نقد، بررسی و نظرات کتاب دروغ های صمیمانه - ماریا بارت
4.3
691 رای
مرتبسازی: پیشفرض
کتاب واقعا جذاب و پر کشش بود ولی اسم کتاب مزخرف بود اصلااا هیچ تناسبی با ماجرا نداشت و دوست داشتم آخر داستان بهتر تموم میشدی جورایی با عجله و خیلی خلاصه تموم شد و معلوم نشد برای گای چه اتقاقی افتاد. 🌷اینم بگم غلطهای تایپی زیاد بود و از صفحهی ۲۲۱ داستان ازی موقعیت به موقعیت بعدی جهش و پرش پیدا کرد طوری که چند بار میخوندم تا ببینم چی شده مثلا ماجرای هالی نمیه کاره رها شده بود و جیل به میون داستان اومده بود اینش بد بودو همینطور سانسورهای داستان که باید خودمون حدس میزدیم ماجراچی شداینم خوب نیست واقعا سانسور یک اثر چه لزومی داره.
کتابی پر از هیجان ولی متأسفانه همونقدر مملو از اشتباه تایپی! در جاهایی از داستان نویسنده زیادی به حواشی پرداخته و این باعث میشه که یک جاهایی از هیجان داستان کم بشه و خواننده احساس خستگی کنه! در حالیکه نویسنده میتونست با حذف اتفاقات کم اهمیت، خواننده رو، تا انتهای داستان، در اوج هیجان نگه داره! و متأسفانه جملهای در کل داستان به کرات تکرار شده بود که از ارزش کتاب کم میکرد «از روی شانه به... نگاه کرد»! ولی در کل این کتاب برای دوستداران موضوعات جنایی_پلیسی، کتاب جالبی خواهد بود!
از نظر من موضوع کتاب عالی بود ولی قلم نویسنده حرفهای نبود کتابهای جنایی ومعمایی همونطور که از اسمش پیداست ببشتر باید صحنههای معمایی داشته باشه وعلل وقوع جرمها و پیدا شدن مسبب جرمها ولی متاسفانه در این کتاب بیشتر حاشیه سازی در مورد لوکیشن واحساسات عاشقانه صورت گرفته بود کتاب به کندی پیش میرفت در بیشتر ورقها فقط توصیف اشخاص و محلها بود وبخاطر همین هیجان چندانی نداشت آخرشم خیلی از مسایل گنگ موند مثل قتل اون افسر پلیس زن وپایان کتاب هم برعکس موضوعش عاشقانه واحساسی تمام شد
داستان هیجان انگیز و جالبی هست که با خودکشی مردی قبل از کریسمس شروع میشه و درنهایت به موضوع پولشویی از طریق یک گالری میرسه. پرداختن زیاد به جزئیات در بعضی قسمتهای داستان کمی خسته کننده هست مثلا موضوعاتی که در اداره پلیس اتفاق میافته و در پایان داستان هم با اینکه پلیس از موضوع مطلع شد و به محل نمایشگاه رسید اما عملا هیچ کاری نکرد از جذابیت داستان کم کرد. اشتباهات املایی در متن وجود داره ولی به موضوع داستان و فهمیدنش لطمهای نمیزنه.
باسلام به دست اندرکاران برنامه کتابراه
ازاینکه فضایی برای مطالعه ایجاد شده ممنون وسپاسگزارم
کتاب دروغهای صمیمانه خیلی داستان جالبی داره و منو با اشتیاق به مطالعه میکشونه طوری که نمیتونم ادامه ندم داستان قتل یک مرد که اوایل داستان خواننده فکر میکنه مقتول دوهمسر داشته ولی با ادامه مطالعه داستان طوری عوض میشه که فقط میتونم بگم حتما باید این کتاب رو بخونین من الان بیشتر از 24 ساعتع که دارم این کتاب رو میخونم و نمیتونم رهاش کنم
ازاینکه فضایی برای مطالعه ایجاد شده ممنون وسپاسگزارم
کتاب دروغهای صمیمانه خیلی داستان جالبی داره و منو با اشتیاق به مطالعه میکشونه طوری که نمیتونم ادامه ندم داستان قتل یک مرد که اوایل داستان خواننده فکر میکنه مقتول دوهمسر داشته ولی با ادامه مطالعه داستان طوری عوض میشه که فقط میتونم بگم حتما باید این کتاب رو بخونین من الان بیشتر از 24 ساعتع که دارم این کتاب رو میخونم و نمیتونم رهاش کنم
اول از همە که متن اشتباه تایپی زیادی داشت، پاراگراف بندیش هم درست نبود. کتاب خیلی طولانی بود، طوری که من تا ده صفحه آخر خوندم و با توجه به متن انتظار داشتم که دیرتر تموم شه، اما پایانش خیلی مبهم و سریع بود، خیلی سوالا رو نواب نداده بود، و کل داستان تناقضات زیادی داشت مخصوصا تو شخصیت پردازیا، شخصیت هام جوری نبودن که بشه راحت تصورشون کرد. اما داستان جوری بود که باید تا آخر میخوندی. اوایلشم جالب شروع شد.
