نقد، بررسی و نظرات رمان دفتر خاطرات - نیکلاس اسپارکس
4.4
2651 رای
مرتبسازی: پیشفرض
هانیه شهسواری پور
۱۳۹۷/۰۹/۱۶
23310
دوست عزیزی که به نظرها رجوع کردی که ببینی نظر دیگران چی بوده وایا ارزش خوندن داره یا ن؟؟باید بهت بگم بیمعطلی این کتاب رو بخون. دیشب تا 5 صبح بیدار موندم که تموش کنم و تمام مدت اشک از چشمام جاری بود. این عشق رو برای همه ارزو میکنم
سلام
این رو برای اونی مینویسم که شک داره و مردد این کتاب و بخونه یا نه
اول از همه جلد و عکس کتاب من و جذب کرد و یه حس خوب و آرامش بخش بهم داد یه حس رهایی و بعد نام کتاب منو جذب کرد و بعد از خوندن مقدمه کتاب بیشتر علاقه مند شدم و از اینکه نویسنده اِنقدر قشنگ دربارهی عشق واقعی که این روزها شاید کم پیدا کنیم دور و برمون به خوبی در مقدمه توضیح داده بود و وقتی با متن کتاب همراه شدم به خاطر توصیفات زیبا و ملموسی که داشت به راحتی تمام فضاها و مکانها را همراه با خواندن کتاب تصور کردم و حتی حس و حال ناب شخصیتهای داستان رو
این کتاب صحنههای زیبای زیادی و رو برای خواننده به تصویر میکشه و توصیفات آنقدر زیبا و خیال انگیزِ که آدم رو غرق در داستان و رویا میکنه و به آدم یه حس آرامش و خلع روحی و فکری و رهایی میده
من از تمام صحنههای داستان لذت بردم و به نظر من زیباترین صحنه اونجایی بود که الی و نواح با هم به دریاچه میرن و غرق زیبایی اون دریاچه میشن و اون قسمت کتاب که الی و نواح بعد از پشت سر گذاشتن طوفان کنار شومینه در کنار هم نشستن و به مرور عاشقانه هاشون میپردازن بیشک این دو قسمتُ وقتی بخونی متوجه حس و حال دوستانی که کتاب رو خوندن خواهی شد , بدون شک این دو قسمت جز زیباترین و نابترین قسمتهای کتاب هستن ,
و به نظر من مهمترین ویژگی کتاب اولا حس و حال خوبی است که در پس توصیفات زیبا , دقیق , ملموس و شاعرانه نویسنده است که سبب میشه خواننده برای مدتی فارغ از روزمرگی خودش هر چند برای لحظاتی کوتاه خودش رو در فضای داستان و کنار مناظر زیبای داستان تصور کن وهیجانی توأم با آرامش و تجربه کنه چیزی که این روزها اکثر ما به اون احتیاج داریم منظورم خود را به دست طبیعت سپردن و الهام گرفتن و به آرامش رسیدنِ
و دومین ویژگی کتاب عشقی خالصانه و واقعی است که نویسنده به خوبی از پس ابراز اون بر اومده عشقی که بیشک هر انسانی در رویا و آرزوی خودش این عشق و این نوع عاشقی رو طلب میکنه
به نظرم تفاوت عشق واقعی در اینه که حتی لحظهای از فکر معشوق بیرون نری و بعد از تجربه عشق با اون هیچ عشق دیگهای حتی اگه خودت هم بخای در قلبت جا نگیره عشقی که همراه با آرامش شادی و حس و حال خوب ک سرشار از دوست داشتن و دوست داشته شدن باشه و عشق واقعی عشقی است که معشوق را با همان ویژگیهایی که هست بخواهی و بپذیری نه چیزی که در ذهن میگذره و از اون انتظار داری عشقی که به خوبی در پایان داستان معنا شد که حتی در دوران پیری و ناتوانی هم هنوز عشق توام و الی داغ و پابرجا بود
این رو برای اونی مینویسم که شک داره و مردد این کتاب و بخونه یا نه
اول از همه جلد و عکس کتاب من و جذب کرد و یه حس خوب و آرامش بخش بهم داد یه حس رهایی و بعد نام کتاب منو جذب کرد و بعد از خوندن مقدمه کتاب بیشتر علاقه مند شدم و از اینکه نویسنده اِنقدر قشنگ دربارهی عشق واقعی که این روزها شاید کم پیدا کنیم دور و برمون به خوبی در مقدمه توضیح داده بود و وقتی با متن کتاب همراه شدم به خاطر توصیفات زیبا و ملموسی که داشت به راحتی تمام فضاها و مکانها را همراه با خواندن کتاب تصور کردم و حتی حس و حال ناب شخصیتهای داستان رو
این کتاب صحنههای زیبای زیادی و رو برای خواننده به تصویر میکشه و توصیفات آنقدر زیبا و خیال انگیزِ که آدم رو غرق در داستان و رویا میکنه و به آدم یه حس آرامش و خلع روحی و فکری و رهایی میده
من از تمام صحنههای داستان لذت بردم و به نظر من زیباترین صحنه اونجایی بود که الی و نواح با هم به دریاچه میرن و غرق زیبایی اون دریاچه میشن و اون قسمت کتاب که الی و نواح بعد از پشت سر گذاشتن طوفان کنار شومینه در کنار هم نشستن و به مرور عاشقانه هاشون میپردازن بیشک این دو قسمتُ وقتی بخونی متوجه حس و حال دوستانی که کتاب رو خوندن خواهی شد , بدون شک این دو قسمت جز زیباترین و نابترین قسمتهای کتاب هستن ,
و به نظر من مهمترین ویژگی کتاب اولا حس و حال خوبی است که در پس توصیفات زیبا , دقیق , ملموس و شاعرانه نویسنده است که سبب میشه خواننده برای مدتی فارغ از روزمرگی خودش هر چند برای لحظاتی کوتاه خودش رو در فضای داستان و کنار مناظر زیبای داستان تصور کن وهیجانی توأم با آرامش و تجربه کنه چیزی که این روزها اکثر ما به اون احتیاج داریم منظورم خود را به دست طبیعت سپردن و الهام گرفتن و به آرامش رسیدنِ
