نقد، بررسی و نظرات رمان بانوان عمارت میسالونگی - کالین مک کالو

کتاب داستانی جذاب و شور انگیز دارد و نویسنده مشخصا در نویسندگی حرفه ایست همینطور ترجمه‌ی مترجم خانم صدیقیان بسیار عالی و تحسین کننده است اما در مورد محتوا، کتاب به داستان زندگی غم انگیز دختری با نام میسی می‌پردازد که به صورتی تدریجی به مستقل شدن می‌پردازد و از دایره‌ی امن زندگی خود خارج می‌شود اما‌ای کاش نقطه‌ی قوت عمل میسی شکار ثروتمند‌ترین و پرنفوذترین مرد منطقه نبود، البته جنبه‌ی عاشقانه‌ی داستان بسیار شیرین است ولی خیلی بهتر بود اگر میسی با دست‌های خود زنان تحت ظلم داستان و همچنین خودش را از تسلط مردان ستمگر خانواده در می‌آورد و جان، شوهر میسی، ثروتی افسانه‌ای نداشت و کلیشه‌ی 《 سیندرلا》در کتاب تکرار نمیشد؛ هرچند ابتکار عمل میسی در پا پیش گذاشتن برای اعتراف به عشق جالب و تأثیر گذار بود اما اشاره به بی شوهری میسی یه عنوان یک ضعف و در ادامه شکار شوهری ثروتمند به عنوان یک قوت چهره‌ی جالبی ندارد و برای دختران ما بدآموزی دارد، در انتها خواندن کتاب به عنوان یک داستان جالب و بدون نتیجه گیری کردن از روی آن برای زندگی خود هیچ منعی ندارد.

یک کتاب کاملا زیبا
با نثری روان و دلنشین
شاید در ابتدا مانند بسیاری از کتاب‌ها
کمی روند داستان کند پیش بره
اما در ادامه، کاملا روند داستان جذاب میشه و خواننده رو راغب میکند تا داستان رو دنبال کند
من به شخصه بسیار از این داستان و شخصیت بانوان میسالونگی الهام گرفتم
شجاعت شخصیت داستان
صداقت، عشق خالص و... همه‌ی اینا میتونه برای همه
به ویژه خانم‌ها الهام بخش باشه
عزت به نفس شخصیت داستان به خوبی بیان شده
تصویر سازی نیز به زیبایی به تصویر کشیده شده
در کل کتاب نقص خاصی نداشت
و خوندنش توصیه میشه
موفق باشید

خیلی لذت بردم بخونیدش حالتون رو خوب میکنه، این کتاب رو خیلی دوست دارم، واقعا قشنگ بود حس و حالش غرور قشنگی که توش بود اتفاقات جالبش روان و خیلی بی تکلف داستان جلو میره الکی توضیح اضافی داده نشده اینا باعث شد من حس خوبی به داستان داشته باشم و بعد از تموم شدنش کلی توی ذهنم تجسم میکردم اتفاقات داخل کتاب رو. اگه به سبک کلاسیک علاقه دارید، این کتاب رو از دست ندید. ترجمه و متن کتاب هم واقعا عالی بود. ممنون از کتابراه بابت قرار دادن این کتاب زیبا و خواندنی. حتما پیشنهاد میکنم این کتاب رو مطالعه کنید، مخصوصا اگه به داستان‌های کلاسیک علاقه دارید. ممنونم

با سلام. شروع رمان خوبه اما از اون لحظه‌ای که میسی بدون هیچ مقدمه‌ای چمدانش رو بست و رفت سراغ جان اسمیت و تقاضای ازدواج کرد. فهمیدم که رمان بی ارزشیه. با توجه به سنت‌های حاکم بر جوامع آن دوره به هیچ عنوان قابل درک نیست چطور خانمی با خواهش و التماس از یک آقا درخواست ازدواج کنه. و نکته بسیار مهم آیا یونا روح بود و فقط میسی اون رو میدید؟ مگر یونا به صرف چای و شیرینی به امارت میسالونگی نرفته بود پس چطور مادر و خاله میسی او را به یاد نداشتند. و خیلی چراهای دیگه. از نظر من رمان نیست یه دست نوشته بسیار ضعیف. و اما ترجمه خانم طاهره صدیقیان خوب بود.