با سلام بسیار داستان پر کشش و جذاب و پر از هیجان بود هم جنایی پلیسی عاشقانه پر از احساسات لطیف و قشنگ همراه با چاشنی طنز که هنر نویسنده هست نویسنده موضوع متفاوتی را انتخاب کرده بودو بسیار عالی همه را به سرانجام، رسانده بود ابتدای داستان به خاطر معرفی شخصیت ها کمی گیج کننده بود و بعد خیلی عالی و هیجان انگیز داستان پیش رفت به حدی که واقعا نمیتونستی کتاب را زمین بگذاری! توصیه میکنم حتما بخونین و لذت ببرین ! با تشکر از کتابراه
کتاب دروغهای صمیمانه، بسیار قصه پر کشش و جذابیه ترجمه خوبی هم داره قهرمان داستان دختر هنرمندیه که متاسفانه در تصمیم گیریها دچار ضعف است و گرفتار باند مافیایی میشه و در نهایت در حلقه دوستان واقعیش قرار میگیره و از مهلکه جان سالم بدر میبره شخصا از خوندنش لذت بردم کاملا پتانسیل فیلم سازی رو داره. هم جناییه و هم یه عاشقانه ظریف در بطنش داره. خوندنش رو پیشنهاد میکنم ممنون از کتابراه
برای من که بعد از چندین سال یه کتاب فارسی میخوندم خیلی خوب بود. یادآور روزای طولانی داستان خوندن. هر چند داستان زیادی طولانی و کش دار بود، اما بنظرم فیلم خوبی میشه ازش ساخت. من انتظار داشتم کتاب، در مورد شخصیتها یک کم بیشتر کار میکرد. همه چیز قابل پیش بینی بود و هیچ سورپرایزی در مورد شخصیتها وجود نداشت. از یه کتاب نیمه پلیسی و هیجان انگیز، انتظار بیشتری میرفت.
خیلی خوب بود. بسیار قصه پر کشش و جذابیه ترجمه خوبی هم داره قهرمان داستان دختر هنرمندیه که متاسفانه در تصمیم گیریها دچار ضعف است و گرفتار باند مافیایی میشه و در نهایت در حلقه دوستان واقعیش قرار میگیره و از مهلکه جان سالم بدر میبره شخصا از خوندنش لذت بردم کاملا پتانسیل فیلم سازی رو داره. هم جناییه و هم یه عاشقانه ظریف در بطنش داره. خوندنش رو پیشنهاد میکنم ممنون از کتابراه.
بسیار قصه پر کشش و جذابیه ترجمه خوبی هم داره قهرمان داستان دختر هنرمندیه که متاسفانه در تصمیم گیریها دچار ضعف است و گرفتار باند مافیایی میشه و در نهایت در حلقه دوستان واقعیش قرار میگیره و از مهلکه جان سالم بدر میبره شخصا از خوندنش لذت بردم کاملا پتانسیل فیلم سازی رو داره. هم جناییه و هم یه عاشقانه ظریف در بطنش داره. خوندنش رو پیشنهاد میکنم ممنون از کتابراه
غلط املایی و تایپی زیاد جملات تکراری زیاد مثل از روی شانه نگاه کرد و یا مسیح داستان کش دار و پر از روابط عاشقانه الکی بودن شخصیتهایی که کمکی به داستان نمیکنه و حذفش بهتر بود در مورد شخصیت هالی زیاد جالب نیست یک سری شخصیتها مشخص نیست چرا هستند و کی هستند مثل آدم بد داخل هتل و اینکه چرای دختر تو ساحل مرده و چرا کیت اینقدر التماس هالی رو میکنه
داستان جذاب و گیرا و معمایی و جنایی است و خواننده را مشتاق خواندن و استمرار در مطالعه آن وادار میکند که بنظر همین استمرار در خواندن نشانگر جذابیت موضوع داستان میباشد. ضمنا در لابلای معمای داستان، روزنههای عاشقانه انسانی نمود مییابد که روند رمزآلودگی ماجراهای جنایی را تلطیف میکند. باتشکر از کتابراه🌷
داستان قشنگی داشت ولی غلطهای تایپی زیادی داشت. آخر داستان هم میتونست قشنگتر باشه و اینقدر سریع تموم و جمع بندیش نکنن، اوایل داستان خیلی قشنگ فضاسازی شده بود ولی آخراش دیگه اینطور نبود.
بعضی جملات بارها تکرار شده بود که یکم خسته کننده بود، مثل شانه بالا انداختن و یا مسیح گفتن.