و دومین ویژگی کتاب عشقی خالصانه و واقعی است که نویسنده به خوبی از پس ابراز اون بر اومده عشقی که بیشک هر انسانی در رویا و آرزوی خودش این عشق و این نوع عاشقی رو طلب میکنه
به نظرم تفاوت عشق واقعی در اینه که حتی لحظهای از فکر معشوق بیرون نری و بعد از تجربه عشق با اون هیچ عشق دیگهای حتی اگه خودت هم بخای در قلبت جا نگیره عشقی که همراه با آرامش شادی و حس و حال خوب ک سرشار از دوست داشتن و دوست داشته شدن باشه و عشق واقعی عشقی است که معشوق را با همان ویژگیهایی که هست بخواهی و بپذیری نه چیزی که در ذهن میگذره و از اون انتظار داری عشقی که به خوبی در پایان داستان معنا شد که حتی در دوران پیری و ناتوانی هم هنوز عشق توام و الی داغ و پابرجا بود
علت اینکه سه تا ستاره دادم اینه که موضوع عاشقانهی رمان به خودی خود خوب بود منتهی نوع پردازش به موضوع میتونست خیلی بهتر باشه موضوع رمان رابطهی عاشقانهی دختر و پسری رو روایت میکنه امااین رابطه بیشتر در قالب خاطره و خیلی سطحی بهش پرداخته میشه از اون طرف اتفاقاتی در داستان میوفته در مربوط به همین رابطه ست و درک اتفاقات بااون روایت سطحی برای خواننده به حداقل میرسه این دختر و پسر سه ماه رابطهی عاشقانه داشتند بهتر بود ابتدا خواننده در این رابطهی عاشقانه غرق میشد بعد داستان وارد قسمتهای بعدی میشد اون بخش مربوط به پیری خیلی حوصله سربر و زیاد بود تقریبا کل اون بخش قربون صدقههای مرد بود و داستان جاذبه ش رو از دست داده بود انگاری نویسنده واسه اینکه عشق این دو نفر رو به خواننده القا کنه زیادی تلاش کرده بود و این ریتم قربون صدقههای یکنواخت یکم بی مزه و تکراری شده بود در کل میشه گفت داستان بدی نبود اما خیلی راحت تو ده صفحه خلاصه میشد و تنها اتفاق داستان همون عشقه و تقریبا چیز هیجان انگیزی نداره
من فیلم اقتباسی این کتاب رو دو سه سال پیش دیدم، بجز قسمت آخر فیلم، بقیهاش یادم رفته بود که با خواندن کتاب، به یاد اوردم. و چون فیلم رو دیده بودم، هیجانی برای من نداشت نویسنده به خوبی تونسته رو احساسات شخصیتها رو بیان کنه، البته بخش برگشت الی بعد رفتنش ضعیف بود.
برای بخش داستانی، فیلم موفق تر بود برای بهش بیان احساسات مخصوصا در مورد تردید الی، کتاب بهتر بود، به نظرم کتاب و فیلم مکمل هم شده بودند. بخش پایانی داستان واقعا تاثیر گذار هست.
کتاب پر از غلطهای تایپی هست، که به علت سرعت تایپیست یا حرفی جا افتاده، مثل لبخن، مقاب، اتخاب، گیار، خدادا، کاخانه یا به هم چسبیدهاند مثل، صفحاتان، جایان، برایامرار معاش.
در جاهایی هم الف بی مورد اضافه شده مثال، گوی ای، میپوشاند، گفتگویای، میزنیام
غلط املایی هم داشت مثل پیشخوان، بااخره، قصه که در اینجا منظورش غصه بود
صدایش به درد دیوار میخورد که البته منظور رادیو بوده
در کل این داستان یه عاشقانه لطیف و پر از احساسات عمیق هست. خوندن این داستان رو به دوستداران رمانهای عاشقانه پیشنهاد میکنم. حتما فیلمش رو هم ببیند
برای بخش داستانی، فیلم موفق تر بود برای بهش بیان احساسات مخصوصا در مورد تردید الی، کتاب بهتر بود، به نظرم کتاب و فیلم مکمل هم شده بودند. بخش پایانی داستان واقعا تاثیر گذار هست.
کتاب پر از غلطهای تایپی هست، که به علت سرعت تایپیست یا حرفی جا افتاده، مثل لبخن، مقاب، اتخاب، گیار، خدادا، کاخانه یا به هم چسبیدهاند مثل، صفحاتان، جایان، برایامرار معاش.
در جاهایی هم الف بی مورد اضافه شده مثال، گوی ای، میپوشاند، گفتگویای، میزنیام
غلط املایی هم داشت مثل پیشخوان، بااخره، قصه که در اینجا منظورش غصه بود
صدایش به درد دیوار میخورد که البته منظور رادیو بوده
در کل این داستان یه عاشقانه لطیف و پر از احساسات عمیق هست. خوندن این داستان رو به دوستداران رمانهای عاشقانه پیشنهاد میکنم. حتما فیلمش رو هم ببیند
قبل از بیان نظرم این چند بیت از مولانا را ذهن خود تکرار کردم، خنک آن دم که نشینیم در ایوان من و تو/ به دو نقش و به دو صورت، به یکی جان، من و تو/ دادِ باغ و دم ِمرغان بدهد آب حیات/ آن زمان که در آییم به بستان من و تو/....... / به یکی نقش بر این خاک و بر آن نقش دگر/ در بهشت ابدی و شکرستان من و تو،
کتاب خوب و جالبی بود، داستان اولین بذر عشق واقعی که از روی صداقت و پاکی در دل دو جوان کاشته میشود و این عهد و پیمان تا آخرین روز تاریخ زندگی بشریت پاک و معصوم باقی میماند، عشقی که نه گذر زمان و نه تغییر مکان تغییری در آن ایجاد نمیکند و چون دو قطب آهن ربا باز یکدیگر را جذب میکنند و عاشقانه یکدیگر را پرستش میکنند، و تا آخرین لحظه که در راه ابدیت و زندگی جاودانه هم با یکدیگر طی طریق میکنند، در هر قسمتی از این کتاب اشعار زیبای مولانا در ذهنم تداعی میکرد، در پایان، ای خوشا روزی که ما معشوق را مهمان کنیم / دیده از روی نگارینش نگارستان کنیم / گر ز داغ هجر او دردی ست در دلهای ما /.... آن سر زلفش که بازی میکند از باد عشق / میل دارد تا ما دل را در او پیچان کنیم.
