زندگینامه و دانلود بهترین کتابهای ارنست بلوخ
ارنست بلوخ نویسنده، فیلسوف و روشنفکر مارکسیست آلمانی در سدهی بیستم میلادی است که بهخاطر نوشتن کتابهای «اصل امید» و «دیالکتیک و امید»، به فیلسوف امید مشهور شد. این نویسنده باتکیهبر اندیشههای هگل و کارل مارکس، نظریهی آرمانشهر مارکسیستی را بر پایهی انساندوستی و انسانمحوری بنا کرد و تأثیری عمیق بر مطالعات آرمانشهری، الهیات، زیباییشناسی، فلسفهی سیاسی و همچنین نظریهی انتقادی گذاشت.
زندگینامه ارنست بلوخ
ارنست بلوخ (Ernst Bloch) با نام کامل ارنست سایمون بلوخ، روز هشتم ژوئیهی 1885 میلادی در شهر لودویگز هافن آلمان و در خانوادهای یهودی به دنیا آمد. پدرش جزو طبقهی کارگر بود و در بخش اداری شرکت راهآهن کار میکرد و هیچ کدام از دیگر اعضای خانوادهاش نیز دارای تحصیلات دانشگاهی نبودند. بلوخ پس از اتمام دورهی دبیرستان، وارد دانشگاه مونیخ شد و به تحصیل در رشتههای روانشناسی و فلسفه پرداخت. او چندی بعد به دانشگاه معتبر ورتزبورگ رفت و در آنجا افزون بر فلسفه، به تحصیل همزمان در رشتههای علوم سیاسی و موسیقی مشغول شد. این فیلسوف سرانجام در سال 1908 با مدرک دکتری در رشتهی فلسفه، از دانشگاه فارغالتحصیل شد.
ارنست بلوخ پس از فارغالتحصیلی بلافاصله به شهر برلین رفت و در آنجا به مدت سه سال در جلسات خصوصی گئورگ زیمل، یکی از نظریهپردازان کلاسیک رشتهی جامعهشناسی شرکت کرد. این نویسنده در این زمان با دو فیلسوف و جامعهشناس برجستهی دیگر به نامهای ماکس وبر و گئورگ لوکاچ، رابطهی دوستانهای پیدا کرد و همین دوستی بود که تأثیر مهمی بر رشد فکری او گذاشت. ارنست بلوخ از معدود روشنفکران آلمانی محسوب میشود که با جنگ جهانی اول به مخالفت برخاست. او بلافاصله پس از شروع جنگ به شهر برن، واقع در کشور سوئیس فرار کرد. این فیلسوف در مدت اقامت در این شهر، با افکار و اندیشههای رزا لوکزامبورگ، اندیشمند و مبارز بزرگ مارکسیست آشنا شد و بهتدریج به مارکسیسم گرایش پیدا کرد.
سیر نویسندگی ارنست بلوخ
ارنست بلوخ پس از اتمام جنگ جهانی اول، به آلمان بازگشت و در دانشگاه لایپزیگ به تدریس فلسفه مشغول شد. در همین زمان او نوشتن کتاب اول خود، با عنوان «روح آرمانشهر (Geist der Utopie)» را به پایان رسانده و موفق شده بود که آن را در سال 1918 میلادی به چاپ برساند. بلوخ سه سال بعد، کتاب «توماس مونتسر در نقش حکیم انقلاب (Thomas Müntzer als Theologe der Revolution)» را منتشر کرد و در سال 1935 نیز کتاب مشهور خود با عنوان «میراث زمان ما (Erbschaft dieser Zeit)» را به چاپ رساند.
ارنست بلوخ با اتمام جنگ جهانی دوم، نوشتن آثار فلسفی خود را پی گرفت و کتابهای «آزادی و نظم (Freiheit und Ordnung)»، «سوژه - ابژه» و «ابنسینا و چپِ ارسطویی» را منتشر ساخت. این نویسندهی آلمانی در دههی 50 میلادی تمرکز خود را بر نوشتن کتاب «اصل امید» قرار داد و نهایتاً این اثر بزرگ را در سه جلد به چاپ رساند. انتشار این اثر فلسفی، موجی از تحسینهای اندیشمندان آن زمان را نصیب بلوخ کرد و نام او را بهعنوان «فیلسوف امید» بر سر زبانها انداخت.