کتاب دارای نثری روان و گیرا ست صحنه‌ها و حالات به گونه‌ای قابل تصور بیان شده که حاکی قدرت بالای نویسنده در نوشتن ودارای قوه تخیل خوبی ست کلیدی‌ترین عنصر داستان که همان اراده البته از نظر من به خوبی نشان داده شده که چطور میتواند مسیر زندگی انسان رو عوض کند و بالأخره همون طور که درابتدای کتاب گفته شده به خوبی جنبه‌های زیبای زنانه و واراده آنان پرداخته است درکل اثری خواندنی و در توجه ست ترجمه نیز عالی بود

کتاب جذاب و خوبی بود. و نقطه عطف داستان ازآنجایی شروع میشه که میسی مستقل از مادر تصمیم میگیره وعمل میکنه، اونجایی که تصمیم میگیره منت پوشیدن لباس آلیسیارو تحمل نکنه وبرای پس دادنش به طورتحقیرآمیزی اقدام کنه، باعث میشه یه حقیقت بزرگ در مورد زندگی و دلیل فقرشو بفهمه و کل سرنوشت و نوع زندگیشو عوض کنه. وهمچنین ریسک پیشنهاد ازدواج دادن به یک مردنیزکاریست که کمترزنی آن را انجام می دهدو پاداش تمام ریسکهایی که کرده رومیگیره. هیچ حرکت و تصمیمی رو نبایددست کم گرفت چه بساباعث تغییر چرخش فلک به نفع انسان خواهدشد

بانوان عمارت میسالونگی بسیار هنرمند و زحمتکش بودند و بخاطر بدجنس بودن اقوامشون در سختی بودن و خودشون این رو متوجه نبودند و این طور متقاعد شده بودن که اقوامشون خیلی به فکرشون هستند، در صورتی که فرد آخر خانواده با ورود یک غریبه و کنجکاوی‌اش نسبت به اون کم کم متوجه این موضوع میشه و برای برطرف شدن این تنگدستی قدم‌هایی برمیداره. این کتاب همچنین شرایط سخت زنان تو اون جامعه رو میگه که چقدر به واسطه عقاید اطرافیان و مردها در فشار و فقر و تنهایی هستد

کوتاه و مختصر ولی جذاب و گیرا با تصویر سازی مناسب.متفاوت بودن در جامعه ای که تو رو پذیرا نیستن، عدم توانایی و شجاعت برای مبارزه با عقاید یکطرفه اطرافیان فقط و فقط در جهت پایین اومدن اعتماد بنفس و از دست رفتن عزت نفس هست حالا چیشد که دختر داستان ما به یکباره این شجاعت رو پیدا کرد؟ خوندن کتابها؟ تلاش غیر مستقیم مادر؟ یا عشق؟ این داستان میتونست با کمی جزییات و پر و بال دادن به حواشی هنوز هم جذاب تر باشه دوستش داشتم

کتاب جالب و قشنگی هست نثر روانی داره و پیچیدگی‌های کتاب‌های دیگه کلاسیک رو نداره که باعث میشه زیاد گمراه کننده نباشه و تنها اشکال کتاب این بودکه سریع پیش رفت و ابراز احساسات میشی زیاد زیبا بیان نشد انگار واقعا میشی بیماری لاعلاجی داشت که برای ازدواج عجله داشت درصورتی که با طولانی تر کردن داستان وکمی شاخ وبرگ بیشتر دادن جالب تر میشد اما پایان بندی مناسبی داشت که باعث میشه مخاطب راضی بشه وارزش خوندن داره