کتاب خوب و جالبی بود، داستان اولین بذر عشق واقعی که از روی صداقت و پاکی در دل دو جوان کاشته میشود و این عهد و پیمان تا آخرین روز تاریخ زندگی بشریت پاک و معصوم باقی میماند، عشقی که نه گذر زمان و نه تغییر مکان تغییری در آن ایجاد نمیکند و چون دو قطب آهن ربا باز یکدیگر را جذب میکنند و عاشقانه یکدیگر را پرستش میکنند، و تا آخرین لحظه که در راه ابدیت و زندگی جاودانه هم با یکدیگر طی طریق میکنند، در هر قسمتی از این کتاب اشعار زیبای مولانا در ذهنم تداعی میکرد، در پایان، ای خوشا روزی که ما معشوق را مهمان کنیم / دیده از روی نگارینش نگارستان کنیم / گر ز داغ هجر او دردی ست در دلهای ما /.... آن سر زلفش که بازی میکند از باد عشق / میل دارد تا ما دل را در او پیچان کنیم.
سلام با تشکر و ممنون از کتاب راه
کتاب در مورد پیرمرد سالخورده است که در آسایشگاه سالمندان آخرین روزهای زندگی را میگذراند هر روز سر ساعت مشخصی به جایی میرود که هیچ کدام از پرستاران متوجه نمیشوند که کجا میرود.
پیرمرد هرروز خاطرات خودش را مرور میکند خاطراتی که از یک عشق قدیمی و دردناک منشأ میگیرد.
کتاب میتونست خیلی کتاب بهتری بود اگر نویسنده سریع موضوع داستان را شروع و تموم نمیکرد اگر مترجم گرامی بیشتر اینکه نویسنده محور ترجمه نمیکرد و بیشتر هوای خواننده را داشت بهتر بود. خیلی جاها نویسنده سعی کرده بود از بعضی جملهها استفاده کند که منظور نویسنده برساند اما متاسفانه ضربالمثلهای رایجی نبودند و میشد از جایگزینهای بهتری استفاده کرد.
نمیدونم اما نتوانستم درست با کتاب ارتباط برقرار کنم و برخلاف بقیه نظرات غرق آن شوم شاید بخاطر غلطهای املایی زیادی که داشت
و احساس میکنم موضوع داستان بسیار کلیشهای و تکراری است و نتوانستم دلیل واقعی شخصیت زن را باور کنم اگر تصمیماش این بود چرا برگشت و چرا دوباره تمامی خاطرات را مرور کردو...
کتاب در مورد پیرمرد سالخورده است که در آسایشگاه سالمندان آخرین روزهای زندگی را میگذراند هر روز سر ساعت مشخصی به جایی میرود که هیچ کدام از پرستاران متوجه نمیشوند که کجا میرود.
پیرمرد هرروز خاطرات خودش را مرور میکند خاطراتی که از یک عشق قدیمی و دردناک منشأ میگیرد.
کتاب میتونست خیلی کتاب بهتری بود اگر نویسنده سریع موضوع داستان را شروع و تموم نمیکرد اگر مترجم گرامی بیشتر اینکه نویسنده محور ترجمه نمیکرد و بیشتر هوای خواننده را داشت بهتر بود. خیلی جاها نویسنده سعی کرده بود از بعضی جملهها استفاده کند که منظور نویسنده برساند اما متاسفانه ضربالمثلهای رایجی نبودند و میشد از جایگزینهای بهتری استفاده کرد.
نمیدونم اما نتوانستم درست با کتاب ارتباط برقرار کنم و برخلاف بقیه نظرات غرق آن شوم شاید بخاطر غلطهای املایی زیادی که داشت
و احساس میکنم موضوع داستان بسیار کلیشهای و تکراری است و نتوانستم دلیل واقعی شخصیت زن را باور کنم اگر تصمیماش این بود چرا برگشت و چرا دوباره تمامی خاطرات را مرور کردو...
یه داستان واقعی یه عشق واقعی یه قصه زندگی که اصلا هم خیال پردازی نیست.. از خوندن این کتاب خیلی لذت بردم.. هر دقیقه جا عوض میکردم.. هر لحظه خودمو جای یکی میذاشتم.. واقعا این قلم دلنشین و روان و واقع بینانه نویسنده دلم رو برد... آدم رو هوایی میکنه.... اینقدر مجذوب مکانهای این داستان شدم که واقعا با قهرمانهای داستان همه جا رفتم.. چقد واقعی چقد بینظیر و مهمتر از همه چقد روان توصیف شده بود.. چطور میشه واقعیت وخیال اینقدر جادویی در هم تنیده بشوند... واقعا دلم قلبم جسمم روحم و همه همه همه من درگیر شده بود.. معجزهای به نام رمان.. داستان یک عشق چقدر میتونه خیال انگیز ولی واقعی باشه.. چقدر فکر کردم چقدر تخیل کردم چقدر هیجانی شدم.. و داستانی که به اینجا ختم نمیشه و تازه وقتی به خودت میای وسط یه توده عظیمی ازای وایهای زندگی هستی که داستان با خودش میبردت.. اینجا دیگه چه کنمهای زندگیست.. داستانی به این کاملی از ابتدا تا انتهای یه عشق واقعی که سطر به سطرش پیام داره.. گذشته و حال و آینده رو در هممیکشه.. و میگه این نیستی و نمیمانی... زندگی گذری هست در لحظههای بودن و نفس کشیدن.. خیالی هست که میتونه واقعیت باشه.. و البته یه کم دقیق تر بگم واقعیتی هست که میتونه خیال باشه... میتونه وهم باشه.. که در هر لحظه فقط یه چیز فریاد میزنه.. بدون عشق نمیشه که نمیشه.... و با عشق شدنی هست تا ابد... واقعا این ورقههای آخر تمام درد جسمی و حسی و روحی که قهرمان داستان داشت حس کردم نمیدونم چطور حتی درد هم منتقل میشه وقتی نویسنده اینطور با کلمات اعجاز میکنه..... خیلی بهم چسبید... عاشقانهای که پر از تفهیم بود.. پر از تجربه بود... عالیییییی... ممنونم کتابراه..
