معرفی و دانلود کتاب زندگی من همچون کتاب

معرفی کتاب زندگی من همچون کتاب

کتاب زندگی من همچون کتاب، داستانی مصور برای مخاطبین کودک است که توسط ژانت تاشجیان نوشته شده و تصویرگری آن را پسر نوجوان نویسنده، جیک تاشجیان بر عهده داشته. در این کتاب که برنده‌ی جایزه‌ی بهترین کتاب کودکان و نامزد دریافت جایزه‌ی خوانندگان جوان پنسیلوانیا شده است، ما با درک فالون 12 ساله آشنا می‌شویم که تصمیم می‌گیرد به کمک دوستان و سگش، راز غرق شدن دختری در ساحل نزدیک خانه‌شان را کشف کند.

درباره‌ی کتاب زندگی من همچون کتاب

ژانت تاشجیان (Janet Tashjian) نویسنده‌ی ارمنی‌تبار آمریکایی را می‌توان از نویسندگان موفق سال‌های اخیر آمریکا به‌شمار آورد. او آثار متعددی برای مخاطبین کودک و نوجوان منتشر کرده است که از آن بین می‌توان به کتاب‌های «اعترافات واقعی» و «انجیل به روایت لری» اشاره کرد. این نویسنده، کتاب زندگی من همچون کتاب (My Life as a Book) را با تصویرگری پسر نوجوانش، جیک تاشجیان منتشر کرده که به زبان‌های متعددی ترجمه شده و تحسین منتقدین را هم در پی داشته. ژانت تاشجیان این کتاب را به بیل واترسون، خالق مجموعه‌ی کالوین و هابز (Calvin and Hobbes) تقدیم کرده است.

کتاب زندگی من همچون کتاب، به درک فالون 12 ساله می‌پردازد که به‌همراه پدر، مادر و سگش بُدی در کالیفرنیا زندگی می‌کند. او بی‌صبرانه منتظر رسیدن تابستان است تا به استراحت، بازیگوشی و گشت‌وگذار با بُدی و دوستش، مَت بپردازد. اما زمانی که متوجه می‌شود معلم‌شان، خانم ویلیامز، همه‌ی بچه‌ها را مجبور به خواندن چند کتاب و نوشتن خلاصه‌ای از آن‌ها کرده است، تمام برنامه‌هایش به هم می‌ریزد. درک، در خواندن کتاب مشکل دارد ولی برخلاف آنچه پدر و مادر و معلمش فکر می‌کنند، از کتاب خواندن بدش نمی‌آید؛ او فقط دوست دارد کتاب‌های مصور بخواند.

درک یک روز که در حال گشتن در اتاق زیرشیروانی است، روزنامه‌ای پیدا می‌کند که در آن درباره‌ی غرق شدن دختری در اطراف محل زندگی‌شان مطلبی نوشته شده. زمانی که این نوجوان کنجکاو از مادرش در این باره سؤال می‌پرسد، مادر درک پاسخی به او نمی‌دهد و درک تصمیم می‌گیرد این اتفاق را خودش بررسی کند و به کمک بُدی و مَت، راز این مرگ را حل کند.

بسیاری از منتقدین شباهت‌های فراوانی بین کتاب زندگی من همچون کتاب و مجموعه‌ی «خاطرات یک بچه‌ی بی‌عرضه»، نوشته‌ی جف کینی یافته‌اند. هر دوی این داستان‌ها، شخصیت نوجوانی شیطان، بازیگوش و کنجکاو را در محوریت قرار داده‌اند و هر دو طنز ویژه‌ای دارند؛ ولی شاید آنچه این دو داستان را با هم متفاوت کند را بتوان در زبان تصویری متفاوتی جست که هر یک به کار گرفته‌اند. تصویرگری زندگی من همچون کتاب را پسر نوجوان ژانت تاشجیان برعهده داشته که برای عبارات و کلماتِ به‌کار برده‌شده، تصاویر بامزه و درعین‌حال طنزآلودی را ترسیم کرده است.

کتاب زندگی من همچون کتاب توسط آلا آرامی ترجمه شده و واحد کودک و نوجوان نشر کتاب کوله پشتی، نشر پاپلی، آن را منتشر کرده است.

درباره‌ی مجموعه‌ی زندگی من

ژانت تاشجیان از سال‌ها پیش به‌دنبال این بود که کتاب طنزآلود و مصوری برای کودکانی که در خواندن مشکل دارند بنویسد که به آثار بیل واترسون، خالق مجموعه‌ی «کالوین و هابز (Calvin and Hobbes)» شبیه باشد. موفقیت مجموعه کتاب‌هایی چون «خاطرات یک بچه‌ی بی‌عرضه»، باعث شد ژانت تاشجیان کتاب زندگی من همچون کتاب (My Life as a Book) را بنویسد و تصویرگری آن را نیز به پسر نوجوانش، جیک تاشجیان بسپارد. از دیگر عناوین این مجموعه، می‌توان به کتاب‌های «زندگی‌ام به عنوان یک بدلکار» و «زندگی من همچون تصویرگرها» اشاره کرد.

