زندگینامه و دانلود بهترین کتابهای کوئنتین تارانتینو
کوئنتین تارانتینو یکی از محبوبترین فیلمسازان تاریخ سینمای آمریکا و جهان است که به ساخت فیلمهای ژنریک و پستمدرن شهرت دارد. او از فیلمسازان آمریکایی مؤلفی است که فیلمنامهی تمام آثارش را خود نوشته و باور دارد ارزش هنری یک فیلمنامه با رمان برابر است. از میان فیلمنامهها و آثار منتشرشدهی او میتوان به کتاب «روزی روزگاری در هالیوود»، مجموعهی «جنگو / زورو» و کتاب «گمانهزنی سینمایی» اشاره کرد.
زندگینامه کوئنتین تارانتینو
کوئنتین تارانتینو (Quentin Tarantino) روز بیستوهفتم مارس سال 1963 در ایالت تنسی آمریکا به دنیا آمد. نامش را براساس نام شخصیت برت رینولدز، بازیگر مشهور آمریکایی در سریال «دود اسلحه» انتخاب کردند. او تنها فرزند خانواده بود. پدرش تونی تارانتینو که اصالتی ایتالیایی داشت و یک بازیگر آماتور بود و رویای شهرت در حرفهاش را در سر میپروراند، پیش از به دنیا آمدن کوئنتین، خانواده را برای همیشه ترک کرد. بنابراین کوئنتین با مادرش که اصالتی ایرلندی داشت بزرگ شد. تارانتینو در دوران نوجوانی خود، بنابر تشخیص اشتباه یک پزشک، تصور کرد که مبتلا به سرطان خون شده و به همین دلیل، به خانهی پدربزرگش رفت و چند سالی را در آنجا زندگی کرد.
کوئنتین تارانتینو از همان کودکی، همراه با همسر دوم مادرش، به نمایش فیلمهای متعددی میرفت و مادرش به او اجازه میداد در همان سن کم، فیلمهای جدی آمریکایی را تماشا کند. به این ترتیب چشمها و گوشهای تارانتینو از همان دوران پیش از بلوغ، با تماشای فیلمهای متنوعی تربیت شدند. او علاقهی زیادی به سینمای داستانی آمریکا، فیلمهای اکشن غربی و شرقی و همچنین سریالهای تلویزیونی داشت. با این اوصاف عجیب نیست که تارانتینو، طبعآزمایی و تمرین فیلمنامهنویسی را از دوران نوجوانی خود آغاز کرده باشد. او نخستین فیلمنامههای خود را بر اساس فیلمی به نام «اسموکی و بندیت»، با بازی برت رینولدز به نگارش درآورد.
کوئنتین تارانتینو در مصاحبههای خود اشاره کرده که وقتی مادرش پس از خواندن نخستین نوشتههای او، واکنشی بهشدت تمسخرآمیز از خود بروز داده، موجب شده که پسرش با خود عهد ببندد که اگر روزی به موفقیت رسید، ذرهای از ثروتش را با مادر تقسیم نکند. تارانتینو در آن دوران رابطهی خوبی با مادرش نداشت. البته با وجود تمام تنبیهها و محدودیتهایی که مادرش برای او ایجاد کرده بود، تارانتینو همچنان اجازه داشت تا در یک گروه تئاتر، برای اجرای نمایش «رومئو و ژولیت» فعالیت کند.
کوئنتین تارانتینو پیش از ورود به سینما
همانطور که بسیاری از عشاق سینما، داستان زندگی افسانهای کوئنتین تارانتینو را میدانند، او در نوجوانی ترک تحصیل کرد و دیگر به مدرسه بازنگشت. این کارگردان مشهور آینده، در جوانی دو شغل مهم را تجربه کرد که در ادامه تبدیل به پایههای ورود او به صنعت سینما شدند. او ابتدا با پنهان کردن سن واقعیاش، در یک سینمای پخش فیلمهای بزرگسال، به عنوان بلیتفروش مشغول به کار شد. دومین شغل او، که تا به امروز به عنوان مقطعی مهم در زندگیاش شناخته میشود، کار در یک ویدئوکلوب بود. او در آنجا به دانش تحسینبرانگیزش در باب سینما و پیشنهادهای جذابش به مشتریان شناخته شد.
جایگاه کوئنتین تارانتینو در سینما
امروز کوئنتین تارانتینو را به عنوان یکی از تأثیرگذارترین فیلمسازان و فیلمنامهنویسان سینمای هالیوود میشناسند. شیوههای داستانگویی و فرم فیلمنامهنویسی او در کارگاههای بزرگ فیلمسازی در جهان تدریس میشود. ذکر این نکته مهم است که تارانتینو فیلمنامهی تمام فیلمهایش را خود نوشته و حتی در دههی نود میلادی، دو فیلمنامهی مشهور را برای تونی اسکات و اولیور استون به نگارش درآورد. تارانتینو بیش از هر چیز به فیلمنامه اهمیت میدهد و داستانگویی برایش پررنگترین نقش را در تولید یک اثر سینمایی دارد. بر همین مبنا میتوان ادعا کرد که او خود را بیشتر یک نویسنده میداند تا یک فیلمساز و درواقع فیلمنامههای خود را به چشم یک اثر ادبی نگاه میکند.
