زندگینامه و دانلود بهترین کتابهای هانس گئورگ گادامر
هانس گئورگ گادامر فیلسوف برجستهی آلمانی است که نظریهی هرمنوتیک فلسفی او بر فلسفه، زیباییشناسی، الهیات و نقد قرن بیستم تأثیر شگرفی بر جای گذاشت. مهمترین اثر گادامر «حقیقت و روش» است که بهزعم بسیاری، بیانیهی فلسفی قرن بیستم به شمار میرود. از دیگر کتابهای او میتوان به «دیالوگ و دیالکتیک» اشاره کرد.
زندگینامه هانس گئورگ گادامر
هانس گئورگ گادامر (Hans Georg Gadamer) 11 فوریهی سال 1900 در ماربورگ در جنوب آلمان به دنیا آمد و در برسلاو ـ مکانی در لهستان امروزی ـ بزرگ شد. پدرش شیمیدان و استاد دانشگاه بود. مادرش را وقتی تنها چهار سال داشت بر اثر دیابت از دست داد. هانس گئورگ گادامر برادر یا خواهری نداشت و کودکی را بهتنهایی سپری کرد.
هانس گئورگ گادامر تحصیلات اولیهی دانشگاهی را در 1918 در برسلاو آغاز کرد و سپس، زمانی که از پدرش دعوت شد تا کرسی پژوهشی را در دانشگاه ماربورگ بپذیرد، به همراه او، به ماربورگ رفت. در همان سالها بود که به فلج اطفال مبتلا شد و با آنکه بهآرامی بهبود یافت، آثار آن بیماری تا پایان عمرش همراه وی بود. هانس گئورگ گادامر به مطالعات خود ادامه داد و با پایاننامهای با موضوع گفتوگوهای افلاطون، موفق به کسب مدرک دکتری شد.
اساتید اولیهی هانس گئورگ گادامر در فلسفه پل ناتورپ و نیکولای هارتمن بودند. اما این مارتین هایدگر بود که مهمترین و ماندگارترین اثر را روی تفکر و رشد فلسفی او گذاشت. گادامر در سال 1923 برای اولین بار با هایدگر ملاقات کرد. با اینکه گادامر شخصیتی کلیدی در حلقهی ماربورگِ هایدگر به شمار میرفت و حتی بهصورت دستیاری بدون مزد و حقوق برای وی کار میکرد، هایدگر به روال رایج خود در انتقاد از شاگردان و همکارانش، از تواناییهای فلسفی و قابلیتهای فکری گادامر انتقاد کرد و در صلاحیت وی برای پرداختن به چنین مسائلی تردید نشان داد. همین امر سبب شد تا هانس گئورگ گادامر، که شاید بیش از دیگران تحت تأثیر این انتقاد قرار گرفته بود، مطالعهی فلسفه به شیوهی رایج آن زمان را کنار بگذارد و به واژهشناسی روی بیاورد.
هانس گئورگ گادامر در سال 1927 آزمون دولتی واژهشناسی را با موفقیت گذراند. دو نفر از ممتحنهای آن آزمون هایدگر و فریدلندر بودند. او پس از دفاع از پایاننامهی خود، به مطالعات بیشتر و نوشتن روی آورد و در تمام آن دوران، ارتباط حرفهای خود را با هایدگر حفظ کرد. این رابطه برای هانس گئورگ گادامر پرتنش بود. او خود در جایی گفته است: «من این احساس وحشتناک را داشتم که هایدگر پشت سرم ایستاده و از بالای شانهام [به نوشتهام] نگاه میکند.» همکاری گادامر با هایدگر تا 1928 ادامه یافت.
سیر فعالیتهای حرفهای و فلسفی هانس گئورگ گادامر
هانس گئورگ گادامر با نازیها رابطهی خوبی نداشت و به همین دلیل نتوانست کرسی استادی را کسب کند، اما با وجود این به تدریس و فعالیت در دانشگاه ماربورگ ادامه داد. او هیچگاه بهصورت علنی با نازیها مخالفت نکرد و همین امر موجب شد تا با حداقل میزان دردسر بتواند به فعالیتهای پژوهشی و آکادمیک خود ادامه دهد. هانس گئورگ گادامر در سال 1938 برای احراز کرسی فلسفه در دانشگاه لایپزیگ شایسته شناخته شد. پس از جنگ، کرسی استادی دانشگاه فرانکفورت را پذیرفت و دو سال پس از آن، در سال 1949، از او دعوت شد تا کرسی خالی کارل یاسپرس در دانشگاه هایدلبرگ را بپذیرد.
هانس گئورگ گادامر تا 1968 و زمان بازنشستگیاش، در هایدلبرگ باقی ماند و گروه فلسفهی آن دانشگاه را به یکی از قویترین گروههای فلسفه تبدیل کرد. پس از بازنشستگی نیز به تدریس و ایراد سخنرانی در مجامع مختلف پرداخت. حضور پرتکرار او در دانشگاههای آمریکا و کانادا موجب شد تا علاقهی زیادی به هرمنوتیک در ایالات متحده ایجاد شود و بسیاری از کتابهای فلسفه، مقالات و رسالهها به این موضوع اختصاص یابند. از همان زمان بود که آثار هانس گئورگ گادامر به انگلیسی ترجمه شدند. از میان برجستهترین آثار وی میتوان به «حقیقت و روش»، «هرمنوتیک فلسفی» و «دیالکتیک هگل» اشاره کرد.
