معرفی و دانلود کتاب حالا این حکایت را بشنو: حکایتهایی برای خوشبختی
برای دانلود قانونی کتاب حالا این حکایت را بشنو: حکایتهایی برای خوشبختی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب حالا این حکایت را بشنو: حکایتهایی برای خوشبختی
کتاب حالا این حکایت را بشنو: حکایتهایی برای خوشبختی نوشتهی خورخه بوکای از پرفروشترین کتابهای روانشناسی در جهان است و در قالب داستان و حکایتهای شیرین و آموزنده، به راههای رسیدن به آرامش درونی، رواندرمانگری و خودشناسی میپردازد.
کتاب حالا این حکایت را بشنو (Let me tell you a story) شامل داستانهایی است که دکتر خورخه بوکای آنها را برای بیماران و مراجعینش تعریف میکرد، حکایتهای پندآموز و جذابی که روزنامهی فرانکفورتر الگماین دربارهی آنها میگوید: «این اثر بدون ترشک یکی از موفقترین و پرفروشترین کتابها در چند سال اخیر محسوب میشود و بیش از سه میلیون نسخه از آن در جهان به فروش رفته است.»
حال و هوای جایی که خورخه در آن بیمارانش را میدید به گونهای بود که به هیچ وجه نمیشد به آن دفتر کار گفت. فضای دفترش تا حد زیادی به روحیاتش شباهت داشت؛ خودمانی و بدون تشریفات، به هم ریخته، گرم، شاد، عجیب و تا حدی هم کثیف...
خورخه بوکای را بیشتر بشناسیم:
دکتر خورخه بوکای (Jorge Bucay)، نویسنده و رواندرمانگر است و از مکتب گشتالت پیروی میکند. او در سال 1949 در آرژانتین به دنیا آمد. کتابهای او به بیش از هجده زبان ترجمه شده است. او در سال 2006 موفق به دریافت جایزهی Novela Ciudad de Torrevieja Prize شد.
در بخشی از کتاب حالا این حکایت را بشنو: حکایتهایی برای خوشبختی میخوانیم:
وقتی به خودم آمدم متوجه شدم که دارم یک نفس و یکریز حرف میزنم. به وجد آمده بودم. داشتم به خورخه شرححالی از کارهایی که هفتهی گذشته کرده بودم را گزارش میدادم. آن روز، از آن روزهایی بود که احساس پیروزی، افتخار و عشق به زندگی داشتم. با شور و شعف از طرح و برنامههایی که در روزهای آتی داشتم برای خورخه گفتم. خورخه هم با خوشحالی لبخندی گرم و صمیمانه زد.
مثل همیشه احساس میکردم که او هم خود را در تصور ذهنی من شریک میداند، پس سهیم کردن خورخه در این شادی دلیل دیگری بر خوشحالیام بود.
همه چیز بر وفق مراد بود و اگر دو بار هم فرصت زندگی کردن داشتم، باز هم وقت کم میآوردم تا برنامههایی که داشتم را پیاده کنم.
خورخه گفت: «میخواهی حکایتی برایت تعریف کنم؟»
با این که دلم میخواست باز به صحبت ادامه دهم، ساکت شدم.
روزی روزگاری پادشاه قدر قدرتی بود که سرزمینهای وسیعی را تحت حاکمیت خود داشت. با اینکه پادشاه آدم خوب و قابلی بود، اما یک ایراد داشت؛ او فردی دو شخصیتی بود.
بعضی روزها با شادی و وجد و سرور از خواب بر میخواست و در چنین روزهایی از همان اول صبح همه چیز عالی و قشنگ پیش میرفت. باغهای کاخ رنگ و بوی تازهای به خود میگرفتند و خدمهی قصر هم گویی با شور و شوق بیشتری وظایف خود را انجام میدادند.
فهرست مطالب کتاب
درباره نویسنده
عامل مشترک
فیل در بند
سینه یا شیر
آجر بومرنگ
ارزش واقعی انگشتر
پادشاه دمدمیمزاج
دو قورباغه در خمره
مردی که فکر میکرد مُرده
دربان کاروانسرا
دو شماره کوچکتر
کارگاه نجاری شماره هفت
انحصار
مسابقه آوازخوانی
این دیگر چه نوع درمانی است؟
گنج پنهان
برای یک کوزه آب انگور
با هم و تنها
همسرِ کَر
قاطی نشوند!
بالهای پرواز
تو کیستی؟
گذر از رودخانه
هدایای مهاراجه
به دنبال بودا
هیزمشکن قاطع
مرغ و جوجههای اردک
گوسفند بیچاره
قابلمهی باردار
سیمای عشق
جوانههای درخت اومبو
هزارتو
انجمن نود و نهتاییها
قنطورس
حکایتی از دیوژن
باز هم همان سکهها
عقربههای ساعت روی هفت خوابیده
عدسی
حاکمی که میخواست ستایش شود
ده فرمان
گربهی معبد
دروغ سنج
من پیتر هستم
رؤیای برده
همسر مرد نابینا
اعدام
قاضی عادل
فروشگاه حقیقت
پرسشها
زارع خرما
خود بیزاری
مؤخره
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب حالا این حکایت را بشنو: حکایتهایی برای خوشبختی |
نویسنده | خورخه بوکای |
مترجم | امیرحسن مکی |
ناشر چاپی | انتشارات آریا گهر |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 284 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-7632-11-6 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان روانشناسی ایرانی |