کوئنتین تارانتینو تصمیم دارد دهمین فیلم بلند سینمایی خود را همانطور که بارها اعلام کرده، به عنوان آخرین فیلمش به مخاطبان سینما هدیه کند. او تصمیم دارد ادامهی زندگی حرفهای خود را صرف نوشتن رمان و کتابهای سینمایی کند و به ساخت سریالهای تلویزیونی بپردازد. آخرین فیلم او قرار است در ارتباط با زندگی یک منتقد سینمایی افسرده باشد.
بهترین کتابهای کوئنتین تارانتینو
کتاب روزی روزگاری در هالیوود (Once Upon a Time in Hollywood): ایدهی بازسازی شخصی تارانتینو از اواخر دههی شصت میلادی و قتل شارون تیت، ابتدا به عنوان یک فیلم سینمایی در ذهن او تجلی یافت که امروز به عنوان یکی از محبوبترین آثار ده سال اخیر سینمای آمریکا شناخته میشود. او پس از نمایش فیلم، تصمیم گرفت رمان جنایی و اکشن این بازسازی ذهنی را نیز بنویسد که حاصل آن تبدیل به یکی از پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز شد. گفتنی است که میان روایت فیلم و رمان روزی روزگاری در هالیوود، تفاوتهای قابل توجهی وجود دارد. با مراجعه به سایت یا اپلیکیشن کتابراه میتوانید کتاب الکترونیک روزی روزگاری در هالیوود که ازجمله بهترین کتابهای کوئنتین تارانتینو محسوب میشود را دریافت و مطالعه کنید.
کتاب گمانهزنی سینمایی (Cinema Speculation): اولین کتاب غیرداستانی کوئنتین تارانتینو که در نوامبر سال 2022 منتشر شد و تحسین اکثر سینمادوستان، دانشجویان سینما و منتقدان سینمایی را در سراسر جهان به خود جلب کرد. تارانتینو با تلفیق تئوریهای خود از سینما، تجربیات شخصیاش در تماشای فیلمهای آمریکایی و همچنین فراخوانی دورهی بهخصوصی از تاریخ، کتابی منحصربهفرد در باب سینما نوشته که ازجمله آثار غیرداستانی پرفروش در فهرست نیویورک تایمز محسوب میشود.
کتاب جنگو / زورو (Django / Zorro): یک مجموعه کتاب کمیک که با تصویرسازیهای گیرا، به عنوان دنبالهای بر فیلم «جنگوی رها از بند (Django Unchained)»، به کارگردانی کوئنتین تارانتینو منتشر شد. این مجموعه که از هفت جلد تشکیل شده، به ماجراجوییهای جنگو و شخصیت مشهور و آشنای زورو در غرب وحشی میپردازد.
سبک نگارش و دیدگاههای کوئنتین تارانتینو
آشکار است که وقتی از جهان یا روایت تارانتینویی صحبت میکنیم، منظورمان سکانسهایی با دیالوگهای طولانی میان دو یا چند شخصیت، روایتهای غیرخطی، آنارشیسم پستمدرنیستی، هجوگرایی دوران پسا-ریگانِ سینمای آمریکا و همچنین بهره بردن از سکانسهای سرشار از خشونت و خون است. جهان تارانتینو شیفتهی فتیشیزم است، اما این شیفتگی از جنس رویکرد آلفرد هیچکاک، بزرگترین فیلمساز تاریخ سینما در خلق حس تعلیق، یا لوئیس بونوئل، بزرگترین فیلمساز سینمای سورئالیستی، نیست. بلکه بیشتر از جنس فتیشیزم پسرانهای است که براساس خشونت، شوخی با پدیدهها و بازی با مخاطب عمل میکند. تارانتینو بیشتر از اینکه سعی در اغوا داشته باشد (یکی از ویژگیهای اصلی سینمای مبتنی بر فتیشیزم)، سعی در «بازی با جاذبههای روایتی» دارد. برای همین آثار او بیشتر به کمدیِ سبکپردازیشده نزدیک هستند.
تارانتینو از طرفداران جدی سینمای بی-مووی (فیلمهایی که با بودجهی پایین ساخته میشدند و در اکثر موارد سعی در ایجاد حس پارودی داشتند) و سینمای اکشن شرقی (چه در دوران سینمای سامورایی که دهههای 40 و 50 میلادی بر سینمای ژاپن حاکم بود و چه اکشنهای پلیسی در دوران جکی چان) است. به همین خاطر در فیلمهای او، ادای دینهای بیشماری را نسبت به این آثار سینمایی شاهد هستیم: از لباس یکدست زرد اوما تورمن در فیلم «بیل را بکش (Kill Bill)»، که اشاراتی مستقیم به برروس لی دارد، تا فیلم «ضد مرگ (Death Proof)»، که به سینمای ژنریک و غیرجدی بی-مووی ادای دین میکند.