کتاب قشنگی بود. زمان حدود ۱۰۰ سال پیش و دیدگاه جامعه غرب در مورد زنان را مطرح میکنه. همین قدر بسته در مورد زنان فکر میکردن که ایران خودمون در اون زمان در مورد زنان فکر میکردن و جامعه غرب و شرق انگار دقیقا یک نظر بودن در محدود کردن و محدود دیدن زنان. اما بعد از ۱۰۰ سال زنان غرب کجا هستن و دیدگاه جامعه رو چطور تغییر دادن و ما کجا هستیم و جامعه چطور هنوز دختران و زنان خودش رو محدود میکنه.

یعنی واقعا چرت محض. یه سری زن بیخود قرن ۱۷ که حق هیچی ندارن حتی نمیتونن کتاب عاشقانه بخونن، آدم حالش بهم میخوره از این همه چرت و پرت بودن. یه سری زن بدبخت که برادراشون ارثشونو بالا کشیدن و اینام لال هیچی نمیگن، آخرش دختره پا میشه میزنه بیرون از اون خونه‌ی نکبت. با یه مردی اشنا میشه ازش خواستگاری میکنه با کلی اصرار باهاش ازدواج میکنه وبعد شوهرش حقشونو از دایی هاش میگیره و پولدار میشن. در کل چرته

این رمان جزو معدود رمانهایی بود که اصلا زیبایی زنانه بلکه زیبایی روح در آن به نمایش در امده بود
بعد از خواندن رمان احساس سبکی به انسان دست میدهد چون میبینی با دستی خالی اما ذهنی پر از امید چه کاراهایی هست که قادر به انجام آن هستی

رمان جالبی بود و به ما یادآور میشه که یک بار برای همیشه باید مثل میسی خودمون بدون هیچ واهمه‌ای برای خودمون تصمیم بگیریم و اگر اراده کنیم برای تغییر و در این راه ثابت قدم باشیم فرصت‌های زیادی مقابلمون قرار میگیرن که قبلا اصلا اون اتفاقات برای ما فرصت نبودن واینکه باید بتونیم حق خودمون رو بگیریم این وظیفه ماست.

داستان طرح و ماجرای خوبی دارد. ساده و روان پیش می‌رود و هر آن منتظر آخر ماجرا هستی تا آنکه غافلگیری بدی اتفاق می‌افتد. شخصیت یونا که از اول داستان حاضر بود و نقش آفرینی پویا داشت، مثلاً مهمانی می‌آمد و بیسکویت می‌خورد یا با قطار سفر می‌رفت، در حقیقت روح است!
تابحال ندیدم نویسنده‌ای شخصیت پردازی را این‌همه به سخریه گرفته باشد.

نویسنده بسیار خوبی هست ایشون اما متاسفانه داستان هاش از اواسط به بعد از دستش خارج میشه و خط داستانی به هم میریزه، قهرمانهاشو رها میکنه به امان خدا، کتاب مرغ خارزار هم همین مشکلو داشت.
این کتاب که واقعا بد تموم شد، داستان تا نصفه خیلی عالی و واقعی بود.
ترجمه کتاب متوسط رو به پایین بود. به هر حال ممنون از شما.

من میخواستم این رمان را بخوانم اما طبق معمول اول نظرات بقیه را میخونم و بعد تصمیم میگیرم بخونم یا نه که متاسفانه داستان را دوستان اسپویل کردند و لذت خواندن را از بقیه گرفتن. لطفا اینگونه نظرات را پاک کنید و از دوستان تقاضا دارم بگونه‌ای نظر بدن که آخر داستان بیان نشه.

