضی از دانشمندان هم میگن که دومین همسرشون امیتس بوده و اسم فرزندایی که از کاساندان داشته کمبوجیه و بردیا و اسم فرزندانی که از امیتیس داشته اتوسا و رکسانا بوده که کمبوجیه هم بعد از فوت مادرش نمیتونه با این موضوع کنار بیاد و کلا میریزه بهم که حتی رکسانارو هم میکشه و امیتیس هم دق میکنه میمیره این رو تو بعضی کتابها خوندم و همچنین تو کتابهای اتوسا از هلن افشارو اون یکی اتوسا از معصومه پاکروان خوندم هر دو هم همینو نوشته بودن
با سلام. این کتاب باکتابهای دیگه تناقض داره که اگر غلطهای تاریخی اصلاح بشن هم خواننده غلط تاریخی یاد نمیگیره هم اینکه لذت میبره وگیج نمیشه. واینکه وقتی اسم داستان کاساندان تنها همسر کورش کبیر هست خواننده انتظارداره از زندگی مشترک اونها بدونه بچه هاشون و.. تا مرگ کاساندان که متٱسفانه درابتدای همسری کاساندان داستان تموم میشه که داستان با اسمش همخوانی نداشت
کتاب خوب و قشنگیه
اما کتاب اشاره میکنه به کشته شدن هارپاگ که این اصلا درست نیست
هارپاگ فرمانده اصلی سپاه کوروش بعد از فتح هگمتانه شد و تو جنگ با لیدیه در سال ۵۴۷ کنار کوروش بود و جنگید اما نویسنده تو این کتاب میگه هارپاگ تو زندان آستیاگ کشته شده.
امیدوارم دلیل قانع کنندهای داشته باشین
اما کتاب اشاره میکنه به کشته شدن هارپاگ که این اصلا درست نیست
هارپاگ فرمانده اصلی سپاه کوروش بعد از فتح هگمتانه شد و تو جنگ با لیدیه در سال ۵۴۷ کنار کوروش بود و جنگید اما نویسنده تو این کتاب میگه هارپاگ تو زندان آستیاگ کشته شده.
امیدوارم دلیل قانع کنندهای داشته باشین
کتاب خوبی بود ولی وقتی اسم رمان خوانده میشود در ذهن این را ایجاد میکند که از تولد تا مرگ کاساندان در این رمان هست که اینگونه نبود و تا ازدواج با کوروش بود به نظرم اگر ادامه پیدا میکرد و درباره زندگی با کوروش بود بهتر بود.
کتاب احتیاج به اصلاحاتی هم داره در چندین قسمت نام افراد اشتباه شده بود.
کتاب احتیاج به اصلاحاتی هم داره در چندین قسمت نام افراد اشتباه شده بود.
اخه من موندم توی کتاب آتوسا که نویسندهاش شمابودید نوشته بودین کاساندانن همسر اول کورش بوده و در اون زمان بردیا و کمبوجیه رو به دنیا میارهبعد هم میمیره و کورش امیتیس رو زن خودش میکنه و کمبوجیه که نمیتونه با این موضوع کناربیاد بد اخلاق میشه و......... اما اینجا شما نوشتی تنها همسر کورش? ???