نقد، بررسی و نظرات رمان فردا از آن ماست - پوران موسوی
3.4
253 رای
مرتبسازی: پیشفرض
س حسنپور
۱۳۹۹/۴/۳۰
20
سلام، داستان خوبی بود و جای کار بیشتری داشت، من اصلا با این نحوه نگارش نتونستم ارتباط بگیرم و فکر میکنم خیلیها اینطور باشن نسبت به این کتاب. اما در مورد خود داستان شخصیتها که فکر میکنم فقط شهداد یه ادم عادی بود مثه ادم عاشق شد ورفت پیشنها داد اخرسرم به عشقش رسید، از درنا که به شدت عصبیم کرد اصلا معلوم نبود چکارس با خودش چند چنده دلش همرو میخواستو در عین حال هیچکسو نمیخواست از همه بدتر وقتی فهمید دانیال تو اوج رابطه با اون با یکی دیگه بوده تازه نامه عذر خواهی مینویسه میگه همیشه دوست دارم. این واقعا حال یه زنیه که بهش خیانت شده؟؟؟؟ اون پرواسم که مارو دیوانه کرد تا از درنا خواستگاری کنه واین خیلی زشته که نسبت به زن مردم احساسی داشته حالا خوب شد شهداد مرد وگرنه...، اون دانیالم که هی دستشو از دوطرف میکرد تو موهاش😁یعنی هربار این جملرو میخوندم حالم بد میشد. خیلی غلط املایی داشت
سلام، این کتاب را تا آخر خواندم چون اصلا عادت ندارم کتابی را نیمه رها کنم، گرچه باید اینکار رو میکردم، کاش نویسندگان تازه کار ما چند تا رمان خارجی میخواندند تا فرق بین رمان و سناریوی فیلم را بدانند، از دید من این کتاب رمان نبود سناریویی بود که به جزییات بیشتر پرداخته بود تا کلیات، این کتاب اگر درست نوشته میشد در واقع یک داستان صد صفحهای هم نمیشد، از لحاظ شخصیتهای داستان هم باید بگم اصلا گیرایی ندارند، و زیاد در مورد شخصیتها غلو میشود, رمان نوشتن فقط به کاغذ سیاه کردن و زیاد نوشتن نیست، باید طوری نوشت که خواننده را در خود غرق کند نه اینکه اینقدر خسته شود که نیمه تمام داستان را رها کند، خواهشا نویسنده محترم زیاد رمانهای شاهکار خارجی بخوانید تا کمی الگو بگیرید. با تشکر
مناسفانه داستان بسیار بى محتوایى بود که کاملا دور از واقعیت و خسته کننده و داراى تضاد بسیار زیاد.
خواننده شخصیت درنا را مقاوم و صبور میداند اما در تمام طول داستان واکنشهاى عصبى و بدون فکرى دارد. در جامعه کنونى ما مردم با تمام مسایلى که در مقایسه با مشکل درنا کوهى از درد و رنج است صبورانه زندگى میکنند در حالیکه درنا بخاطر یادآورى خاطره اى تلخ زندگى خود و دیگران را نابود کرده است.
از طرفى این داستان طورى وانمود میکند که درنا شخصیت نایابى است که تمام پسران مجرد خواهان اوهستند.
من نتوانستم نقایص بى حد این داستان را نادیده بگیرم و تصمیم در ادامه خواندن داستان هم ندارم.
خواننده شخصیت درنا را مقاوم و صبور میداند اما در تمام طول داستان واکنشهاى عصبى و بدون فکرى دارد. در جامعه کنونى ما مردم با تمام مسایلى که در مقایسه با مشکل درنا کوهى از درد و رنج است صبورانه زندگى میکنند در حالیکه درنا بخاطر یادآورى خاطره اى تلخ زندگى خود و دیگران را نابود کرده است.
از طرفى این داستان طورى وانمود میکند که درنا شخصیت نایابى است که تمام پسران مجرد خواهان اوهستند.
من نتوانستم نقایص بى حد این داستان را نادیده بگیرم و تصمیم در ادامه خواندن داستان هم ندارم.