چه جالب! با دروغ، عشق خرید!! قصه خوبی بود. ترجمه روان. قصه جریان خوبی داشت. ولی آخرش زیادی خوش تمام شد! ظاهرا نویسنده‌ها خسته میشن سریع میخواهند به نتیجه برسند. عاقبت آلسیا هم زیادی "کلید اسرار"ی بود! البته اشتباه و حذف داشت. مشکلی که همه کتابهای الکترونیکی دارند.

کتاب بدی نیست تا اواسط داستان خیلی واقعی ورئالیستی از وضعیت اجتماعی وانسانی زنان استرالیا واروپا در اوائل قرن بیست صحبت می‌کنه که خیلی جذابه ولی بعد افت داستان شروع میشه وکسی که نمیفهمیم واقعیه یا روح مشوق وراهنمای قهرمان میشه و نهایتاً شتابزده وناتمام به پایان میرسه.

من به کتاب‌های سبک کلاسیک علاقه دارم به داستانهایی که برمیگرده به اون دورانی که خانوما دامن‌های بلند و پفی میپوشیدن،، این کتاب علاوه بر اینکه اون فضا و زمان رو به تصویر میکشه ازون داستانهای با آخر خوب هست،، خیلی لذت بردم بخونیدش حالتون رو خوب میکنه

خیلی این کتاب دوست دارم واقعا قشنگ بود حس و حالش غرور قشنگی که توش بود اتفاقات جالبش روان و خیلی بی تکلف داستان جلو میره الکی توضیح اضافی داده نشده اینا باعث شد من حس خوبی به داستان داشته باشم و بعد از تموم شدنش کلی توی ذهنم تجسم میکردم اتفاقات داخل کتاب رو.

کتاب خوبی بود، ماجراش ترکیبی از رمان قصر آبی و ربکا به صورت مختصر و مفید بود.. برای کسانی که این دو رمان رو نخوندن کتاب خوبیه و میتونه خیلی جالب باشه.. صفحات ابتدایی غلط املایی داشت.. ولی روی هم رفته با اینکه رایگان بود ولی خیلی خوب بود و ممنونم از کتابراه.

داستان، روایت جالب و گیرایی داره. ولی مشکل بزرگی ک وجود داره اینه ک تقریبا تمام صفحات کتاب مشکلات تایپی، جاانداختن وجابجایی حروف داره. و کاملا مشخصه ک متن تایپ شده ویراستاری نشده. و همین امر درجاهایی مانع از فهم کامل متن میشود و گاهی ملال آور میشود.

کتاب خوبیه و خیلی اطلاعات زیاد تاریخی از کشور و فرهنگ استرالیا و عقاید مردمش در صد سال گذشته رو بیان میکنه انگار که واقعا در اون دوران هستی و شاهد ماجرا این خانواده و توصیف نویسنده از اون دوران و طریقه زندگی اون برهه بسیار جالب و آموزنده ست

وااااااایییییی خیییلی قشنگ بود👌😘😘 فکر نمی‌کردم تو رمانهای رایگان هم‌ی همچین کتابی رو پیدا کنم ممنونم😍😍😍😍

کتاب بسیار زیبایی بود بلکه تقریبا ۱۰ صفحه اول به دلیل غلط املای زیاد خوندش کمی سخت بود ولی بسیار جذاب بود در آخر داستان هم خیلی خیلی هندی تموم شدیک ستاره هم که کم دادم به ۲ دلیل بود۱. غلط املایی۲. هندی تموم شدن داستان

داستانى ساده و سرگرم کننده با ترجمه اى روان است اگرچه از چند نکته کارا بى بهره نیست اما چاشنى رىالیسم جادویى‌اش خوش پرداخت از اب در نیامده و به یکدستى داستان لطمه زده است براى تغییر ذایقه ىا در راه سفر بد ک نیست ممنون از کتابراه براى فعالیت فرهنگى خوبش

سلام. رمانی به سبک کلاسیک. بارها این جمله را در جاهای مختلف خوانده بودم (هرگز، نگو هرگز) تا این که به طور کاملا اتفاقی، در پایان این کتاب، به آن برخوردم. هر چند که خیلی از پایان هندی و از کتاب، خوشم نیامد، ولی در مجموع، رمان جذابی است‌ بخوانید و لذت ببرید.

