معرفی و دانلود بهترین کتاب‌های کاترین مالابو

۱۸ ژوئن ۱۹۵۹ - فرانسوی

کاترین مالابو فیلسوف مشهور فرانسوی است که به پژوهش‌ها و آثارش در زمینه‌ی «نوروپلاستیسیته» یا «انعطاف‌پذیری عصبی»، فلسفه‌ی مدرن اروپایی و همچنین بررسی آرای هگل شهرت دارد. مالابو سال‌هاست که به‌عنوان استاد فلسفه در دانشگاه‌های معتبر اروپایی به تدریس مشغول است و در دانشگاه کالیفرنیا نیز در کرسی‌ای تدریس می‌کند که پیش از این متعلق به ژاک دریدا بود. از میان آثار این فیلسوف می‌توان به کتاب‌های «با مغزمان چه باید بکنیم؟» و «آینده هگل» اشاره کرد.

عکس کاترین مالابو

زندگینامه کاترین مالابو

کاترین مالابو (Catherine Malabou) روز هجدهم ماه ژوئن سال 1959 در شهر سیدی بلعباس، واقع در الجزایر به دنیا آمد. او تحصیلات دانشگاهی خود را در مدرسه‌ی عالی ادبیات و علوم انسانی لیون آغاز کرد و در ادامه به مدرسه‌ی مطالعات تخصصی علوم اجتماعی رفت تا مقطع دکتری خود را سپری کند. مالابو در دوران دانشگاه خود شاگرد یکی از مهم‌ترین متفکران قرن بیستم اروپا، فیلسوف به‌نام فرانسوی، ژاک دریدا بود. دریدا حتی در فرایند نگارش و دفاع از پایان‌نامه‌ی دکتری او، به‌عنوان استاد راهنما در کنارش حضور داشت. تز دکتری کاترین مالابو، نگاهی متفاوت به پیامدها و آینده‌ی آرای گئورگ ویلهلم فریدریش هگل در باب «زمان‌مندی» و «نوروپلاستیسیته» بود که در ادامه، در قالب کتابی با عنوان «آینده هگل» منتشر شد.

پس از فارغ‌التحصیلی، کاترین مالابو در دانشگاه نانتر پاریس به‌عنوان سخنران شروع به برگزاری سمینارهای مختلف و همچنین تدریس در حوزه‌ی فلسفه کرد. سپس در سال 2011 در مقام استاد فلسفه‌، در دانشگاه کینگستون شروع به کار کرد. از سال 2016 کاترین مالابو پس از بازنشستگی استاد خود، ژاک دریدا، جایگزین او در دانشگاه کالیفرنیا شد. او در دانشکده‌ی ادبیات تطبیقی این دانشگاه به پژوهش و تدریس در باب فلسفه‌ی مدرن اروپایی پرداخت و به‌صورت تخصصی بر این حوزه متمرکز شد.

کاترین مالابو تاکنون در زمینه‌ی روان‌کاوی و عصب‌شناسی نیز به پژوهش‌های گوناگونی پرداخته است. او در نوشته‌های خود با پرداختن به مسئله‌ی تروما، نقش و کارکرد روان‌کاوی، عصب‌شناسی و فلسفه در برابر ذهن را بررسی کرد و در این زمینه به نتایج درخشانی دست یافت. کاترین مالابو یکی از نویسندگان فعال فرانسوی به‌شمار می‌آید که در طول کارنامه‌ی حرفه‌ای خود، کتاب‌ها و مقالات متنوع و متعددی را به چاپ رسانده است. اهمیت آثار او را می‌توان در تمرکزش بر آرای هگل و همچنین ژاک دریدا جست‌وجو کرد. نوشته‌های مالابو از خرد بالایی بهره‌مند هستند که نمایانگر شناخت جالب توجه این فیلسوف از حوزه‌های علوم انسانی و مطالعات فلسفی است.

بهترین کتاب‌های کاترین مالابو

کتاب با مغزمان چه باید بکنیم؟ (What Should We Do with Our Brain): کاترین مالابو در یکی از بهترین و پیچیده‌ترین کتاب‌هایش، توضیح می‌دهد که چگونه حرکتی از «مغز-ماشین» به «مغز-جهان» رخ می‌دهد. آنچه او در این کتاب ویژه‌اش سعی دارد به آن برسد، بررسی شرایط اقتصادی و اجتماعی در عصر مدرن و تأثیری است که بر مغز انسان و کارکردهایش بر جای گذاشته‌اند. در این کتاب، مالابو با ارجاعات گوناگونی که به علوم فلسفی و عصب‌شناختی می‌دهد، تز خود در مورد ساختار مغز را مدون کرده است. این اثر که از بهترین کتاب‌های کاترین مالابو محسوب می‌شود، با عنوان «با مغزهایمان چه باید بکنیم» نیز به فارسی ترجمه شده است. با مراجعه به سایت و اپلیکیشن کتابراه می‌توانید کتاب الکترونیک با مغزمان چه باید بکنیم را دریافت کنید و بیش از پیش با ساختار مغز انسان و همچنین فلسفه‌ی ذهن آشنا شوید.