نکوداشت‌های کتاب زندگی من همچون کتاب

• تصاویری که پسر جانت تاشجیان برای این کتاب ترسیم کرده است، بسیار هوشمندانه و زیرکانه‌اند. (Publishers Weekly)
• این کتاب برای بسیاری از کسانی که در خواندن مشکل دارند، از نظر تصویری جذاب است و نشان می‌دهد تمامی داستان‌ها می‌توانند ما را شگفت‌زده کنند. (Chicago Tribune)
• کتاب دیگری مشابه «خاطرات یک بچه‌ی بی‌عرضه» که همانقدر سرگرم‌کننده است و البته خط داستانی دقیق‌تری دارد. (Kirkus Reviews)
• کتاب زندگی من همچون کتاب، برای کسانی که در خواندن مشکل دارند و همینطور برای خوانندگان حرفه‌ای، یک انتخاب عالی است. (BookPage)
• یقیناً این کتاب خواهد توانست علاقه‌مندان به مجموعه‌ی «خاطرات یک بچه‌ی بی‌عرضه» را به خود جذب کند. (School Library Journal)

کتاب زندگی من همچون کتاب برای چه کسانی مناسب است؟

مخاطبین اصلی این کتاب، کودکان علاقه‌مند به داستان‌های طنز و مصور هستند.

در بخشی از کتاب زندگی من همچون کتاب می‌خوانیم

من و مت توی مرکز خریدیم و به دی‌وی‌دی‌ها و کتاب‌های مصور نگاه می‌کنیم. مامان مت کفشی را توی چند فروشگاه پایین‌تر پرو می‌کند، اما ما تصور می‌کنیم که مثلاً او با ما نیامده است و خودمان تنهایی اینجاییم.

فروشندۀ محبوبم توی این مرکز خرید، جیمی، دی‌وی‌دی‌ها را با پلاستیک بسته‌بندی می‌کند و بعد آنها را با سشوار مهروموم می‌کند. تا رئیسش حواسش نیست، ادا درمی‌آورد که انگشتش را به پریز برق می‌زند و همزمان سشوار را به سمت سرش می‌گیرد تا موهایش مثل آنهایی که با جریان برق دچار برق‌گرفتگی شده‌اند سیخ بایستد. من بیشتر از مت خنده‌ام می‌گیرد، اما دلیلش این است که جیمی برادر بزرگ‌تر مت است و مت فکر نمی‌کند هیچ‌کدام از کارهای جیمی خنده‌دار باشد.

همان‌طور که داریم فیلم‌های جنگی و خنده‌دار را نگاه می‌کنیم، به مت دربارۀ مقالۀ آن روزنامه‌ای می‌گویم که در اتاق زیرشیروانی پیدا کردم. «می‌خوام دربارۀ دختری که غرق شده بیشتر بدونم. فکر می‌کنی جیمی بتونه کمک کنه؟»

جیمی با سربه‌هوایی مشغول خوش‌وبش با مشتری‌هاست.

رئیس جیمی از روی نارضایتی سرفه‌ای می‌کند و می‌گوید که برای خوردن قهوه به انتهای سالن می‌رود. این همان‌چیزی ا‌ست که من و مت بهش نیاز داریم.

می‌گویم: «جیمی بدو بیا. رئیستون حداقل تا ده دقیقۀ دیگه برنمی‌گرده.»

فهرست مطالب کتاب

دربارۀ نویسنده
دربارۀ تصویرگر
کمک!
شکنجه در کلاس
بازی جیمز باند
اگر من بچه نیستم پس چرا به او می‌گویند پرستار بچه؟
بالاخره!
نارنجک میوه‌ای
بابای بیچاره
مجبور کردنِ مامان و بابا برای پذیرفتن حقیقت
تلاش برای فراموش کردن
دوست جدید
سعی می‌کنم پرستارم را نکشم
بابا تلاش می‌کند کمک کند
باحال نیست؟
خداحافظی با مت
وب‌سایت سوزان
فیلم‌هایی که در خانه پخش می‌شوند
جیمز باندی دیگر
تماسی از طرف مت
دوتا ایمیل
آتش‌بس
تو اینجا چی ‌کار می‌کنی؟
میمون تقلید می‌کند
مادر‌بزرگ
مارتا وینیارد
بند آمدن زبان
حقیقت هیچ‌وقت آن چیزی نیست که فکر می‌کنید
خانم جیمز
درخواستی دیگر
بهتر از این نمی‌شود
برگشت به خانه
بعداً می‌بینمت اردوی آموزشی
آخرین روز آزادی
همان کارهای خسته‌کنندۀ همیشگی