نزدیک به دو دهه میشود که تارانتینو، فیلمی که جریان آن در زمان معاصر بگذرد را نساخته است و سعی کرده به دورههای مختلفی از تاریخ و فرهنگ قدم بگذارد و به بازسازی شخصی و غیرعینی آن دورهها بپردازد. ذکر این نکته مهم است که برای تارانتینو، حال و هوای حاکم بر دههی هفتاد آمریکا (چه به لحاظ فرهنگی و چه از منظر سینمایی)، مهمترین تجربهی زیستهاش به شمار میرود. او علاوه بر اینکه دو کتاب اخیر خود را بر اساس سینما و فرهنگ دههی هفتاد به نگارش درآورده، فیلم جدیدش را نیز قرار است در حوالی این دوره روایت کند.
شیوههای روایی در سینمای کوئنتین تارانتینو
تهمیدی که باعث شد فیلم «داستان عامهپسند (Pulp Fiction)» بتواند به جایگاه بالایی میان منتقدان دست یابد، کاربست روایت غیرخطی تارانتینو در آن بود. او با پس و پیش کردن زمان روایت، جاذبههای سینمایی فیلم خود را دگرگون ساخت و به کمک چنین ساختار نامتعارفی، توانست توجه مخاطبان را به اثر خود جلب کند. این تمهید در بُعد روایی، در فیلمهای دیگر تارانتینو نیز به کار گرفته شد. به عنوان مثال، او در فیلم «بیل را بکش»، در نقاط اوج داستانی به گذشته فلشبک میزند و پس از نشان دادن گذشته به طور مفصل، دوباره ما را به زمان حالِ روایی بازمیگرداند. با وجود اینکه چنین رویکردی مشخصاٌ در تضاد با ایجاد هیجان عمل میکند و بیشتر به سبک فیلمسازی «ساختارگرا» تمایل دارد، اما تارانتینو شیفتهی ایجاد شوک در مخاطب است که از نمونههای آن میتوان به سکانس پایانی فیلم «روزی روزگاری در هالیوود» یا «پستفطرتهای بیشرم (Inglourious Basterds)» اشاره کرد.
جوایز و افتخارات کوئنتین تارانتینو
- برندهی جایزهی اسکار بهترین فیلمنامهی غیراقتباسی برای فیلم «داستان عامهپسند»
- برندهی جایزهی اسکار بهترین فیلمنامهی غیراقتباسی برای فیلم «جنگوی رها از بند»
- برندهی جایزهی نخل طلای کن برای فیلم «داستان عامهپسند»
- برندهی جایزهی گلدن گلوب بهترین فیلم کمدی - موزیکال برای «روزی روزگاری در هالیوود»
- جایزهی یک عمر دستاورد هنری از فستیوال فیلم رم
کوئنتین تارانتینو از نگاه دیگران
- کوئنتین تارانتینو قادر است تا بهترین دیالوگهایی که شنیدهاید را برایتان بنویسد. (کریستوفر واکن)
- کوئنتین تارانتینو ناگهان پیدایش شد و ترانهای که من 40 سال پیش خوانده بودم را استفاده کرد و من به یکباره به شهرت رسیدم. این هدیهای بزرگ از او به من بود. (نانسی سیناترا)
- وقتی «داستان عامهپسند» نمایش داده شد، یک رخداد بزرگ فرهنگی اتفاق افتاد. اتفاقی که نظیرش را تنها میتوانستیم در دههی شصت و تجربهی تماشای فیلمهای ژان لوک گدار بیابیم. (راجر ایبرت)
جملات برگزیده کوئنتین تارانتینو
- وقتی دیگران از من میپرسند که آیا به مدرسهی فیلمسازی رفتهام، میگویم «نه، من به سینما رفتم». (کتاب گمانهزنی سینمایی)
- من برای خودم فیلم میسازم و فیلمهایم را بارها تماشا میکنم. دیگران نیز دعوت هستند تا آنها را ببینند. اما مخاطب اصلی، خودم هستم. (از مصاحبهها)
- فیلمها مذهب من هستند. (از مصاحبهها)
- درست است، فیلم «بیل را بکش» یک اثر خشن است. اما این یک فیلم تارانتینویی است. وقتی به کنسرت «متالیکا» میروید از آنان درخواست نمیکنید که صدا را کم کنند. (از مصاحبهها)
- اگر میخواهید فیلم بسازید، این کار را انجام دهید. منتظر یک اتفاق بزرگ یا شرایط خاص نباشید، فقط انجامش دهید. (از مصاحبهها)
- اگر فیلمساز نمیشدم، منتقد فیلم میشدم. تنها شغلی است که در آن مهارت لازم را دارم. (کتاب گمانهزنی سینمایی)