عشق زیباترین حس جهان است این کتاب به خوبی عشق واقعی را در زندگی ما به تصویر میکشد زندگی که سرشار از رنج شده است زندگی که دیگر نمیتوان در آن ماند مگر اینکه عاشق شد بی عشق هیچ چیز خوب نیست این کتاب یکی از فوق العادهترین کتابهای عاشقانهای است که باید حتما خوانده شود سرشار از اشک سرشار از غم امید شادی فراوان و حتی دردی که فرد عاشق میکشد معشوقهای زیبا و دوست داشتنی واقعا کتاب زیباییست قلمی روان دارد قلمی که از ذهن عاشق نویسندهای شیفته عشق رهایی یافته عشقی که این کتاب به جهان نشان میدهد عشقی واقعی است عشقی که دیگر در این دنیای ماشینی به فراموشی سپرده و جای خود را به مشغلههای فراوان روزانه داده است هر کس که بتواند این کتاب فوق العاده را کامل کند عاشقی واقعی است. و در آخر از نویسنده این کتاب و حتی کسی که زحمت ترجمه این کتاب را کشیده تشکر میکنم زنده باشید.
این کتاب از روی واقعیت نوشته شده و از بهترین کارای نیوکلاکس اسپارکس هست. نویسنده به طرز فوق العاده و با مهارت بالای خود تونسته معنای واقعی عشق حقیقی رو میان دو نفر به تصویر بکشه. شروع رمان جذاب و انتهای اون بسیار رومانتیک و البته غمناک بود. کتاب نثر ساده و ترجمه خوبی داره اما اشتباهات تایپی و ویراستاری زیادی هک داشت، به هر حال چون کتاب بسیار جذاب و تاثیرگذار بود نتونستم از ادامه خواندن منصرف بشم. و از این بابت راضی هستم. میتونید فیلم نامه این کتاب را با عنوان The notebook رو ببینید.
نظرات رو خوندم مثبت بود
ترغیب شدم و خوندم
حتی از قسمتی که الی میخواست بره به دیدن نواح یکم دیگه شو به زور خوندم
شاید داستانش جالب باشه من نتونستم ادامه شو بخونم فقط تا قسمتی که الی اخر شب داشت از پیش نواح میرفت خوندم دیگه زده شدم ازش
مشکلم با نحوه نگارش بود. یه جاهایی مشخص نبود کیه داره صحبت میکنه الی یا نواح. یهو راوی عوض میشد وبعد چند خط تازه متوجه میشدی
غلطهای نگارشی فراوان
خود نوع نگارش هم زیادی اعصاب خرد کن بود. تا اینجایی که خوندم نویسنده خیلی تلاش کرده بود معمایی کنه قضیه رو ولی خب همینکه نوشته بود الی رفت که نواح رو ببینه دیگه تا اخر داستان مشخصه و تکراری که تو رمانهای ابکی انلاین هم همینه
ترغیب شدم و خوندم
حتی از قسمتی که الی میخواست بره به دیدن نواح یکم دیگه شو به زور خوندم
شاید داستانش جالب باشه من نتونستم ادامه شو بخونم فقط تا قسمتی که الی اخر شب داشت از پیش نواح میرفت خوندم دیگه زده شدم ازش
مشکلم با نحوه نگارش بود. یه جاهایی مشخص نبود کیه داره صحبت میکنه الی یا نواح. یهو راوی عوض میشد وبعد چند خط تازه متوجه میشدی
غلطهای نگارشی فراوان
خود نوع نگارش هم زیادی اعصاب خرد کن بود. تا اینجایی که خوندم نویسنده خیلی تلاش کرده بود معمایی کنه قضیه رو ولی خب همینکه نوشته بود الی رفت که نواح رو ببینه دیگه تا اخر داستان مشخصه و تکراری که تو رمانهای ابکی انلاین هم همینه
فوق العاده زیبا بود من اصلا متوجه گذر زمان نشدم وقتی میخوندم این کتاب رو دیدم ۳ ساعت شده😊 و خب این نشون دهنده نفوذ این کتاب رفت تو لیست کتابایی که هرگز فراموشش نمیکنم.. فوق العاده قشنگه خیلی خوب جزییات رو وصف کرده کتابه نوشتس ولی مث یک فیلم درام خیلی قشنگ تو ذهنت نقش میبنده و حس میکنی تصاویر و صحنه هارو میبینی....
و جالب تر اینکه خیالی هم نیست و بر اساس واقعیته خیلی خوب و مفیدن کتابایی که عشق واقعی رو توصیف میکنن برخلاف نظر خیلیها ک زندگیشون روزمرگی داره و عشق رو یک چیز خیالی و افسانهای میدونن این تماثیل جواب خوبیه براشون..
ممنونم از کتابراه😊❤
و جالب تر اینکه خیالی هم نیست و بر اساس واقعیته خیلی خوب و مفیدن کتابایی که عشق واقعی رو توصیف میکنن برخلاف نظر خیلیها ک زندگیشون روزمرگی داره و عشق رو یک چیز خیالی و افسانهای میدونن این تماثیل جواب خوبیه براشون..
ممنونم از کتابراه😊❤
از دست ندید این کتاب خیلی قشنگ بود. من بعد از خوندن مقدمه کتاب بیشتر علاقه مند شدم و از اینکه نویسنده اِنقدر قشنگ دربارهی عشق واقعی که این روزها شاید کم پیدا کنیم دور و برمون به خوبی در مقدمه توضیح داده بود و وقتی با متن کتاب همراه شدم به خاطر توصیفات زیبا و ملموسی که داشت به راحتی تمام فضاها و مکانها را همراه با خواندن کتاب تصور کردم و حتی حس و حال ناب شخصیتهای داستان رو
این کتاب صحنههای زیبای زیادی و رو برای خواننده به تصویر میکشه و توصیفات آنقدر زیبا و خیال انگیزِ که آدم رو غرق در داستان و رویا میکنه و به آدم یه حس آرامش و خلع روحی و فکری و رهایی میده...
این کتاب صحنههای زیبای زیادی و رو برای خواننده به تصویر میکشه و توصیفات آنقدر زیبا و خیال انگیزِ که آدم رو غرق در داستان و رویا میکنه و به آدم یه حس آرامش و خلع روحی و فکری و رهایی میده...
