نقد، بررسی و نظرات کتاب قرمز (مجموعه داستان های کوتاه 3) - هادی ناجی
مرتبسازی: پیشفرض
هما بهار
۱۳۹۶/۰۹/۲۱
20
سلام، روبرو شدن با سه گانه نویسی به خودی خود، بسیار جذاب و امیدوارکننده بود و با خواندن کتاب سبز این امید افزایش یافت و طلیعه بسیار خوبی را نوید داد؛ ولی سفید و قرمز متأسفانه نتوانستند انسجام و همذات پنداری سبز را حفظ کنند. در کتاب قرمز انگار نویسنده فقط عجله دارد که داستان را تمام کند، به همین جهت خیلی از پرسشها بیپاسخ میماند، چرا پارسا با آن هوش و استعداد و ذکاوت با چنین خانوادهای که هیچگونه تناسبی با او ندارند ازدواج کرده و بعد هم اموال و داراییش را به نام همسر بیتناسبش زده است؟ و نهایتا چرا در داستانی که نام همه دخترانش به رغم دهه تولدشان (دهه۶۰ که اکثرا نام مذهبی داشتند)، نامهای غیرمذهبی است مثل مریلا و پریا و شباهنگ و فامی و سحر و منیژه و هستی و گیلدا و.... ولی نام بیاخلاقترین و بیمنطقترین و بدزبانترین و آنرمالترین شخصیت داستان، نام مقدسترین بانوی عالم است؟؟؟!!!!
سلام و درود
کتاب قرمز که پایان سه گانهی پارسا هست، بسیار منسجم تر و مرتب تر و قابل فهم تر از دوتای دیگر نگارش شده است.
سؤالی که برای من پیش آمد این بود که پارسا چگونه بعد از یکبار تجربه ناموفق با پریا، مجددا با زهرایی که از نظر رفتاری پراز مشکل بود، ازدواج میکند.
و اینکه چرا درمقابل زهرا از خود و شاینا حمایت نمیکرد.
چرا پسری با این همه استعداد، درگذر از زمان، چنین ضعیف میشود، که شاید ریشه در نادیده گرفته شدن در کودکی و نوجوانی شده.
مشکل نادیده گرفته شدن که هم در خانواده و هم در جامعه ما ایرانیها زیاد دیده میشود.
ولی بودن گلی در داستان حس خوبی برمی انگیخت و همچنین بودن شخص زینال.
خسته نباشید
انشاءالله شاهد داستانهای زیباتری از آقای ناجی باشیم.
ممنون از کتابراهیهای عزیز
کتاب قرمز که پایان سه گانهی پارسا هست، بسیار منسجم تر و مرتب تر و قابل فهم تر از دوتای دیگر نگارش شده است.
سؤالی که برای من پیش آمد این بود که پارسا چگونه بعد از یکبار تجربه ناموفق با پریا، مجددا با زهرایی که از نظر رفتاری پراز مشکل بود، ازدواج میکند.
و اینکه چرا درمقابل زهرا از خود و شاینا حمایت نمیکرد.
چرا پسری با این همه استعداد، درگذر از زمان، چنین ضعیف میشود، که شاید ریشه در نادیده گرفته شدن در کودکی و نوجوانی شده.
مشکل نادیده گرفته شدن که هم در خانواده و هم در جامعه ما ایرانیها زیاد دیده میشود.
ولی بودن گلی در داستان حس خوبی برمی انگیخت و همچنین بودن شخص زینال.
خسته نباشید
انشاءالله شاهد داستانهای زیباتری از آقای ناجی باشیم.
ممنون از کتابراهیهای عزیز
اصلا از این کتاب قرمز خوشم نیومد بر خلاف سبز و سفید که این قدر خوب بودن این یکی ضعیف نوشته شده بود.
چیزی که مایه تعجبم شده بود این بود که چرا پارسا که یه آدم فرهیخته، با فرهنگ، متمدن و بسیار با ادب بود چرا با اون خانواده و اون زن بیفرهنگ که قبلا ازدواج کرده و یه بچه هم داشت وصلت کرده بود و چرا همه اموالش رو به نام این زن زده بود. پایان داستان هم مبهم بود و بالاخره معلوم نشد زندگی پارسا به کجا رسید.
چیزی که مایه تعجبم شده بود این بود که چرا پارسا که یه آدم فرهیخته، با فرهنگ، متمدن و بسیار با ادب بود چرا با اون خانواده و اون زن بیفرهنگ که قبلا ازدواج کرده و یه بچه هم داشت وصلت کرده بود و چرا همه اموالش رو به نام این زن زده بود. پایان داستان هم مبهم بود و بالاخره معلوم نشد زندگی پارسا به کجا رسید.
با اینکه جلد سبز و سفید رو خونده بودم و امتیاز کامل داده بودم، ولی به طور نامعلومی این اثر قرمز افت داشت
انگار که نویسنده با سَمبَل کاری فقط میخواست سر و ته کار رو به هم بیاره
داستانکهایی هم که روایت کردند، بعضا بی سر و ته تموم شد (مثل داستانک زینال)
از کتابهایی که چند جلدی هستند و دنباله هم هستند انتظار بیشتری میرفت
انگار که نویسنده با سَمبَل کاری فقط میخواست سر و ته کار رو به هم بیاره
داستانکهایی هم که روایت کردند، بعضا بی سر و ته تموم شد (مثل داستانک زینال)
از کتابهایی که چند جلدی هستند و دنباله هم هستند انتظار بیشتری میرفت