کتاب عالی بود و قهرمان این داستان برخلاف سایر داستانها یک دختر معمولی هست و زیبایی خیره کننده نداره، یک دختر معمولی یا حتی شاید زشت و البته تو بدترین شرایط مال، اما بخاطر شخصیت زیبا و روح زیبا زندگی خودش و اطرافیانش رو تغییر میده

کتابش خوبه، نثرش روانه، توصیفات عالیه، اشکالات تایپی داره و کمی تو ذوق خواننده میزنه، آخرش عجیب بود برام، نویسنده کاملا با روحیات خانم‌ها آشناست وتونسته این رو روی کاغذ بیاره، خوبه بخونید، ممنون از کتابراه که رایگان گذاشتش.

خیلی جالب بود داستان زنانی که با فقر دست و پنجه نرم میکنند و زندگی سخت و شرافتمندانه دارن و دختری که با خواندن کتاب و راهنماییهای یک روح خوش نیت همه چیزو دگرگون میکنه مثل یک معجزه زیبا. از خوندنش لذت بردم و یادم اومد معجزه واقعیت داره

داستان دلپذیری بود گرچه اوایل داستان واقعی می‌نمود، ولی اواخر آن شبیه افسانه‌های پریان به شکلی رویایی درآمد. در مجموع، خواندن سرگذشت کسی که با اراده و تلاش، به سختی‌ها پایان دهد و چیزی را که سرنوشت می‌نامند تغییر دهد، انگیزه بخش و زیباست.

پند اخر داستان کاملا جالب بود برام.
هرگز به او نگو
هرگز
هرگز
هرگز....

پ. ن: بعضی اوقات سکوت یعنی احترام به زندگی که لیاقتش رو داری و برات بهترینه.
برای همینه در گرامیداشت ادمهای بزرگ می‌گند.
به احترامش چند دقیقه سکوت می‌کنیم.

در خصوص نقد این کتاب باید بگم که نویسنده بسیار ظریف تمام ماجرا هارو به قلم نگاشته و عمق عاشقانه‌های این داستان رو برای خواننده به هدیه کنه واقعا این کتاب برای کسانی که داستان‌های عاشقانه دوست دارند پیشنهاد می‌کنم عالیه

این روند داستان که شخصیت اصلی اقتدار نشون میده و خودش اختیار زندگیش رو به دست میگیره دوست داشتم ‌. میسی از یه شخصیت منفعل و شکست خورده بلند میشه و اجازه نمیده شرایط براش تعیین و تکلیف کنه. پایانش هم شخصا دوست داشتم

داستان زیبایی بود و به کسانی که طرفدار آثار تاریخی و کلاسیک هستند پیشنهاد می‌شود اینکه ارزش زن و عزت نفس او در طول دلستان حفظ شده بسیار عالی است اگر ابتدای کتاب خسته کننده بود زود پس نکشید و ادامه دهید

واقعا کتاب قشنگی بود ولی کاش یکم طولانی تر بود تنها مشکلش اسماشون بود که خیلی قاطی و پاتی میشد در کل ارزش وقت گذاشتن رو داشت ولی من اخرش نفهمیدم یونا همون یونا زن جان اسمیت بود یا نه روح بود چی بود اصن: -\

کتاب زیبایی بود با اینکه موضوعی ساده بدون اتفاقات عجیب داشت ولی به نظر م امید و اعتراض به نفس داشتن در سخت‌ترین شرایط و اهمنیت ندادم به حرف‌های دیگران میسی باعث میشه خواننده با وجد کتاب بخون