خیلی کتاب قشنگی بود، سر این کتاب خیلی اشک ریختم، تصویر سازیه داستان فوق العاده بود، حس میکردی دقیقا تو همون فضا حضور داری. عشق خیلی زیباست، خیلی هم دردناک، امیدوارم همه چنین عشق پاکی رو تجربه کنن، درسته دنیا خیلی بی رحمه ولی عشق واقعی چیزیه که ارزش جنگیدن رو داره. این کتاب به خوبی عشق واقعی را در زندگی ما به تصویر میکشد زندگی که سرشار از رنج شده است زندگی که دیگر نمیتوان در آن ماند مگر اینکه عاشق شد بی عشق هیچ چیز خوب نیست این کتاب یکی از فوق العادهترین کتابهای عاشقانهای است که باید حتما خوانده شود. ترجمه هم عالی بود. ممنون از کتابراه
من بعد از خوندن مقدمه کتاب بیشتر علاقه مند شدم و از اینکه نویسنده اِنقدر قشنگ دربارهی عشق واقعی که این روزها شاید کم پیدا کنیم دور و برمون به خوبی در مقدمه توضیح داده بود و وقتی با متن کتاب همراه شدم به خاطر توصیفات زیبا و ملموسی که داشت به راحتی تمام فضاها و مکانها را همراه با خواندن کتاب تصور کردم و حتی حس و حال ناب شخصیتهای داستان رو
این کتاب صحنههای زیبای زیادی و رو برای خواننده به تصویر میکشه و توصیفات آنقدر زیبا و خیال انگیزِ که آدم رو غرق در داستان و رویا میکنه و به آدم یه حس آرامش و خلع روحی و فکری و رهایی میده...
این کتاب صحنههای زیبای زیادی و رو برای خواننده به تصویر میکشه و توصیفات آنقدر زیبا و خیال انگیزِ که آدم رو غرق در داستان و رویا میکنه و به آدم یه حس آرامش و خلع روحی و فکری و رهایی میده...
عالی بود و بسیار تاثیرگذار چه شاعرانه ای چه عاشقانه ای ادم رو میخکوب میکنه تا پایان داستان خوش به حال کسی که عشق رو تجربه کرده دوست داشتن و دوست داشته شدن رو تجربه کرده کسی که زیبایی غروب رو به ادم نشون بده لطافت پر قو ها رو با انگشتهاش لمس کنه و طراوت باران و بی قراری رعد اون رو به وجد بیاره بی شک زندگی و احساس و عشق در طبیعت گره خورده و خوش به سعادت کسی که این رو درک کرده وبا طبیعت همراه شده با بهار شکفته و با پاییز خزان شده زندگی همینه ممنون از نویسنده اثر با روح لطیفش و کتابراه برای انتشار این اثر
از این کتاب خیلی خوشم امد نویسنده تا لحظه اخر تصمیم شخصیت زن داستان رو با تبحر کامل در ابهام گذاشت نویسنده در این کتاب از بخشهای هیجانی و فراز و نشیب شخصیتها استفاده نکرد که باعث میشد روند کتاب یکنواخت و کند باشه اما تعداد صفحات کتاب بیهوده زیاد نبود که حوصله سر بر باشه و در انتها پایان بندی کتاب زیبا بود من این کتاب و به کسانی که از ژانر عاشقاته خوششون میاد توصیه میکنم این کتاب به اهمیت تصمیمی فرد از احساس و قلب خودش میگیره و رضایتش از تصمیم بیشتر توجه میکنه کتاب در کل جمع بندی درست و دوست داشتنی داشت.
کتاب بدی نبود
داستان در مورد پیرمردی یه که آخرین روزهای زندگی ش رو در خانه سالمندان سپری میکنه و در غیاب پرستاران به جاهایی میره و خاطراتش رو مرور به نظرم شیوه روایتش شیوه جالبی بود اینکه پیرمردی خاطراتش رو مرور کنه...
اما اینکه بیشتر داستان خاطرات بود و به توصیفات و غیره پرداخته نشده بود باعث شده بود داستان کمی سطحی بشه و این احتمالا به خاطر اینه که من عاشقانههای کلاسیک رو میپسندم شخصیت زن به نظرم کمی غیر قابل باور اومد و غلطهای املایی و ویراستاری هم زیاد داشت ترجمه هم بد نبود
داستان در مورد پیرمردی یه که آخرین روزهای زندگی ش رو در خانه سالمندان سپری میکنه و در غیاب پرستاران به جاهایی میره و خاطراتش رو مرور به نظرم شیوه روایتش شیوه جالبی بود اینکه پیرمردی خاطراتش رو مرور کنه...
اما اینکه بیشتر داستان خاطرات بود و به توصیفات و غیره پرداخته نشده بود باعث شده بود داستان کمی سطحی بشه و این احتمالا به خاطر اینه که من عاشقانههای کلاسیک رو میپسندم شخصیت زن به نظرم کمی غیر قابل باور اومد و غلطهای املایی و ویراستاری هم زیاد داشت ترجمه هم بد نبود
یکی از مشکلات کتاب که خیلی به چشمم اومد مربوط به بخشی بود که به زمان گذشته برمیگشتیم و وقایع را بر اساس نوشتههای دفتر خاطرات نواح میخوندیم ایدهی جالبی برای سوییچ کردن به زمان گذشته بود ولی داستان از دو دیدگاه متفاوت نوشته شده بود و هم نواح و هم الی هم زمان راوی داستان بودند در صورتی که اگرطبق نوشته دفتر خاطرات قرار بود پیش بریم داستان باید تنها از یک دید و از دید نواح ادامه پیدا میکرد هر چند در این صورت هم از زیبایی داستان کاسته میشد
خیلی عالی بود. داستانی از عشق واقعی و پاک که کسی جز خدا نمیتواند انرا به نوح و الی هدیه داده باشد و ان دو با صداقت و همدلی انرا پرورش داده و همیشه با ابراز احساساتشان انرا پرو بال دادند. به گونهای قلم خورده که میشه در خوندن مکالمه بین انها و یا تعریف کردن داستان از زبان انها براحتی خودت رو جای اونا حس کنی و از دریچه دید اونا داستان رو دنبال کنی. با خوندن این داستان میتونی عشق پاک و واقعی و صادقانهدبین اونا رو درک کنی.