ارنست بلوخ در دههی 60 میلادی به سراغ تألیف آثاری فلسفی در زمینهی دین و مارکسیسم رفت و کتابهای «قانون طبیعت و کرامت انسانی (Natural Law and Human Dignity)»، «انسان بهتنهایی (Man on His Own)»، «دربارهی کارل مارکس (On Karl Marx)» و «الحاد در مسیحیت (Atheismus im Christentum)» را به چاپ رساند. او که در این زمان بهعنوان یک روشنفکر مارکسیست شناخته میشد، در سال 1972 میلادی کتاب «مسئلهی ماتریالیسم، تاریخچه و ماهیت آن (The Problem of Materialism, Its History and Substance)» و «پرسش، دستهبندیهای تحقق، پراکسیس (Question, Categories of Realization, Praxis)» را منتشر کرد.
زندگی شخصی و روزهای پایانی ارنست بلوخ
ارنست بلوخ سه مرتبه ازدواج کرد. او آخرینبار در سال 1934 با کارولا پیوتروسکا ازدواج کرد و تا پایان عمر در کنار این زن زندگی کرد. این زوج که در دورهی جنگ جهانی دوم ناچار به فرار از آلمان شده بودند، زندگی خود را در کشورهای مختلفی همچون سوئیس، اتریش، فرانسه، چکسلواکی و آمریکا گذراندند و سرانجام با پایان یافتن جنگ جهانی دوم، توانستند به آلمان بازگردند. ارنست بلوخ در سالهای بعد از جنگ، گرچه هیچگاه گرایش فکری خود به مارکسیسم و سوسیالیسم را کتمان نکرد، اما همزمان منتقد جدی نظامیگری آلمان نازی و دیکتاتوری موجود در اتحاد جماهیر شوروی بود. او سرانجام در روز چهارم اوت سال 1977 میلادی و در سن نودودوسالگی، در شهر توبینگن، واقع در آلمان غربی درگذشت.
بهترین کتابهای ارنست بلوخ
کتاب اصل امید (به آلمانی: Das Prinzip Hoffnung، به انگلیسی: The Principle of Hope)، مشهورترین اثر ارنست بلوخ به حساب میآید که در سه جلد منتشر شده است. نویسنده در این اثر فلسفی، نگاهی انتقادی به آرمانشهرگرایی و انگیزههای آرمانشهری موجود در هنر، ادبیات و دین دارد و به کاوش در واقعیت احتمالی رویایی به نام «آرمانشهر» میپردازد. در جلد اول این اثر که یکی از بهترین کتابهای ارنست بلوخ محسوب میشود، او برداشتی زیباییشناختی از تصویرسازیهای آرمانشهرگرایانه در افسانهها، داستانهای عامهپسند، تئاتر و سینما ارائه میکند و در جلد دوم، طرحهایی کلی برای داشتن دنیایی بهتر را پیشنهاد میدهد. او در جلد سوم کتاب اصل امید نیز راهکارهایی را برای دستیافتن به وطن شایسته ارائه میکند؛ همانجایی که چشماندازش عدالت اجتماعی و تغییر بهسوی آیندهای بهتر است.
کتاب زیبایی شناسی و سیاست: مجموعه مقالات (Aesthetics and Politics)، اثری تحلیلی و مجموعهای از مقالات پنج اندیشمند مکتب فرانکفورت، دربارهی دو مبحث «سیاست» و «زیباییشناسی» است. در میان مطالب این کتاب، مقالهای از ارنست بلوخ با عنوان اکسپرسیونیسم نیز منتشر شده است. افزون بر مقالهی بلوخ دربارهی اکسپرسیونیسم، مقالاتی از والتر بنیامین، برتولت برشت، تئودور آدورنو و گئورگ لوکاچ نیز در این اثر به چاپ رسیده که هر کدام از این پنج روشنفکر بزرگ، در آنها به بحث پیرامون نظریههای خود دربارهی رئالیسم، اکسپرسیونیسم و زیباییشناسی میپردازند. ارنست بلوخ در این کتاب به معرفی و بررسی مباحث استدلالی مربوط به اکسپرسیونیسم میپردازد و ماهیت و نقاط افتراق دیدگاه روشنفکران دربارهی این مقوله را به بحث میگذارد. گفتنیست که با مراجعه به سایت یا اپلیکیشن کتابراه، میتوانید کتاب الکترونیک زیبایی شناسی و سیاست را دریافت کنید.