کتاب قدرت لطافت (Power of Gentleness: Meditations on the Risk of Living): «لطافت» در تمام ادیان، فرهنگ‌ها و ادوار تاریخ مورد توجه بوده است. لطافت در لحظاتی مانند شکل گرفتن عشقی دوطرفه یا به دنیا آمدن یک نوزاد، به وجود می‌آید و رخ نشان می‌دهد. با وجود آنکه در گذشته، لطافت بخشی جدایی‌ناپذیر از رویکرد آدمیان در زیستن بوده، اما در زمان کنونی، با نوعی ترحم و حتی واژگون‌سازی مفهوم خود همراه بوده است. لطافت در نگاه کاترین مالابو زمانی رخ می‌دهد که مقدم بر هر چیز، ارزش‌های والای زندگی، مانند خوشبختی، آزادی و امنیت فراهم شده باشند. اما مسئله پیچیده‌تر از آن است و مالابو به‌عنوان یک فیلسوف در این کتاب تلاش دارد تا مفهوم لطافت را در بستر فلسفی‌اش بررسی کند.

کتاب خود و زندگی احساسی (Self and Emotional Life): کاترین مالابو به همراه آدرین جانستون در این کتاب پرمغز خود، به بررسی انتقادی مذهب، سیاست و فرهنگ می‌پردازند. این کتاب که در طرح نکات خود از علوم روان‌کاوی، عصب‌شناختی و فلسفی بهره می‌برد، نقد تندوتیز دو نویسنده نسبت به مقاومت همیشگیِ نظریه‌های علوم انسانی در هم‌گرایی با علوم زیستی را دربردارد. مالابو بر این باور است که پیشرفت‌های علمی جدید در زمینه‌ی کالبدشکافی مغز انسان، بسیاری از دیدگاه‌های به‌تثبیت‌رسیده‌ی علوم انسانی، مانند تئوری‌های زیگموند فروید و ژاک لکان را زیر سؤال می‌برند.

کتاب هستی‌شناسی تصادف (The Ontology of the Accident): کتابی که در شرح دیدگاه‌های خود، پیوندی میان ژیل دلوز، زیگموند فروید و باروخ اسپینوزا با مارسل پروست و مارگریت دوراس ایجاد می‌کند. کاترین مالابو در این کتاب، این مسئله‌ی مهم را شرح می‌دهد که: هنگامی که یک شخص، با هویتی باثبات، در زندگی با یک رخداد تروماتیک یا ویرانگر مواجه می‌شود، بُعدی تازه به ابعاد شخصیتی وی اضافه می‌شود. به این معنا که گویی شخص بار دیگر متولد شده است. این وجه جدید هویتی که از میانه‌ی عمر یک شخص متولد می‌شود، از هیچ گذشته‌ای پیروی نمی‌کند و افقی از آینده را نیز در برابر خود نمی‌یابد. مالابو سعی دارد از دیدی هستی‌شناسانه به کالبدشکافی این تصادفات بپردازد و آن‌ها را معنا کند.

کتاب آینده هگل (The Future of Hegel): این کتاب در واقع نسخه‌ای مبسوط از پایان‌نامه‌ی مقطع دکترای کاترین مالابو است. در این کتاب او به همان شیفتگی‌ها و دغدغه‌های همیشگی‌اش می‌پردازد: انعطاف‌پذیری عصبی، زمان‌مندی و دیالکتیک. آینده هگل یکی از مشهورترین آثار کارنامه‌ی حرفه‌ای مالابو است. این کتاب توانایی مثال‌زدنی او را در تلفیق و کالبدشکافی سه علم ثابت می‌کند: روان‌کاوی، فلسفه و عصب‌شناسی. این فیلسوف در این اثر مهم خود، تزهای گوناگونی را مدون می‌کند که بعدها در بسیاری از پژوهش‌های فلسفی و علمی مورد استفاده قرار گرفته‌اند.

سبک نگارش و دیدگاه‌های کاترین مالابو

کاترین مالابو در زمینه‌ی «انعطاف‌پذیری عصبی» پژوهش‌های گسترده‌ای را منتشر کرده است که در سطح جهانی کم‌نظیرند. رویکرد او در واقع، از تئوری هگل در باب «پدیدارشناسی روح» سرچشمه می‌گیرد. نوشته‌های مالابو تاکنون در پژوهش‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مختلفی ثمربخش بوده‌اند و بسیاری از نظریه‌پردازان بارها به آثار او در این زمینه ارجاع داده‌اند.

رویکرد فلسفی کاترین مالابو، میان فواصل موجود در ارتباطات و شبکه‌های فکری نوین، مانند فلسفه‌ی قاره‌ای و علوم عصب‌شناختی پیوندی مستحکم ایجاد می‌کند. از میان مباحثی که در نوشته‌های این فیلسوف جریان‌ساز نقش محوری دارند، می‌توان به مضامینی چون «عصب‌شناسی و نقد سرمایه‌داری»، «عصب‌شناسی و روان‌کاوی» و همچنین بررسی دقیق فلسفه‌ی قاره‌ای و فلسفه‌ی تحلیلی (به ویژه فلسفه‌ی ایمانوئل کانت) اشاره کرد.

تحقیقات او طی دهه‌های گذشته، تاریخ‌ساز و ساختارشکنانه بوده‌اند و بسیاری از تصوراتی که پیش‌تر در مورد آثار هگل، باورهای فمنیستی، مفهوم جنسیت و پیامدهای پساساختارگرایی وجود داشته را متحول کرده‌اند.

1