نقد، بررسی و نظرات رمان طعم زندگی - داوود بختیاری دانشور
مرتبسازی: پیشفرض
ستاره
۱۴۰۲/۱۲/۰۸
20
رحمت و غفران پرودگار بر نویسنده آقای داوود بختیاری دانشور. بسیار زیبا و در عین حال ساده و روان، داستانی را برایمان از زبان نوجوانی روایت میکند که دوران کوتاهی از قبل پیروزی انقلاب وروزهای منتهی به پیروزی و سپس شروع حمله بعث عراق به خرمشهر و اتفاقات بسیار تلخ و دردناک آن را شامل میشود. در قسمت نهایی داستان هم روایت کوتاهی از لحظات آزادسازی این شهر مقاوم و رنج کشیده را ناظر هستیم. جملات آمیخته با تشبیه و تمثیل طنز گونهای که نویسنده از آنها بهره جسته، خیلی قابل تامل و دارای جذابیت و کششی هست که خواننده را تشویق و ترغیب به خواندن ادامه رمان بنماید. مثلا در جایی از داستان، حرکت کند و کشدار قطار را به هزار پای خواب الود و در جایی دیگر، شکم بزرگ مرد فروشنده را به آدامس بادکنکی تشبیه نموده و استفاده نویسنده از این گونه تشبیهات قدری از خشک و بی روح شدن داستان کاسته است.
سلام کتاب خوبی بود نثر ساده و روان دوران قبل انقلاب ادم رو یاد کارهای جلال آل احمد و جمالزاده میاندازد مخصوصا واژه سماق مکیدن البته کاش بعضی از واژگان نامناسب ابتدای حذف میشد یا کلمات مناسبتری جایگزینش میشد دوران انقلاب و جنگ رو خیلی خوب توصیف کردند من موقع خوندن ان قسمت فکر کردم که اون زمان انجا حضور دارم و اینکه خیلی خوب فضای دهشتناک و خونینن جنگ ر و طوری واقعی توصیف کردند حس واقعی بودند با اونچه که قبلا از اطرافیان شنیدیم رو بیشتر میده
کاش نویسندگان امروزی از کارهای نویسنده کتاب چگونه نوشتن کتاب و ایجاد فضای واقعی و سادگی نرشتههای ایشون یاد بگیرند
روحشون شاد و یادشون گرامی باشد.
کاش نویسندگان امروزی از کارهای نویسنده کتاب چگونه نوشتن کتاب و ایجاد فضای واقعی و سادگی نرشتههای ایشون یاد بگیرند
روحشون شاد و یادشون گرامی باشد.
کتاب درمورد سرنوشت یک خانواده است که دچار ناملا یمات ورنجهای فراوانی شدهاند وعلی پسر این خانواده شخصیت اصلی داستان است که پیروزی انقلاب وبعد از ان جنگ وفجایع ان را از نزدیک میبیند
نویسنده در توصیف صحنهها قلم بسیار توانایی دارد تا جایی که در توصیف صحنههای جنگ آه از نهاد برمی اورد وحتی ترس ودرد ورنج را حس میکنید
تنها شیرینی و بزرگترین شیرینی این داستان فتح خرمشهر بود که بازهم پر از درد ورنج بود
لعنت به جنگ وجنگ افروزان
داستان پر از تلخی ودرد است و البته مهربانیها وهم دردیهایی در داستان دیده میشود اما رنگ غم وتلخی در کتاب چیره وغالب است
نویسنده در توصیف صحنهها قلم بسیار توانایی دارد تا جایی که در توصیف صحنههای جنگ آه از نهاد برمی اورد وحتی ترس ودرد ورنج را حس میکنید
تنها شیرینی و بزرگترین شیرینی این داستان فتح خرمشهر بود که بازهم پر از درد ورنج بود
لعنت به جنگ وجنگ افروزان
داستان پر از تلخی ودرد است و البته مهربانیها وهم دردیهایی در داستان دیده میشود اما رنگ غم وتلخی در کتاب چیره وغالب است
سلام. داستان آنقدری دارای جذابیت بود که تا آخرش بخونم. همینطور بعضی توصیفاتش بدیع و تاثیرگذار بود. اما نویسنده در اکثر جاها خیلی روایت رو کش داده که ملال اور شده. برخی اتفاقات بیسرو ته و غیر ضروری بنظر میرسند. برخی توصیفات اونقدر شور و اغراق شده که انگار نویسنده به زور میخواد مطلبی رو به خواننده القا کنه! رفتارها و حسهای قهرمان داستان چندان عمیق و صحیح پرداخته نشده. حتی رفتار مادرش در گم و گور شدن!! گاهی بین صحنهها حلقههای گمشدهای رو حس میکنید. روند کشدار و گاه بیسرو ته اتفاقات داستان، به گیرایی و جذابیت اثر لطمهی اساسی زده
ممنونم از کتابراه بخاطر قرار دادن این کتاب زیبا و تاثیر گذار. این کتاب از جمله کتابهایی است که من آرزو دارم روزی به فیلم تبدیل شود. بسیار زیبا و واقع گرایانه بود. من با تک تک اتفاقاتی که برای شخصیت اصلی اتفاق میافتاد زندگی کردم. خیلی زیبا و اندکی تلخ و دردناک بود. بسیار خوش ریتم بود و تا انتهای کتاب آدم رو به دنبال خود میکشوند. حیف که نویسندهی کتاب خیلی زود عالم هستی رو ترک گفت. دورود بر روح پاک جناب بختیاری دانشور. ان شاءالله که روحشون در آرامش و قرین رحمت حضرت پروردگار باشن.