کتاب ابنسینا و چپ ارسطویی (Avicenna und die aristotelische Linke)، از مشهورترین آثار ارنست بلوخ به شمار میرود که رویکرد مارکسیستی نویسنده نسبت به تاریخ فلسفه را بازنمایی میکند. او در این اثر تحلیلی، استدلال میکند که تطبیق فلسفهی ارسطویی با آموزههای دینی، به اضافهی تعهدات قبلی آنها به برتری امر معنوی، پایههایی از نوعی ماتریالیسم را بنیان گذاشت که همچنان بر سنت فلسفهی غرب تأثیر میگذارد. نویسنده در این کتاب فلسفی، با تمرکز بر تحولات موازی فکری در تفسیر فلسفهی اسلامی و سنت ارسطویی، تلاش میکند علت تطبیق دادن متافیزیک صورت و ماده در سنت ارسطو با سنت مذهبی و دینی ارتدکس را توضیح دهد.
کتاب سوژه - ابژه (Subjekt-Objekt) که بعدها با عنوان دیالکتیک و امید (Dialectics and Hope) منتشر شد، از مشهورترین آثار تئوریک ارنست بلوخ و یکی از آثار تحلیلی این نویسنده دربارهی چگونگی عینیتیابیِ سوژهها و تحقق رویای آرمانشهر سوسیالیستی بهشمار میآید. او در این کتاب فلسفی که به سه بخش، شامل «روش دیالکتیک»، «دیالکتیک و امید»، «ناهمزمانی و تعهد به دیالکتیک آن» تقسیم میشود، تلاش میکند که مارکسیسم را بهعنوان یک جهانبینی مبتنی بر انساندوستی و انسانگرایی تشریح کند.
سبک نگارش و دیدگاههای ارنست بلوخ
ارنست بلوخ به سبب تمرکز بر مفهوم آرمانشهر سوسیالیستی، بهعنوان یکی از بزرگترین فیلسوفان چپ در سدهی بیستم شناخته میشود. این نویسنده در اغلب آثار خود با درهم آمیختن مؤلفههای تاریخی، الهیاتی و اسطورهای با رویکرد ماتریالیستی و مارکسیستی، شکلی از مارکسیسم انسانگرا را تشریح میکرد. او را همچنین فیلسوف امید خواندهاند؛ چراکه همیشه با تأسی به جهانبینی چپها دربارهی امید به آینده، معتقد بود یک مارکسیست نمیتواند ناامید شود؛ زیرا امید غایتِ فلسفهی روشنگری است. باوجوداینکه ارنست بلوخ آثار خود را به زبانی نسبتاً پیچیده و سخت مینوشت، بهعنوان یک فیلسوف بزرگ و پرمخاطب در سدهی بیستم مطرح شد؛ آنچنانکه حتی آثارش الهامبخش دانشجویان پاریس در جنبش اعتراضی مه 1968 شدند.
ارنست بلوخ از نگاه دیگران
- ارنست بلوخ بزرگترین متفکر آرمانشهر مدرن است. (جوئل کوول)
- بلوخ بهعنوان یکی از متفکران برجستهی قرن بیستم، با تأکید بر اهمیت آزادی، دموکراسی و اندیشه، خود را معرفی کرد. (آلن بدیو)
جملات برگزیده ارنست بلوخ
بسیار نیکوست که مردم مباحث استدلالی اکسپرسیونیسم را از نو آغاز کنند. زیرا مسئله چندان دور از دسترس نیست؛ چیزی که در آغاز قابلتصور نبود؛ چون بلو رایدر که دومین مدرسهی قابلتوجه هنر نقاشی اکسپرسیونیست بود و در سال 1911 در مونیخ بنا شده بود، از بین رفته بود. اما اینک صداهایی مبنی بر احیا و خاطرهی آن را از اینجا و آنجا میشنویم که البته صرفاً با تکریم و احترام همراه نیست. مطمئناً اکسپرسیونیسم به زمان حال تعلق ندارد. بااینحال این پرسش مطرح است که آیا این جنبش میتواند همچنان جنبشی محسوب شود که مصور نشانههایی از زندگی باشد؟ (کتاب زیبایی شناسی و سیاست)