زندگینامه و دانلود بهترین کتابهای دشیل همت
دشیل همت خالق داستانهای تحسینشدهی پلیسی و نویسندهای آمریکایی است. او در رمانها و داستانهای کوتاهش، شخصیتهای ماندگاری خلق کرده است. وی را یکی از بهترین نویسندگان رمانهای کارآگاهی و رمزآلود لقب دادهاند. از آثار او اقتباسهای سینمایی بسیاری انجام شده است. «شاهین مالت» و «بنویس: جنایت» از جمله کتابهای پرمخاطب دشیل همت به شمار میآیند.
زندگینامه دشیل همت
دشیل همت (Dashiell Hammett)، با نام کامل ساموئل دشیل همت، در بیستوهفتم مه سال 1894 در ساحل شرقی مریلند متولد شد. تحصیلات رسمی وی محدود بود و تنها یک سال در مؤسسهی پلیتکنیک بالتیمور حضور داشت. دشیل همت در سیزدهسالگی برای کمک به پدرش در ادارهی یک کسبوکار کوچک، مدرسه را رها کرد. او در سنین نوجوانی برای کسب درآمد به کارهای متفاوت و متعددی نظیر فروش روزنامه، ثبت و ارسال بار و کارگری در راهآهن پرداخت.
دشیل همت بین سالهای 1915 تا 1921 برای آژانس کارآگاهی پینکرتون کار میکرد و در جریان پروندههای جنجالی تجاوز و اعتصاب معدن مس آناکوندا در سالهای 1920 و 1921 حضوری فعال داشت. در این میان او چندین بار بهعنوان گروهبان در جنگ جهانی اول شرکت کرد که همین موضوع موجب شد تا به بیماری سل مبتلا شود. همکاری دشیل همت با مؤسسهی پینکرتون مقطع و با فاصله بود. همین حضور گاهبهگاه و همکاری اندک او در این مؤسسه، انگیزه و محرکی شد تا خوراک فکری لازم برای نوشتن رمانهای کارآگاهی واقعگرایانه را گردآوری کند. بیماری سل و عواقب آن اما در طول زندگی دشیل همت، همراه وی باقی ماند و هرازگاهی در پی مصرف سیگار و مشروبات الکلی خود را نشان میداد.
در سال 1920، دشیل همت به دلیل تشدید بیماری سل در بیمارستان بستری شد. در همانجا با ژوفین دولان که پرستارش بود، آشنا شد و با یکدیگر ازدواج کردند. حاصل این ازدواج دو فرزند دختر بود. زندگی مشترک آنها اما همواره با مشکلات بسیاری مواجه بود، چرا که دشیل همت همیشه سعی داشت فرزندانش را از خطر ابتلا به بیماری سل حفظ کند و به همین دلیل در اتاقی جداگانه در آپارتمان زندگی میکرد و حتی گاهی جدا از خانواده در یک هتل اقامت داشت.
سیر نویسندگی دشیل همت
حرفهی نویسندگی دشیل همت بهطور جدی در سال 1922 و با چاپ داستان «مجموعهی هوشمند» آغاز شد. تا قبل از آن تعداد انگشتشماری شعر منتشر کرده بود. در سال 1923 و در مجلهی پیشگامی به نام ماسک سیاه، داستانی از همت به نام «آتشسوزی مضاعف» شخصیتی را معرفی کرده بود که در رمانهای بعدی وی به شهرت رسید. این شخصیت در واقع یک مأمورِ بینامونشانِ آژانسی کارآگاهی در سانفرانسیسکو بود که همت آن را با الهام از یک مأمور واقعی در بالتیمور پینکرتون خلق کرده بود. این شخصیت در تضاد با کارآگاههای آشنایی بود که در دیگر رمانهای جنایی آن زمان توصیف میشدند، چرا که نه نابغه بود و نه شیکپوش، بلکه کارآگاهی چاق، آرام اما حرفهای بود که کار خستهکنندهی خود را انجام میداد.
دشیل همت در دههی 1920 عمدهی درآمد خود را از راه نویسندگی تأمین میکرد. او در سال 1924 و 1925 سه نقد برای مجلهی ادبی معتبر «فوروم» نوشت. از سال 1927 تا 1929، بیش از 50 نقد برای رمانهای معمایی برای مجلهی «نقد ادبیات شنبه» و در بین سالهای 1929 و 1930، حدود 85 نقد رمان برای «نیویورک ایونینگ» به تحریر درآورد.
در دههی 1930، داشیل همت پنج سال را در هالیوود گذراند و به فیلمنامهنویسی پرداخت که نتایج کار چندان پرتعداد و چشمگیر نبود. با این حال، زندگی پرزرقوبرقی را برای وی به ارمغان آورد. او همچنین برای مجلات پردرآمدی مانند اسکوئیر، لیبرتی، کولییر و... داستان مینوشت.
اگرچه داشیل همت را یکی از پردرآمدترین نویسندههای ادبیات آمریکا در دههی 1930 میدانند، با وجود این، همواره در زندگی هزینههایش بیشتر از درآمدش بود.