یه جای کتاب دفتر خاطرات مشکل داشت اینکه اولش گفته بود که (الی) عاشق (لون) شده بود اما در اواسط کتاب طوری (الی) رفتار میکرد که انگار این یه دوست داشتن اجباری هست این عیب از شخصیتهای کتاب نبود بلکه از طرز نگارش نویسنده بود
انگار که در وسطهای رمان تغییر عقیده داده
اگه این کتاب ایرانی میبود: نوآح سعی میکرد به طرز وحشتناکی از (الی) انتقام بگیرد بخاطر همین من قلم پاک این نویسنده رو تحسین میکنم
اما در اینکه الی عاشق نوآح بود شکی نیست
انگار که در وسطهای رمان تغییر عقیده داده
اگه این کتاب ایرانی میبود: نوآح سعی میکرد به طرز وحشتناکی از (الی) انتقام بگیرد بخاطر همین من قلم پاک این نویسنده رو تحسین میکنم
اما در اینکه الی عاشق نوآح بود شکی نیست
دوستان من این کتاب رو رایگان دریافت کردم و خیلی وقت بود که نخونده گذاشته بودم چون جلدِش خیلی من جذب نکرد و احساس کردم محتوای جذابی نداره ولی بعد از اینکه کتاب قبلیم تموم شد به زور شروع کردم به خوندن این کتاب اما بعد از چند صفحه خوندن دیگه زمان از دستم در رفت و واقعا غرق در کتاب شدم. تو جامعه امروز ما همچین عشق ناب و خالصی واقعا نایابه الآن که این کتاب رو خوندم خداروشاکرم که این کتاب سر راهم گذاشت. بدون کوچکترین شک بخونید
سلام دوستی که اومدی نظرات رو بخونی از من میشنوی این کتاب رو حتما بخون چون واقعا عالی هستش من که به شخصه عاشق این داستان فوق العاده شدم
فقط اشکالاتی هم داشت یکی اینکه غلط املایی داشت. (با این حال بازم خوب بود☺)
و یکی اینکه کاش اون قسمتی که الی رفت تا با لون صحبت کنه (تو هتل رو میگم، بعد رفتن مادر الی) اونجاش هم تعریف میشد چون خیلی کنجکاوم بدونم چه بینشون رد و بدل میشد با اینکه بعدا نواح میگه اما.. 🙃🥴
فقط اشکالاتی هم داشت یکی اینکه غلط املایی داشت. (با این حال بازم خوب بود☺)
و یکی اینکه کاش اون قسمتی که الی رفت تا با لون صحبت کنه (تو هتل رو میگم، بعد رفتن مادر الی) اونجاش هم تعریف میشد چون خیلی کنجکاوم بدونم چه بینشون رد و بدل میشد با اینکه بعدا نواح میگه اما.. 🙃🥴
از کتابراه سپاسگزارم که با ارائهی این کتاب زیبا که سرشار از احساسات شاعرانه بود لحظات خوبی را برایم بوجود آورد. اینکه هنوز در دنیای ماشینی کنونی هستند زوجهایی که با وجود اختلاف طبقاتی، با عشق بهم برسند و در هر شرایطی ستایشگر هم باشند و زندگی و دوران میانسالی و پیری را عاشقانه یکدیگر را دوست بدارند، احساس زنده بودن، تکاپو و نشاط را در من زنده کرد. این چنین زندگی عاشقانهای را برای همهی مردم سرزمینم آرزومندم.
سپاس از نویسنده محترم
فکر میکنم شروع یک کتاب یا یک رمان باید فوق العاده قوی و مخرب باشه تا در ذهن خواننده خود را اماده کنه برای انگیره ببشتر و جست و جو و هجیان برای رخدادهایی که خواننده منتظرشه
اما متاسفانه من در این کتاب برای شروعش چنان انگیزهای پیدا نکردم و متاسفانه بیش از ۸۰ صفحه اونو نتونستم بخونم در واقع ذهن من برای هیجان منتظر بود اما چنین اتفاقی نیافتاد و باعث بی انگیزگی من شد
با ارزوی موفقیت برای شما
فکر میکنم شروع یک کتاب یا یک رمان باید فوق العاده قوی و مخرب باشه تا در ذهن خواننده خود را اماده کنه برای انگیره ببشتر و جست و جو و هجیان برای رخدادهایی که خواننده منتظرشه
اما متاسفانه من در این کتاب برای شروعش چنان انگیزهای پیدا نکردم و متاسفانه بیش از ۸۰ صفحه اونو نتونستم بخونم در واقع ذهن من برای هیجان منتظر بود اما چنین اتفاقی نیافتاد و باعث بی انگیزگی من شد
با ارزوی موفقیت برای شما
رمان دفتر خاطرات با جذابیت خاصی شروع میشود که روایتگر عشق پاک و شدید بین دو جوان عشق ولی از دو طبقه متفاوت اجتماعی است که این خود کشش خاصی در خواننده برای ادامه داستان به وجود میآورد ولی از یک جای داستان که در اصل حساسترین جای کتاب است داستان به یک زمان دیگری رفته و حس سردرگمی و نارضایتی را در خواننده به وجود میآورد. در فیلم اقتباسی از این رمان، قصه به این قسمت رها شده بهتر پرداخته است.
پیشنهاد میشود
دفتر خاطرات، رمانی عاشقانه از نیکلاس اسپارکس است که براساس داستانی واقعی نوشته شده. این کتاب بعدها مبنای اقتباسی سینمایی به همین نام قرار گرفت.
دفتر خاطرات، رمانِ معاصر است که در دوران قبل و بعد از جنگ اتفاق میافتد. این داستان توسط شخصیتی متعلق به عصر حاضر روایت میشود که برای زنی مبتلا به آلزایمر، کتاب میخواند.
این داستان، مبنای اقتباسی فیلمی سینمایی با همان نام قرار گرفت.
دفتر خاطرات، رمانی عاشقانه از نیکلاس اسپارکس است که براساس داستانی واقعی نوشته شده. این کتاب بعدها مبنای اقتباسی سینمایی به همین نام قرار گرفت.
دفتر خاطرات، رمانِ معاصر است که در دوران قبل و بعد از جنگ اتفاق میافتد. این داستان توسط شخصیتی متعلق به عصر حاضر روایت میشود که برای زنی مبتلا به آلزایمر، کتاب میخواند.