درود بر خوانندگان کتابراه. رمان طعم زندگی توانایی خاصی داشت تا مرا بکشاند به زمان جنگ. فاصلهای که کمابیش در آن زمان بین اعضای خانوادها بود، نا امنی و بی پناهی تک تک انسانهاونا معلوم بودن سرنوشت اعضای خانواده و پاکدامنی مادران و رنجشان برای در کنار هم نگاه داشتن اعضا خانواده، و خرمشهر تنها و غریب که سهم قابل توجهی از ثروت کشور را در دلش گنجانده بود ولی همواره در طول تاریخ مجروح و مصیبت کش و تنها بود. سپاس از کتابراه و درود فراوان بر روح جناب داوود بختیاری دانشور.
باسلام و تشکر از زحماتتان واقعا یک کتاب خواندنی و زیبایی بود مخصوصا در این برههای از زمان که یک عدهای با بعضیها بعضیها گفتن میخواهند مساله دفاع مقدس را به فراموشی بسپارند و ارزشها را ضد ارزش جلوه نمایند و بعضی مسئولین رده بالای کشوری هم که زمان جنگ در کشورهای اروپایی و آمریکایی درس میخواندند میخواهند مسائل دفاع مقدس فراموش شود. از شما دست اندرکاران این مجموعه که تلاش میکنید مساله دفاع که یک امر واجبی است فراموش نشود، تشکرو قدردانی مینمایم
ابتدای کتاب به خاطر وجود احساسات کودکانه و بعضی توصیفات و خاطرات و نوستالژی بودنش شروع کردم و فکر نمیکردم پایانش به دوران جنگ ختم بشه، توصیفات صحنهها خصوصاً در زمان جنگ خیلی خوب بیان شده بود و خواندنش خالی از لطف نیست ولی بعضی قسمتها خیلی کش دار شده بود که خسته کننده بود و مجبور میشدم چند روز کتاب رو رها کنم و در نهایت به خاطر اینکه بفهمم پایانش چه اتفاقی میافتد به سراغش میاومدم
اولش فکر نمیکردم کتاب دفاع مقدسی باشه، چون معرفیشو نخونده بودم همینجوری انتخاب کرده بودم. لحن داستان بیپروا بود. خیلی ساده و کاملا واقعی. انگار حس میکردی داری میبینی همهی اینارو. باوجود اینکه فیلماشو دیدم، تو رزمایشای راهیان نور چند بار حضور داشتم ولی این حس و حال نزدیک بهم دست نداده بود. اسم خیابونا ساختمونا. خیلی درکمو از جنگ بالاتر برد و تلنگر محکم تری بهم زد تا فراموش نکنم.... . .
Ba salam
Ketabhaye dastanetoon unhaee ke khoobe bishtareshoon kharidani hastan ya in ke be englisi hastan mishe az ketabhaye datanie khoobetoonam b zabane farsi va rayegan begzarin????
Khili mamnoon misham
کتابراه:
کاربر گرامی کتب از سوی نویسنده و ناشرین ارسال میشوند. رایگان بودن کتابها به تصمیم مالک کتاب بستگی دارد. لطفا حقوق صاحب اثر را نیز در نظر بگیرید.
Ketabhaye dastanetoon unhaee ke khoobe bishtareshoon kharidani hastan ya in ke be englisi hastan mishe az ketabhaye datanie khoobetoonam b zabane farsi va rayegan begzarin????