هانس گئورگ گادامر جوایز بسیاری را از آن خود کرده است. از جمله برجستهترین آنها نشان شوالیهی شایستگی در سال 1971 است که بالاترین افتخار آکادمیک در آلمان به شمار میآید.
هانس گئورگ گادامر تا پایان زندگیاش از نظر فکری فعال بود و ساعات منظمی را روزانه به تفکر، مطالعه و نوشتن میگذراند. او 13 مارس 2002 در 102سالگی در هایدلبرگ درگذشت.
بهترین کتابهای هانس گئورگ گادامر
کتاب حقیقت و روش (Truth and Method): حقیقت و روش اثری برجسته در حوزهی اندیشه از هانس گئورگ گادامر است. این کتاب گادامر را بهعنوان یکی از مهمترین و اثرگذارترین متفکران قرن بیستم معرفی کرد. او در این کتاب برای اولین بار هرمنوتیک فلسفی را معرفی کرد و ماهیت و چیستی آن را شرح داد. کتاب با کاوشی که در ماهیت علم انجام میدهد، رویکردهای شبهعلمی و سنتی را که پس از جنگ رواج یافته بود رد میکند. هانس گئورگ گادامر بر تأثیرات بنیادین تاریخ و فرهنگ بر انسانها متمرکز است و راههای ایجاد این تأثیرات و نتایج آنها را بررسی میکند.
کتاب رازوارگی سلامت: هنر شفابخشی در عصر علم (The Enigma of Health: The Art of Healing in a Scientific Age): کتاب رازوارگی سلامت از بحثبرانگیزترین آثار در حوزهی تفکر هرمنوتیکی به شمار میرود. هانس گئورگ گادامر در این کتاب به بررسی سازوکارهای پزشکی در عصر حاضر میپردازد. از منظر گادامر، هرمنوتیک به کلام و نوشتار محدود نمیشود و تمام فعالیتها و جنبههای انسانی را در بر میگیرد که دانش پزشکی نیز در آن میان جای دارد. هانس گئورگ گادامر در این کتاب تلاش کرده تا زندگی انسان مدرن را از منظر علم پزشکی بررسی کند و این بررسی نتایج و نگرشی بسیار جالب توجه را به دنبال داشته است.
کتاب ادبیات و فلسفه در گفتوگو (Literature and Philosophy in Dialogue): هانس گئورگ گادامر در این کتاب به ادبیات آلمان، زندگی و آثار یوهان ولفگانگ فون گوته، نشانهگذاری و اسطورهی تیتانها و نقش فلسفه در آنها پرداخته است. گادامر در این کتاب پرسشهایی از این قبیل را مطرح میکند که فلسفه چه جایگاهی در ادبیات دارد؟ آیا فقط این فلسفه است که به اندیشهی یک قوم شکل میبخشد یا آثار ادیبان و شاعران نیز در این راستا تأثیرگذارند؟ او میکوشد تا میان فلسفه و ادبیات نوعی گفتوگو را برقرار کند و در این راستا، از هر ابزاری که در اختیار دارد از جمله اسطورههای کهن، فلسفههای باستانی و... بهره گیرد.
برخی از بهترین آثار هانس گئورگ گادامر را میتوانید در کتابراه بیابید.
سبک نگارش و دیدگاههای هانس گئورگ گادامر
هانس گئورگ گادامر در جهان فلسفه به کتاب حقیقت و روش و نظریهی هرمنوتیک فلسفی شهره است. او که یکی از شاگردان مارتین هایدگر بوده، در این کتاب برای اولین بار هرمنوتیک فلسفی را معرفی کرده و به شرح و تحلیل آن میپردازد.
هرمنوتیک فلسفی اصطلاحی است که به تفسیر و تحلیل متن با نگاهی به متون حقوقی و کتب مقدس اشاره دارد و در پی ارائهی تحلیلی از ماهیت تفسیر متن و ویژگیهای فهم متون است. منظور از متن در اینجا، منحصر و محدود به نوشتار نیست، بلکه گسترهای به بزرگی تمام فرهنگ انسانی را در نظر دارد. تلاش هانس گئورگ گادامر نیز در همین راستا بود تا شرایطی را که برای فهم متن ضروری است تشریح کند. هرمنوتیک گادامر از آموزهها و نگرش گئورگ ویلهلم فریدریش هگل تأثیر بسیار پذیرفته است و او خود، بارها در کتب و مقالات به این موضوع اشاره کرده است.
هانس گئورگ گادامر که به زبانهای باستان و لاتین تسلط داشت، بهراحتی میتوانست به درک عمیقی از آموزههای فلسفی یونان باستان دست یابد. او همانند هایدگر، سرچشمهی تفکر را فلسفهی یونان میدانست و معتقد بود که برای شناخت فلسفه باید از آثار کهن آن فلسفه بهره برد. گادامر با بهکارگیری تمامی منابع باستان و آخرین یافتههای فلسفه، به هرمنوتیکی رسید که نهتنها سعی بر کشف معنای متن داشت، بلکه نوعی فلسفه به شمار میرفت. این شیوهی تفکر بهشدت در علوم انسانی و اجتماعی مورد استقبال قرار گرفت و تا به امروز نیز جایگاه خود را حفظ کرده است.