این داستان، مبنای اقتباسی فیلمی سینمایی با همان نام قرار گرفت.
اگه بخوام در مورد عشق این داستان بگم؛ فوقالعاده بود و عشق واقعیو توصیف کرده بود که تو این روزگار خیلی کم پیدا میشه اما به نظرم برای هیجانی تر شدن داستان بهتر بود به موضوعات دیگه هم پرداخته میشد و اتفاقات دیگری هم رقم میخورد اما این طور نبود و داستان یکنواختی بود و خواننده رو آنچنان به دنبال خودش نمیکشوند اما با این وجود ارزش یکبار وقت گذاشتن و خواندن رو داشت. ممنون از کتابراه🙏🏻😍
برید فیلم نوت بوک رو ببینید. این کتاب رو نخونید. شخصیت پردازی اون بهتره ازین کتاب و اصلا من جفتشو دوست نداشتم. اگه میدونستم اونه کلا شروعش نمیکردم. ولی خوب چون کتابی و که شروع میکنم حتما باید تموم کنم تا آخر خوندمش! اما واقعیت اینه که بیشتر به درد خانمای خیلی جدان کمتر از بیست سال میخوره که اخیرا یا عاشق شدن یا شکست عشقی خوردن. اونم فیلمش. کتابش بسیار ضعیف بود
من بعد از خوندن نظرات دیگر دوستان تصمیم به خرید این کتاب گرفتم و با اینکه مشغله زیادی دارم مجذوب داستان روان و دوست داشتنی ان شدم و کتاب را تا انتها ادامه دادم. بیشترین چیزی که داستان عاشقانه این کتاب بمن اموخت این بود که عشق هرگز نمیمیرد.. نه گذر زمان و نه فاصله مکانی از قدرت و جذبه عشق کم نمیکند. عشقی واقعی را برای همهی شما ارزو دارم.
از بهترین کتابهای عاشقانه که فیلمش رو هم میتونید ببینید. نوشتههای ساده و در عین حال ملموس که به تصویر سازی خواننده کمک میکنه. عاشقانهای آرام و بدور از ناهنجاری ها.
اوایل و اواسط کتاب رو خیلی دوست داشتم منتهی آخرش به نظرم اونطور که باید خوب تموم نشد. معجزه خیلی سریع اتفاق افتاد و آخر رمان خیلی سریع جمع بسته شد. به نظرم قسمت آخر کتاب جا برای مانور دادن داشت.
اوایل و اواسط کتاب رو خیلی دوست داشتم منتهی آخرش به نظرم اونطور که باید خوب تموم نشد. معجزه خیلی سریع اتفاق افتاد و آخر رمان خیلی سریع جمع بسته شد. به نظرم قسمت آخر کتاب جا برای مانور دادن داشت.
کتاب خوبی بود، اوایل کتاب که زمان حالو روایت میکنه، حسابی گیج کننده وخسته کننده اس، بعد قسمتهای جذابش که سفر به گذشته اس شروع میشه که دیگه نمیتونی خوندنو ادامه ندی ودرست جایی که منتظر یه اتفاق شگفت انگیزی، دوباره کتاب به زمان حال برمیگرده و با کمترین هیجان داستان ادامه پیدا میکنه.
کاش کل کتاب از زبان الی نوشته میشد.
در کل کتاب خوبی بود پیشنهاد میکنم بخونید🌻🌻🌻🌻
کاش کل کتاب از زبان الی نوشته میشد.
در کل کتاب خوبی بود پیشنهاد میکنم بخونید🌻🌻🌻🌻
از نظر من اوایل کتاب کمی طول وشید تا من رو جذب کنه و خوندم تا ببینم اواسط کتاب چیزی داره یا نه، اما واقعا بعد از چند صفحه خیلی جذب کتاب شدم و دایتان من رو با خودش میبرد، با نظر یکی از دوستان موافقم که کمی سردگمی شاید در داستان وجود داشته باشه و اواخر کتاب خیلی خیلی با قربون صدقههای پیرمرد متنی تکراری رو رقم زده بود که من همش میزوم جلو چون شبیه هم بودن. در کل کتاب قشنگی بود
باعرض سلام خدمت دوستان عزیز
موضوع داستان خیلی خوب وعالی بود. روایت یک عشق خالص که درروزگارماخیلی کمرنگ شده است. بایدبگم بعدازخواندن کتاب زندگی من متحول شده ونگرشم نسبت به زندگی وخانواده مخصوصاهمسرم تغییرکرده، تنهااشکال کتاب درویرایش آن میباشد درخیلی ازمواردمشاهده میکنیم که کلمات بصورت ناقص چاپ شدهاند. در کل کتاب بسیارخوبی است خواندنش روتوصیه میکنم.
موضوع داستان خیلی خوب وعالی بود. روایت یک عشق خالص که درروزگارماخیلی کمرنگ شده است. بایدبگم بعدازخواندن کتاب زندگی من متحول شده ونگرشم نسبت به زندگی وخانواده مخصوصاهمسرم تغییرکرده، تنهااشکال کتاب درویرایش آن میباشد درخیلی ازمواردمشاهده میکنیم که کلمات بصورت ناقص چاپ شدهاند. در کل کتاب بسیارخوبی است خواندنش روتوصیه میکنم.
کتاب واقعا زیبایی بود. با لحظه لحظه این کتاب زندگی کردم و در نهایت وقتی به اوجش رسید با خط به خطش اشک ریختم. خیلی جاها خودمو جای شخصیت داستان میذاشتم و میتونم بگم یکی از بهترین رمانایی بود که خوندم و لذت بردم. کاش هحمه یاد بگیریم چه چیزای مهمی توی زندگی هممون هست که ازشون غافل موندیم. ممنون که این کتاب و رایگان در اختیار ما قرار دادین
دو سال پیش خوندمش.... تموم کتابای پائولو کوئیلو. داستایفسکی. الیف شافاک و غیره رو خودندم ولی این.... .
من بیشترین گریه هامو با این کتاب کردم.... چقد یه واقعیت، یه عشق، یه زندگی اینقدر زیبا باشه و چقدر کلمات خوب کنار هم چیده شدن... من هنوز باهاش گریه میکنم... من روحشونو میبینم... روح الی و نوح.... من.... . هیچی فوق العادست....