Khili mamnoon misham
کتابراه:
کاربر گرامی کتب از سوی نویسنده و ناشرین ارسال میشوند. رایگان بودن کتابها به تصمیم مالک کتاب بستگی دارد. لطفا حقوق صاحب اثر را نیز در نظر بگیرید.
به نویسنده این کتاب تبریک مگوییم به دلیل اینکه با زبان کلام وقایع جنگ، رسادت جوانان ومقاومت مردم شجاع خرمشهربه رشته تحریر دراورده تنها یک چیز در این کتاب درپرده ابهام است دنباله زنگی علی، مادرو خواهر مفقودش بود ودر مقایسه با کتاب دا که تقریبأدریک مسیر ومزموم بودن جز اخر رمان دراخر ارزوی موفقیت برای جناب نویسنده دارم برای رمانهای بهتر
سلام....... خیلی عجیب وجالب بود....... چند روز منو درگیر خودش کرد....... انگار منم همراه علی هنه جاهستم وتمام وقایع رو حس میکنم......... الان حال عجیبی دارم با اینکه کتاب دفاع مقدس زیاد خوندم اما این واسم زنده بود و واقعی....... من موقع جنگ فقط 4 ساله بودم وهیچ چیزی یادم نیست....... خدایا مارو هم شهید راه خودت کن......
سلام.... نویسنده بسیار روان و واقعی تصویر سازی نموده و بنده واقعا حس میکردم در حال تماشای یک فیلم هستم... تا بحال هرگز ماجرای سقوط و آزادسازی خرمشهر را اینقدر واضح درک نکرده بودم..... حس ترس و وحشت و مرگ و دفن عزیزان و فرار از شهر و.... بسیار عالی به تصویر کشیده شده بود.. سپاسگزارم از نویسندهی توانا جناب آقای بختیاری دانشور... قلمتان مانا
سلام
رمان طعم زندگی: نسبت به همهی کتابهایی که در مورد دفاع مقدس و جنگ خونده بودم، کاملا متفاوت بود، وقتی کتاب رو شروع کردم
با نویسنده و وقایع کتاب همراه شدم، به دور از داستان پردازی و مهمل گویی بود،
وقتی صحنهی پرتاب موشکها در داخل شهر رو نویسنده توصیف کرده، بود من کاملا احساسش کردم
توصیه میکنم حتما این کتاب رو بخونید
رمان طعم زندگی: نسبت به همهی کتابهایی که در مورد دفاع مقدس و جنگ خونده بودم، کاملا متفاوت بود، وقتی کتاب رو شروع کردم
با نویسنده و وقایع کتاب همراه شدم، به دور از داستان پردازی و مهمل گویی بود،
وقتی صحنهی پرتاب موشکها در داخل شهر رو نویسنده توصیف کرده، بود من کاملا احساسش کردم
توصیه میکنم حتما این کتاب رو بخونید
واقعا داستان زیبایی بود از اون داستانها که دوستی داری بشینی وتا اخرش رو بخونی فقط تنها چیزی که به نظرم زیاد تکرار میشد بارون بود از اول داستان تا اخرش فقط بارون میبارید و شخصیت داستان همش خیس میشد.
در کل این کتاب عالی بود عالی چنان صحنهها رو خوب تصویر سازی کرده بودن انگار خودم هم همونجا بودم واز نزدیک شاهد اتفاقات بود
در کل این کتاب عالی بود عالی چنان صحنهها رو خوب تصویر سازی کرده بودن انگار خودم هم همونجا بودم واز نزدیک شاهد اتفاقات بود
توصیفات و تصویرسازی فضاها بسیار عالی بود و کلماتی که شخصیت اول داستان بیان میکرد ساده بود مثل زمانیکه انسان با خود واگویی میکند و این یکی از نکات مثبت و قوی داستان بود. و نکتهی مثبت دیگری که داستان را برای من جذاب تر کرد بدون جانبداری از کسی یا گروهی یا.... داستان را به پیش برده بود. سپاس از اقای دانشور. پاینده باشید.
سلام خسته نباشی من این کتاب رو دوست دارم چون وقتی میبینم که پسری به خاطر خانوادش و سرزمینش از همه چیش میگذره و به همه میفهمونه که من اگر خانوادم رو دوست دارم مملکتم سرزمین ابا اجدادیمم دوست دارم و با افتخار میجنگم و از خانه و سرزمینم دفاع میکنم و من این کناب رابه همه توصیه میکنم که بخونید و به جونامون نیز افتخار کنید عزیزان