در هالیوود بود که با لیلیان هلمنِ نمایشنامهنویس، دوستی ماندگاری را آغاز کرد. همت، هلمن را در کارش تشویق و در برخی موارد نتایج کارش را تصحیح میکرد. اگرچه حرفوحدیثهای بسیاری حول روابط عاشقانهی میان این دو نفر شکل گرفته بود، داشیل همت بیشتر زندگی خود را در تنهایی گذراند و بیشتر از آنکه در کنار هلمن زندگی کند، جدا از وی و دیگران سر میکرد.
دشیل همت و افول دوران حرفهای
شاید علاوه بر داستانهای معمایی، یکی از بزرگترین معماهایی که دشیل همت خلق کرد پایان دادن به حرفهی خود در 39 سالگی بود. بدون شک وضعیت بد سلامتیاش در این امر تأثیر فراوانی داشت، اما سوی دیگر این قضیه، خلقوخو و ویژگیهای شخصیتی او بود: دشیل همت هرگز شهرت را جدی نگرفت و به نظر نمیرسید که فقر یا ثروت تأثیر عمیقی بر وی داشته و حتی برای او جالب توجه باشند. دشیل همت ابداً فردی جاهطلب نبود.
دشیل همت در 48 سالگی و در طول جنگ جهانی دوم، بهعنوان سرباز در ارتش نامنویسی کرد و از سال 1944 تا 1945 روزنامهی اردوگاه ارتش آلاسکا به نام آداکیان را سردبیری نمود. او در سال 1945 با عنوان گروهبان افتخاری از ارتش جدا شد و به تدریس دورههای نویسندگی در مدرسهی علوم اجتماعی جفرسون که مؤسسهای با گرایشهای مارکسیستی در شهر نیویورک بود پرداخت. همت در دههی 1940 از سه سریال رادیویی که با استفاده از شخصیتهای مشهور کتابهایش نوشته شده بودند، درآمدی بالغ بر 1300 دلار در هفته داشت.
با وجود این، روند کسب درآمد دشیل همت سیری نزولی پیدا کرد. همت برای مدت چند سال رئیس کنگرهی حقوق مدنی نیویورک بود و زمانی که این کنگره برای گروهی از کمونیستها که به اتهام توطئه محاکمه میشدند، وثیقه گذاشت، چهار نفر از آنها ناپدید شدند و همت احضار شد. امتناع او از افشای منابع وثیقه به لغو سریال رادیویی و زندانی شدن وی انجامید. همت پس از پنج ماه از زندان خلاصی یافت، اما بلافاصله به عدم پرداخت مالیات معوقه به مبلغ 10000 دلار متهم شد.
در سال 1953، دشیل همت برای پاسخگویی به این اتهام که در خارج از کشور کتابهایی حاوی نظرات مثبت دربارهی کمونیسم را بررسی میکرده به کمیتهی سنا احضار شد. از آنجایی که ریاست کمیته بر عهدهی جوزف مک کارتیِ بدنام بود، کتابهای همت براندازانه نامیده شد و حذف آنها در دستور کار قرار گرفت. از آن زمان به بعد بود که سرمایهی مالی و سلامتی همت گویی برای همیشه از بین رفت و آخرین سالهای زندگیاش در انزوا و اعتیاد به الکل گذشت. او در یک کلبهی روستایی کوچک در کاتونا در ایالت نیویورک زندگی میکرد و تابستانهایش را در خانهی لیلیان هلمن، در مارتا واینیارد در ایالت ماساچوست میگذراند که در همانجا هم دچار ایست قلبی شد.
دشیل همت در دهم ژانویهی سال 1961 در بیمارستانی در نیویورک درگذشت. در آگهی تسلیتی که برای وی در روزنامهی نیویورک تایمز به چاپ رسید از همت بهعنوان رهبر مکتب داستانهای کارآگاهی یاد شد.
بهترین کتابهای دشیل همت
کتاب خرمن سرخ (Red Harvest): این کتاب در اصل در چهار قسمت در مجلهی ماسک سیاه به چاپ رسید. سابقهی کار در پینکرتون برای همت، این امکان را فراهم کرد تا از آنچه دیده و شنیده بود، برای ساخت شخصیتها و فضاسازی و پرداخت داستانش کمک بگیرد. قهرمان این داستان کارآگاه خصوصی ناشناسی است که در یک شهر خیالی در غرب ایالات متحده فعالیت میکند...
کتاب شاهین مالت (The Maltese Falcon): این اثر را شاید بتوان شاهکار دشیل همت دانست. یک کارآگاه - قهرمان جدید به نام سم اسپید در این کتاب به خوانندگان معرفی میشود که برخلاف کارآگاهان دیگر داستانهای آمریکایی، راوی داستان نیست و اثر از نگاه سوم شخص روایت میشود. سم اسپید بعدها به الگویی برای خلق صدها کارآگاه دیگر که همانند او سرسخت و عاقلانه عمل میکردند، بدل شد.
کتاب کلید شیشهای (The Glass Key): این رمان اثر مورد علاقهی نویسندهاش یعنی دشیل همت است. این کتاب روایتی از یک مثلث عشقی سنتی است و داستان دو دوست است که عاشق یک زن هستند. در پس این رمان، همت بازیهای سیاسی، انحطاط طبقهی ثروتمند جامعه و همچنین قتل و جنایت را به تصویر میکشد.
برخی از بهترین آثار دشیل همت، از جمله کتاب صوتی شاهین مالت و کتاب صوتی بنویس: جنایت، را میتوانید در سایت کتابراه بیابید.