کتاب پرنده خارزار ایشون رو حدود ۲۰ سال پیش خونده بودم و حالا این کتاب همون لذت رو دوباره بهم داد یاد شعر یکی از دوستان خوبم آقای رسول ادهمی میفتم که میگفت
زنانی که حرفی برای گفتن دارند حرف ندارند

خیلی زیبا بود. من برای چند روز پس از خواندن این داستان تحت تاثیر آن بودم.‌ای کاش ما همه شجاعت این دختر زیبا را داشتیم. تنها ایرادی که می‌توانم بگیرم اینست که لطفا در تایپ بیشتر دقت کنید. با تشکر

بسیار زیبا قلم روان و توصیفات عالى نه کم نه زیاد داستان پر مغز شخصیت‌ها به بهترین شکل شخصیت پردازى شدن و محتواى زیبا و انگیزه بخش همه و همه در کنار هم یک رمان بى نهایت زیبا رو ساخته من شخصا از خوندنش واقعا لذت بردم

کتاب عاشقانه زیبایی بود حتی به نظر زیباتر از بسیاری از کتاب‌های پر آوازه. مختصر و مفید

کتاب مرغاتن شاخسار طرب بسیار جذاب و در عین حال تا حد زیادی غم انگیز بود در حالی که وقتی که این کتاب رو خوندم پر از حس خوب شدمدر هر حال هر دوی این کتاب‌ها بسیار ارزشمند و خواندنی هستنبه همه توصیه میکنم: )

داستان کتاب خیلی عالی بود. خوشبختی چیزیه که گاهی باید خودمون مقاومت کنیم و بسازیمش و نتیجه ش رو ببینیم. متاسفانه تنها ایراد اشکالات تایپی فراوون توی کتاب بود. بهتره برای ویراستاری بیشتر دقت بشه!

این داستان رو خیلی دوست داشتم به این دلیل که تنها داستانی بود که خوندم و در اون شخصیت اصلی داستان دختری با زیبایی فریبنده نبود و نویسنده بیشتر به شخصیت درونی تاکید داشت. ممنون از کتابراه

داستان بی شباهت به داستان قصر ابی نبود، آخر داستان رو خیلی زود سرهم آوردن خیلی دوست داشتم در مورد فرار الیسیا و اینکه بعد از ازدواج میسی و آقای اسمیت چه واکنشهایی شده بیشتر بدونم، در کل خوب بود

نیمه اولش تا حدودی جذاب بود ولی نیمه‌ی دوم داستان به نظر می‌اومد خیلی سبکسرانه و توام با خوشبینی بیش‌ از حد و غیرمعقول نوشته شده بود. اگر دنبال داستانی هستید که صرفا سرگرم کننده باشه خوبه.

از نظر من کتاب عجیب فوق العاده‌ای بود
آشکار اما غیر قابل حدس کتاب پرکشش و جذابی بود
از ویژگی‌های مثبت کتاب میشه این رو نام برو که زیاد حاشیه نداشت
لطفا غلط‌های املایی کتاب رو برطرف کنید

واقعا رمان بود نه بیشتر خخخخ... طوری که دوست داری همین فردا بری خاستگاری یه پولدار و زندگی کل خاندانتو اباد کنی... چرا تو واقعیت ازین اتفاقا نمی‌افته؟؟ در کل قشنگ بود و ادمو توی فضای قشنگی میبره

خیلی عالی و به زبان ساده بیان شده بود،
بعضی از رمان‌های امروزی که توسط نوچه نویسنده‌ها نوشته می‌شوده، واقعا حال آدم رو بهم میزنه به ویژه رمان درخشش چشمان کف دستم که سال 1400منتشر شده

میزان جذابیت کتاب قابل مقایسه با کتاب پرنده‌ی خارزار از همین نویسنده نبود ولی شجاعت قهرمان زن داستان و اعتماد به نفس وی و عدم تکیه بر زیبایی زن که کلیشه‌ی بسیاری از داستانهاست برایم جالب بود