درنهایت یه بار خوندش خوبه
بعضی جملات بارها تکرار شده بود که یکم خسته کننده بود، مثل شانه بالا انداختن و یا مسیح گفتن.
درنهایت یه بار خوندش خوبه
کتاب پرهیجانی بود. گاهی اسامی گیجم میکرد ولی طبیعی بود. کشش خوبی داشت و تا آخر مخاطب رو جذب میکرد. سرنوشت کاراکترها هم تقریبا مشخص شده بود و در یک کتاب جنایی گمون نکنم لازم باشه سرنوشت تک تک افراد به نتیجه برسه. ممنونم از کتابراه بابت این کتاب زیبا! و لطفا کتابهای جنایی بیشتری رو رایگان کنید. سپاسگزارم
ممنونم از همهی شما دوستان عزیز و زحمتکشان فرهنگی کتابخانهی دیجیتال کتابراه. 😊😊 🌷🌷 بنظر داستان این رمان با توجه به بخش کوتاهی که خوندم خوب و جالب هست... 😄😄 😍😍 متشکرم و امیدوارم سال خوبی رو شروع کرده باشید و انشالله هم شما هم دوستان هم خودم سالی موفق و پر از الطاف و برکات خداوند رو سپری کنیم. 😇😇 🙌🙌 🙏🙏
غلط املایی زیاد داشت. ترجمه روان نبود ولی کتاب اصلی موضوع جالبی داشت ولی قسمتهایی که باتلفن صحبت میکردن همش یک طرفه بود ونمیفهمیدی طرف مقابل چی گفته ولی درکل اگه مثل ابتدای داستان که قدم به قدم پیش رفتو جذاب بود تااخرش ادامه میدادو داستانو انقدر سریع بدون جزییات قسمتهای اخر به پایان نمیرسوند خیلی بهترمیشد
باتشکر
باتشکر
کتاب خوبی بود، اما اشتباهات تایپی زیادی در این کتاب به چشم میخورد
پرداختن به جزئیات و اضافه گوییهای نسبتا سرگرم کننده باعث طولانی شدن کتاب شده بود
خب در بعضی از جاها نویسنده مانند فیلمها از یک شخصیت در یک مکان ناگهان به سراغ شخصیت دیگر و در مکانی دیگر میرفت
اما مطمئنم ارزش خوندن داره
پرداختن به جزئیات و اضافه گوییهای نسبتا سرگرم کننده باعث طولانی شدن کتاب شده بود
خب در بعضی از جاها نویسنده مانند فیلمها از یک شخصیت در یک مکان ناگهان به سراغ شخصیت دیگر و در مکانی دیگر میرفت
اما مطمئنم ارزش خوندن داره
کتاب روند خوبی داشت. داستان گیرا و جداب بود. نویسنده تصویرسازی خوبی ارائه میداد. تم معمایی با چاشنی عاشقانه خوبی از آب درامده بود. کلا دوسش داشتم. فقط آخرش نویسنده یهویی تموم کرد و بزرگترین نقطه ضعف داستان همینه.
غلط املایی هم داشت که متاسفانه در ترجمه در حق کتاب اجحاف شد.
پیشنهاد میکنم بخونید.
غلط املایی هم داشت که متاسفانه در ترجمه در حق کتاب اجحاف شد.
پیشنهاد میکنم بخونید.
سلام. ممنون و خسته نباشید. داستان خوبی بود و همه چیز تا یه حدی قابل حدس بهرحال ارزش خوندن داره چون به نظرم بهتر رمانهای وطنی بود که به زور قصد دارند دو تا آدم غریبه رو یه جا تنها رها کنن.. البته منظورم همه نیست ولی اکثرا اینجوری شده. دیگه خبری از کلیدر سووشون چشمهایش و... نیست
به لحاظ منطقی هم چند جای داستان ایراد داشت، دختر گروه امداد اصلا لزومی نداشت کشته بشه. دلیلش قانع کننده نبود، بارها گفته شد هالی باهوشه، اما وقتی جانش در خطر بود به یه آدم غریبه اعتماد میکنه که هیچ جوره قابل درک نیست.
و اینکه هر دو زنها اصلا به مسافرت همسرشون اهمیت نمیدادن که ببینن رسیده یا نه.
به حمله به خانه یکی از شخصیتها باید میگفت صحنه جرم، اما در کتاب اومده بود صحنه جنایت .
گای نشون داده بود که میتونه عاقلانه رفتار کنه، چطور در آخر داستان تو موقعیت حساس که جونش هم در خطره، میتونست به فکر لذت جنسی خودش باشه واقعا عجیبه.
آخر داستان هم به نظرم خیلی سریع تموم شد. و بعضی ابهامات موند.
در کل داستان ارزش خوندن داره