خیلی قصهی شاه پریان بود کلا"همه عاشق درنا بودن همه مواظبش بودن کارداشت پول داشت هیچ دشواری تو زندگیش نداشت فقط غصهی پدر مادربود که علی البدل ش روپیدا کرد همه نوکر وراننده وعاشق دل مرده ش بودن وسختیهای دوران کودکی ش فقط یه سایهی کوتاه بود هیچی دیگه چرت بود وچهرهی یه نویسندهی زن را پوکونو گذاشت اونجا.
پوران جون درنوشتن داستان دقت کن اصلا" جالب نبود ولی خوب بعنوان اینکه نوشته است وخواندن قند خون راپایین میآورد خوندم.
پوران جون درنوشتن داستان دقت کن اصلا" جالب نبود ولی خوب بعنوان اینکه نوشته است وخواندن قند خون راپایین میآورد خوندم.
داستان زیبایی بود به من یاد داد که خداروشکر کنم ما نباید داستان رو فقط از نظر عش وعاشقی ببینیم مابایدچیزهای دیگه داستان رو در نظر بگیرم واقعا به من یاد دا که همیشه قدر چیزهایی که دارم رو بدونموشکر گذار باشم واقعا یه داستانیهکه بعضی حرف هاشون به انسان اُمید میده واز نظرعشق واقعا من از شخصیت پرواس وشهداد خوشم میاد خیلب کم انسان با همچینشخصیتی پیدا بشه یه همچین عشق عمیق وپاکی وابدی😊
وای اصلا حوصله ادامه دادن وتموم کردنش رو ندارم. خیلی کسالت بار و بیمحتواست... اصلا ارزش ادبی نداره. لطفا کتابهای باارزش تر و وزین تری رو در گروه رایگانها قرار دهید... کتابراه باید راهی باشه که فکر مخاطب رو باز کنه... خوندن هرجور کتاب بیارزشی به دانایی و فهم بیشتر کمک نمیکنه... این کتاب اصلا ارزش خوندن نداره. یک ستاره رو هم فقط به این خاطر دادم که نظرم ثبت بشه.
خوب بود. در تمام طول داستان شخصیت اصلی گریه میکرد که نشان از روحیه ضعیف و بیمارگونهی او بود ولی نویسندهی محترم میخواستند به خواننده القا کنند که او دارای روحیه قوی و اعتماد به نفس بالائی است که این دو با هم مقایرت داشت. در کل داستان جای کار بیشتری داشت. ما در جامعه با واقعیت زندگی میکنیم نه با تخیلات. این رمان بسیار غیر واقعی بود.
انتهای کتاب از اواسط قابل پیشبینی بود قسمتهای غمناک و غم و غصه کش دار با جزییات قسمتهای منطقی و شاد کوتاه کلا میشد در پنجاه صفحه نوشت. جملات تکراری مانند مادر جان پدر جان دو قطره اشک بسیار کیل کننده بود و اگر پارگرافهایی رو نمیخوندی چیزی از دست نمیدادی به هر حال با ارزوی موفقیت برای نویسنده...
خوب بود. هرکسى از دىد خودش ىک نظر مىده ولى نظرات باىد سازنده باشه دوستان نه توهىن امىز
پاىه داستان خوب بود ولى بازم جاى کار داره منتشرکارهاى خوب بىشترى ازنوىسنده محترم هستم
وىک نکته انتخاب اسمها بود که خىلى بگوش ما قدىمىا اىن اسامى اشنانىست واز نظرما شمىم اسم دختره نه پسر
درهرحال خىلى وقت گذاشته بودىن مرسى
پاىه داستان خوب بود ولى بازم جاى کار داره منتشرکارهاى خوب بىشترى ازنوىسنده محترم هستم
وىک نکته انتخاب اسمها بود که خىلى بگوش ما قدىمىا اىن اسامى اشنانىست واز نظرما شمىم اسم دختره نه پسر
درهرحال خىلى وقت گذاشته بودىن مرسى
به نظر من این کتاب داستان معمولی داشت ولی آنقدر که به مسائل کم اهمیت پرداخته بود به اصل موضوع و شخصیت اصلی داستان که درنا بود پرداخته نشده بود، من از احساسات مبهم درنا چیز زیادی متوجه نشدم که چجور شخصیتی داشت
کتاب غلط املاییهای زیادی داشت که بعضی مواقع باعث کلافگی خواننده میشد
کتاب غلط املاییهای زیادی داشت که بعضی مواقع باعث کلافگی خواننده میشد