من بیشترین گریه هامو با این کتاب کردم.... چقد یه واقعیت، یه عشق، یه زندگی اینقدر زیبا باشه و چقدر کلمات خوب کنار هم چیده شدن... من هنوز باهاش گریه میکنم... من روحشونو میبینم... روح الی و نوح.... من.... . هیچی فوق العادست....
عشق همیشه و به هر شکلی و در هر سنی زیباست،، من احساس میکنم توی این داستان مرد عاشق تر بود هر قدر زن عاشق بود اما مرد بیشتر و بیشتر عاشق بود و حس میکنم همین مساله باعث شد بعد از ۱۴ سال دوباره محبوبش برگرده.. دیدن،، و و داستان خوندن درباره مردهایی که خیلی عاشق میشن از دیدن و خوندن داستانِ زنهایی که خیلی عاشقن عجیب تر و زیباتره،، داستان کوتاه ولی پر کشش هست
الان که دارم این نظر رو مینویسم تازه کتاب رو تموم کردم و یه حس خیلی عجیبی منو فرا گرفته، که نمیتونم توصیفش کنم. من از روی نظرات دوستان شروع به خواندن کتاب کردم، و میتونم بگم خیلی خوب با کلمات بازی شده بود و منو کاملا مجذوب کرد جوری که یه روز کتابو تموم کردم و خوشحالم که خوندمش. عالی بود دوستش داشتم🥺🥲
عشق هرگز نمیمیرد...
عشق هرگز نمیمیرد...
بسیار عالی با مفاهیم زیبای انسانی که در دنیای کنونی کم کم رو به فنا میرود با مطالعه این کتاب حال انسان خوب میشود احساس رضایت میکند و پر میشود از احساس واقعی عشق اما حیف که این کتاب گرانقدر از درد بی ویرایشی رنج میکشد و غلطهای زیاد چاپی شیرینی مطالعه این کتاب زیبا را کم میکند موفق باشید به امید انتشار چنین کتابهایی که جامعه سخت به ان نیازمند است
متاسفانه امروزه، احساسات زودگذر رو با عشق اشتباه میگیرن و بعد از اندی که آتش شهوت فروکش میکنه اختلافات سر از بلند کرده؛ جدایی و متارکه را پی میآورد. شاهد این گفته، آمار طلاق است که رو به فزونی دارد. عشق (بر خلاف بسیاری از دوستیهای عصر حاضر) تعهد، صدق و راستی، مسئولیتپذیری، وفاداری و... را بدنبال دارد.
اگر از غلطهای تایپی و نگارشی فاکتور بگیرم در نوع خودش کتاب، داستانی ارزشمند و متاثر کننده داشت، داستان عشق دو نوجوان که بعد از چهارده سال به هم وفادار مانند و طی فراز و نشیبهایی به هم رسیدند. عشقی که تا لحظات پایانی عمرشان همچنان پرفروغ باقی ماند و حتی بیماری و آلزایمر هم نتوانستن اثر آن را کمرنگ کند. با تشکر از کتابراهیهای عزیز
سلام بسیااار عالی بود متن کتاب به زیبایی تمام خواننده را درگیر میکند و تصور و خیال خواننده را در بازسازی مناظر و حس و حال موجود در داستان یاری میکند صحنههای داستان با ظرافت تمام وصف شدهاند
شخصیت بخشی داستان و روایت عاشقانه بین انها به خوبی خواننده را درگیر میکند و از نظر من در داستان خبری از اغراقهای رمانهای عاشقانه نیست
شخصیت بخشی داستان و روایت عاشقانه بین انها به خوبی خواننده را درگیر میکند و از نظر من در داستان خبری از اغراقهای رمانهای عاشقانه نیست
کتاب خوب بود با یک ریتم ملایم سر گذشت دو نفر که عشق اول بودن را بیان کرد و تاثیر این رابطه در ذهنشون زیبا بود دوران پیری و بیماریشون دلگیرم کرد دوست داشتم تو اون قایق قرمز کهنه در کنار هم توی یک غروب زیبا داستان را تعریف کنن و بهم لبخند بزنند اما واقعیت آنچه ما میخواهیم نمیشود عشق همیشه جادویی و زیباست خواندن کتاب را توصیه میکنم
یه داستان واقعی با عشقی ناب که هر خوانندهای آرزوی داشتن همچین عشقی رو داره نویسنده کتاب رو با تمام جزئیات نوشته طوری که وقتی میخونیش احساس میکنی که دقیقا اون شرایط رو دیدی وتصورش میکنی واقعا عالی و خیلی جالب بود منکه خیلی دوسش داشتم وباورش کردم با تمام وجودم پیشنهاد میکنم که بخونینش واز کتابراهم بابت رایگان کردن این کتاب تشکر میکنم
کتابه خیلی خوبی بود من فیلمش رو قبلا دیده بودم و وقتی این کتاب رو خوندم شخصیتهای اون فیلم برام تداعی میشد ولی با کتابش بیشتر به جزئیات توجه کردم (که اصولا برتری کتاب به همین خاطره) چیزایی که توی فیلم حتی یه نیم نگاهی هم بهشون نداشتم، در کل عشق چیزه قشنگیه اما با آدم درست باید تجربه کرد... مرسی از کتابراه
واااای! این کتاب شاهکاره!! نیکولاس مارکز با خلق این اثر دین تموم عاشقای دنیارو به عشق ادا کرده. واقعا بینظیره!! من که مبهوت این عشق با شکوه و این قلبهای بزرگ شدم. بسیار ممنونم از کتابراه بابت این کتاب زیبا و تحسین برانگیز و بابت رایگان کردن آن و همچنین با تبریک به نیکولاس مارکز نویسنده هنرمند کتاب. بسیار سپاسگزارم
دراین داستان عشق زیبایی را بین دوفرد بازگو میکنه که در طی سالیان دراز و با وجود اینکه خانم حافظهاش را از دست داده پر رنگ ترشده و همسرش با وفاداری به عشق پاکی که از دوران نوجوانی تا حال بین انها هست به زندگی ادامه داده و این قابل احترامه و تک تک لحظات را با توصیفهای زیبا میتونید در این کتاب تجسم کنید